سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
صفحه ۲۷۷
«الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ»(نحل/۸۸)
کسانی که کفر ورزیدند و از راه الله منع کردند آنها را عذابی فوق عذاب میچشانیم به خاطر فسادهایی که میورزیدند.
آیه هشتادوهشت؛ البته ما در آیه هشتادوچهار خواندیم که یک سری انسان های کافر هستند، با رفتارهای کافرانه با تعصبهایی که دارند، آنها آنقدر در زندگیشان خراب کردند که دیگر فرصت به آنها داده نمیشود که توجیه کنند، کارشان را توضیح بدهند، خیلی ضایع و بد زندگی کردند این آیه هشتادوچهار بیان فرمود و آیه هشتادوپنج و شش و هفت و الان آیه هشتادوهشت در مورد همان عذابی که به آنها داده میشود دارد صحبت میکند، توضیح آن آیه است و میفرماید که: «آن کسانی که کفر ورزیدند و نه تنها خودشان کفر ورزیدند یعنی راه مقابله با دین و نماز و خدا و پیغمبر و قرآن انتخاب کردند علاوه بر اینکه خودشان چنین راهی را رفتند دیگران را هم نگذاشتند که در راه نماز و دین و اسلام بروند.» مسخره میکردند، ایراد وارد میکردند، به انواع و اشکال مختلف مردم را از اسلام و قرآن زده میکردند، متنفر میکردند و دور میکردند حالا افرادی که امکان دارد مسلمان نیستند ولی این شوق در آنها ایجاد شود که به سمت اسلام بروند، کاری میکردند که آن شوق از آنها برداشته شود و یا کسانی که در دین اسلام بودند نماز میخواندند، آدمهای درستکاری بودند، کاری کردند که آنها از دینشان دست بردارند؛ به هر دو شکل و یا شیوههای دیگر میشود «وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» از راه خدا مانع شدند که کسی در آن مسیر برود و حالا میفرماید «زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ» بالای آن عذاب، فراتر از آن عذاب، عذابی دیگر به آنها میچشانیم، یک عذاب مال خودشان، کفرورزی خودشان و عذاب بعدی برای اینکه مانع میشدند که دیگران به سمت خدا بیایند، «بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ» به خاطر فسادی که میورزیدند، این فساد ترویج کفر، خدا ستیزی، قرآن ستیزی که نتیجه این کارها میشود: فساد اخلاقی، بیبندوباری جنسی، هزار کار دیگر، فسادهای دیگر از بیخدایی و نبود قیامت و پاسخگویی برای اعمال شخص، وقتی شخص خودش را پاسخگو نبیند، خب هزار تا کار دیگر و جرم و فساد دیگر انجام میدهد که نتیجه همان باز داشتن مردم از راه خدا میشود که مردم وقتی از خدا منصرف شدند به سمت فسادها میروند، به خاطر این فسادهایی که در دنیا راه میانداختند اینها چنین عذابی میشوند. حالا خودش مثلاً دارد از درد آتش میسوزد علاوه بر درد آتش تصور کنید که یک مار و عقرب هم دوباره به جانش افتاده است حالا نمیداند خودش را از این نجات بدهد یا از آن نجات بدهد «عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَاب» و به شکل و شیوههای مختلف همزمان دچار چند عذاب میشود که نمیفهمد و نمیتواند که الان باید چه کاری بکند، به همچین مخمصهای گرفتار میشود.
«وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ»(نحل/۸۹)
و روزی که از میان هر مجموعهای از مردم گواهی بر علیهشان از میان خودشان برانگیخته میکنیم، (مبعوث میکنیم) و ما تو را به عنوان گواهی بر اینها آوردیم و بر تو کتابی را نازل کردیم که برای هر چیزی روشنگر است و سراسر هدایت است و رحمتی و بشارتی برای مسلمین است.
