سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۲۰۲
«يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ ۚ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ۚ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (توبه/٩٤)
بهسوی شما عذر خواهی میکنند زمانی که شما به نزد آنها برگشتید، بگو معذرت خواهی نکنید، ما حرفهای شما را باور نمیکنیم، قطعاً الله از اخبار شما به ما آگاه کرده. و در آینده الله و رسولش عمل شما را مشاهده خواهند کرد، سپس به سوی دانندهی پنهان و آشکار بر خواهید گشت، پس شما را خبر میدهد به کارهایی که انجام میدادید.
صحبت از منافقان است، آدمهای دورنگ و دورو و اینها که در مسائل اجتماعی هیچ مشارکتی ندارند. خودشان را کناره میگیرند از این مسئولیتها و مشارکتها و بعد وقتی که شما آن کار اجتماعی را با هم انجام دادید و برگشتید به نزد آنها، آنها که خودشان را دور نگه داشتن، هیچ مشارکتی نداشتند، حالا برای معذرت خواهی میآیند. میفرماید که وقتی برای معذرتخواهی میآیند؛ به آنها بگو که لازم نیست، ما همه چیز میفهمیم، خدا به ما از کارهای شما خبر داده، از این مرامتان، از این افکارتان، که شما چه فکر و روحیهای دارید، ما مطلع هستیم، خدا ما را آگاه کرده، لازم به معذرت خواهی نیست، ما حرفهای شما را باور نمیکنیم، ما همه چیز میفهمیم که مبنای این کارهای شما چیست، ولی در آینده خدا و رسولش اعمال شما را خواهند دید، یعنی حالا گذشته را رها کنید، لازم به صحبتهای گذشته نیست ما میفهمیم و کارهای شما واضح بود ولی حالا به فکر آینده باشید که در آینده خدا و پیغمبرش اعمال شما را میبینند حالا دیگر چه کارهایی میخواهید انجام دهید. یعنی آنها را دارد به سمت تغییر در آینده هدایت میکند، راهنمایی میکند، و به سوی توبه که از حالا به بعد کارهایتان خوب باشد. خدا و پیغمبر شما را دوباره خواهند دید که در آینده چهکار میکنید و بعد از آن هم بر میگردید به پیش کسی که از همه چیز آگاه است، «غَيْبِ وَالشَّهَادَةِ»: پنهان و آشکار، مخفی و آشکار زندگی شما، همه چیز مطلع است. شما پیش او برمیگردید، حالا از ما معذرت خواهی کنید و نکنید چه فایده دارد. خدا آن موقع به کارهایی که در دنیا انجام میدادید شما را آگاه میکند، پس به فکر اعمال بعد از این لحظه باشید.
«سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ إِنَّهُمْ رِجْسٌ ۖ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه/٩٥)
در آینده برای شما قسم میخورند به الله زمانی که شما به نزد آنها برگشتید که از آنها رو بگردانید. (سرزنششان نکنید) پس شما هم از آنها روبگردانید. (آنها را رها کنید، از آنها انتقاد نکنید) آنها ناپاک هستند. و جایگاه آنها جهنم است به خاطر کارهایی که انجام میدادند.
