مقدمه
مقدمه / شماره 1 الی 5
سوره مبارکه فاتحه
آیات 1 الی 7 / شماره 6 الی 46
سوره مبارکه بقره
تفسیر آسان - سوره مبارکه بقره
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 50
آیات 1 الی 9 / شماره 47 الی 73
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 51
آیات 10 الی 15 / شماره 74 الی 104
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 52
آیات 16 الی 22 / شماره 105 الی 151
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 53
آیات 23 الی 29 / شماره 152 الی 194
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 54
آیات 30 الی 37 / شماره 195 الی 237
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 55
آیات 38 الی 45 / شماره 238 الی 270
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 56
آیات 46 الی 52 / شماره 271 الی 307
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 57
آیات 53 الی 61 / شماره 308 الی 337
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 58
آیات 62 الی 69 / شماره 338 الی 367
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 59
آیات 71 الی 77 / شماره 368 الی 393
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 60
آیات 78 الی 83 / شماره 394 الی 425
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 61
آیات 84 الی 91 / شماره 426 الی 449
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 62
آیات 92 الی 100 / شماره 450 الی 481
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
موضوع ۴۲۲: همسویی با عالَم
آیه ۸۳ آیه کوتاهی است، ولی واقعاً آیه عمیقی است، توجه به عمق معنای آیه، خودپرستی و خیرهسری را از آدم دور میکند. دقت کنیم به عبارت «وله أسلم من فی السماوت و الارض» «وله اسلم»: جمله حالیه است و حالت مخلوقات را بیان میکند. مخلوقاتی که در آسمانها و زمین وجود دارند، حالتشان را بیان میکند که همه آنها تسلیماند و همه آنها هم فقط تسلیم اللهاند نه تسلیم کس دیگر!
«وله اسلم»، درجملات عربی اول باید فعل بیاید اصل این است و بعد اجزای دیگر جمله، مثلاً بگوییم «جاء زید»: یعنی زید آمد و تأکید دارد بر آمدنِ زید؛ یعنی تا حالا زید اینجا نبود و الان زید آمد و اگر شد: «زید جاء» جابهجا شد اینجا دیگر معنا عوض شده میگوید که زید آمد و تاکید دارد روی آمدن زید، نه کس دیگر؛ یعنی علی نیامده، محمد نیامده، زید آمده، در اصل باید میشد «اسلم له من فی السماوات والارض» تا تأکید باشد روی تسلیم، که همه آنها تسلیم اللهاند.
اما :”له” قبل از “أسلم” آمده و «له أسلم» و اینجا دارد تأکید میکند روی “له” که به الله برمیگردد و حصر و تأکید میرساند که همه آنها فقط و فقط تسلیم الله هستند نه تسلیم کس دیگر، نه حتی تسلیم خواسته خودشان، تسلیم دلشان. «طوعًا و کرهًا» هم مصدر هست، منصوب در موضع حال که حالت تسلیم شدنشان را هم به تصویر میکشد، آنها تسلیم خدا هستند به حالت “طوعا” دل بخواهی از روی عشق و علاقه و “کرها” و چه بسا یک وقتی امکان دارد، به ندرت ولی پیش میآید که از روی دل بخواهی نباشد و این را توضیح میدهیم که به چه شکل و کلمه “من” که آمده در این عبارت «وله اسلم من فی السماوات و الارض» این “من” درست است که در اصل کلمه “من” برای عقلا استفاده میشود و ما برای غیر عاقل ولی گاه وقتی “من” برای غیر عاقل هم استعمال میشود، خصوصاً جایی که غیرعاقل دارد کار عاقل را انجام میدهد.
مثلاً میفرماید: «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (رعد/١۴) برای الله سجده میکنند کسانی که درآسمانها و زمیناند وسجده کار عاقل است و وقتی غیر عاقل دارد برای الله سجده میکند در این زاویه عاقل است و برای آن از کلمه “من” استفاده شده، یا سوره مبارکه حج آیه ١۸ میفرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ» آیا ندیدی که برای الله سجده میکنند تمام کسانی که درآسمانها و تمام کسانی که در زمین هستند؟ «من فی السماوات» از “من” استفاده کرده و «من فی الارض» بعد نام میبرد برخی از آنها، «والشمس» غیر عاقل است، ولی جزو “من” میشود «وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ» و خورشید و ماه و ستاره و کوهها و درخت و چهارپایان و بعد «وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ» و بسیاری از مردم نوبت مردم که رسید، میشود بسیاری از مردم نه همه مردم، اما کوهها و درختان و چهارپایان همهشان بدون استثناء، ستارگان همهشان بدون استثناء. پس وقتی غیر عاقل کار عاقل انجام میدهد از کلمه “من” استفاده میشود و اینجا که دارد میفرماید «و له اسلم من فی السماوات و الارض» تمام مخلوقات و موجودات تسلیم اللهاند به مجموعشان کل عالم هستی و این مسئله را دارد برای ما روشن میکند و وقتی آدم به این معنا دقت کند واقعا خیرهسری و خودپرستی و تمرد و سرپیچی از دستور الله را از آدم دور میکند.