دانلود یکجا
دانلود یکجای هر سوره بصورت فایل های صوتی

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120

سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129

سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109

سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111

سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128

سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111

سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۶۹ /جزء ۴ / آیه ۱۴۹ الی ۱۵۳
 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی 

صفحه ۶۹

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ» (آل‌عمران/۱۴۹)

ای کسانی که ایمان آوردید، اگر از کسانی که کافر شدند اطاعت بکنید شما را به عقبتان برمی‌گردانند، در نتیجه خسارت دیده برمی‌گردید.

ای کسانی که ایمان آوردید، اگر از کسانی که کافر شدند اطاعت بکنید، شما را به عقبتان برمی‌گردانند، به گذشته‌تان برمی‌گردانند در نتیجه خسارت دیده برمی‌گردید؛ یعنی کافران خواهان این نیستند که شما به جلو بروید، خواهان این هستند که به عقب، و عقب افتاده بمانید همان‌جا، و اگر هم از ایشان اطاعت بکنید همان‌جور عقب افتاده باقی می‌مانید، افکار عقب افتاده، کارهای عقب افتاده، گناهان جاهلیت، زنا، مشروب، شرک، ظلم… و هزار چیز دیگر، این‌ها را برای شما می‌خواهند.

«بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ» (آل‌عمران/۱۵۰)

بلکه الله مولای شما است، خاطرخواه شما است، او پیشرفت شما را می‌خواهد و او است که بهترین یاریگران است، پس از الله اطاعت بکنید نه کافران.

 

«سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ» (آل‌عمران/۱۵۱)

خیلی زود ما در دل کسانی که کافر شدند ترس ایجاد می‌کنیم به خاطر شرکی که به الله ورزیدند، آنچه که نسبت به آن هیچ دلیلی ندارند، و جایگاهشان آتش است و جایگاه ظالم بد جایی است.

خیلی زود ما در دل کسانی که کافر شدند ترس ایجاد می‌کنیم به خاطر شرکی که به الله ورزیدند، آنچه که نسبت به آن هیچ دلیلی ندارند، برایش هیچ دلیلی نازل نشده. این کافران در دلشان ترس و رعب می‌اندازیم اگر چه الآن متکی به خودشان هستند و دارند یکّه‌تاز میدان می‌شوند، در این میدان یکّه‌تاز هستند، ما خیلی زود این کافران را از پا به وسیله‌ی ترس آن‌ها را از پا در می‌آوریم؛ این در دنیا؛ و جایشان در آخرت، «وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ» در آخرت جایگاهشان آتش است و جایگاه آدم‌های ظالم بد جایی است «وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ».

 

«وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (آل‌عمران/۱۵۲)

و قطعاً الله وعده‌ی خودش را تحقّق بخشید، آنگاه که به اذن الله شما آن‌ها را از پا در می‌آوردید، تا زمانی که شما خودتان از درون پاشیدید، و در آن قضیه شما با همدیگر منازعه کردید، و نافرمانی کردید بعد از این که به شما نشان داد آنچه که دوستش داشتید؛ از شما کسانی بودند که دنیا را می‌خواستند و از شما کسانی بودند که خواسته‌شان آخرت بود؛ بعد شما را از آن‌ها منصرف کرد تا شما را آزمایش کند، و قطعاً که الله شما را مورد عفو قرار داد، و الله دارای فضل بزرگی است بر مؤمنان.