باز هم عملکردشان! حالا آنها مشارکتی نداشتند و بعد از معذرت خواهی برای شما قسم میخورند، یک معذرت خواهی قویتر با قسم، به همراه قسم که شما از آنها انتقاد نکنید. حالا خدا که از کارهایشان، از افکارشان خبردارتان کرده، حالا دیگر میخواهند که چون دستشان رو شده، کارها، اعمال و نیات ناپاکشان مشخص شده، میفرماید که حالا دیگر قسم میخورند تا آنها را سرزنش نکنید، توبیخ نکنید، آنها را به چالش نکشانید. میفرماید: «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ»: اشکال ندارد شما هم آنها را رها کنید، آنها را به چالش نکشانید، اصلاً انتقاد، چالش و سرزنش انسان را رشد میدهد، اینها حتی لیاقت این را هم ندارند که بپذیرند یا به نقد کشیده شوند. آنها را رها کنید. آنها نمیخواهند سرزنش شوند و زندگی را یاد بگیرند. شما هم آنها را رها کنید. نمیخواهند شما هم آنها را رها کنید. آنها ناپاک هستند؛ یعنی وقتی که حاضر نیستند عوض شوند، حتی انتقاد از آنها شود، کارهایشان خیلی اشتباه است ولی کسی هم از آنها انتقاد نکند، این کار از یک شخص ناپاک بر میآید و کارهای ناپاک هم از او سر میزند، «إِنَّهُمْ رِجْسٌ»: حالا ناپاک هستند؛ یعنی کسی که دورنگ و دورو باشد، بی مسئولیت باشد، بعد هم حاضر نباشد که اشتباهش را بپذیرد، معذرت خواهی نکند، بد نیت باشد، کار شکنی کند، ناپاک است، این کارهای ناپاک از آدم ناپاک سر میزند، آنها ناپاک هستند، به لباس نیست، به ظاهر و ادعا و اینها نیست، ناپاک هستند از دید قرآن ناپاک هستند چون اعمال ناپاکی دارند. و جایگاهشان هم در جهنم است. چرا؟ «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»: به دلیل همان کارها و تلاشهایی که برای انجام دادنشان میکردند. همان کارهای گناه و حرام و موزیگری، به دلیل آن کارها جهنم هم جزاشان میشود.
«يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ ۖ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ» (توبه/٩٦)
برای شما قسم میخورند تا از آنها راضی شوید. پس اگر هم شما از آنها راضی شوید که الله از قومی که فاسق هستند راضی نمیشود.
باز مرحلهی بعد (آیهی۹۴ قسم میخورند که حالا ما عذر و بهانه داشتیم فلان و بهمان) میگوید که قسم لازم نیست ما با خبر هستیم، (بعد حالا دیگر سرزنشمان نکنید آیهی ۹۵) و حالا نه که سرزنشمان نکنید، حالا دیگر رها کنید، دیگر راضی شوید، دیگر این کارهای ما را اصلاً به دل نگیرید. اینها کاش که این از باب معذرت خواهی بود. اینها؛ این قسمها، این جهد و تلاشها نه چون پشیمان هستند، نه چون میخواهند عوض شوند، چون میخواهند موقعیت را از دست ندهند تا در آینده بتوانند همچنان اذیت کنند، تا به حاشیه رانده نشوند، به این دلیل این کارها را دارند انجام میدهند. حالا آمدند دارند برای شما قسم میخورند: «يَحْلِفُونَ لَكُمْ» که دیگر شما از آنها راضی شوید، مثل قبل، عادی، همه چیز، آن کارهایشان دیگر نادیده گرفته شود. حالا میفرماید که حتی اگر شما هم از آنها راضی شوید، خدا که از قوم فاسق راضی نمیشود. قومی که دست از اطاعت و مسئولیت و اینها برداشته، قومی که راه و سمت و سوی خود را گذاشته به سمت نافرمانی، خدا که هرگز از این آدمها راضی نمیشود.
«الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (توبه/٩٧)
بادیه نشینها شدیدتر هستند از منظر کفر و نفاق و مساعدتر هستند که حدود آنچه که الله بر پیغمبر خود نازل کرده را نفهمند. و الله دانای حکیم است.
