سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۲۶۰
«وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» (إبراهيم/۳۴)
و به شما بخشید، از هر آن چه که از او طلب کردید و اگر نعمتهای الله را بشمارید، آن را نمیشمارید. بدون شک که انسان بسیار ستمگر ناسپاس است.
بعد از این که الله چند تا از نعمتهایش را بیان کرد؛ از کشتی گرفته تا زمین، آسمان، دریا و چند مورد که ما در آنها زندگی میکنیم، بیان فرمودند، دیگر نعمتهایش را ادامه نداد. چون نمیشود ادامه داد، چون چند هزار صفحه میشود، بینهایت صفحه میشود که الله بخواهد نعمتهایش را بشمارد. فقط چند تا از آن نعمتهای کلان و بزرگش را بیان کرد و بعد قطعش کرد و این آیه میگوید: حالا دیگر خودت ادامه بده. به نحوی میگوید بقیه نعمتها، تا حساب دستت بیاید که نعمت های خدا یعنی چه؟ میفرماید: هر آن چه مورد نیاز شما بود برای شما داده است. «وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ» که البته آدم یکسری چیزها را خودش از خدا تقاضا میکند و خدا به او میدهد؛ یعنی چیزهایی که آدم دارد و از خدا تقاضا کرده است، آنها را خدا به او داده است و یکسری چیزهایی که آدم تقاضا نمیکند، ولی نیازش است. از اول خودش نمیفهمد ولی در زندگی به آنها نیاز دارد آن هم میشود، «سَأَلۡتُمُوهُۚ». انسان خواهان آن است و به آن نیاز دارد؛ آنها هم خدا میفرماید به شما داده است، چه خواسته باشید چه نخواسته باشید. معنی دیگر آن که در یک قرائت دیگر است،«وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ» [مای نافیه و مای موصوله] یعنی الله در این عالم به شما همه چیز داده است، از همه نعمتها به شما داده است. چیزهایی که حتی شما تقاضا نکردهاید،«مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ» یا چیزهایی که تقاضا کردید [مای موصوله] چه تقاضا کردهاید و چه تقاضا نکردهاید همه چیز را الله به شما داده است؛ مثلا چه کسی به فکرش میرسید که از ساق پایش یک رگ در بیاورند و به قلبش پیوند بزنند یا مثلا چه کسی ذهنش میرسید که از یک ماهی درون دریا از چیزهای داخل شکمش، از معدهاش، از ششهایش یا چیزهای دیگر، در اتاق جراحی انسانها به کار گرفته شود و این نعمتها را شما اصلا تقاضا هم نکردهاید ولی خدا در این عالم گذاشته و بی نهایت است. «وَإِن تَعُدُّوا۟ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَاۤ» اگر شما نعمتهای الله را بشمارید، آن را نمیشمارید؛ یعنی اگر این گونه به نعمتهای الله نگاه کنید فکر میکنید چند نعمت بیشتر نیست ولی اگر برای شمردن آنها بنشینید، یعنی به نعمتهای خدا توجه کنید و عمدا قصد شمردن نعمتها را داشته باشید، این میشود «وَإِن تَعُدُّوا۟» مینشینید برای شمردن نعمتهای الله «لَا تُحۡصُوهَاۤ» یک مقدار که توجه کردید متوجه میشوید که اصلاً نمیشود آنها را شمرد و رهایش میکنید دیگر نعمتها را نمیشمارید چون این کار را غیرممکن میبینید ولی از آن طرف «إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ لَظَلُوم كَفَّار» ولی انسان بسیار ستمگر ناسپاس است. از آن طرف الله با تمام نعمتهایش و از این طرف انسان را میبینیم، میفرماید بسیار ظلم میکند؛ یعنی همهی نعمتهای را از الله میگیرد، مورد نیازش را استفاده میکند ولی دیگر کاری با صاحب نعمت ندارد و این انسان تا این حد ظالم است، این قدر ستمگر است. نه به حرفهایش توجه میکند و نه دستوراتش را اجرا میکند، نه دنبال صاحب نعمت میرود. و«كَفَّار» است ناسپاس است یک تشکر از او نمیکند. بخاطر رضای صاحب تمام این نعمتها اصلاً توجه ندارد که کاری کند تا راضیش کند.