و قطعاً الله وعده‌ی خودش را تحقّق بخشید، وعده‌ای که به شما داده بود، وعده‌ی پیروزی، الله به وعده‌اش عمل کرد، آن را اجرا کرد؛ کی؟ «إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ» آنگاه که به اذن الله شما آن‌ها را از پا در می‌آوردید. بر کافران غالب بودید و آن‌ها را از میدان به در می‌کردید، تار و مارشان می‌کردید. خدا به وعده‌اش عمل کرد؛ حَتَّى: تا زمانی که «إِذَا فَشِلْتُمْ» شما خودتان از درون پاشیدید، سست شدید، دشمن را دست کم گرفتید و انگیزه‌ی جنگیدن در شما ریخت، کم شد؛ «وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ» و در مسأله در آن قضیه شما با همدیگر منازعه کردید، کشمکش کردید؛ «وَعَصَيْتُم» و نافرمانی کردید، وقتی که این سه تا کار از شما سر زد؛ «مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ» بعد از اینکه به شما نشان داد آنچه که دوستش داشتید، پیروزی، غنیمت، همه چیز… دیگر کار نزدیک بود به ثمر برسد به شما نشان داد که کار دارد به ثمر می‌رسد و شما دارید در جنگ پیروز می‌شوید، بعد از این که شما به این مرحله رسیدید، نزدیک مرحله‌ی نهایی در جنگ، آن موقع دیگر شما آن پیروزی را از دست دادید چون مرتکب این سه تا کار شدید، کار منفی. «مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا» از شما کسانی بودند که دنیا را می‌خواستند، قصد و نیّتشان دنیا بود. «وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ» و از شما کسانی بودند که اراده‌شان، نیّتشان، خواسته‌شان آخرت بود. پس دلتان هم به مثل هم نبود، قسمتی از شما خواهان دنیا و قسمتی طالب آخرت بودید «ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ» بعد شما را از آن‌ها منصرف کرد از این که ضربه‌ی آخر هم بزنید و کاملاً بر آن‌ها پیروز شوید شما را منصرف کرد. به پیروزی نهایی دست پیدا نکردید، از آن‌ها منصرفتان کرد، «لِيَبْتَلِيَكُمْ» تا شما را آزمایش کند، یک سری درس‌هایی به شما بدهد؛ «وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ» و قطعاً که الله شما را مورد عفو قرار داد به خاطر آن نافرمانی‌هایی که انجام دادید، منازعه کردید و سستی کردید؛ «وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» و الله دارای فضل بزرگی است بر مؤمنان، فضلش را شامل حال مؤمنان می‌کند، به چه شکل؟

 

«إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (آل‌عمران/۱۵۳)

آنگاه که شما فرار می‌کردید، و به هیچ احدی هم توجّه نمی‌کردید، و پیغمبر پشت سرتان صدایتان می‌زد برگردید، ما به شما چشاندیم غمی بر روی یک غم تا شما ناراحت نشوید بر آنچه که از دست دادید و این شکستی که به شما رسیده غم این را هم فراموش کردید، و الله نسبت به کارهایی که انجام می‌دهید کاملاً آگاه است.