باز آن کافرانی که امکان دارد در روز قیامت حاشا بکنند حالا خود آن سردمداران کفر یا کسانی که گول آنها را خوردند امکان دارد حاشا بکنند که آنها به مسیر نادرستی نرفتند، میفرماید ما در روز قیامت میان هر مجموعهای از مردم «فِي كُلِّ أُمَّةٍ» امت، مجموعهای از مردم که همدیگر را میشناختند، همشهری بودند، در یک جامعه بودند، در یک کشور بودند، بالاخره به نحوی همدیگر را میشناختند ما از میان آن مردم به عنوان گواه آنجا بلندش میکنیم، احضار میکنیم که گواهی بدهد آیا واقعاً اینها که این کفرورزیها را کردند، این فسادها را انجام دادند آیا واقعاً از روی ندانستن بوده، اصلاً چیزی به نام خدا و قرآن و ایمان اینها اصلاً نفهمیدند، کسی به آنها توضیح نداد یا میدانستند و این کار را انجام میدادند، میفرماید ما چنین گواهانی را آنجا احضار میکنیم که گواهی میدهند که آنها میدانستند، اصلاً خودشان به آنها گفتند، توضیح دادند و در مورد خود پیغمبر، «وَجِئْنَا بِكَ» اینجا به پیامبر دارد میگوید که ما تو را به عنوان یک گواه بر اینها حاضر میکنیم، تو هم یکی از همان شهیدان هستی، گواهان هستی، (شهید یعنی کسی که گواهی میدهد، شهادت میدهد برای اینکه یک کاری انجام شده است.) ما تو را بر اینها به عنوان گواه آوردیم، یعنی («جِئْنَا» فعل ماضی) از روزی که تو مبعوث شدی اصلاً شروع شده، گواهی دادن تو، و از همان روز اول شاهد بودن تو شروع شده و بر اینها، در مورد سایر امتها فرمود «فِي كُلِّ أُمَّةٍ» هر مجموعهای از مردم، هر جامعه، از میان خودشان که همدیگر را میشناختند، با هم صحبت داشتند، استدلال داشتند ولی در مورد پیامبر فرمود: «عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ» بر این مجموعه مردم به صورت عام اشاره دارد میکند «هَٰؤُلَاءِ» یعنی رسول خدا صلی الله علیه و سلم برای مجموعه خاصی از مردم نیست، برای کل جهانیان است، برای همهی مردم دنیا به عنوان شاهد است که این دین را از سوی خدا برای مردم آورده و میفرماید که: «حالا ما چه به تو تحویل دادیم «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ» ما به تو کتاب دادیم.» که آن کتاب چند تا خصیصه دارد، یکی که «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» هر مسئلهای را روشن میکند، هر مسئلهی هدایتیای از خیر و شر، از خوشبختی و بدبختی، از کارهای درست و نادرست، رضای خدا و خشم خدا، هر آنچه که مربوط به خوشبختی انسان میشود، میفرماید: همه چیز را واضح بیان کرده، چیزی را از قلم فرو نگذاشته است، «وَهُدًى» سراسر هدایت است یعنی راه درست زندگی را جلوی پای آدمها قرار میدهد، چطوری صحبت بکند، چطوری با همسرش، با مادرش، با پدرش، با شریکش در موقع خوشی، در موقع سختی تعامل کند، «وَهُدًى» و راه جلوی پایش میگذارد که چه کاری انجام دهد، راهبریاش میکند، راهنماییاش میکند؛ این قرآن اینجوری تو زندگی انسانها با آنها حرف میزند، یک همچنین کتابی ما به سوی تو نازل کردیم «وَرَحْمَةً» و این کتاب رحمتی است، سراسر رحمت است یعنی کسی که به آن رهنمودهای قرآن در وقت خوشی و ناخوشی و تعامل با مردم و طبیعت و حیوان و دیگران و تعامل با خودش و زندگیاش عمل کرد، وقتی آن راهبری قرآن را اجرا کرد «وَرَحْمَةً» یعنی راحت زندگی میکند، حس خوشبختی میکند و موجب خوشبختی همین دنیا و آخرتش میشود، نتیجه رحمت دارد، نتیجه خوشایندی دارد، «وَبُشْرَىٰ» و باعث خوشحالی میشود برای کسانی که تسلیم این قرآن هستند و به رهنمودهای این قرآن اعتماد دارند، موجب خوشحالیشان و حس آرامششان میشود، ما همچین قرآنی را بر تو نازل کردیم که اینجوری در زندگی انسانها نقش دارد.
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»(نحل/۹۰)
بدون شک که الله به عدالت و احسان و بخشش به خویشان دستور میدهد و از فحشا و منکر و ستم نهی میکند، شما را اندرز میدهد به امید اینکه تذکر بپذیرید، اندرزها را بپذیرید.