«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ» (إبراهيم/۳۵)
و زمانی که ابراهیم گفت: پروردگار من! این شهر را محل امنی قرار بده و من و فرزندانم را دور کن که بتها را پرستش کنیم.
بعد از اتمام نعمتهای الله و حساب کار دست آدمها دادن میفرماید: ابراهیم را برای خودت، برای ملت، برای مردم، یادآوری کن که ابراهیم این صحبتها را کرد. که البته چندین آیه تا آیه ۴۱ پشتسر هم نیایش پیامبر ابراهیم را بیان میکند که شخصیت ایشان را برای مردم به نمایش میگذارد که البته در دو صفحه قبل انواع الگوهای بد که مردم را به دارالبوار میکشاندند، منزلگاه هلاکت و بدبختی و بعد آن جهنمیان که از روسایشان شکایت میکنند و آن روسایشان که شانه خالی میکنند و آن شیطان که مردم را به سوی خودش دعوت میکرد و بعد به همه آنها پشتپا میزد. بعد از انواع الگوهای بد، این جا دیگر الگوی خوب را پیامبر ابراهیم علیهالسلام را مثال میزند. میفرماید: که به یاد بیاور آن صحنهای که پیامبر ابراهیم گفت: خدایا این شهر را محل امنی قرار بده. ابتدا که هیچ چیزی نبود، زمین خشک و فقط پیغمبر ابراهیم خانوادهاش را آن جا گذاشت و هیچ کس نبود و کمکم آن جا چند قبیله جمع شدند. مردمی آمدند، نزدیک زندگی کردند چون آب زمزم پیدا شد و یک روستای کوچکی تشکیل شد. بار دیگر که آنجا برگشت که دیگر به یک شهر تبدیل شده است. حالا این دعا را میکند، میفرماید: این شهر«هَـٰذَا ٱلۡبَلَدَ» این شهر تشکیل شده است، این شهر را محل امنی قرار بده و من و فرزندانم را از این که بتها را پرستش کنیم دور کن. پیامبر ابراهیم علیهالسلام در سن پیری هست که این دعاها را میخواند و حدودا صدوبیست سالشان میشود و این دعا را میکند که مبادا دنبال بت پرستی برویم؛ یعنی بتهایی که انسان را به خودش مشغول میکند. حالا، بت یا چیزهای مقدس، سنگ، چوب، زنده، یا مرده، یا پول، یا مادیات باشد که آدم را شیفته خودش کند و یا قدرت، یا شهوت باشد که بخاطر آنها حاضر باشد هر کاری انجام دهد؛ همه این کارها پرستش آنها میشود. میگوید: خدایا! من و فرزندانم مبادا که این گونه باشیم ما را از این کارها دور کن.
«رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (إبراهيم/۳۶)
پروردگار من! بدون شک که آنها بسیاری از مردم را گمراه کردند. پس کسی که از من تبعیت کرد بیشک که او از من است و کسی که نافرمانی من کرد پس بیشک که تو غفور و رحیمی.
حالا درباره بتها میگوید: خیلی از آدمها با این بتها گمراه شدند و بتها آنها را دنبال خودشان کشاندند و مردم زیادی،ملت، دنبال این چیزها رفتند. حالا روسای ظالم باشد یا چیزهای مقدس باشد. در حکومت و قدرت باشد، آن اصنام، بسیاری از مردم را به گمراهی کشاندند و میفرماید: هرکس از من تبعیت کرد او از من است، از آیین من است و همراه، همدل و همملت من است. هر کس و در هر زمان که باشد، جزیی از من است خانواده من است؛ و کسی که از من نافرمانی کرد و راه من را نرفت و راه آنها رفت، میفرماید: که خدایا! تو غفور و رحیم هستی. که اگر در همین دنیا فرصت دارد، غفور و رحیم هستی و بار دیگر از او در گذر و نظر لطفی به او کن تا او توفیق پیدا کند و هدایت شود.
«رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» (إبراهيم/۳۷)
ای پروردگار ما! بیشک که من از ذریهی خودم، بخشی از فرزندانم را سکونت دادم در درهای بدون زراعت و کشاورزی، نزد خانهی محرّم تو (خانهی پر از احترام و شخصیت تو). ای پرودگار ما! تا نماز بخوانند، پس دل مردم را سوق بده که با اشتیاق به سوی آنها بیایند و آنها را از ثمرات (و میوهجات) رزق و روزی بده تا این که آنها از تو شکرگزاری کنند.
از زندگی خودش که آن جا هیچ چیز نبود، خانوادهاش را گذاشت؛ حالا میگوید: خدایا! من برای همیشه سکونت دادم. «مِن ذُرِّیَّتِی» کل خانوادهاش را نبرد. فقط هاجر و اسماعیل بودند، اسحاق و ساره را آنجا نیاورد. «مِن ذُرِّیَّتِی» قسمتی از خانوادهام یا یک فرزندم را، آن جا آوردم و سکونت دادم «أَسۡكَنتُ» در جایی که هیچ کاشتنی و زراعت و کشاورزی نیست؛ «بِوَادٍ»، واد میشود وادی و جای تنگ، جایی که وقتی دور و برش کوه و تپه باشد، زیر آن کوه و تپه یک زمینی هست که محل سیلاب و آبی که موقع باران از کوه میآید هست؛ سرازیر میشود و آن جایی که سرازیر میشود در پای کوه، آن جا واد میشود. و فرموده: «بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ» آن جا کشتنی نیست چون آن زمین سنگی بوده است. وقتی که آب از کوه میآید آن تکه زمین پایین کوه اگر خاکی باشد، وقتی آب با فشار میآید دره عمیقی ایجاد میشود، ولی اگر سنگ باشد به همان حالت باقی میماند. چون سنگی بوده و هیچ چیز از آن رشد نمیکرده و میفرماید: من در همچین جایی، دقیق میگوید من آنها را آن جا سکونت دادم. «عِندَ بَیۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ» آدرس میدهد که نزد خانهی محرم و با احترام تو یعنی کعبه، آن جا من سکونت دادم و آن جایی بود که الله برایش مشخص کرده بود و به او وحی کرده بود که این جا بیتاللهالحرام است. این نقطه تاسیس یک شهر بود چون پیامبر ابراهیم علیهالسلام در شهر خودش که بابل عراق است، بیرونش کردند. چون بتپرست بودند، تحملش نکردند. به مصر و به جاهای دیگر رفت، هرجا رفت دید همه جا بتپرستی است. دیگر به امر خدا، خودش یک شهر توحیدی را از صفر بنا کند و الان یک شهر را دارد تاسیس میکند و شروع شهرش، از ایثار و از خود گذشتی خودش است که خانوادهاش را آن جا میبرد و سکونت میدهد. از خودش شروع میکند و بعد کمکم وقتی که آب پیدا شود، از اطراف میآیند و کمکم تبدیل به یک روستا میشود، بعد کمکم شهر میشود، در ادامه دعا میگوید: من خانواده خودم را که آن جا گذاشتم. «رَبَّنَا لِیُقِیمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ» هدف من، تاسیس یک شهر یا کشور نیست؛ محض این که فقط یک شهر ایجاد شود یا یک تمدن ایجاد شود؛ هدف من، تا نماز بخوانند، برای تو، برای توحید و عبادت تو، آنها را این جا گذاشتم و نماز را به نحو اکمل و احسن ادا کنند و حق نماز را ادا کنند «لِیُقِیمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ». حالا خدایا «فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَة مِّنَ ٱلنَّاسِ» حالا تو دل مردم را، «أَفۡـِٔدَة» قلب و دل، که از صمیم قلب و با اشتیاق مردم بیایند «تَهۡوِیۤ إِلَیۡهِمۡ» به سوی آنها. آنجا سرازیر شوند و به این شهر بیایند. مردم کنار بیتاللهالحرام بیایند و دعای اول آیه ۳۵ که فرمود: آنجا شهر باامنی باشد. وقتی امنیت برقرار باشد برای اقتصاد میآیند، برای علم میآیند وقتی که امنیت باشد، همه چیز رونق میگیرد و دیگر دل مردم به سمت آنجا روان میشود و از آن جا توحید یاد میگیرند و به جای دیگر میبرند. یا آنجا یک شهر کاملا توحیدی میشود. «وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ» و وقتی آنجا بیایند خدایا از لحاظ تغذیهای و مادیات هم چیزی برای آنها کم نگذار، به آنها از محصولات کشاورزی و از دسترنجهای دیگر، چیزهای دیگر رزق و روزی بده. «لَعَلَّهُمۡ یَشۡكُرُونَ» به امید این که آنها شکرگزار تو باشند و قدردان نعمتهای تو باشند. مثل آیه ۳۴ که فرمود: نعمتهای خدا غیرقابل شمارش است ولی مردم ناسپاس هستند. فرمود:امید است که این شهر از تو سپاسگزاری کنند.