آنگاه که (حالا دارد وارد جزئیات می‌شود) آنگاه که شما دور می‌رفتید، همین‌جور فرار می‌کردید، فقط از صحنه جنگ دور می‌شدید؛ چون در جنگ احد که این حوادث جنگ احد دارد به تصویر می‌کشد، وقتی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) لشکرش را آماده کرد برای جنگیدن، که در صفحات قبل خواندیم، شما صبحگاه از خانه‌تان خارج شدید و برای مؤمنان محل جنگیدنشان را مشخص می‌کردید: «وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ»(آل‌عمران/۱۲۱)، مؤمنان را آماده می‌کردید برای جنگ، خب الآن آماده‌ی جنگ هستند و رو در روی دشمن قرار دارند، یک طرف جای خالی هست که احیاناً اگر دشمن بخواهد می‌تواند مسلمانان را در محاصره بگیرد و آن زمانی است که از پشت کوه دور بزند، کوه احد، و مقداری از جلو مسلمان‌ها و مقداری از پشت سر مسلمان‌ها به محاصره بگیرند، و برای این که این امتیاز یا این موقعیت گیرِ مشرکان نیاید، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و) ۵۰ نفر را انتخاب کرد، گذاشت در آن محلی که می‌توانند بروند و مسلمانان را محاصره کنند. همان‌جا ۵۰ نفر را گذاشت که نتوانند عبور کنند و وقتی که داشتند می‌جنگیدند، در وسط جنگ، دیدند که «إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ» داشتند قشنگ کافران را شکست می‌دادند، نزدیک بود کار تمام شود، دیگر تمام شده حساب کردند جنگ را و از درون ریختند و دشمنان را دست کم گرفتند، پیروزیشان را قطعی دیدند، به همین خاطر فَشِلْ شدند، سست شدند، بعد این که حالا دیگر بریم، دیگر جنگ تمام شد، جنگ تمام شده برویم غنایم را جمع کنیم در حالی‌که قبلش پیغمبر (صلی الله علیه و آله و) تأكيد کرده بود که تحت هیچ شرایطی شما این محلتان را رها نباید بکنید؛ ما پیروز شویم، شما سر جایتان بایستید، ما شکست خوردیم، سر جایتان بایستید، ما بمیریم که پرندگان لاشه‌مان را بخورند شما سر جایتان بایستید، تحت هیچ شرایطی نه به کمک ما بیایید اگر شکست خوردیم و اگر پیروز شدیم هم و داشتیم غنایم جمع می‌کردیم هم، باز هم نیایید بیرون، فقط سر جایتان بمانید، تا من نگفتم حرکت نکنید. ولی بعد با همدیگر اختلاف کردند، خب جنگ تمام شده دیگر، ما پیروز شدیم و برویم. عده‌ای گفتند نه و عده‌ای گفتند بله «تَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ»، و در نتیجه تعداد زیادی (۴۰ نفر از ۵۰ نفر) نافرمانی کردند ، گوش به فرمانده‌شان ندادند و آنجا را رها کردند و رفتند. «مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا» خواستند بروند که غنایم را جمع کنند و در همین حالت دشمن از پشت سرشان چرخید، آن‌ها را به محاصره گرفت که فرمانده مشرکان خالد بن ولید بود، آن موقع کافر بود بعد مسلمان شد، و وقتی از پشت سر حمله کرد و مسلمان‌ها خودشان را در محاصره دیدند، هم از رو به رو دارند تیر می‌خورند و هم از پشت سر، این‌جا بود که مرگ را با چشم خودشان دیدند: «وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ»(آل‌عمران/۱۴۳)، «تَنظُرُونَ» مرگ را با چشم خودشان مشاهده کردند و دیدند که الآن دیگر باید بمیرند، فرار کردند، دستپاچه شدند فرار کردند در حالیکه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و) و تعدادی (به تعداد ۱۳ نفر) سر جای خودشان در معرکه ماند، مابقی فرار کردند که جمعاً ۷۰۰ نفر بودند. ابتدای کار ۱۰۰۰ نفر بودند که در مسیر ۳۰۰ نفرشان برگشتند (این‌ها مسائلی از آن‌ها خواندیم و مسائلی هنوز ادامه دارد در صفحات بعد). ۳۰۰ نفر از منافقین برگشتند و شدند ۷۰۰ نفر، وسط راه خیانت کردند و برای تضعیف روحیه مؤمنین جنگ را رها کردند قبل از شروع جنگ. حالا داشتند فرار می‌کردند دارد به تصویر می‌کشد، آنگاه که شما فقط فرار می‌کردید و از معرکه‌ی جنگ دور می‌شدید«إِذْ تُصْعِدُونَ، وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ» و به هیچ احدی هم توجه نمی‌کردید،  «وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ» پیغمبر همان آخرِ آخر در معرکه پشت سرتان از همان جا صدایتان می‌زد، يَدْعُوكُمْ: بیایید، برگردید، فرار نکنید ولی شما به هیچی توجه نداشتید فقط فرار می‌کردید و در این حین بود که با چشمانشان می‌دیدند که افرادی دارند کشته می‌شوند و شنیدند که پیغمبر هم کشته شده بعد از این که مقداری راه را رفتند، خیلی دور شدند از معرکه، حالا جمعیت همان فراری‌ها کنار هم ایستاده بودند، نفس نفس می‌زدند و خبر هم به ایشان رسید که فلانی کشته شد، فلانی شهید شد، پیغمبر هم در جنگ شهید شد. دیگر آن‌جا از همین کاری که کرده بودند، آن محل را رها کرده بودند ۴۰ نفر، همين که معرکه‌ی جنگ را رها کرده بودند و پیغمبر و تعداد کمی را فقط در جنگ آنجا باقی ماندند، آن‌ها را رها کردند و فرار کرده بودند، همه‌ی این‌ها برایشان شد یک غم.

«فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ» بر شما مستولی شد، ما به شما چشاندیم غمی بر روی غم. غم  این که نافرمانی کردند، غم این که چرا به دستور پیغمبر عمل نکردند که برگردند لااقل موقع فرار. این همه دلهره به ایشان دست داد، دستپاچه شدند و غم این که مردم کشته شدند از صحابه و از همه مهمتر غم کشته شدن پیغمبر(صلی الله) که به خاطر این سستی‌شان، این کارهایشان پیغمبر را از دست دادند، این دیگر به هیچ عنوان برایشان قابل تحمل نبود و گفت که ما به شما غم دادیم بر روی غم، «لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ» تا شما ناراحت نشوید بر آنچه که از دست دادید، دیگر آن را فراموش کردید که چی از دست دادید، غنیمت از دستتان رفت، پیروزی از دستتان رفت، این غم دیگر همه‌ی آن‌ها را از بین برد، ان‌ها را کمرنگ کرد غم از دست دادن پیغمبر، «وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ» و این شکستی که به شما رسیده غم این را هم فراموش کردید، ناراحتی این را فراموش کردید و تمام وجودتان، غم از دست دادن پیغمبر تمام وجودتان را گرفت، «وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» و الله نسبت به کارهایی که انجام می‌دهید کاملاً آگاه است.

حالا برای اینکه آن غم مشخص شود که چه طوری غم از دست دادن پیغمبر(ص)، غم شکست و غم از دست دادن غنیمت را برایشان کم کرد، ناراحتیشان را کم کرد، اجازه بدهید مثالی بزنیم: یکی را تصور بکنید که دارد رانندگی می‌کند بعد پدرش مثلاً، مثاله، به او می‌گوید که از این مسیر نرو خطرناک است، بعد اصرار می‌کند که می‌روم، هی به او تاکید می‌کند که این مسیر نرو خطرناکه می‌دانم که خطرناکه، ولی به این دستور به این صحبت پدرش توجه نمی‌کند و در همان مسیر می‌رود و مثلاً ماشین چپ می‌شود و پدرش می‌میرد، به او می‌گویند که پدرت مرده، این غم که پدرش مرده دیگر حالا چیزهایی که می‌خواسته از آن مسیر برود به دست بیاورد دیگر فراموش می‌کند اصرار داشت در این مسیر برود برای اینکه مثلاً فلان باغ را ببیند، فلان صحنه را ببیند، دنبال این منافع بود ولی حالا که ماشین چپ شد و پدرش فوت شد دیگر آن چیزی که از دست داد و به آن نرسید، آن‌ها را دیگر کاملاً فراموش می‌کند و آن‌جا می‌فهمد که برای خواسته‌های خودش نباید نافرمانی پدرش بکند. بعد به او می‌گویند، بعد از این که این عبرت‌ها را می‌گیرد به او می‌گویند که پدرت زنده است فوت نشده، این یک درس عبرتی می‌شود که هیچ وقت به خاطر خواسته‌ی خودش به حرف پدرش بی توجه نباشد؛ و پیغمبر (صلی الله) به ایشان گفت که این کارها را نکنید، این‌جا را رها نکنید، دستوراتش را به ایشان واضح بیان فرمود ولی از آن ور در دلشان یک سری خواسته‌هایی بود، مال دنیا، چیزهای دیگر… می‌خواستند. این اگر به این شکل می‌ماند، همیشه در کنار دستورات پیغمبر خواسته‌های خودشان هم داشتند. این صحنه، این سانحه بر سرشان درآمد و غم از دست دادن پیغمبر بر دلشان نشست که دیگر از آن به بعد تا آخر عمرشان هیچ چیز نباشد که سبب شود نافرمانی پیغمبر بکنند، چون یک بار پیغمبر را از دست دادند و بعد متوجه شدند که نه، این شایعه است، پیغمبر شهید نشده و پیغمبر زنده است، چون صورت پیغمبر خونی شده بود، ضربه خورده بود، دندانشان هم شکستند مشرکان، در یک چاله‌ای هم افتاد و مصیبت‌هایی سرش درآمد، زخمی شد منتها پیغمبر زنده است. یک بار دیگر این شد برایشان درس عبرت که تا زنده‌اند خلاف پیغمبر نکنند، هیچی را به خاطر هیچ منفعتی، دستور پیغمبر را زیر پا نگذارند و این عبرت برای خودمان مسلمان‌ها هم ماند.

این نکات خیلی مهم است که ما هم اگر جاهایی عصیان پیغمبر بکنیم، ما هم پیغمبر را از دست می‌دهیم. درست است که الآن در دنیا پیغمبر زنده نیست که ما از دستش بدهیم ولی بعد از مردن از دستش می‌دهیم، ولی در آخرت از دستش می‌دهیم، نمی‌توانیم همراهش باشیم در بهشت. پیغمبر را از دست می‌دهیم به خاطر یک سری گناهانی و آن گناهان، حالا خاصتاً که پیغمبر آن‌ها را نفرین کرده، کسی آن گناهان را انجام بدهد مورد نفرین پیغمبر است و دیگر پیغمبر دوستش ندارد، دیگر در قیامت همراه با پیغمبر نمی‌تواند باشد. نخواهم به آن شکل مثال بزنم،  یک سری  کارها، یک سری گناهانی، بالفرض حالا زنی خودش را شبیه مرد کند و بالعکس؛ یا بالفرض  یک سری  عملیاتِ مثلاً زیبایی که پیغمبر لعنت کرده، آن‌هایی که برای زیبایی مثلاُ خالکوبی می‌کنند، از این سوزن زدن این‌ها استفاده می‌کنند و خیلی چیزهای دیگر، این‌ها باعث می‌شود که پیغمبر نفرین کند به آن شخص، یعنی مورد نفرین پیغمبر باشد و پیغمبر  را از دست بدهد. بی‌نمازی سبب تا آخر دنیا محروم شدن از پیغمبر می‌شود. و این برای صحابه و برای خودمان مسلمان‌ها یک عبرت شد که نکنیم نافرمانی‌هایی که پیغمبر را از دست بدهیم.