این قرآن که فرموده: «ما به سوی تو همچین کتابی نازل کردیم.» حالا در این کتاب چه چیزی بیان شده، خلاصهی این کتاب چیست؟ در این آیه توضیح میدهد «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْل» الله به عدالت امر میکند؛ وقتی آدم حرف میزند عادلانه حرف بزند، صحبت کند، ظالمانه حرف نزند، حرف زور نزند، دروغ نگوید، به عدالت حرف بزند، وقتی که قضاوت میکند عادلانه قضاوت کند، وقتی که با کسی معامله میکند عادلانه معامله کند، سراسر عدالت در تمام جریانهای زندگی، رعایت عدالت، الله به این امر میکند، «وَالْإِحْسَان» و احسان یعنی یک کاری که شخص میخواهد انجام بدهد وقتی که تشخیص داد یک چیزی عدالت هست، آن کار را، آن عدالت را، آن مسئولیت را به نحو احسن آن کار را انجام بدهد، تحت نظارت خدا، احسان یعنی درست انجام دادن یک کار، روی اصول و ضوابط درست زیر نظارت خدا کار را انجام بدهد خدا به این امر میکند که شما دست به هر شغلی و کاری که میزنید، هر مسئولیتی که انجام میدهید، هر کاری که داوطلبانه انجام میدهید یا به عنوان یک مسئولیت، آن کار را درست و به نحوی احسن انجام بدهید، خدا به این امر میکند «وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ» در کنار این رفتارهای شخصی که کارهایتان را درست و عادلانه انجام میدهید میفرماید که: «قوم و خویشهای خود را باید دریابید؛ خدا به این امر میکند از مادر و پدر، خاله، عمو و قوم و خویشهای درجه یک، درجه دو، خواهر، برادر به اینها نیکی کنید، حاضر باشید که به آنها خدمت کنید، به آنها برسید، خدا به این امر میکند یعنی سه مطلب اصولی در موفقیت شخص هم برای توسعه و پیشرفت در دنیا هم برای پیشرفت در حوزه روحی، آرامش روحی، داشتن خانواده و نشاطهای زندگی، و نهی میکند از فحشا، کارهای بیحیایی، زشت که شخص نام آن را ببرد، اسم آن را ببرد خجالت میکشد در ارتباطات در صحبتهای رکیک در اینکه با چه کسی همراه باشد با چه کسی دوستی بکند با چه کسی دوستی نکند «وَالْمُنْكَر» و کارهای ناخوشایند، از دزدی و دروغ و هر کاری که از آن کار، آدم بدش میآید علیه خودش یا بر سر خودش انجام بدهند و ستم «الْبَغْي» ستم یعنی تعدی کردن به حقوق دیگران، کسی کاری به او سپرده شده، در آن شغلی که دارد و به ازای آن کار پولی دارد میگیرد در آن کار غدر و غش و خیانت کند یا در حق کسی ستم کند یا پول کسی را حاشا کند ندهد، خدا میفرماید که از اینها نهی میکند، اینها باعث عقب ماندگی میشود هم عقبماندگی شخص و هم جامعه و هم این دنیا و هم به نسبت آخرت، خدا از اینها نهی میکند چون خدا پیشرفت شما را میخواهد «يَعِظُكُمْ» الله شما را موعظه میدهد، به شما اندرز میدهد، به شما یاد میدهد به امید اینکه شما از آن طرف «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» که شما این اندرزها را بپذیرید، با جان و دل به آن اعتماد بکنید و انجام بدهید، حالا در این سوره مبارکه از اول سوره که بیان فرمود این قرآن نازل شده و بعد خدا را اثبات کرد به عنوان آفریننده کل عالم و دیگر معبودها هیچ چیزی را خلق نکردند، هیچ چیزی را نساختند و در مرحله بعدی منافعی که خدا به بندگانش میرساند؛ از چهارپایان، عسل و تمام این منافع زندگی که خدا گذاشته است، یک به یک این لذتهای زندگی خدا این را هم انجام داد پس هم خداست، هم این همه دارد بندگانش را برخوردار میکند، بهرهمند میکند از این امکانات دنیا و بعد همان خدا، الان شما را که امر میکند هم به چیزهای خوب امر میکند، به طور مثال نمیگوید حالا که من خدا هستم هر چقدر که پول و اموال دارید به خاطر خدا به دیگران بدهید شما هیچ چیزی نداشته باشید، نمیگوید که به خودتان آسیب بزنید چون که خدا دارد به شما میگوید، خدا وقتی امر میکند هم به بهترین چیزهای موفقیت آمیز به شما امر میکند، حالا دیگر چه دلیلی دارد که شما به این خدا کافر بشوید، با او در ستیز بیفتید و با این خدا لج کنید، دیگر چه دلیلی برای این کار دارید؟ خدا که این کارها را انجام میدهد.
«وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا ۚ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ»(نحل/۹۱)
و به عهد الله وفا کنید زمانی که با همدیگر عهد بستید و قسمها را بعد از محکم ساختنش نشکنید در حالی که الله را بر خودتان ضامن گذاشتید، بیشک که الله تک تک کارهایی که انجام میدهید را میداند.
