مقدمه
مقدمه / شماره 1 الی 5
سوره مبارکه فاتحه
آیات 1 الی 7 / شماره 6 الی 46
سوره مبارکه بقره
تفسیر آسان - سوره مبارکه بقره
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۰
آیات 1 الی 9 / شماره 47 الی 73
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۱
آیات 10 الی 15 / شماره 74 الی 104
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۲
آیات 16 الی 22 / شماره 105 الی 151
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۳
آیات 23 الی 29 / شماره 152 الی 194
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۴
آیات 30 الی 37 / شماره 195 الی 237
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۵
آیات 38 الی 45 / شماره 238 الی 270
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۶
آیات 46 الی 52 / شماره 271 الی 307
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۷
آیات 53 الی 61 / شماره 308 الی 337
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۸
آیات 62 الی 69 / شماره 338 الی 367
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۵۹
آیات 71 الی 77 / شماره 368 الی 393
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۶۰
آیات 78 الی 83 / شماره 394 الی 425
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۶۱
آیات 84 الی 91 / شماره 426 الی 449
سوره مبارکه آل عمران / صفحه ۶۲
آیات 92 الی 100 / شماره 450 الی 481
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
موضوع ۳۳۴: مباهله راه پایین کشاندن از غرور.
«حَاجَّكَ»: کسی که دلیل روشن برایت میآورد، اما آن دلیلها بازی با جملات و الفاظ است، دلیلهای واهی و پوچ باز هم از کلمهی «حَاجَّكَ» و «مُحَاجَّ» استفاده میشود. در حقیقت دلیلی در آن نیست از سر جدّیت و لجبازی و منفعتخواهی هر روز دارد از زوایهای دلیل تراشی میکند آن هم علیه چیزهای واضح. به مثل آیهی ۲۰ همین سوره که خواندیم یا آیهی ۱۳۹ سوره مبارکهی بقره شخصی که در مورد الله داشت جر و بحث میکرد: «قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِي اللّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ» مگر وجود خدا و وحدانیت خدا هم جر و بحث دارد؟؟
خدایی که هم ما و هم شما را آفریده دیگر مگر لازم است که در موردش جروبحث کنیم، یا آن پادشاهی که با پیامبر ابراهیم علیهالسلام جر و بحث کرد در مورد الله سوره مبارکهی بقره آیه ۲۵۸: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ» آیا ندیدی آن کسی که با ابراهیم جر و بحث کرد در مورد پروردگارش که الله به او پادشاهی داده بود. خدا به او موقعیت و پادشاهی داد حالا بخاطر اینکه هر ظلمی که دلش میخواهد بتواند با مردم انجام دهد خدا را میخواهد انکار کند در مورد خدا دارد جر و بحث میکند. ابراهیم میگوید الله همان که همه چیز را به وجود آورده، زنده میکند، میکشد. میگوید این که چیزی نیست من هم زنده میکنم، میکشم یک زندانی در بیاورید بکشید یک زندانی در بیاورید آزاد کنید، دیدی!!!
من هم زنده کردم و کشتم. این آدمها به شعور دیگران احترام نمیگذارند هیچی برایشان مهم نیست فقط منفعت خودشان و بس. نمیدانم تا حالا شما با همچین آدمهایی برخورد کردید یا نه تجربهی گفتو گو با این آدمها را دارید یا نه که چطور روز روشن را با کمال پررویی با کمال اعتماد به نفس میگویند شب است!!!
حالا شما هر چی دوست داری استدلال بیار بعد از تمام استدلالهایت دوباره میگوید من که میگویم شب است تو داری اشتباه میکنی با کمال خونسردی. حالا «فَمَنْ حَاجَّكَ» دارد از این طیف آدمها صحبت میکند و بالاخره این آدمها تو هر زمان و مکانی پیدا میشود.
«فِيهِ» ضمیر «ه» به چه چیز بر میگردد؟
به عیسی و تمام موضوعاتی که در مورد پیامبر عیسی علیه السلام مطرح شد برمیگردد و یا بر میگردد به آیهی قبل که فرمود «الحق من ربک» به کلمهی «حق» برمیگردد در هر دو صورت نتیجه یکی است. کسی که با حق مشکل دارد و بخاطر پوشاندن حق، انکار حق با تو جر و بحث میکند این میشود «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ».
و میدانید کسی که حق را نمیپذیرد متکبر است کِبر دارد و شخص متکبر تا از کبر و غرورش پایین نیامده فقط دیگران را اذیت و گمراه میکند با زبانش با علمش با رفتارش و راهی که میخواهد این متکبرها را از کبر و غرورشان آنها را پایین بکشد آیه راه «مباهله» را پیشنهاد داده که هیچ راه برونرفتی نداشته باشند تا دست آخر مچ این افراد برای دیگران باز شود.