«رَبَّنَاۤ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡء فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ» (إبراهيم/۳۸)
ای پروردگار ما! بدون شک که تو میدانی آن چه که ما مخفی کنیم و آنچه که ما علنی سازیم. و بر الله ، نه در زمین و نه در آسمان هیچ چیز مخفی نمیماند.
یکسری چیزهایی که، از گذاشتن خانوادهاش در آنجا، تا آمدن مردم و تا نماز بخوانند و مسائل کلان و اصلی را بیان کرد و دعایش را با این جمله به اوجش رساند؛ فرمود: که خدایا! تو بهتر میفهمی که من چه میخواهم، هر چند که نگفته باشم «إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی» آن چه که مخفی میکنیم و در دلمان هست و به زبان نمیآوریم زبانمان قاصر هست نمیتوانیم بگوییم یا آن چه که میتوانیم بگوییم، «وَمَا نُعۡلِنُۗ» و به زبان میآوریم خدایا! تو بهتر میفهمی. یعنی همان خواستههای ما، آن چه که به نفع ماست. تو بهتر از ما میفهمی خدایا! همانها را اجابت کن و به ما عطا کن و هیچ چیز در زمین و آسمان، بر الله مخفی نمیماند .
«ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَـٰعِیلَ وَإِسۡحَـٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَاۤءِ» (إبراهيم/۳۹)
ستایش، برای الله است که با وجود سن پیری، اسماعیل و اسحق را برای من بخشید. بیشک که پروردگار من، شنونده دعاست.
پیامبر ابراهیم علیهالسلام خدا را ستایش میگوید که تمام عمر زندگی پربرکت و لطفها وعنایتهای الله در حق خودش و از مهمترینش به زبان میآورد، با وجود اینکه من خیلی پیر بودم، «عَلَى ٱلۡكِبَرِ» با وجود پیری و کهنسالی اسماعیل و اسحاق را به من داد. میگویند حداقل ۸۰ سال داشته که اسماعیل به دنیا آمده و برخی میگویند ۹۹ سال داشته است. وقتی که اسحاق به دنیا آمده است ۱۱۷ ساله بودند. به هر حال در حدود ۱۰۰ ساله، خدا به او دو تا بچه میدهد. این را که خدا به او بخشیده بصورت خاص و ویژه ذکر میکند. یک ذریهی پاک، فرزندان خوب و صالح که از آدم بهجا میمانند و اهداف انسان، اهداف توحیدی و خدایی را بعد از انسان در زمین تحقق میبخشند این را به صورت ویژه، خدا را ستایش میگوید. «إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَاۤءِ» که خدا دعایم را میشنود هر چه که من بگویم پروردگار من رودررو، واضح و ظاهر تمام دعاهای من را میشنود.
«رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَاۤءِ» (إبراهيم/۴۰)
ای پروردگار من! من را برگزار کننده نماز، قرار بده همچنین از ذریهی من (فرزندان من). ای پروردگار ما! و دعا را قبول کن.
