سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 280 / جزء 14 / آیه 111 الی 118

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه 280

«يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»(نحل/۱۱۱)

روزی که هر نفسی می‌آید، (هر کسی می‌آید) از خودش دفاع می‌کند و هر کس حق او به اندازه کافی داده می‌شود در حالی که به آن‌ها ستمی نمی‌شود.

بعد از بحث تذکر و انذار به کسانی که عامدانه در مسیر تخریب قرآن، دین و اسلام تلاش می‌کنند و صفحه قبل به طور مفصل در مورد آن‌ها بیان فرمود و در پایان هم آن‌ها را تشویق به توبه و بازگشت کرد حالا اگر شخص تصمیم درستی در زندگی‌اش نگیرد می‌فرماید که: «یک روزی می‌آید که جلوی روی همه شماست.» یعنی به آن روز خواهید رسید که در آن روز هر کسی می‌آید همه بار دیگر حاضر و زنده می‌شوند بعد همان افراد  «تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا» از خودش به دفاع بر می‌خیزد یعنی چون می‌فهمد که کاری از او ساخته نیست و نیرو و قدرتی ندارد، دیگر هیچ راهی برای جبران ندارد و الان دارد می‌فهمد که سرنوشتش به کدام سمت دارد می‌رود و می‌ترسد، سر تا پا وحشت او را فرا گرفته دیگر هیچ کاری از دستش بر نمی‌آید إلا اینکه با زبان جر و بحث کند می‌آید و از خودش دفاع می‌کند؛ دروغ می‌گوید، داد می‌زند، دلیل می‌آورد، گریه می‌کند و به شکل‌های مختلف فقط می‌خواهد از خودش دفاع کند تا به آن سرنوشت وحشتناک دچار نشود شاید نجاتی پیداکرد. می‌گوید: «یک روزی می‌آید که مردم در همچنین صحنه‌ای قرار می‌گیرند ولی هر کس هر آنچه که انجام داده حقش یا مجازاتش به طور کامل داده می‌شود خوب کرده خوب می‌بیند و بد کرده هم بد خواهد دید »، «كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ» هر آنچه که انجام داده به تک تک کارهایشان، به حق‌شان می‌رسند، «وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» از حق‌شان چیزی کم نمی‌شود نه به گناه‌شان افزوده می‌شود برای آن  کارهایی که انجام داده‌اند و نه هم از آن کارهای خوبی که انجام داده‌اند از آن‌ها کم می‌شود.

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»(نحل/۱۱۲)

و الله مثال می‌زد مثال یک شهر (آبادی) که در امنیت هستند و بر نقطه اطمینان و استواری که روزی‌‌اش به شکل فراوان از هر طرف می‌آید اما بعد از آن‌ها به نعمت‌های خداوند کفران می‌ورزند  (ناسپاسی می‌کنند) و در نتیجه الله لباس گرسنگی و ترس بر آن‌ها می‌پوشاند به خاطر آن کارهایی که انجام می‌دادند.