این آیه در مورد اعراب میگوید که مثل همینها هستند که در آیات قبل گذشت، ولی اینها اعراب هستند؛ یعنی در شهر نیستند، خارج از شهر، زندگی دهاتی دارند، روستایی دارند، صحرایی دارند و دور از شهر نشینی و افرادی که با یک قبیله، با چند خانواده، چند خانوار پشت یک کوهی، جایی، صحرایی دارند با هم زندگی میکنند. اعراب میشود: صحرا نشینها، با آن قبیلهی کوچک خودشان، چند خانوادگی. میگوید: آنها از نظر کفر و نفاق، سختتر و شدیدتر هستند. دارد گزارش یک واقعیت را میدهد، که آنها، آنهایی که مدنیت ندارند، خبری از شهر نشینی و تمدن و فرهنگ و مشارکت اجتماعی و اینها ندارند، دارد خبرمیدهد که اینها برایشان یک سری ارزشهای اجتماعی، ارزشهای مردم، ارزشهای دین اسلام اصلاً برای آنها مهم نیست. کل ارزش زندگی آنها همان خانهشان است، همان حیوانشان است، دارند زندگی میکنند، همان زمینشان است، کشاوزیشان است، همان چیزهایی که دارند، کل ارزشهای زندگیشان همانها است، دیگر هیچ چیزی برایشان ارزش نیست. و نگاه به کوتاه مدت میکنند، نگاهشان فقط به منفعت خودشان است و کوتاه مدت، حالا اگر چیزی بخواهد آنها را از آنها بگیرد و قرار باشد که در مسائل دیگر مشارکت کنند وقت و انرژی با آنها صرف شود، با چیزهای دیگر که منفعتش مستقیم در جیب خودشان نیست، منفعتش به کل جامعه بر میگردد، اگر قرار باشد این طوری باشند با او مبارزه میکنند، روی همان تعصبی که دارند، روی همان دید تنگی که دارند چون فضایشان تنگ و بسته است، فکر و دیدشان هم تنگ و بسته است و افراد با دیدگاه بسته و تنگ، تعصبشان بیشتر است و دیگر پذیریشان کمتر است و با ارزشها مبارزه میکنند؛ به همین دلیل مبارزهی آنها با حقیقت بیشتر است: «أَشَدُّ كُفْرًا» و اگر جایی هم نتوانستند مبارزه کنند از روی نفاق و دورویی به ظاهر میپذیرند.
ولی در عمل مشکل دارند، عقده دارند و با آن مخالفت میکنند. و میفرماید که «وَأَجْدَرُ»: یعنی مساعدتر است؛ یعنی حقیقت اینطوری است که آن اعراب حدود خدا را نمیفهمند، آنچه که خدا بر پیغمبرش نازل کرده است، یعنی چیزی از مدنیت که در دین اسلام، در قرآن، همه احکام اجتماعی، تعامل با انسانها، تعامل با طبیعت، با خدا و این حدودی که خدا نازل کرده، حق و حقوق دیگران، میگوید نمیفهمند، نیستند در جامعه که بفهمند، با انسانها سر و کار ندارند، با یک تعداد انسانهای محدود فقط سر و کار دارند، اینها خبری از مدنیت و تمدن و فرهنگ ندارند. میگوید اینها مساعدتتر هستند، شایستهتر هستند؛ یعنی اولاتر هستند که اینها نفهمند و اینها نمیفهمند، یعنی مقررات را درک نمیکنند، چون نبودند در جایی که مقررات وجود دارد و باید رعایت کنند. حالا از نظر حقوق فردی باشد، از نظر بهداشتی باشد از نظر به حساب آن مقررات تعامل اجتماعی باشد و صداقت و هزار چیز دیگر که در یک شهر اتفاق میافتد. در مکانهای (محل زندگی) تجمع مردم اتفاق میافتد حالا صرف نظر از اینکه اسم آن روستا یا شهر باشد؛ یعنی یک جایی که تعداد زیادی انسانها با هم دارند.
