دانلود یکجا
دانلود یکجای هر سوره بصورت فایل های صوتی

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120

سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129

سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109

سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111

سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128

سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111

سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۹۹ / جزء ۵ / آیه ۱۲۸ الی ۱۳۴
 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی 

 

«وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» (نساء/١٢٨)

اگر زنی از برتری جویی یا رویگردانی شوهر خود ترسید،  پس گناهی بر آن دو نیست که بین خود صلح ایجاد کنند و صلح بهتر است و بخیلی و خساست نفس‌ها حاضر می‌شوند و اگر احسان کنید و رفتار شایسته از خودتان به اجرا بگذارید و تقوای الله را داشته باشید، قطعا که الله به آن‌چه شما انجام می‌دهید کاملا آگاه است.

«وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» و اگر زنی از برتری جویی یا رویگردانی شوهرش ترسید،  پس گناهی بر آن دو نیست که بین خود صلح ایجاد کنند و صلح بهتر است. صفحه‌ی قبل خواندیم در مورد ناسازگاری زن، وقتی زن می‌شود ناشزه، یک سری کارهایی انجام می‌دهد که می‌خواهد استقرار خانواده را به هم بریزد و مرد چه کارهایی را انجام بدهد، آن را خواندیم در همین سوره. و این آیه؛ زن دارد زندگی خودش را انجام می‌دهد، به نحو احسن وظایف خود را در زندگی دارد انجام می‌دهد منتها این مرد است که یک آفتی در رفتارش می‌افتد، کارهایی انجام می‌دهد که زن دیگر خسته می‌شود و می‌ترسد که اگر به این وضعیت پیش برود دیگر نمی‌تواند آن زن به عنوان یک رکنی از آن خانواده باقی بماند، دارد از این قضیه می‌ترسد و مرد یک‌سری اخلاق‌هایی دارد از خودش بروز می‌دهد، یک برتری جویی‌هایی، یعنی خودش را فرا قانونی در خانواده تصور می‌کند، خودش را از تکالیف، انجام مسولیت‌ها، خودش را تبرئه می‌کند، شانه خالی می‌کند و از آن طرف فقط زن هست که باید وظایفش را انجام دهد، مرد همچنین فکری دارد. یا کلا از زنش رویگردان هست، بی توجه شده و  زن متوجه بی خیالی شوهر شده در خانواده و اخلاقش تغییر خورده، وقتی متوجه شد، این‌جا دیگر نباید زیاد طول بکشد. فرمود که «وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَت» ترسید؛ یعنی ابتدای کار همین که متوجه شد باید دست به کار شود، نگذارد این آفت خانواده را از بین ببرد. چکار کنند؟ آن‌ها می‌توانند صلح بکنند، بر آن‌ها گناهی نیست که به سمت صلح و سازش بروند، یعنی با هم حرف بزنند و به یک مسئله‌ای به تفاهم برسند با هم، که آن مرد چه کارهایی دارد انجام می‌دهد که نباید انجام دهد و چه کارهایی باید انجام بدهد که انجام نمی‌دهد، این زن به مرد تفهیم می‌کند و از مرد می‌خواهد که دست از یک‌سری کارهایش بر دارد و به یک صلحی برسند، به یک توافقی برسند، یعنی اگر مرد دارد کار خودش را انجام می‌دهد و دارد همین‌طور می‌رود و توجهی ندارد به رفتار بدش در خانواده، به ستمی که دارد انجام می‌دهد، خب آن موقع می‌فرماید که زن کار کند که بین‌شان صلح برقرار شود، گناهی نیست. یعنی زن باید این حقش را پیگیری کند تا مرد را بیاورد سر میز مذاکره بیاورد، او را به زبان بیاورد، که چرا این کارها را انجام می دهد؟ حالا نشوز هم انواع داریم: مثلا دست بزن دارد، یا این ‌که مثلا در خرج و مخارج  دارد الان آن‌قدر همسرش و بچهایش را زجر می‌دهد، یا این که امکان دارد رفته به سمت اعتیاد، یا اصلا افتاده دنبال یک زن دیگر و به این زنش بی‌توجه شده و اصلا اعراض کرده: «او إِعْرَاضًا» به این زن بی توجه شده، افتاده دنبال کس دیگر، یا که بلاخره به هر نحوی که در خانه آن وظایف یک مرد، یک شوهر دارد شانه خالی می‌کند، به زن توجه ندارد از نظر عاطفی، توجه، مسائل مادی و معنوی توجه ندارد. و کلا هر قضیه‌ای که دارد زن را آزار می‌دهد (این برای فهم این صفحه این توضیحات نیاز است) منتها