مقدمه
مقدمه / شماره 1 الی 5
سوره مبارکه فاتحه
آیات 1 الی 7 / شماره 6 الی 46
سوره مبارکه بقره
تفسیر آسان - سوره مبارکه بقره
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 50
آیات 1 الی 9 / شماره 47 الی 73
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 51
آیات 10 الی 15 / شماره 74 الی 104
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 52
آیات 16 الی 22 / شماره 105 الی 151
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 53
آیات 23 الی 29 / شماره 152 الی 194
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 54
آیات 30 الی 37 / شماره 195 الی 237
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 55
آیات 38 الی 45 / شماره 238 الی 270
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 56
آیات 46 الی 52 / شماره 271 الی 307
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 57
آیات 53 الی 61 / شماره 308 الی 337
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 58
آیات 62 الی 69 / شماره 338 الی 367
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 59
آیات 71 الی 77 / شماره 368 الی 393
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 60
آیات 78 الی 83 / شماره 394 الی 425
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 61
آیات 84 الی 91 / شماره 426 الی 449
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 62
آیات 92 الی 100 / شماره 450 الی 481
پارسا زاهدیان
3 هفته قبلنیاز به تصحیح
در بخش آیه 7 فاتحه شماره 43 قسمت قبلی تکرار شده است ( در قسمت متن )
پارسا زاهدیان
3 هفته قبلیهدی به الله من اتبع رضوانه چطور اتباع را به معنای خواستن ذکر کردین در حالی که ظاهرا تبعیت به این معنا نیست و معنی خواهان و خواستن نمی دهد. اگه ممکنه این را بیشتر توضیح بدین . (مربوط به آیه 7 فاتحه شماره 42)
پارسا زاهدیان
3 هفته قبلبا نیت بندگی انجام دادن کارها یعنی چطور؟ کاش بیشتر توضیح می دادین. مثلا مغازه دار الله را لحاظ کند در معامله اش این گ.نه می شود بندگی خدا درسته؟ یا وجوه دیگر داریم که به نیت بندگی مرتبط می شود؟ ممنون میشوم این نیت بندگی را در امور و کارهای شخصی و رفتارهای روزمره بیشتر بازش کنین
پارسا زاهدیان
3 هفته قبلمردم شاید گاهی این واقعه از دست دادن سه عزیز در فاصله کمتر از 15 روز را نوعی عذاب و حتی نفرین خدا برای بازماندگانش می دانند. تعامل ما باید چگونه باشد ؟ مرز بین عذاب و ابتلا کجاست؟ چه موقع می توان گفت این مورد پیش آمدهای ناگوار عذاب است؟ اصلا امکان تمییز و تشخیص برای همه مردم وجود دارد یا فقط خود فرد مبتلا شده به مصیبت می تواند بفهمد که عذاب است و یا آزمایش ؟
پارسا زاهدیان
3 هفته قبلآیا می توان گفت هر که الله او را بیشتر دوست دارد مصیبت های بیشتری به او می دهد ؟ حکمت مرگ و میرهای پی در پی در مورد یک شخص چه پیامی می تواند داشته باشد؟ مثلا همین چند وقت قبل شخصی هم پدر و هم مادرش و هم برادرش را در فاصله کمتر از 15 روز از دست داد. این فرد چطور با خدای خودش کنار بیاید؟ چه بگوید؟ چکار کند؟
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی
﴿قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾
مریم گفت: پروردگارا! چگونه ممکن است بچهدار شوم، در حالی که بشری به من دست نزده است؟! فرمود: همینطور است. خداوند هرچه را بخواهد خلق میکند، هرگاه اراده چیزی کند. کافیست که به آن بگوید: باش! پس میشود! (۴۷)
موضوع ۲۷۴: عجب تعجبی…!
مریم علیهاالسلام مثل پیامبر زکریا علیهالسلام از این بشارت ملائکه تعجب کرد.
شاید بعضی از ما از تعجب آنها تعجب کنیم که چرا تعجب کردند؟ چرا چنین بازخوردی داشتند؟ خب زمانی که خدا گفته بچهدار میشوید تمام! چرا پرسش؟ چرا تعجب؟ چرا نشانه میخواهند؟ بیاییم یک مقدار روی همین موضوع کار کنیم یک معیار خوبی دستمان میدهد.میخواهیم ببینیم تفاوت بینش ما با آنها در کجا است؟
پیامبر زکریا علیهالسلام با آن همه تجربیات ایمانی و مریم علیهاالسلام با آن همه ایمان و عنایتهای بزرگ پروردگار، ولی زمانی که مسئلهای را شنیدند که مخالف روال طبیعی نزد انسانها است، تعجب کردند و توقف کردند و پرسیدند.
