سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۱۹۷
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ» (توبه/۶۲)
قسم میخورند به الله برای شما تا شما را راضی کنند در حالی که الله و رسولش سزاوارتر است که او را راضی کنند اگر واقعاً مؤمن هستند.
بحث منافقان است و کارهایی که در خفا انجام میدهند. و وقتی که افراد متوجه میشوند از یک سری کارهایی که در عدم شفافیت انجام میدهند، حالا دیگر به قسم خوردن میافتند برای این که رضایت شما را جلب کنند. در کل یکی از مسائل مهم روابط انسانی شفافیت است؛ عدم شفافیت روابط را به هم میزند، بدبینی ایجاد میکند، سوء ظن و خیلی مسائل در عدم شفافیت اتفاق میافتد، هم از نظر فساد اخلاقی، فساد اداری، فساد اقتصادی، همه چیز در عدم شفافیت است.
پس دین اسلام به این موضوع توجه دارد که همه چیز شفاف باشد؛ حتی در اخلاق و خندهها و ارتباطات، در حساب و کتابها، معاملات، در همه چیز شفاف واضح و روراست باشد این اصل دین اسلام است. ولی اکنون که داریم سوره مبارکه توبه را میخوانیم و بحث منافقان، آنها قشنگ کارهایشان را در عدم شفافیت دارند پیش میبرند. مخفیانه و با دورنگ و دورویی و حالا به خدا قسم میخورند. برای این که رضایت شما را جلب کنند، چون برای آنها مردم مهم است؛ مردمداری، رضایت مردم، رضایت ملت اینها برایشان مهم است و به همین خاطر کارها و حرفهایشان را بر اساس آن تنظیم میکنند. آنها به خاطر رضایت شما حتی حاضرند قسم هم بخورند در حالی که اگر اینها واقعاً مؤمن بودند خدا برایشان مهم بود؛ یعنی کارهایشان را بر اساس رضای خدا و پیامبر نه بر اساس رضای مردم تنظیم میکردند.
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ» (توبه/۶۳)
آیا مگر نمیدانند! (این قانون است، واقعیت اینست) که هر کس با الله و رسولش دشمنی بورزد (خصومت و عداوت بورزد) پس جایگاهش آتش جهنم است برای همیشه در آن ماندگار خواهد بود و این گرفتاری بزرگ است.
کارهایی که دارند انجام میدهند؛ فعالیتهای آنها، آن هم به صورت زیرآبی مبارزه است با ارزشهای دین اسلام، با صداقت، با تعاون، با این که همه مردم در یک سطح باشند و با هم زمینه رشد داشته باشند بالا بیایند. اینها دارند چه کار میکنند؟ اینها دارند با آن ارزشها مخالفت میکنند، عداوت میکنند. همین عداوت و مخالفت با ارزشهای دین اسلام، مبارزه با خدا و پیامبر میشود! چون خدا و پیامبر اینها را ایجاد کردهاند که در جامعه نهادینه شود.
«يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ» (توبه/۶۴)
منافقان حذر میکنند (خیلی مواظبند) که مبادا بر علیه آنها سورهای نازل شود که دیگران را باخبر کند از آنچه که در دلهایشان است. بگو شما مسخرهتان را بکنید که الله (صد در صد) خارج کننده است آنچه که شما دارید از آن پرهیز میکنید.
آن فعالیتها، کارهایشان که در خفا داشتند انجام میدادند. حالا اگر دیگران بفهمند که خیلی بد میشود. حالا دارد از حالت درونیشان خبر میدهد که منافقان خیلی مواظبند، «يَحْذَرُ»: حذر میکنند، مواظبند که مبادا یک زمانی بر علیه آنها سورهای نازل شود و خداوند دیگران و جامعه را از کارهایشان مطلع کند. کارهایی که در خفا انجام میدهند و نمیخواهند کسی بفهمد. میترسند که یک وقتی دستشان رو شود. بگو شما کارهایتان، استهزایتان را انجام دهید ولی خدا آنچه که شما دارید از آن حذر میکنید همان را انجام میدهد، به کرسی مینشاند؛ یعنی این که دیگران از آن کارهایی که شما دارید در خفا انجام میدهید مطلع میشوند، «مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ»: همان چیزی که دارید از آن فرار میکنید به همان مبتلا میشوید، همان چیز سرتان میآید و دستتان رو میشود و همه از کارهای مخفیتان مطلع میشوند. و «قُلِ اسْتَهْزِئُوا»: شما مسخرهتان را بکنید؛ یعنی حالا آنها مسخره میکردند از آن ارزشهای دین اسلام، اصلاً آن را کوچک حساب می کردند؛ به آن مسائل میخندیدند، به عدالت اجتماعی میخندیدند، مگر میشود یک آدم معمولی، اصلاً یک برده، یک آدم ساده در جامعه، حقوقش مثل ما باشد! ما و آنها مثل هم باشیم! مگر چنین چیزی میشود! با این ارزشها مخالفت و مبارزه میکردند. مسخره میکردند از این عدالتمحوری دین اسلام و این که همه باید در یک سطح باشند و خیلی مسائل دیگر، آن را به مسخره میگرفتند. میگوید شما این کارهایتان را انجام دهید، که آخر حقیقت شما برای همگان مشخص میشود.
