موضوع ۳۳۰: اسطوره‌هایی پیرامون عیسی علیه‌السلام.

وقتی آدم تاریخ یک چیزی را بداند به راحتی می‌تواند حقیقت را از خرافات تشخیص بدهد. الله عزوجل در ۲۶ آیه از سوره‌ مبارکه‌ی آل‌عمران همه‌ی حرف‌ها را درباره آل‌عمران و پیامبر عیسی علیه‌السلام بیان کرد تا جا برای اسطوره‌پردازی باقی نماند. دیگر آن‌هایی که می‌گویند:

عیسی فرزند خدا هست، عیسی به صلیب کشیده شده تا تاوان گناهان بشر را پس دهد و این حرف‌ها… هیچ پایه و اساسی ندارد.

این‌ها یک سری نظریه‌پردازی هست که آدم‌هایی از جور خودمان آمدند و از ذهن خودشان ساختند. آن‌ها که نبودند آن موقع و موقع این اتفاقات که حضور نداشتند. از طرف خدا هم که خبر نگرفتند فقط داستان‌هایی است که از ذهن خودشان ساختند و بعد به کتاب مقدس اضافه‌اش کردند و آدم‌هایی که از واقعیت اطلاعی نداشتند باور کردند و به همین شکل نسل به نسل ادامه دادند. امروزه هم متاسفانه آدم‌های زیادی هستند که از روی کم اطلاعی آن‌ها را باور می‌کنند.

خب این تا این‌جا، فقط یک مسئله که ممکن است ذهن بعضی آدم‌ها را مشغول کند و آن‌ها را به شک بیندازد این است که:

پس چرا عیسی به مثل بقیه آدم‌ها متولد نشد؟؟

عیسی یک فرق‌هایی با بقیه آدم‌ها دارد، چون تولدش از مادر بود بدون این‌که پدر داشته باشد و امکان دارد این آدم را به شک بیندازد. و اتفاقا آیه ۵۹ جواب این سوال را می‌دهد که خیر اینجوری نیست، عیسی تولدش از همه‌ی آدم‌ها فرق نداشت، بودند آدم‌هایی که تولدشان به مثل عیسی بوده.

می‌فرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ ٱللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُۥ مِن تُرَاب ثُمَّ قَالَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ» مساله‌ی آفرینش عیسی نزد الله به مثل آدم هست. پس اینجوری نیست که مثل عیسی هیچ کس نبوده و عیسی تولدش با همه‌ی آدم‌ها فرق می‌کنه، نه آدم هم تولدش به مثل عیسی بوده با کلمه‌ی الله بوده، چجوری؟؟  از خاک خلقش کرد بعد به او گفت: به وجود بیا! و به وجود آمد «خَلَقَهُۥ مِن تُرَاب ثُمَّ قَالَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ» حالا یک دقتی هم داشته باشیم «كُن»: فعل امر هست، به وجود بیا.

«فَيَكُونُ»: فعل مضارع، به وجود می‌آید و فعل مضارع از همان زمان تا زمان آینده را شامل می‌شود. یک وقت‌هایی الله عزوجل از قدرت خدایی‌خودش که بدون سبب و بدون واسطه هست یک چیزی را می‌آفریند؛ این یک مدل از خلقت هست، ولی باید بدانیم که اکثریت آفرینش و یا خیلی وقت‌ها آفرینش براساس علت و معلول انجام می‌شود با گذر زمان انجام می‌شود.

و به همین خاطر فرموده: «كُن فَيَكُونُ» می‌شود یعنی در آینده می‌شود

فعل مضارع هست و امکان دارد آن اسباب و عوامل پیدایش آن را در گذر زمان خداوند ایجاد می‌کند و بعد آن مساله‌ای که اراده کرده را می‌آفریند پس دو نوع شد نوعی که الله از قدرت مطلق خودش بدون اسباب و مسببات استفاده می‌کند شامل «کُن فَیِکُون» می‌شود. نوع دوم از استفاده‌ی اسباب و علت و معلول این هم شامل «كُن فَيَكُونُ» می‌شود. چون همین عوامل و اسباب را ایجاد کردن، خودش یک کار بسیار بزرگیست که از عهده‌ی هیچکس جز الله بر نمی‌آید «إِنَّمَا أَمرُهۥٓ إِذَا أَرَادَ شَیئـا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ» (یس/۸۲)  همین که اراده کرد چیزی را خلق کند تمام عوامل و اسبابش را ایجاد می‌کند و آن را به وجود می‌آورد کافیست که به او بگوید باش و در نتیجه می‌شود بالاخره آن چیز به وجود می‌آید و امکان ندارد که به وجود نیاید و از قدرت الله خارج باشد. حالا مقایسه‌ی پیامبر عیسی علیه‌السلام‌ با آدم یک فایده‌ی دیگر هم دارد ما متوجه یک قضیه دیگر هم می‌شویم چه قضیه‌ای؟؟

قضیه این که عیسی علیه‌السلام‌ لااقل از مادر که متولد شده، ولی آدم علیه‌السلام نه پدری داشت و نه مادری، خودش اولین نفر بود از خاک خلق شد و تبدیل به انسان شد حالا اگر قرار است کسی به خاطر این که تولدش متفاوت باشد، اگر همچین آدمی مقدس هست، چون تولدش فرق می‌کند، پس آدم که اولی‌تر از عیسی است و تولدش باز با بقیه مردم خیلی متفاوت‌تر از پیامبر عیسی است، اما کسی آدم را پرستش نمی‌کند به عنوان اِله و خدا، ولی عیسی را چرا.

داستان چیه؟؟

داستان این است که آدم علیه‌السلام بچه‌هایش ادب را رعایت کردند و از سر پدرشان اسطوره در نیاوردند، داستان‌ها نساختند برای این ‌که مورد پرستش قرار بگیرد اسطوره‌پردازی نکردند، ولی نسبت به عیسی علیه‌السلام ادب را رعایت نکردند و به خودشان اجازه دادند که در مورد عیسی و مادرش داستان‌سرایی بکنند و به چیزهایی برسند که عیسی خدا یا فرزند خداست. حالا خدا عزوجل به ما یاد می‌دهد که اصل داستان چی بوده تا ما آدم‌ها عبادت‌مان، عقل‌مان و عمرمان را صرف یک چیز اسطوره نکنیم و واقع‌نگر و واقع‌پذیر باشیم.