سوره مبارکه فاتحه
آیات 1 الی 7 / شماره 6 الی 46

سوره مبارکه بقره
تفسیر آسان - سوره مبارکه بقره

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 50
آیات 1 الی 9 / شماره 47 الی 73

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 51
آیات 10 الی 15 / شماره 74 الی 104

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 52
آیات 16 الی 22 / شماره 105 الی 151

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 53
آیات 23 الی 29 / شماره 152 الی 194

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 54
آیات 30 الی 37 / شماره 195 الی 237

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 55
آیات 38 الی 45 / شماره 238 الی 270

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 56
آیات 46 الی 52 / شماره 271 الی 307

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 57
آیات 53 الی 61 / شماره 308 الی 337

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 58
آیات 62 الی 69 / شماره 338 الی 367

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 59
آیات 71 الی 77 / شماره 368 الی 393

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 60
آیات 78 الی 83 / شماره 394 الی 425

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 61
آیات 84 الی 91 / شماره 426 الی 449

سوره مبارکه آل عمران / صفحه 62
آیات 92 الی 100 / شماره 450 الی 481

آیه 67 / شماره 361 / معنای زیبای حنیف

موضوع ۳۶۱: معنای زیبای حنیف.

حنیف در اصل به معنای میل و چرخش است (به نقل از تهذیب اللغة ازهری) و حنیف به کسی می‌گویند که از باطل و گناه و حرام انصراف دهد و به سمت حق میل کند. این تصویر و این چرخش از باطل و‌ رفتن به سمت حق خیلی مهم است؛ هر کس در او این خصلت وجود دارد، آن شخص حنیف می‌شود. از ریشه «حَنَفَ».

جالب این است که در قرآن «جَنَفَ» هم داریم؛ (فَمَن خَافَ مِن مُّوص جَنَفًا) (البقرة/۱۸۲) جنف دقیقا بر عکس حنف است؛ یعنی وقتی که آدم از حق انصراف دهد و به سمت باطل برود. حالا موضوع حنیف بودن مهم است که مورد توجه قرار گیرد؛ آدمیزاد چندین بار در زندگی شرایط برایش پیش می‌آید که می‌تواند ناحقی‌ کند، آن هم به خیلی عادی!

شما تصور کنید در زندگی خیلی شغل‌ها است که می‌شود در آن غل و غش کرد اصلا فرهنگ و عرف آن شغل همین طور است و اکثریت غل و غش انجام می‌دهند و جالب است که کسی از کسی عیب هم نمی‌گیرد؛ تو هم اگر بخواهی پیشرفت کنی، باید غل و غش کنی، اگر انجام ندهی و با صداقت باشی، سود نمی‌کنی و موقعیتت را از دست می‌دهی؛

مثلا یک شخص مسئول خرید برای شرکت است یا کسی به او پول داده تا برایش یک چیزی بخرد، بعد با پول شرکت برای آن شخص یا اداره خرید می‌کند و تخفیف می‌گیرد، ولی به فروشنده می‌گوید فاکتور را کامل و بدون تخفیف بنویسد و آن تخفیف را برای خودش بر می‌دارد، پول مال شرکت بوده، مال آن شخص بوده، این درست نیست و ناحقی‌ است، حق شخص را خوردن است.

حالا اگر شخص تسلیم فرهنگ نشود و مقاومت کند و از آن حرام نخورد، یعنی از باطل به طرف حق بچرخد، حنیف می‌شود، حتی اگر سود یا موقعیتش را از دست بدهد. یا مثلا اگر توجه داشته باشیم در ارتباط با جنس مخالف؛ جامعه‌ای را در نظر بگیریم در رابطه با جنس مخالف فرهنگش به گونه‌ای است که اختلاط است، اصلا حلال و حرام قاطی شده؛ اظهار عشق و محبت و تماس و ارتباط این مسائلش باب دل آدمیزاد است، خیلی‌ها انجام می‌دهند و همه هم می‌فهمند، ولی کسی از کسی ایراد نمی‌گیرد چون همه درگیرش هستند.