«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ» (توبه/۶۵)
و اگر از آنها بپرسید قطعاً جواب میدهند که ما داشتیم مسخره میکردیم (بازی میکردیم، یعنی خودمان را با شوخی و بازی و مسخره سرگرم میکردیم) جواب بده آیا به نسبت الله و آیات ورسولش شما مسخره میکردید؟!
حالا یک وقتی آن حرفها و تمسخرهایشان از احکام دین اسلام، از ارزشهای جامعه اسلامی وقتی دستشان رو میشود به قول معروف کارهایشان برای همگان مشخص میشود دیگر از آنها سوال کنید که چرا این حرفها چرا این کارها؟! فوراً جواب میدهند ما از باب شوخی و مسخره این حرفها را زدیم، جدی نگیرید، یک چیزی گفتیم دیگر، «كُنَّا نَخُوضُ»: یعنی ما خودمان را مشغول کردیم. همینطور برای سرگرمی این حرفها را زدیم. «وَنَلْعَبُ»: برای بازی، برای شوخی. میگوید مگر خدا و آیات خدا و رسول خدا برای مسخره است که شما خودتان را با اینها سرگرم کنید و مسخره کنید! شما اینها را مسخره میکردید.
«لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ» (توبه/۶۶)
دیگر عذر نتراشید (بهانه نیاورید) که شما بعد از ایمانتان کافر شدید. اگر هم ما از گروهی از شما در بگذریم، گروهی دیگر را عذاب میدهیم به خاطر این که آنها مجرم بودند.
بعد از این جواب حالا دیگر میافتند؛ چون وضعیتشان در خطر میافتد، کلاً منافقان یک شخصیت ضعیفی دارند؛ چون همه چیز برای آنها همین مادیات است، قدرتهاست، سمتهاست، موقعیتهاست و اگر مردم را از دست دهند، موقعیت را از دست دهند، چیز دیگری که ندارند، خدا که ندارند، منافقند از درون خدا و پیامبر را که قبول ندارند. چیزی که برایشان مهم است همین موقعیتها و شهرتهاست. همین مقبولیتها پیش مردم است. و وقتی که زیر سوال میروند فوراً به معذرتخواهی و توجیه میافتند. و آیه قبل توجیه کردند که کارهایمان از باب این بود نه از باب بیایمانی. پشتش قسم هم میخورند. میگوید شما دیگر قسم نخورید، معذرتخواهی نکنید. «لَا تَعْتَذِرُوا»: شما دیگر بعد از ایمانتان کافر شدید. یعنی شما قشنگ فهمیدید ایمان چیست، ارزشهای دین اسلام چیست، شما عمداً رفتید و به آنها کافر شدید، «كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ»: بعد از باور، بعد از فهمیدن که به مبارزهاش رفتید. شما فقط دارید معذرتخواهی میکنید که برای آینده موقعیت هنوز دستتان باشد، برای ضربه جدید، برای یک ترفند جدید، هدفتان این است! دیگر معذرتخواهی لازم نیست. مشخص است درون شما کارهای شما اهداف شما مشخص است. معذرتخواهی نکنید. اگر هم ما گروهی از شما را ببخشیم: «إِنْ نَعْفُ»، گروهی دیگر را عذاب میدهیم. حالا البته تعیین نکرده چه گروهی را میبخشد! چه گروهی را عذاب میدهد! و قشنگ این آیات میخواهد وجدان منافقان بیدار شود. منافقان کارهایشان را ببینند و متوجه اشتباهشان شوند. آیات میخواهد منافقان را متوجه کند همان منافقان را، همان آدمهای سنگدل و بد نیت را متوجهشان کند، تا این که دیگران هم بفهمند و گول اینها را نخورند و خطراتشان به حداقل برسد. این آیات برای اینست و در اثر این آیات خیلی از منافقان آدمهای خوبی شدند، از آن کارهایشان دست کشیدند. ولی با یک ادبیات خاص، کلام خدا، قرآن است دیگر با یک ادبیاتی که شخص در خلوت خودش دیگر نمیتواند توجیه کند و متوجه میشود و حسابی به اشتباه خودش پی میبرد. به همین خاطر اینجا میفرماید که ما اگر گروهی را ببخشیم گروهی را عذاب میدهیم. یعنی این که همان آدمها هم مشخص نیست کدامشان بخشیده شدند. شاید من بخشیده شوم، من توبه کنم، من کارهایم را تصحیح کنم. و به صورت مبهم گفته که گروهی را میبخشیم، گروهی را عذاب میدهیم. چرا عذابشان میدهیم؟! آنهایی که عذاب میدهیم هم دلیل دارد. «بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ»: مجرم بودند اصلاً رفتار مجرمانه دارند؛ یعنی غرضورز هستند. یعنی عمدی آن کارها را انجام میدهند. آنها دیگر مورد عفو قرار نمیگیرند.