خوب این از سرنوشت خیلی از جوامع دنیا از آن شهر، روستا و آبادی گرفته تا کشورها می‌فرماید: خداوند یک مثالی می‌زند یک الگوی بد می‌فرماید که آن شهر یا آن کشور یا آبادی «قَرْيَةً» از مجموعه مردمی که دور هم جمع شده‌اند حالا  کوچک باشد یا بزرگ باشد، روستا باشد یا کشور باشد همه شامل می‌شوند که در آن جامعه «كَانَتْ آمِنَةً» در امنیت هستند، همه چیز خیلی خوب و مرتب است، «مُّطمَئنَّةً» و بر همه چیز هم مسلط هستند، بر اطمینان قرار دارند یعنی کارهایی که دارند انجام می‌دهند آن کارها زیر سایه امنیت «ءامِنَة» و زیر سایه کیفیت «مُّطمَئنَّةً» دارد انجام می‌شود. «يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا»، «رَغَدًا» یعنی به طور فراوان، گسترده، روزی‌اش، آن‌چه که برایش مفید است و کارایی دارد، مثبت است آن چیزهای خوب از هر مکانی دارد پمپاژ می‌شود به آن جامعه به آن کشور به آن شهر، «كُلِّ مَكَانٍ» مکان‌ها، یکی مکان تولیدی هست، یکی شرکت هست، یکی صنعت هست، یکی آموزش هست، فضای آموزشی  هست، هر کدام از آن‌ها کارا و مفیدند و هر کدام از آن‌ انسان‌ها کارشان را زیر سایه امنیت و کیفیت انجام می‌دهند. «ءآمِنَة مُطمعنَة» کسی که معلم است، دانش‌آموز است و کسی که  رئیس شرکت است، یکی کارگر و کارمند و کارفرماست، استاد بناست، همه دارند صادقانه انجام وظیفه می‌کنند در نتیجه از همه چیز دارند استفاده می‌کنند؛ استفاده بهینه و مفید، زندگی‌شان روی ریل است، «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ» اما به نعمت‌های الله کفران ورزیدند بعد از آن کم کم سوء استفاده‌ها شروع شد، آن‌ها زیر سایه امنیتی که داشتند زندگی می‌کردند، شکرگزار خداوند بودند و قدر این نعمت‌ها را می‌دانستند اما بعد از مرحله ناسپاسی کردند و قدر‌دانی این وضعیت را نکردند یعنی قدر این وضعیت را نشناختند و اندک اندک پشت کردند به صداقت، به صاحب این امکانات (خدا)، به همدیگر و در حق هم دروغ گفتند، خیانت کردند بعد هم برای برای هم نقشه کشیدند، در کارشان غدر و خیانت کردند همه‌ی این‌ها می‌شود ناسپاسی به خداوند یعنی آن نعمت‌ را در جهت درستش نبردند، به جهت اشتباه، به جهت منافع شخصی منحرف کردند، هر کسی از کار خودش زد، دروغ گفت، خیانت کرد، «فَأَذَاقَهَا اللَّهُ» در نتیجه خداوند لباس گرسنگی و ترس بر آن‌ها پوشاند یعنی جامعه و کشورشان، از آن امنیت برداشته می‌شود و معیشت خوب هم از آن‌ها رخت بر می‌بندد، مردم فقیر می‌شوند، گرانی می‌آید، بدجور احساس فقر می‌کنند، گرسنه می‌شوند، مایحتاج زندگی‌شان که خیلی برای سلامتی انسان مهم است را نمی‌توانند از عهده معیشت‌شان بر بیایند، هم ترس از دیگران (کسانی که کار برای‌شان انجام می‌دهند) ترس از خیانت و در زیر سایه ترس زندگی می‌کنند ترس امکاناتی که دارند از آن استفاده می‌کنند که شاید جان‌شان را از دست بدهند و ترس از وضعیت بد اقتصادی، بد سیاسی، بد اجتماعی و در ترس دارند زندگی می‌کنند، امنیت در جامعه‌شان نیست از اطراف، از خودشان، «بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»به خاطر کارهایی که انجام می‌دادند یعنی به خاطر آن خرابکاری که خودشان روز اول دچار شدند و انجام دادند «يَصْنَعُونَ» نتیجه کارهای‌شان، نتیجه آن خیانت‌ها، دروغ‌ها، دغل‌ها، به خاطر آن کارهایشان که تک تک‌شان دچار آن دغل بازی‌ها می‌شدند و خودشان باعث شده بودند که امنیت و آسایش را به هم بزنند الان دیگر تبدیل شده به مشکلات اقتصادی، مشکلات آسایشی، می‌فرماید: «این نمونه الگوی بدی است، خدا از یک شهر مثال می‌زند که شما، تک تک افراد یک جامعه حواس‌تان به خودتان باشد که وضعیت خوبی که دارید همان را هم از دست می‌دهید اگر شما ناسپاسی کردید و قدر آن نعمت خدا را ندانستید.

«وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ»(نحل/۱۱۳)

و قطعاً که رسولی از خودشان برای‌شان آمد و او را دروغگو شمردند و در نتیجه عذاب آن‌ها را گرفت در حالی که ستمگر بودند.

به همین ترتیب زندگی‌شان ادامه داشت در لابه‌لا هم می‌فرماید که: «فرستاده‌هایی از خودشان بین‌شان می‌آمد.» حالا در جوامع گذشته برای‌شان پیامبر می‌آمد و به آن‌ها تذکر می‌دادند و آن‌ها را به سمت صداقت، به سمت اصول موفقیت، خداپرستی آن‌ها را راهنمایی می‌کردند و بعد از آن مرحله رسول کسی است که شناخت خوبی داشته باشد از آن کتاب‌های خدا و دارد پیام‌های آسمانی را به مردم می‌گوید رسول مستقیم و رسول غیر مستقیم تذکر می‌دهد، متوجه می‌کند به اشتباهاتی که مردم دارند انجام می‌دهند، به آن‌ها  گوشزد می‌کند، آن‌ها را اندرز می‌دهد که به جاده درست، جاده صداقت برگردند اما «فَكَذَّبُوهُ» با او مقابله می‌کنند، حرفش را گوش نمی‌دهند و در پایان، بعد از این مرحله «فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ» عذاب آن‌ها را در بر می‌گیرد یک عذاب سخت و خطرناکی در حالی که آن‌ها عذاب و تنبیه می‌شوند که «وَهُمْ ظَالِمُونَ» ظالم و ستمگر هستند و حاضر نشدند که دست از آن وضعیت بردارند.

«وضفَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»(نحل/۱۱۴)

پس شما از آنچه که الله شما را روزی داده حلال و پاک بخورید و شکرگزاری کنید از نعمت‌های الله اگر شما واقعاً او را فقط بندگی می‌کنید

حالا می‌فرماید که: «از این مثال بد و الگوی بد از یک جامعه شما عبرت بگیرید و از این نعمت‌هایی که الله به شما داده استفاده کنید منتها از نعمت‌هایی که خدا برای‌تان حلال و پاک قرار داده است.» حلال: اجازه داده شده که بخورید و طیب: چیزی که برای انسان مفید و پاک هستند، ضرر جسمی و روانی برای شما ندارند، طیب چیزی که پاک و پاکیزه است، طاهر است و آسیبی به جسم یا روان انسان وارد نمی‌کند چون خوردنی‌ها در زندگی انسان‌ها خیلی مهم‌اند. در آیه قبل که دو تا مسئله اساسی انسان‌ها فرمود: امنیت و معیشت خوب و این‌جا می‌‌گوید آن معیشتی که شما دارید خوردنی‌هایی که دارید خوردنی‌هایی نقش اول  در حیات و در سلامت انسان‌ها دارد آن چیزهایی که برای‌تان مفید هست را بخورید و نعمت‌های خدا را شکرگزار باشید اگر شما یکتاپرست هستید «إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» اگر واقعاً شما فکر می‌کنید که یکتاپرست هستید حتماً این کار را انجام دهید چیزی که خدا حلال نکرده یا برای شما مفید نیست آن را نخورید اگر شما چندگانه پرست نیستید و یکتاپرست هستید.

«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۖ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»(نحل/۱۱۵)

 تنها بر شما حرام کرده مردار را و خون و گوشت خوک. بالا برده شده غیر خدا به وسیله آن (به نام آن) حالا کسی که در مشقت و اضطرار افتاد بدون اینکه از حد در گذرد و بدون اینکه آن را تکرار کند  قطعاً الله غفور رحیم است.

خوب در زمینه خوردنی‌ها می‌فرماید که: از چهارپایان چیزی بر شما حرام نیست چهارپایان اهلی دام‌های اهلی چهار جفتی که البته از اول سوره دارد اسم آن‌ها را می‌آورد انعام: شتر، گاو، گوسفند و بز می‌فرماید: «بر شما چیزی از آن‌ها حرام نیست إلا که مرده‌ی آن‌ها باشد، خود مرده، بدون ذبح حالا به هر شکلی که مرده باشد؛ از بالا پرت شده باشد یا دو تا حیوان با هم دعوا کرده باشند یکی یکی را بکشد یا چیزی آن را نیش زده باشد به هر شکلی که خودش مرده برای‌تان حرام است و خون‌شان، خون جاری نه جگر که خون بسته است «الدَّمَ»، و گوشت خوک که جز خانواده‌های گاو است اما این یکی کلاً گوشتش حرام است نه فقط مردار و خونش گوشتش هم حرام است (همه آن) و آن‌چه که برای غیر خدا نام برده شده «وَ مَا أُهِلَ» یعنی بالا برده شده به عنوان این‌که برای چیزی باعث تعظیم و بزرگی شود، «بِهِ» به وسیله‌ی آن غیر از خدا بالا برده شود، یک تبلیغاتی شود برای یک چیزی دیگر که با قربانی‌ها آن چیز بالا برده شود، مقدس شود، مردم به آن اعتقاد پیدا کنند. «فَمَنِ اضْطُرّ» اما کسی که در یک گرفتاری افتاد، در مخمصه افتاد، در مشقت واقع شد که امکان دارد جانش را از دست بدهد این می‌شود: «فَمَنِ اضْطُرَّ» حالت اضطراری، اگر از همین‌ها یعنی مردار، خون یا گوشت خوک یا چیزی که برای غیر از خدا قربانی شده اگر تناول کرد، «غَيْرَ بَاغٍ» نه اینکه زیاده‌روی کند، «وَلَا عَادٍ»  نه اینکه کارش را تکرار کند فقط آن لحظه، آن صحنه برای اینکه جانش را نجات بدهد می‌فرماید که: «الله غفور و رحیم است، نمی‌خواهد که شما را اذیت کند و به شما اجازه می‌دهد آن را بخورید و هیچ گناهی بر شما نیست و خدا از  شما می‌گذرد که انگار که شما کاری نکردید و درگذرنده‌ی مهرورز است.»

«وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـٰذَا حَلَالٌ وَهَـٰذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ»(نحل/۱۱۶)

و شما نگویید به آنچه که زبان‌هایتان به دروغ توصیف می‌کند (بیان می‌کند) که این حلال و این حرام است که بر خود دروغ ببندید بدون شک کسانی که بر الله دروغ می‌بندند آن‌ها به خوشبختی نمی‌رسند.

می‌فرماید که: شما همین‌طور الکی به زبان‌تان روان نباشد که به راحتی بگویید این حلال است و آن حرام است، شما از روی سلیقه اجازه ندارید که چیزی را حلال و حرام کنید، حلال و حرام کردن یک چیزی حق خدا است شما حق ندارید که این‌ها را از باب دل خودتان چیزی را حلال یا حرام کنید یا یک عالم شرعی با فتوای عجولانه بدون دلیل قوی اجازه ندارد که چیزی را حلال و حرام کند به سادگی، زبان‌تان عادت نکند که شما بگویید این حلال و این حرام است یعنی شما بر خدا دروغ ببندید، یعنی باعث شود که مردم از نتیجه این صحبت‌ها که یک چیزی که مردم و جامعه انتظار دارند و دلیلی برای حرام بودنش نیست وقتی گفتند حرام هست مردم از خدا دور می‌شوند و دین را غیر قابل اجرا برای جامعه می‌دانند، خلاف عقل و فطرت می‌دانند، چیزی که حلال و پاک است شما حق ندارید آن‌ها را حرام کنید که دروغ بر خدا ببندید که مردم را از خدا فاصله بدهید و از دین متنفر کنید و می‌فرماید که: «آن‌هایی که این کار را انجام می‌دهند به رستگاری نمی‌رسند.» چون امکان دارد آن شخص تصور کند وقتی که دست به این کارها بزند، برای خودش طرفدار و پیرو پیدا کند، مشهور شود و بعد یک سری منافعی به دست بیاورد، قدرت پیدا کند و نفوذ پیدا کند، به آن قدرت‌ها و آن منافع که دریافت کند احساس خوشبختی کند و احساس کند که کسی هست، بزرگ است، این احساس بزرگی پیدا کند، می‌فرماید: «این‌ها رستگار نمی‌شوند.»

 «مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»(نحل/۱۱۷)

بهره‌‌هایی است اندک و برای‌شان عذاب دردناکی است

که البته از این کارها است امکان دارد یک سری منافعی حاصل کنند که فتوا بدهند یک چیزی را به حلال بودن، چیزی که حلال نیست به حرام بودن، چیزی که حلال نیست می‌فرماید: «آن منافعی که حاصل می‌کنند یک بهره کوچکی بیشتر نیست.» چند سال آن  وجود دارد! یا چند سال این آدم وجود دارد! «وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» برای‌شان عذاب  دردآوری وجود دارد، عذاب دردآور، کسی که تجربه درد کرده است می‌فهمد که درد خیلی چیز بدی است و نمی‌شود از درد فرار کرد، درد خیلی ناخوش است و حال انسان را خراب می‌کند و می‌فرماید که: «عذاب دردآوری است برای‌شان فراهم است.»

«وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِن قَبْلُ ۖ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(نحل/۱۱۸)

و بر کسانی که یهودی شدند ما بر آن‌ها حرام کردیم چیزی که داستانش را برای تو قبلاً مفصل کامل بیان کرده‌ایم و ما به آن‌ها ستم نکردیم ولی خودشان در حق خودشان ستم کردند.

حالا این‌که بر شما چه چیزی از آن چهارپایان حرام است؟ هیچ چیزی حرام نیست، دام‌های اهلی غیر از مرده و خون‌شان و خوک و إلا الغیر الله (ذبح برای غیر خدا) دیگر هیچ چیز بر شما حرام نیست و کسانی که یهودی شدند (اینجا توضیح نمی‌دهد) و می‌فرماید ارجاع می‌دهد، می‌گوید بر کسانی که یهودی شدند آن‌هاها هم از این دام‌های اهلی و برایشان یک سری چیزها حرام کرده‌ایم منتها قبلاً به تو گفتیم دیگر اینجا تکرار نمی‌کند. در سوره مبارکه انعام آیه ۴۶ مفصل خواندیم آن‌هایی که دارای ناخن بودند از گوشت شتر از پی و چربی این‌جا مفصل بیان فرمود می‌گوید ما آن را برایت قبلاً گفتیم ولی آن‌ها هم با آن ستم و ظلم و ستم‌هایی که کرده‌اند و آن چیزهایی که برای‌شان حرام شده‌ بود حرام‌ها را دریدند، حرام‌ها را حلال کردند، همین کار را کردند حرام را حلال و حلال را حرام کردند، آن‌ها همین کارها را انجام دادند و رستگار نشدند و عذاب دردناکی هم متوجه آن‌ها شد پس آن‌ها با دریدن این حرام‌ها می‌فرماید که: «به ما ظلم نکردند، دست آخر خودشان را با دست خودشان بدبخت کردند و به خودشان ستم نمودند.»