آن سلوک جزء اخلاق طبیعی مرد نیست؛ مثلا اخلاق این مرد است که کم حرف می‌زند، خوب از روز اول هم این‌طوری بوده، این دیگر نه نشوز است و نه اعراض، یا مرد یک مقدار در دادن خرج خانه بخیلی در می‌آورد، یعنی به سختی می‌دهد، خوب از روز اول این‌طوری بوده، اصلا این ژنتیک هست، خانواده‌گی هست. زن تلاش می‌کند آن اخلاق خانوادگی را عوض بکند؛  مرد را از نظر زبان، از نظر مخارج،  مسائل دیگر مرد خود را تغییر دهد، این‌ها را انجام می‌دهد، منتها شامل این آیه نیست، یعنی نشوز و اعراض مرد نیست. یا جاهایی که مرد با زن اختلاف نظر دارند، دعوایشان می‌شود سر یک سلیقه‌ای، سر یک مسئله‌ای، آن اختلاف نظر باز هم موضوع آیه نیست و آن نشوز مرد یا اعراض مرد نیست، طبیعی است که این دعواها، اختلاف نظر‌ها پیش می‌آید. پس نشوز و اعراض ، مسئله خاص است؛ یک اتفاق است، یک مسئله‌ای است که الان پیش آمده، قبلا نبوده  و زن متوجه می‌شود. می‌فرماید که گناهی بر آن دو نیست که با هم صلح کنند: «أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا» – «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» و صلح بهتر است، یعنی به سمت صلح بکشانند؛ مذاکره، توافق، حالا یا خودشان دو نفری باهم صحبت می‌کنند یا می‌کشانند پیش یک امام جمعه، یا یک روانشناس، یا یک مشاور خانواده، یا یک فامیلی که با سواد هست از خانواده شوهر یا زن، مراجعه می‌کنند، در میان می‌گذارند و این بهتر است که با هم صلح و سازش بکنند، نه این‌که فقط زن با ستم مرد همین‌جور ادامه بدهد و بسوزد و بسازد و زندگی را به این شکل پیش ببرد، صلح بهتر است. بیایند با هم حرف بزنند و مشکل را با هم حل و فصل بکنند و صلح هم یک‌سری حق و حقوقی زن می‌آید پایین و یک‌سری حق و حقوقی مرد پایین می‌آید یا یک  کارهایی که مرد انجام نمی‌داده مکلف می‌شود که انجام بدهد، به عهده بگیرد و بلاخره چیزی که توافق هر دو نفر باشد خروجی آن نشست، آن جلسه، آن گفتمان، با  هم صلح و سازش می‌کنند و زندگی خود را ادامه می‌دهند.  پس «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» بهتر از جدایی هم است، که زود هنگام همین که دید مرد یک‌سری کارهایی انجام می‌دهد، فورا دست به طلاق و جدایی بزند و زن این کار را انجام دهد، می‌گوید خیر، این کار را انجام ندهد، به سمت صلح پیش ببرد. و فرصت بدهد. «وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» و نفس‌ها حاضر می‌شود؛ خساست او، بخیلی او، «الشُّحَّ»: خسیس بودن و بخیل شدید بودن است، یعنی حالا می‌خواهند صلح بکنند، بدترین چیزی که  مانع صلح می‌شود، این‌جا بیان فرموده که موقع این گفت‌گو و صحبت و این حق را مطالبه ‌کردن از طرف زن، حالا آنجا بخیلی می‌آید وسط، مرد نمی‌پذیرد، موضع می‌گیرد، یا زن نمی‌پذیرد که از یک سری حق و حقوق پایین‌تر بیاید و در آن مجلس امکان دارد صدای آن‌ها بالا برود، نپذیرند و این در اثر همان خساستی است که بالا می‌آید و در وجود همهٔ آدم‌ها قرار دارد: «وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» یعنی مواظب این قضیه باشید که خساست و بخیلی نیاید وسط که مانع صلح شما شود، دارد تذکر می‌دهد که آدم‌ها این‌طوری هستند در سرشت‌شان بخیلی نهفته است ولو که خیلی هم پول دار باشند، خیلی هم باسواد باشند. «وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» و اگر احسان کنید، یعنی رفتارهای شایسته را تحت مراقبت الله انجام بدهید، به زن ظلم می‌کردید، اخلاق شما تغییر خورده، به خودتان یک‌سر‌ی حق و حقوق می‌دهید که آن حق و حقوق ندارید، اگر شما دست از آن کارها بکشید و رفتار شایسته از خودتان به اجرا بگذارید؛ به مرد و زن می‌گوید و بیشتر به مرد‌ها و تقوای الله را داشته باشید، خدا را بالای سرتان احساس کنید و به خاطر تقوای خدا بیایید پای صلح و دیگر بیشتر از این زن را زجر ندهید، اگر این کار را انجام بدهید «فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» قطعا که الله به آن‌چه شما انجام می‌دهید کاملا آگاه است، واقف است به کارهای شما و به این اعمال حسنه که پذیرفتید انجام دهید.

«وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ ۖ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا»(نساء/١٢٩)

و شما نمی‌توانید که به طور کامل بین زن‌ها عدالت را برقرار کنید هر چند که شما حریص باشید، هر گز نمی‌توانید. پس شما کاملا به یک طرف میل نکنید. از یک همسرتان کاملا رو گردان نشوید، که آن را بلاتکلیف رها کنید. و اگر صلح پیشه کنید و تقوا را رعایت کنید پس بدون شک که الله بسیار درگذرندهٔ مهرورز است.

«وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ» و شما نمی‌توانید که به طور کامل بین زن‌ها عدالت را برقرار کنید هر چند که شما حریص باشید؛ نمی‌توانید، هر گز نمی‌توانید «وَلَنْ» نمی‌شود، کسی که تعدد دارد، یعنی بیشتر از یک همسر دارد، چون یک قسمت از نشوز مرد یا اعراض مرد از زنش، یک قسمت به خاطر همسر دیگر داشتن است، که این آیه به این می‌پردازد. می‌گوید: آن‌ها که دو همسری یا چند همسری هستند شما هر کاری کنید نمی‌توانید بین زن‌ها کاملا در همهٔ قضایا، در مهر و محبت و احساس و همه چیز شما عدالت برقرار کنید، هر چقدر هم تلاش کنید. «فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْل» راه حل می‌دهد؛ پس شما کاملا به یک طرف میل نکنید، متمایل به یک خانم که مورد که علاقهٔ بیشتر شما است، کاملا به آن میل نکنید، «فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ» که کاملا آن یکی خانم را بلاتکلیف رها کنید، یا از یک همسرتان کاملا رو گردان نشوید که آن را بلاتکلیف رها کنید. حالا این خانم نه شوهر دارد، نه شوهر ندارد، بلاتکلیف است، همین‌طور رها شده، ول شده، چرا؟ چون مرد به آن یکی همسرش تمایل دارد. این کار را حق ندارید انجام بدهید. «وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا» و اگر صلح پیشه کنید و تقوا را رعایت کنید پس بدون شک که الله بسیار درگذرندهٔ مهرورز است. خب یک وقتی امکان دارد که زن این‌جا به سمت صلح بیاید؛ بالفرض حالا مثلا بچه دار نمی‌شوند و مشکل از زن هست و مرد ازدواج کرده و این‌جا اگر زن کوتاه بیاید، صلح برقرار کند و بسازد به این شکل، تحمل کند، چون بپذیرد که آن مسئله وجود دارد، یا از نظر سن و سال از نظر مریضی یا چیزهای دیگر، خب این اگر انجام دهید خداوند غفور و رحیم است، این‌ها را دوست دارد. و مرد هم به همین شکل، اگر زنی را مورد بی مهری  قرار داده، بپذیرد که این کارش اشتباه است، صلح کند، برگردد و عدالت را به طور کامل برقرار کند، هر چقدر هم به آن یکی علاقه دارد ولی این را به طور کامل رها نکند، به این هم مهر محبت به اندازهٔ کافی داشته باشد، این کار را انجام دهد خداوند غفور و رحیم است و این‌ها را دوست دارد و از گناهان قبلی هم می‌بخشد.

«وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا» (نساء/١٣٠)

و اگر آن دو نفر از هم جدا شوند، پس الله از وسعتش آن‌ها را مستغنی می‌کند. و الله دارای وسعت و حکمت است.

و اگر آن دو نفر از هم جدا شوند، پس الله از وسعتش آن‌ها را مستغنی می‌کند، بی نیازشان می‌کند و الله دارای وسعت و حکمت است. صلح به جایی نرسید؛  مرد حاضر نشد دست از برتری جوییش بر دارد، دست از اعراضش بر دارد، همچنان بی توجه، ستم، ظلم و دارد ادامه می‌دهد، اعتیاد دارد حاضر نیست برود کمپ ترک کند، افتاده دنبال کسی دیگر، حاضر نیست حق و حقوق این زن را ادا کند و به هر شکل، دارد کتک می‌زند، حاضر نیست دست از کتک زدن بردارد، در این صورت هیچ اشکالی ندارد اگر آن‌ها از هم جدا شدند، خداوند از وسعتش آن‌ها را بی‌نیاز می‌کند، یعنی به زن دارد دل می‌هد، او را شجاع می‌کند که به خاطر آینده نترس، خدا کمکت می‌کند، کل عمر خود را با ستم نگذران، ستم‌پذیری چیز خوبی نیست، جدا شدی نترس، که خیلی مرد‌ها چون می‌فهمند که زن اگر جدا شود سر پناهی ندارد و اگر جدا شوند مخارجی ندارد، پولی ندارد و چون این را می‌دانند بیشتر ظلم می‌کنند. می‌‌گوید: شما از این‌ها نترسید خود خداوند از وسعتش به شما کمک می‌کند و این‌ها باز جزء همان فتواهای الله است که در آخرین آیهٔ صفحهٔ نود و هشت بیان شد. «يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ ۖ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ» این سه آیه در ادامهٔ همان است که الله دارد به این شکل فتوا می‌دهد برای حل مشکل زنان که زیر دست مردان قدر نشناس گرفتار هستند.

«وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا» (نساء/١٣١)

و برای الله است آن‌چه که در آسمان‌ها و آن‌چه که در زمین وجود دارد. و به حقیقت که ما وصیت کردیم به کسانی که  قبل از شما به آن‌ها کتاب داده شده است. و ما به خود شما  توصیه کردیم،  همیشه تقوای الله را داشته باشید. ولی شما اگر همچنان منفعت‌های خودتان را بر تقوای الله ترجیح دادید. پس بدون شک که مال الله است تمام چیزهایی که در آسمان‌ها و تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد. و الله کاملا بی نیاز و ستوده شده است.

«وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ» و برای الله است آن‌چه که در آسمان‌ها و آن‌چه که در زمین وجود دارد. و به حقیقت که ما وصیت کردیم به کسانی که به آن‌ها کتاب داده شده: «وَلَقَدْ وَصَّيْنَا» ما وصیت کردیم، سفارش خصوصی کردیم، به کسانی که  به آن‌ها کتاب داده شده قبل از شما: «مِنْ قَبْلِكُمْ» – «وَإِيَّاكُمْ» وبه خود شما، ما به صورت خصوصی به شما توصیه کردیم، وصیت‌تان کردیم، که چی؟ «أَنِ اتَّقُوا اللَّه» همیشه تقوای الله را داشته باشید؛ در کارها حضور الله را داشته باشید، مراقبت الله را بالای سرتان مد نظر داشته باشید، این را به شما سفارش کردیم و اگر جایی منفعت شما هست و منفعت شما در تعارض با تقوای الله است‌، سفارش کردیم که تقوای الله را بر منفعت خودتان ترجیح دهید. دارید انتقام می‌گیرید که ستم می‌کنید، تقوای الله را ترجیح دهید و دست از انتقام بردارید و دیگر به زن ظلم نکنید، به هیچ توجیهی، به هیچ دلیلی، خدا می‌گوید ما شما را به این سفارش کردیم. یعنی بحث خانواده را الان از داخل بحث آمد بیرون و از بیرون می‌خواهد مرد را متوجه کند که نباید ستم انجام دهد (و آن کسانی که کودکان یتیم را که در صفحهٔ قبل گذشت) دارد متوجه‌شان می‌کند به تقوای الله که تقوای خدا را داشته باشید، او بالای سر شماست و طرف شما است، نه زن، نه کودک. «وَإِنْ تَكْفُرُوا» ولی شما اگر همچنان منفعت‌های خودتان را بر تقوای الله ترجیح دادید، به خاطر دل خودتان، تشفی دل خود، به خاطر انتقام‌تان، به خاطر لذت‌تان، به دلیل شهوت‌تان، ، به خاطر هر قضیه‌ای که همچنان ظلم و ستم را ادامه دادید و تقوای خدا را رعایت نکردید، این می‌شود: «وَإِنْ تَكْفُرُوا» – «فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» پس بدون شک که مال الله است تمام چیزهایی که در آسمان‌ها و تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد؛ شما می‌خواهید به کجا برسید، منفعت خود را انتخاب کردید، ترجیح دادید، همهٔ این‌ها مال الله است، دست آخر به کجا می‌خواهید بروید، به کجا می‌خواهید برسید. «وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا» و الله کاملا بی نیاز است و ستوده شده؛ خداوند به شما نیازی ندارد، از شما بی نیاز است، شما تقوا را رعایت کنید، ستم نکنید که شما نیازمند خداوند هستید. خداوند بی نیاز است و ستوده شده، خیلی وقتها آدم وقتی که بی نیاز می‌شود، ستم می‌کند. خداوند هم بی نیاز است و هم‌ ستوده شده، از غنای خودش، بی نیازی خودش سوء استفاده نمی‌کند به کسی ظلمی که کند به مثل آدم‌ها، حمید است.

«وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا»(نساء/١٣٢)

مال الله است تمام چیزهایی که در آسمان‌ها وچیزهایی که در زمین است. و کافی است که الله وکیل باشد.

«وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» برای بار سوم: آن مردهایی که ستم را ادامه می‌دهند! از بیرون دارد آن‌ها را حسابی تحت تقوا و ترس خدا و تربیت قرار می‌دهد؛ باید این‌ها عوض شوند، تربیت شوند، دست از آن اخلاق و بی ادبی خود بر دارند، دست از ظلم و ستم خود بردارند، می‌خواهد آن‌ها را عوض کند. بار دیگر: چون مرد به ملک خود می‌نازد، به قدرت خود می‌نازد. «وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» مال الله است تمام چیزهایی که در آسمان‌ها و چیزهایی که در زمین وجود دارد مال الله است. «وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا» و کافی است که الله وکیل باشد، همهٔ این‌هایی که در آسمان‌ها و زمین هستند، مخلوقات الله هستند، کافی است که الله پشت یکی از آن مخلوقش بایستد و از او دفاع کند، بس است. زن یکی از مخلوقات الله است و کافی است که از این مخلوق خود دفاع کند، شما حق او را پرداخت نمی‌کنید، شما ستم می‌کنید، کافی است که الله مدافع حق این مخلوق خود به نام زن باشد، «وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا» حواس‌تان باشد که همهٔ این‌ها مال الله  است؛ مخلوقات الله  است  و الله از مخلوقات خود دفاع می‌کند، دفاع کرد هم طرف را در دنیا و آخرت  به خاک سیاه می‌نشاند.

«إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِكَ قَدِيرًا» (نساء/١٣٣)

اگر بخواهد ای مردم، همهٔ شما را می‌برد. و کسان دیگری را به جای شما می‌آورد. و الله بر آن بسیار توانمند است.

اگر بخواهد ای مردم، همهٔ شما را می‌برد، چی حساب کردید؟ به چه چیز خود مغرور هستید؟ ای مردم، مردم جهان، همهٔ شما، الله بخواهد شما را می‌برد: «يُذْهِبْكُمْ» برچیده‌تان می‌کند از روی کرهٔ  زمین، محوتان می‌کند، «وَيَأْتِ بِآخَرِينَٰ» و کسان دیگری را به جای شما می‌آورد که لیاقت داشته باشند، که تقوا داشته باشند. «وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِكَ قَدِيرًا» و الله بر آن بسیار توانمند است، یک تهدید نیست، و الله می‌تواند این را انجام دهد و کاملا بر این قضیه توانایی دارد و توانمند است: «قَدِيرًا»

«مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» (نساء/١٣٤) 

کسی که خواهان منافع دنیا است، پس منافع دنیا و آخرت نزد الله است. و الله بسیار شنوای بینا است.

«مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ» کسی که خواهان منافع دنیا است، پس منافع دنیا و آخرت نزد الله است. شما ستم می‌کنید، شما این کار را انجام می‌دهید که به چه چیزی برسید؟ به این منافع برسید.؛ پول روی پول بگذارید، شهوت‌رانی کنید‌، عشق و حال کنید، یک منافعی به دست بیاورید، تشما اگر دنبال این منافع حرام دنیا هستید، پس تابع امر الله شوید که در اوامر الله هم منفعت دنیا و هم منفعت آخرت، نه به خاطر منفعت دنیا، آخرت خود را بر باد بدهید، نزد الله است منفعت‌های دنیا و آخرت. «وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» و الله بسیار شنوای بینا است؛ همهٔ لحظات شما را می‌بیند و صحبت‌های شما را می‌شنود.