زندگی میکنند. حالا از نظر رسمیت کاری نداریم حالا تبدیل به شهر شده یا نشده، منظور تجمع انسانها است چون آنها در جمع انسانها نبودند نمیفهمند این حقوق و مقررات را و هیچ چیزی رعایت نمیکنند. میگوید اینها اینطوری هستند چون در این زمینه نبودند و ظرفیتشان همچنان عقب مانده باقی است. «وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»: و الله دانای حکیم است؛ میفهمد این گزارش را دارد میدهد از روی علم که اینها اینطوری هستند و بسیار هم حکیم است. اینها را دارد آموزش میدهد که حالا انسانها خودشان را ببینند، توجه کنند، آیا فرهنگ اعراب و صحرانشینها دارند؟ اگر به مقررات احترام نمیگذارند، رعایت نمیکنند، اگر توجه به منفعت خودشان دارند، یک سری چیزهایی که منفعتش به همهی جامعه برمیگردد به آنها توجه ندارد، آنها پیش او ارزش ندارد، این اعرابی است، یعنی تفکر و اخلاق اعرابی و صحرانشینها دارد و آنها بیشتر با حقیقت مبارزه میکنند. دورنگ و دورو هستند. مقررات مدنی، قوانین مدنی، حدود خدا را که حالا بین انسانها باشد، بین انسان با خدا باشد، همهی اینها، که دارند زندگی میکنند، همه میشود حدود خدا، میگوید اینها را
دیگر رعایت نمیکنند. نمیفهمند. اینها میفرماید که خدا حکیم است. دارد بیان میکند که شما بفهمید که آنها اینطوری هستند و مواظب باشید که خودتان را ببنید و بپایید که آیا اینطوری هستید یا نیستید؟ به اینها احترام قائل هستید!
«وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (توبه/٩٨)
و از اعراب کسی است که آنچه که خرج کرده (آنچه که انفاق کرده) را غرامت میبیند، خسارت میبیند و نسبت به شما در کمین است که مصیبتی سر شما در بیاید. (شما را مصیبت و گرفتاری در بر بگیرد.) مصیبت و گرفتاری بر سر خودشان است. و الله شنوای دانا است.
وباز دارد بیان میکند از مرام و روحیهی آنها که همان انسانهایی که از تمدن به دور هستند، از مدنیت به دور هستند. میفرماید که وقتی از آنها برای مشارکت اجتماعی پولی گرفته میشود؛ حالا برای جهاد باشد، برای کارهای شهری باشد، اجتماعی باشد، کمک به دیگران باشد، برای مدرسه باشد، برای مسجد باشد، برای هر چیزی که باشد، برای پیشرفت جامعه وقتی که پولی از آنها گرفته میشود، یا خودشان کمکی میکنند آن را یک غرامت میبینند، یک خسارت، الان انگار پولی از آنها گرفتند و مجبور هستند بدهند و یا به آنها رو زدند و الان این خسارت را باید بپذیرند، چون چارهای ندارند، چون اگر این پول را پرداخت نکنند امکان دارد فردا برای آنها درسر درست شود و آن پولی که میدهند اصلاً برای چه دارند میدهند نمیفهند، فکر میکنند اصلاً یک خسارتی و غرامتی را دارند از آنها میگیرند. فکرشان اینطوری است. یعنی آن پول دیگر برای رضای خدا و آن پول فردا به نفع جامعه میشود و نفع جامعه فردا به نفع من و بچههای من و خانوادهی من میشود اینها را نمیفهمند، اینطوری هستند.
«وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ»: و حالا این پولها از آنها گرفته میشود یا مجبور هستند یک وقتهایی مشارکت کنند، حالا دیگر عصبانی هستند از روی کینه منتظر هستند که یک بلا سر شما در بیاید، یعنی نابود شوید، یعنی با شما عقده دارند. میفرماید که «عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ»: آن مصیبت سر خودشان خواهد بود، یعنی کسی که بدخواه دیگران باشد، آن بدخوهیاش به خودش بر میگردد، چاه کن ته چاه است، خودش به گرفتاری میافتد. «وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»: و الله شنوای دانا است. آن حرفها که بعد از آن کمکهای اجتماعی داشتند به خودشان میگفتند خدا آنها را شنید، به دوستان خود میگفتند، به زن و بچهی خود میگفتند آنها را شنید، همه میشنود، شنوا است و قشنگ در زندگی خود چه حرفهایی میزنند، خدا همهی آنها را میشنود. شنوا است و دانا است که چرا اینها اینطوری هستند؟ و شما را دانایی میدهد و شما را هم مطلع میکند.
«وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ ۚ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (توبه/٩٩)
و از اعراب کسی است که ایمان به الله و روز آخرت دار و آنچه که انفاق میکند را مایهی قربت نزد الله میبیند و دعاهای پیغمبر. (مایهی قربت به دعاهای پیغمبر یا مایهی به دست آوردن صلوات پیغمبر درودها و تاییدها و دعاهای پیامبر) بدانید که آنها برایشان مایهی قربت است. به زودی الله آنها را در رحمت خود داخل میکند. بدون شک که الله غفور و رحیم است.
حالا میفرماید که نه همهی اعراب هم اینطوری نیستند. آنهایی که روی خودشان کار کردند، آنهایی که درست است که در یک فضای کوچکی در یک محل به حساب کم وسعتی در روستا، ده، صحرا، پشت کوه و آنطرفها دارند زندگی میکنند ولی به همین ایمانی که به الله دارند و آن مدنیتی که الله تعریف کرده، آن فرهنگی که الله تعریف کرده، یک توسعهی فرهنگی، آن توسعهی ارتباطات، حق و حقوقها، حقوق شهروندی، حقوق دیگران، رفتار درست، همین که ایمان به الله دارد آنها خودشان را وفق دادند طبق آن مقرراتی که الله تعیین کرده، پس از همان اعراب هم کسانی هستند که روی خودشان کار کردند و خودشان را تغییر دادند که به الله و روز آخرت ایمان آوردن. یعنی از نگاه کوتاه مدت، نگاهشان را بردن به یک نگاه دراز مدت، ایمان به آخرت، یعنی مثلاً ایمان به آخرت که حالا در دین اسلام است. انسان وقتی که دیدش دراز مدت باشد برنامهریزی زندگی او طوری دیگر میشود. وقتی که نگاهش کوتاه مدت باشد به همان لحظه نگاه میکند و طوری دیگر عمل میکند. آنها ایمان به روز آخرت دارند. نگاه دراز مدت دارند. نگاه به همان روز و همان سالها ندارند که به نفعشان تمام شود و به همین خاطر آنها فکرشان باز میشود، توسعه پیدا میکنند از نظر فکری، فرهنگی، دانش، بینش وآنچه که انفاق میکنند را به عنوان قربت نزد الله میبینند، این برای آنها مهم است، تقرب «قُرُبَاتٍ»: جمع قربت هست، یعنی نزدیک شدن، تقرب به نزد الله، اینطوری میبینند، مثل آنها نیست که آن را غرامت و ضرر ببینند. و آنچه که انفاق میکنند هم دنبال هستند که دعای پیغمبر را شامل حال خود کنند، مورد توجه پیغمبر قرار بگیرند، پیغمبر آنها را تایید کند، آنها را تحسین کند و دوست دارند پیغمبر را خوشحال کنند، تا پیغمبر هم برای آنها دعا کند و خیرخواهی کند، این را دوست دارند، این را ارزش میدانند، آنها اینطوری هستند. عدهای از اعراب هم این اخلاق کریمه دارند. حالا میفرماید «أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ»: بدانید که اینها واقعاً برایشان مایهی قربت است. واقعاً همین گیرشان میآید، نصیبشان میشود. در آینده هم الله در رحمت خودش آنها را داخل میکند. هم در درنیا، زندگی آیندهی آنها و هم دیگر بعد از این مرحلهی دنیا در آخرت، الله آنها را در رحمتش داخل میکند که الله غفور و رحیم است. بسیار درگذرندهی مهر ورز است.