«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (توبه/۶۷)
منافقان مرد و منافقان زن بعضی از آنها از بعضی دیگر هستند. امر میکنند به کارهای بد و از کارهای خوب نهی میکنند و دستشان را باز میدارند. (نگه میکند.) الله را فراموش کردهاند در نتیجه الله هم آنها را فراموش کرد. بدون شک که منافقان همان نافرمانان هستند.
میفرماید که این گروه منافق یک نفر نیست، ماجرای دو نفر و سه نفر نیست، مجموعهای در یک جامعه هستند که متشکل میشوند از مرد و از زن و میگوید اینها متعلق به هم هستند؛ یعنی انگار آنهایی که با ارزشهای دین اسلام مشکل دارند، انگار افرادی به صورت ناخودآگاه همدیگر را پیدا میکنند، انگار یک خط نامرئی دورشان است و آن افراد با یک هدف خاص، با آن انگیزه خاص که میخواهند آن ارزشها از بین بروند، آن ارزشها، احکام دین اسلام، نماز و مسائل دیگر را به تمسخر میگیرند. آنها دیگر با هم در ارتباط میشوند. همدیگر را در جامعه پیدا میکنند و بین اینها حلقه نامرئی تشکیل میشود. حالا میگوید این افراد مرد و زنش متعلق به هم هستند: «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ»، دارند از هم یاد میگیرند، به هم انگیزه میدهند، تشویق میکنند، همهدف میشوند. و در چه چیزی با هم مشترک هستند؟ در این که به منکرات امر میکنند. جالب است یعنی به کارهای بد، به کارهای بیارزش امر میکنند. مثلاً اگر در یک جامعه همه در یک سطح، برای رشد کردن، موقعیت داشته باشند با این مبارزه میکنند، با این عدالت مبارزه میکنند. اگر در معاملات، اگر در تحصیل اگر در مسائل دیگر تبعیض وجود نداشته باشد مبارزه میکنند که تبعیض وجود نداشته باشد، باید وجود داشته باشد، باید اینها بهتراز خیلیها باشند، با اینها مبارزه میکنند. با کارهای خوب مبارزه میکنند: «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ» – «وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»: و جلو آن عبادتها را میگیرند، جلو کارهای خوب را میگیرند. حالا به نسبت خدا باشد، به نسبت هر کار خوب و پسندیده که موجب ترقی شخص و جامعه است با آن مبارزه میکنند. از آن کارها نهی میکنند و دستشان را هم میگیرند: «وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ» از چه چیزی؟ از هر چیزی! از هر کار خوبی دستشان را نگه میکنند، از انفاق از همکاری از مشارکت دستشان را نگه میکنند. خدا را فراموش کردند. در این لابهلا فقط شهرت و موقعیت منفعت خودشان همیشه یادشان است. خدا فراموش شده است. از آن طرف هم در نتیجه «فَنَسِيَهُمْ»: خدا هم آنها را فراموش میکند. منافقان همان فاسقانن همان کسانی هستند که حاضر نشدند فرمان خدا را بپذیرند و به آن عمل کنند.
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ هِيَ حَسْبُهُمْ ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ» (توبه/۶۸)
وعده داد الله به مردان منافق و زنهای منافق و کافران به آتش جهنم که در آن ماندگارند. همین بسشان است. و آنها را لعنت کرد. و برایشان عذاب ماندگار فراهم کرد.
بعد از توضیح کارهای منافقین و منافقات، حالا دیگر آن منزلگاه آخرشان را دارد بیان میکند که خداوند وعده داده است؛ یعنی قول داده، یعنی تعیین کرده برای مردان منافق و زنان منافق و و زن و مرد کافر که به آتش جهنم مبتلا میشوند. برای همیشه میمانند. میگوید سزای آنها همین است، «هِيَ حَسْبُهُمْ»: برایشان همین کافیست. بله! این متناسب آنها است «هِيَ حَسْبُهُمْ»، خدا هم لعنتشان کرده است. دوباره هم تجدید نظر نمیکند که آنها را از آن جا خارج کند، نجاتشان دهد. و عذابشان هم «مُقِيمٌ» است، «مُقِيمٌ» : یعنی چیزی اقامه دارد؛ یعنی همیشه هست، دائمی است. یک عذاب دائمی برایشان مهیا کردند. خدا این را وعده کرده، قول داده که این آدمها که برای همیشه رحمت خدا را از دست دادند.