خیلی از ما امروزه هم، زمانی که یک چیز غیر طبیعی میشنویم زود باور میکنیم، فکر میکنیم در این دنیا که هیچ چیز بعید نیست و از قدرت الله هم هیچ چیزی خارج نیست، پس درست است. لذا زود باور میکنیم و این زود باوری و این نگاه دو ضرر دارد؛
- ضرر اول: جامعهمان خرافات باور میشود و ما خرافات باور میشویم.
- ضرر دوم: این که برای حل مشکل یا برای رسیدن به یک هدف از مسیر طبیعیاش نمیرویم، انتظار داریم معجزهآسا آن مشکل حل شود و اسمش را ایمان و توکل میگذاریم، ولی شک نکنیم پیامبر زکریا و مریم علیهماالسلام از روی ایمان پایین و یقین ضعیف آن سوالات را نپرسیدند؛
بلکه ایمان و توکلشان هزاران برابر ایمان خودمان بوده است، پس یک مقدار به خودمان شک کنیم، بیاییم بینش خودمان را بررسی کنیم. پیامبر زکریا علیهالسلام و مریم علیهاالسلام در تربیت ایمانی خودشان که تحت تربیت الله یاد گرفته بودند این روش منطقی و روند طبیعی برایشان اصل بود و میدانستند که روند طبیعی زندگی نباید در کنار ایمان کمرنگ شود،
زیرا این روندهای طبیعی، این قوانین و فرمولهایی که خدا گذاشته است اینها در زندگی اصل است، مگر اینکه ماورای طبیعی بودن آن اثبات شود آن موقع میپذیرفتند. و زمانی که ملائکه به آنها توضیح دادند، دیگر تمام شد و شک به دل راه ندادند.
این ایمان، ایمان صحیح است و به این میگویند روش درست. خیلی از ما متاسفانه اصل را گذاشتهایم روی ماورای طبیعی و کارهای خارقالعاده و معجزه و استثنائات و اینها و از همینها لذت میبریم، دوست داریم و حتی انتظار داریم از طریق خارقالعاده به همه خوبیها و پیشرفتها برسیم. شر و بدیها و رقیبها و دشمنها و همهی اینها از طریق معجزه و غیر طبیعی از سر ما دفع شود.
به همین خاطر مطالعه بین خودمان خیلی کم است، فکر میکنیم همه چیز را بلدیم و احساس نیاز به علم نمیکنیم و هیچ وقت هم دنبال کسب مهارت نمیرویم. در نتیجه رفتارها و ارتباطات صمیمانه بین اعضای یک خانواده و افراد جامعه همانگونه که میبینیم اصلا رضایتبخش نیست، همه ما هم داریم از همه اینها رنج میبریم،
از سستی ارتباطات، از ناراحتیهایی که وجود دارد و ما بلد نبودیم چطور رفتار کنیم و فکر میکنیم بلدیم و داریم درست برخورد میکنیم و چه قدر داریم آزار و اذیت میبینیم و چه قدر آزار و اذیت میرسانیم، انتظار داریم پیش همه عزیز، دوست داشتنی و محترم باشیم بدون اینکه مسیر دوست داشتنی شدن و مسیر محترم شدن را طی کنیم.
میخواهیم پیشرفت کنیم، ولی بدون علم، بدون پژوهش، به همین خاطر نه اختراع داریم نه اکتشاف داریم الا خیلی اندک، دانشآموخته خیلی رشتههای مفید و قشنگی هستیم، ولی کارا نیستیم چرا؟ چون دوست داریم همه چیز میانبر پیش برود و میانبر ترقی کنیم. بدون مطالعه درست، بدون پژوهش روشمند، شک هم نکنیم که هر زمان که اظهار نظر کنیم یا وارد اجرا شویم، آن نظر ما و عمل ما ناکارآمد خواهد بود، حالا هر کس که باشیم، اهل هر کجا که باشیم، بچه هر کس که باشیم،
هر چه قدر که نماز بخوانیم و روزه بگیریم. نماز و روزه به ذات خودشان به ما علم نمیدهند آن هم نمازی که بدون خشوع و تفکر باشد. خواندن قرآن به ذات خودش بدون فهم معنا و تفسیر و تدبر با ذات روخوانی ثواب حاصل میکنیم، اما مهارت ارتباطی را تا زمانی که از قرآن یاد نگرفتیم، یاد نمیگیریم همه اینها در قرآن موجود است. مهم این است که آنها را یاد بگیریم و دنبال کنیم.
لذا مسیر هر چیزی را خدا خودش تعیین کرده و روند طبیعی آن را در دنیا گذاشته و قانون و فرمول آن را گذاشته و ما هر زمان که وارد هر مسیری شدیم و آن مسیر را طی کردیم، به همان منزلی که در آن مسیر است میرسیم و بدون طی کردن آن مسیر به آن منزل نخواهیم رسید.