کسی هم به او نگاه زشت و گناه ندارد، حال اگر شخص بیاید خودش را از آن فضای هوس باز نگهدارد ولو خلاف عرف آن جامعه است و برود به سمت عفت و پاکدامنی، پسر یا دختر فرقی نمی‌کند، مرد یا زن؛ این می‌شود حنیف! خویشتن داری می‌کند. ممکن است در زمینه‌ی توحید هم که از همه مهمتر است پیش بیاید؛ مثلا در جامعه‌ای مردمش کارهایی انجام دهند که آمیخته با شرک است و عیب هم نمی‌گیرند، اتفاقا اگر کسی خلاف آن را انجام دهد، عیب می‌گیرند و گمراهش می‌دانند، مثل اصحاب کهف.

حالا شخص مقاومت کند و از آن عرف که پر از خرافات است، دست بکشد، و به طرف توحید متمایل شود، این حنیف می‌شود.

و به همین شکل؛ وقتی شخص در مقابل تمام گناه‌ها اخلاقش این طور باشد، و از باطل به طرف حق برود، صفتش حنیف می‌شود. یا مثلاً درون آدمیزاد پر از خشم است، پر از حسد، حرص، کینه یا خیلی خصوصیات منفی که البته بعضی جاها و بعضی افراد آن خصوصیات منفی از درون آدم زبانه می‌کشد.

شخص اگر بتواند آن قدر بر خودش مسلط باشد که کنترل کند و بتواند جهتش را عوض کند از باطل و خصوصیات منفی، بچرخد به طرف صلح و آشتی و خصوصیات مثبت این می‌شود حنیف! درست است به ظاهر معنای حنیف خیلی ساده است، همین که خدمت شما عرض کردیم، ولی موقع عمل ممکن است کم بیاوریم، این واقعیت است و نتوانیم از باطل بچرخیم و به سمت حق برویم، ما هم ممکن است مثل بقیه انجامش دهیم؛ پس باید ما خیلی اراده و ایمانمان قوی باشد که بتوانیم حنیف شویم.

باید قبلش خیلی خصوصیات خوب در خودمان ایجاد کرده باشیم، باید تلاش کرده باشیم تا آن موقع بتوانیم بر خودمان پیروز شویم. مثلا باید قبلش تعصب را کنار گذاشته باشیم، حتی اگر در آن جامعه اطرافیان‌مان آن کار را انجام می‌دهند. باید تعصب را کنار گذاشته و استقلال شخصیتی داشته باشیم. موقعی که فرهنگ غلط را ترک می‌کنیم، احساس ذلت و حقارت نکنیم، خودخوری نکنیم.

شجاع باشیم، خودمان را دست کم نگیریم. ارزش قائل باشیم. به علم‌مان به فکر و شعور مان احترام بگذاریم و مستقلاً ولو که مخالف عرف آن جامعه باشد، دست از باطل بکشیم و به سمت حق برویم، آن جا است که ما می‌توانیم در حنیف بودن موفق شویم. شخص باید خیلی متفکر و منطقی باشد مثل پیامبر ابراهیم علیه‌السلام، با وجودی که جوان بود:

«قَالُواْ سَمِعنَا فَتى يَذكُرُهُم يُقَالُ لَهُۥٓ إِبرَهِيمُ» (اﻷنبياء/ ۶۰ ) (عده‌ای) گفتند: «شنیدیم جوانی که او را ابراهیم می‌گویند، آن‌ها (= بت‌ها) را (به بدی) یاد می‌کرد». یک جوانی به نام ابراهیم، جوان بود، ولی چه قدر متفکر و منطقی بود و استقلال در شخصیتش داشت. ما اگر این طور زندگی کردیم، فهمیدیم و دانسته و آگاهانه قدم برداشتیم، می‌توانیم حنیف باشیم.

همان چیزی که در نماز و وجَّهت می‌خوانیم و به خدا می‌گوییم: خدایا! من به طرف تو رو کردم و حنیف هستم. ((وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِیْ فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیْفاً مُسْلِماً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِک))