سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۱۹۲
«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (توبه/٣٢)
میخواهند که نور الله را خاموش کنند با دهنهای خود ولی الله اجازه نمیدهد، الا که نورش را به اتمام برساند هر چند که کافران خوششان نیاید.
در آیات قبل خواندیم از یک سری مسائلی؛ و از جنگ و جزیه و مسائل دیگر و شرکیاتی که آنها ایجاد میکردند؛ از بزرگان دینی خود، از عیسی بن مریم (علیهالسلام) و مسائلی که میآمدند و دین را و توحید را میخواستند خراب کنند، با توحید مبارزه کنند، تمام آن قضایا، از اهل کتاب، از مشرکان و از اعتقاداتی که از میان دین یهودیان و نصارا بر میآمد. پس نتیجهی آن چه میشد؟ که نور دین خدا خاموش شود. میفرماید که آنها با این کارهای خود میخواهند نور خدا نباشد؛ مبارزه کنند تا با دهنشان خاموشش کنند، یعنی با همین شبه پراکنی، با همین خرافات ساختن، شرکیات، فلسفه بافی و این قضایا، ایراد گرفتن از دین؛ چرا جنگ است؟ چرا جزیه است؟ چون این نباشد که دین خاموش میشود، دین از بین میرود، اینها میخواهند با این حرفهای خود جلو نور خدا را بگیرند، خاموشش کنند، ولی میفرماید که الله نمیگذارد «وَيَأْبَى اللَّهُ»: یعنی خدا اجازه نمیدهد، الا که حتما باید نورش را به اتمام برساند، هر چقدر که هم آنها (کافران) اکراه داشته باشند، خوششان نیاید ولی خدا نورش را به اتمام خواهد رساند.
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه/٣٣)
او کسی است که فرستاد پیغمبرش را به هدایت و دین حق تا او را پیروز گرداند بر همهی دینها، هر چند که مشرکان خوششان نیاید. (یا به تعبیر دیگر الله کسی است که پیغمبرش را فرستاد به هدایت و دین حق تا او را مطلع کند بر تمام اجزاء دین، اگر چه مشرکان خوششان نیاید.)
آنها که نمیتوانند با دهنشان، با همین حرفهایشان نور خدا را خاموش کنند. خدا نمیگذارد، میخواهد به اتمام برساند. چطوری میخواهد به اتمام برساند؟ الله این کار را میخواهد انجام دهد که؛ پیغمبرش را فرستاده به هدایت که آن را به بندگانش برساند، «بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ» تا پیغمبرش را یا دینش را «لِيُظْهِرَهُ»: پیغمبرش و دینش را بر تمام ادیان دیگر غیراز اسلام پیروز بگرداند؛ یعنی اثبات کند که دین اسلام دین حق است، از جانب خدا است و همه برایشان از نظر منطق اثبات شود که آنچه در زندگی کارایی دارد همین دین اسلام است، هر چقدر هم مشرکان خوششان نیاید. یا اینکه خدا پیغمبر خود و دینش را میفرستد تا پیغمبر خود را بر همهی دین آگاه کند، «لِيُظْهِرَهُ»: او را مطلع کند، به او همهی دین را آموزش دهد، چون وقتی که پیغمبر دین را هر چه بیشتر یاد بگیرد بیشتر هم یاد میدهد و وقتی که دین را دارد یاد میگیرد، کمال دین را دریافت میکند، کمال دین را هم ارسال میکند و به این شکل خدا نور خود را به اتمام میرساند. «لِيُظْهِرَهُ»: هم به معنای پیروز کردنش است در زبان عربی و هم به معنای مطلع کردن و آموزش دادن، که در قرآن جاهای دیگر این مسئله، همین کلمه به این معنا هم آمده است. و آنها اگر نخواهند که پیغمبر به حقیقت برسد و قطع کنند بین خدا و پیغمبر را که پیغمبر اینها را از خدا دریافت نکند نمیتوانند. خدا این را به اتمام میرساند. دین را کامل به کرهی زمین میفرستد، هیچکس هم جلو او را نمیگیرد، هر چهقدر هم که مشرکان خوششان نیاید.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» (توبه/٣٤)
ای کسانی که ایمان آوردید! بدون شک بسیاری از عالمان یهودی و راهبان مسیحی قطعا میخورند اموال مردم را به باطل و جلوگیری میکنند از راه خدا و کسانی که ذخیره میکنند (پسانداز میکنند) طلا و نقره را و آن را در راه الله انفاق نمیکنند، پس تو آنها را به عذاب درد آور بشارت بده.
در اینجا هم دارد میگوید که؛ خطاب به مسلمانها یک تجربه از امتهای گذشته، درست است که الله دین خود را میفرستد، به دست مردم میفرستد، مردم هم وقتی که آن را پذیرفتند تسلیم خدا هستند، یک جمعیتی به نام مسلمان تشکیل میدهند و دین دار هستند؛ ولی از آنطرف همین دیندارها هم در معرض یک سری خطراتی هستند و این آیه در مورد آن خطرات احتمالی که امکان دارد امت مسلمان به آن دچار شود دارد تذکر میدهد، میفرماید که در امتهای گذشته از عالمان و راهبان، یعنی قشنگ روحانیون آنها، عالمان دینی آنها، احبار: عالمان دینی، راهبان: انسانهای پرهیزکار، آدمهای عبادتکار، یعنی بهترین افراد دیندار را دارد مثال میزند. میگوید در امتهای گذشته آنها چهکار میکردند؟ آنها اموال مردم را میخوردند و «لَيَأْكُلُونَ» و همچنان هم دارند میخورند، ادامه دارد، فعل مضارع است. عالمان و راهبان اموال مردم را دارند به باطل میخورند؛ یعنی کارهایی انجام میدهند، یک سری چیزهایی اختراع میکنند، جلو پای مردم میگذارند که از مردم پول بکشند، که مردم پول را به دامن آنها بریزند، به حسابشان واریز کنند. یا اینکه مردم، چون آنها بلاخره عالمان دینی هستند، آدمهای پارسا و زاهدی هستند، به آنها اعتماد میکنند، پول خیر خود را دست آنها میدهند ولی آنها از پول مردم سوء استفاده میکنند، «لَيَأْكُلُونَ»: میخورند، نه فقط حالا خوردن، یعنی خرج زندگی خود میکنند، برای خانه، برای وسیلهی نقلیه، برای بچههای خود، برای سرمایهگذاری خود، برای تجملات زندگی خود، اینها میشود، «لَيَأْكُلُونَ» یعنی از پول مردم خرج زندگی خودشان میکنند و از همانها که پول مردم را میخورند، مثلاً به دلیل یک سری فتواهایی، حلالی را حرام کنند، حرامی را برای کسی حلال کنند. طرف رشوه میدهد پول دارد، میخواهد یک ثروت کلانی بهدست بیاورد، فقط نیاز دارد به یک فتوای شرعی، میرفتند فتوا میگرفتند آن هم در ازای آنقدر پول کلانی فتوا را صادر میکرد، زیرش امضا میکرد، این حق این است، چون از او رشوه رفته است. میگوید آن احبار و رهبان اموال مردم را به انواع مختلف، به شیوههای مختلف به باطل میخوردند، تصاحب میکردند؛ یعنی مواظب باشید که شما اینطوری نباشید، اگر هم بین شما هست، بفهمید که آنها این کار را میکنند، یک موقع از آن عالمان در بین شما رخنه نکنند. آنها را با این مسائل شناسایی کنید. بشناسید آنها را، آنها اینطوری هستند. «وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»: و از راه خدا هم باز میدارند؛ وقتی که شخصی از جیب مردم دارد پولدار میشود، در آمد دارد، از آن طرف هم نمیگذارد که مردم به دین حق، به راه درست رهنمود شوند، چون اگر مردم بفهمند پول نمیدهند، به همینخاطر «وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»: در قدم بعدی از راه خدا باز میدارند. «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ»: و کسانی که کنز میکنند، یعنی ذخیره میکنند، انباشته میکنند، پول روی پول؛ طلا ونقره را که نقدینگی است، سرمایه است، ، روی هم انباشته میکنند و آن را در راه الله انفاق نمیکنند، میفرماید: «آنها را به عذاب دردناکی بشارت بده.» یعنی دو دسته مردم بیان کرد؛ برخی از آن عالمان و راهبان که اموال مردم را صرف زندگی خودشان میکنند، این اولی بود: «لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» یک افرادی که همان پول مردم را برای این که گروه خودشان، افکار خودشان، شهرت خودشان بالا برود، مقبولیت خودشان بالا برود، دیگران را از راه خدا بهدر میکنند، مبارزه میکنند با رقیبان خود تا خودشان بالا بیایند، که باز هم میشود خرج برای زندگی خودشان، این میشود؛ «وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»: جلوگیری از این که دین خدا به کسی برسد، یا رقیبان خود را از دور به در کنند. و دستهی بعدی کسانی که نمیخورند آنها را، پول مردم را انباشته میکنند و آن را در راه خدا که قرار بود آن پولهایی که از جهت خیر بهدست آنها رسیده و خرج کنند، خرج نمیکنند، میگذارند برای سرمایهی زندگی خود همینطور انباشته میکنند. میفرماید آنها را به عذاب دردناک بشارت بده، یعنی درست هست که در دنیا اینطوری هستند ولی آینده یک بشارتی به آنها بده عذاب درناک، چطوری؟!
«يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» (توبه/٣٥)
روزی که داغ شود بر آن در آتش جهنم، پس گذاشته شود (مهر شود) بر پیشانیشان و کنارشان (جنبشان) و کمرشان، («ظُهُورُهُمْ»: پشتشان) این همان چیزی است که شما انباشته کردهاید برای خودتان، پس بچشید آنچه که شما ذخیره میکردید.
آنها را به این عذاب بشارت بده! که یک روزی خواهد رسید که در آن روز همان چیزهایی که ذخیره کردند؛ آن پولهای خیری یا از راههای باطلی که از مردم پول دریافت کردند، همان پولها «يُحْمَىٰ عَلَيْهَا»: یعنی بر آن گرم میشود، آتش میشود تا داغ شود، سرخ شود آن پولها، حالا اگر پول کاغذی تبدیل به آن میشود، تفاوتی ندارد، این دیگر کار قیامت است و کار خدا است که به ملائکه دستور میدهد، همان سرمایهها بر آن آتش گذاشته میشود که داغ شود، «يُحْمَىٰ عَلَيْهَا»: که گرم گرم شود، «فِي نَارِ جَهَنَّمَ»: آن پولها در آتش جهنم گرم شود، «فَتُكْوَىٰ»: بعد داغ میشود، مهر میشود، گذاشته میشود همان پولهایی که داغ شده، همان انباشتههایشان، همان ذخیرههایشان گذاشته میشود، «بِهَا»: به وسیلهی همان چیزی که الان داغ شده، «جِبَاهُهُمْ»: بر پیشانیشان و بر کنارههایشان (دو طرف پهلویشان) و بر پشت کمرشان، در حینی که گذاشته میشود، «هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ»: به آنها میگویند: آره! این همان چیزهایی است که شما دریافت میکردید؛ انباشته میکردید، برای خودتان سرمایه پسانداز میکردید، طعم این سرمایهگذاریها را و پول گرفتنها را به باطل بچشید: «فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» و گذاشته میشود بر پیشانی و کمر و پهلوها، که همین پیشانی و کمر و همین دولا و راست شدن، همین سجده کردن، همین نماز خواندن چون احبار و رهبان هستند دیگر، عالم هستند، عبادتکار هستند، عبادت میکردند، یعنی اینکه با عبادتهای خود اعتبار کسب میکردند و بعد از کسب اعتبار حالا امضای آنها اعتبار دارد، حالا شخصیت آنها اعتبار دارد، حالا مردم پول خیر دست آنها میدهند، با همین پیشانی خود که سجده میکردند، کمرشان که دولا و راست میشدند و با این عبادتها سبب میشد که از موقعیت خود سوء استفاده کنند، یعنی در حقیقت از عبادتهای خود سوء استفاده میکردند، از عالم و راهب بودنشان سوء استفاده میکردند. حالا بر همان پیشانی و کمرشان و پهلوهایشان داغ گذاشته میشود، این همان چیزی است که شما برای خودتان ذخیره کردید، در حقیقت این را ذخیره کردید نه پول. حالا امکان دارد کسی بپرسد که حالا چه فایده دارد، برای اینهایی که پول مردم را خوردند از آن عالمان و نصارا و مردم گرفتار و فقیر و بدبخت و روز قیامت بر اینها داغ گذاشته شود چه فایده دارد؟ سایر عالمان و راهبان و دینداران و دعوت گران وقتی این را بفهمند که این بشارت، یعنی این خبر ناخوش و دردناک جلو روی آنها قرار دارد، یعنی خدا این را برای آنها مهیا کرده، افراد دیگر که میتوانند حق مردم را بخورند، دیگر نمیخورند. دیگر از خدا و از این عذاب میترسند؛ یعنی کمتر دیگر به حق مردم دست درازی میشود. این فایده دارد برای مردم و آنهایی که حقشان را خوردند و دستشان به جایی نمیرسد، به آنها هم در زندگی امید میدهد که بلاخره حق آنها گرفته میشود، بلاخره حداقل آنها مجازات کار خود میشوند. دنیا که میگذرد، عمرش خیلی کوتاه است، ولی آنها بعد از این دنیا دیگر این مجازات کارهای خود را میچشند، میکشند، و این امید به زندگی به آنها میدهد. حالا این را به مردم اعلام کن!
«إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ۚ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ ۚ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» (توبه/٣٦)
بدون شک تعداد ماهها نزد الله دوازده ماه است در کتاب خدا، روزی که آفرید آسمانها و زمین را از آن دوازده تا چهار تای آن حرام است، (دارای احترام ویژه است) این است دین محکم و پا بر جا، پس شما در آنها در حق خودتان و دیگران ظلم نکنید و با مشرکان بجنگید با دست جمعی آنها، همانطوری که آنها هم دست جمعی با شما میجنگند. و بدانید که الله با انسانهای متقی است.
میفرماید از روز اول اول آفرینش آسمانها و زمین؛ نزد خدا، برنامهی خدا این بوده که دوازده ماه باشد در یک گذر زمان یک سال «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ»: تعداد ماهها، «شُّهُورِ»: یعنی ماهها، نزد خدا دوازده ماه است، «اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا»: دوازده ماه، در کتاب خدا، یعنی در تقدیرخدا، در برنامهی خدا، در نوشتهی خدا، از روز اول آفرینش آسمانها و زمین: «يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» وقتی که ماه میرود، ماه بیست و نه روز، سی روز یک ماه میشود و دوازده تا چرخش ماه میشود دوازده ماه و یک سال و به این شکل تنظیم شده که ماه سی روز کامل شود و بر گردد سر جای اولش، خورشید هم تنظیم شده از روز اول، الله آن را تنظیم کرده که از یک نقطه که شروع کرد به چرخش تا دوباره برگردد سر جای خودش یکسال طول بکشد، یعنی وقتی که تقسیم میشود، تقسیم بر دوازده میشود، با تعداد روزهای فاصله اندک بین ماه و خورشید، فاصلهی نه، ده روزه ولی در کل اینها با دوازده ماه، یک سال کامل میشوند، اینطوری تنظیم شده، الله تنظیم کرده که دوازده ماه شود؛ یعنی همینطوری نیست، اتفاقی نیست، الله این برنامهریزی کرده و میفرماید که الله این کارها را کرده از روز اول. «مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ»: از آن دوازده ماه هم چهار تا از آن دارای احترام ویژه است، به آنها احترام ویژه داده است، که حالا میشود؛ ذیالقعده، ذیالحجه، محرم و رجب (بعد از محرم دیگر صفر نیست، رجب است) این چهار ماه، چهار ماه حرام است. میگوید این دین پا برجا و محکم است. خدا این را میخواهد، این برای خدا مهم است؛ پس شما در آنها به خودتان ظلم نکنید، یا به دیگران ظلم نکنید، حالا تمام آن دوازده ماه شامل میشود، خاصتاً آن چهار ماه هم به همین شکل، شما به کسی ظلم نکنید، یعنی حواستان به کارهایتان باشد، در این ایامی که خدا برای شما گذاشته دست به ظلم و ستم و حق خوری و مال مردم خوردن و چیزهایی که در آیات قبل بیان شد. در حق مردم ظلم نکیند. در این دوازده ماهی که خدا در اختیار شما قرار داده است، و خصوصی آن چهار تا. ولی اگر مشرکان با شما جنگیدند، شما با آنها بجنگید ولو که در ماه حرام باشد، هر زمان از سال باشد، البته اگر آنها شروع کردند، «كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ»: همانطوری که آنها با شما میجنگند، «كَافَّةً»: دست جمعی، آنها دست جمعی میجنگند، شما هم دست جمعی بجنگید و خودش یک روش جنگیدن دارد آموزش میدهد، چون مسلمانها که یک امت هستند، کافران ممکن است مجموعههای مختلف، کافرهای مختلف باشد، یعنی یکی به چند نفر درگیر باشد. حالا آن چند کافر که درگیر هستند به یکی، به پیکرهی مسلمانها، حالا دارد آموزش میدهد که شما با یکی یکی مبارزه نکنید، با یکی مبارزه کنید بقیه به کمک آن میآیند و دست آخر شما خسته میشوید. میگوید همان طوری که آنها دارند با هم و دست جمعی به شما حمله میکنند شما هم به دست جمعی آنها حمله کنید که آنها دیگر فرصت نداشته باشند به هم کمک کنند، همه را درگیر کنید، «وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً»: دست جمعی که آنها میجنگند شما دست جمعی بجنگید. «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»: بفهمید که الله با متقیان است. الله با متقیان است که آن دوازده ماه در حق خودشان، یعنی هیچ وقت حواشان جمع است که ظلم نکنند، خاصتاً در ماه حرام، خدا با متقیان است که شما جنگ را در ماههای حرام شروع نکنید و اگر آنها شروع کردند شما با آنها مقابله کنید که همین راه تقوا است وخدا هم با انسانهای با تقوا است.