آن پیر کهنسال، با سوز جان مشغول نیایش است و دعا میکند که ای پروردگار من! من نماز را بتوانم به نحو اکمل بخوانم؛ بعد از آن همه عمر، در توحید، نماز وعبادت و در سن حدودا ۱۲۰ سالگی میگوید:خدایا! کمکم کن که نمازم را به نحو اکمل بخوانم، «مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ» بتوانم حق نماز را ادا کنم. نمازی که گفتگو و یک نیایش کامل و صحبت رودررو با الله است. این نماز خیلی حق دارد و خیلی معنای اعلایی دارد را من بفهمم و بتوانم این نماز را خوبِ خوب ادا کنم خدایا! تو کمکم کن، من را جزء این افراد قرار بده که به نحو احسن نمازشان را در پیشگاه تو(الله) ادا میکنند. و میفرماید: همچنین از نسل و ذریهی من هم این گونه باشند. «وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ» البته هر کس از نسل پیامبر ابراهیم که بخواهد، اگر هم کسی نخواهد، بی نماز میشود. از توحید خدا، دور میشود. «وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ» آنانی که خواهانش هستند؛ برای آنها دعا میکند. در وسط دعا دوباره «رَبَّنَا» تکرار میکند «رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَاۤءِ» خدایا! دعا را قبول کن. این دعاهای مهم را که کردم قبول کن، خاصتا این دعای آخری که نماز و نماز.
«رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ» (إبراهيم/۴۱)
ای پروردگار ما! ببخش برا من و برای پدر ومادرم و برای مومنان، روزی که حساب برپا میشود.
بعد از آن همه خدمت و زحمت برای بخشش گناهانش دعا میکند. گناهانم را، من را و گناهان پدر و مادرم را ببخش. و دعا میکند برای همهی مومنان، حتی اگر ما هم مومن باشیم پیامبر ابراهیم علیهالسلام در آن نیایشش، نزدیک مسجدالحرام برای ما دعا کرده؛ اگر مومن باشیم ما هم از دعایش محروم نمیشویم. در همین نسل و در همین دوره زمانه ما را هم مشمول دعای خودشان کرد و تا قیامت این دعا را برای مومنان کرد که خدایا مومنان را در روزی که حساب برپا میشود در آن روز سخت و سنگین که باید از تکتک کارها و زندگیشان حساب پس دهند، خدایا این مومنین را ببخش و از گناهانشان درگذر.
«وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ» (إبراهيم/۴۲)
و گمان مبر که الله غافل است از آن چه که ظالمان انجام میدهند؛ تنها آنها را به تاخیر میاندازد به روزی که چشمها در آن روز از حدقه در میآید، باز و خشک باقی میماند.
بعد از اتمام نیایش پیامبر ابراهیم علیهالسلام و این الگوی خوب، و یک بنده مومن و موحد خدا، این شخص وقتی خوب جا انداخت که این یعنی چه؟ ایمان یعنی چی؟ و الگو پذیری از این اسوه حسنه. حالا میفرماید: از آن طرف کسانی که در این باغها نیستند، فقط در دنیای خودشان میچرخند در دنیای قدرتشان، مست قدرت و مست شهوت و مست شهرت و مست پول و مال منال هستند و اصلاً چیزی از نماز و ابراهیم، توحید، خدا، نعمات خدا و شکرگزاری، هیچ چیزی نمیفهمند؛ آن ظالمان در دنیای خودشان غرق هستند، بزرگ باشد یا رعیت باشد؛ میفرماید: که اینها فکر نکنند که الله از کارهایشان غافل است که هر چه دوست دارند انجام میدهند. فکر نکنند که الله غافل است. الان که دارند میگردند، میچرخند و میخندند «إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ» به تاخیر انداخته و الان کاری به کارشان ندارد. میگذارد زندگی کنند؛ آنها را به تاخیر انداخته، عذابشان و محاسبه شان را به تاخیر انداخته، برای آن روزی که «تَشۡخَصُ» یعنی باز میماند چشمانش، از حدقه در میآید و خشکش میزند از ترس، از هول و هراس نمیتواند پلک بزند، چشمش ثابت ایستاده. «تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَـٰرُ» تمام چشمها این گونه هستند. میلیاردها انسان از وحشت آن روز، چشمهایشان درآمده و هول و هراس نمیگذارد که حتی چشم بهم بزنند و پلک بزنند. ما این ظالمان را برای آن روز گذاشتیم و آن روز ما با آنها کار داریم.