الله به اینها امر میکند، امر بعدی الله که شما به عهد الله وفا کنید «وَأَوْفُوا» به نحو اکمل و اتم آن عهد و تعهدی که شما برداشتید به تعهدتان عمل بکنید، به عهد خدا که پذیرفتید، «إِذَا عَاهَدْتُمْ» وقتی که شما با همدیگر عهد میبستید (باب مفاعله است) یعنی شما وقتی که یک مسئولیتی رو پذیرفتید، رئیس جایی شدید، مسئول چیزی شدید، یک کاری را بر عهده گرفتید، شغلتان آن است و آن کار را تحویل گرفتید، معلم هستید، استاد بنا هستید، هر شغل و کاری که دارید، در خانه یک یک مادر هستید، برای بچههایی پدر هستید، زن هستید، شوهر هستید، تمام تعهدهایی که شما با هم دارید و بستید، آن تعهدها را میفرماید که: «به عهد خدا وفا کنید.» یعنی طرف شما دیگر مردم نیستند، طرف شما خداست؛ اگر آن کار را از کسی پذیرفتید، اگر معلم هستید، طرف شما خداست دانشآموزان نیستند، اگر رئیس جمهور یک کشور هستید طرف شما خداست، به عهد خدا وفا کن، طرف شما ملت نیستند، اگر شما رئیس یک سازمانی هستید، یک شرکتی هستید و در آن سازمان و شرکت تعهد دارید، طرف تو خداست اعضای شرکت نیستند، زیر دستان شما نیستند یعنی هر کاری انجام میدهید به نحو احسن انجام بدهید که طرف مقابل شما خدا است و به عهد خدا وفا کنید از قوانین رشد و توسعهی یک جامعه و کار را خوب و با اعلاترین سطح تعهد انجام دادن، وقتی که شخص مسئولش و طرف مقابلش را خدا فرض و تصور میکند به نحو اکمل آن کار را انجام میدهد و باعث پیشرفت دنیای آن شخص و پیشرفت روحی و آخرت شخص میشود. و میفرماید که در ادامه «وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا» آن تعهدهایی که قبول کردید، آن قسمها، تعهدها، بعد از اینکه آن را محکم ساختید، قطعی شد که الان آن مسئولیت را دارید، میفرماید: «وَلَا تَنْقُضُوا» آن را نقض نکنید، خیانت نکنید، «وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا» در حالی که الله را ضامن خودتان قرار دادید یعنی خدا الان طرف شما شده و خدا را به عنوان ذات اقدس، او را وسط آوردید، او را گرو گذاشتید که آن مسئولیت را انجام میدهید، شما به عنوان یک مسلمان که خدا را قبول دارید، دارید خدا را گرو میگذارید اینجا با مسلمانی که هستید، اسلامی که دارید در حالی که خدا اینجوری کفیل خود کردید، ضامن خودتان کردید، نیایید مسئولیتی که به عهده گرفتید آن را زیرش بزنید و نقض بکنید یا خللی در آن کار وارد کنید که «إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ» الله آن کارهایی که انجام میدهید را میداند، تک تک کارهایی که انجام میدهید را میداند «تَفْعَلُونَ» بیان فرموده فعل هر کدام از کارهای شخص به صورت جدا جدا فعل آن شخص میشود و میفرماید تک تک کارهای شما تحت مراقبت خداست و همهی آنها را میداند، مسئولیتهایی که به عهده گرفتید و چطوری دارید از زیر آن شانه خالی میکنید، خدا همهی اینها را میداند و یا اینکه به نحو احسن اگر انجام میدهید هم، خدا آنها را میداند، پس کارهایتان را درست انجام بدهید.
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ ۚ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ ۚ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ»(نحل/۹۲)
و شما به مثل آن خانمی نباشید که آن بافتههایش را باز میکرد بعد از اینکه آن را محکم ساخته بود آنها را پنبه میکرد (رشتههایشان را کاملا جدا جدا میکرد) که در بین خودتان شما آن تعهدهایتان را (قسمهایتان را) باعث فریب (باعث سوءاستفاده) قرار بدهید که امتی بالاتر از امتی دیگر باشد، بدون شک که الله شما را به وسیله آن آزمایش میکند و قطعاً برای شما روز قیامت در آنچه که در آن اختلاف داشتید برای شما روشن میکند.
و در ادامه برای اینکه شخص به هیچ بهانهای از زیر بار مسئولیتش خارج نشود، میفرماید: شما به مثل آن خانمی نباشید «وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ» مثل آن خانمی که عقلش زیاد کار نمیکرد، آدم ساده لوحی بود، شیرین عقل بود، چه کار میکرد؟ «نَقَضَتْ» باز میکرد، «غَزْلَهَا» غَزْل یعنی چیزی که بافته شده، آن بافتنیها، دستباف، یک چیزی دستباف درست میکرد، خیلی هم طول میکشید، خیلی هم کار سختی بود، «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» آن را خوب و محکم، تمیز درست میکرد، بلد بود (او بافندگی بلد بود) دیگر راه و روشش را یاد گرفته بود، در آن حد بلد بود و خیلی قشنگ درست میکرد وقتی که خوب آن را درست و قشنگ میساخت بعد دوباره میآمد آن را (آن رشته آخری را) میگرفت، میکشید، هر کدام از آن رشتهها، آن بافتهها، جدا جدا میشد و هر کدام از آن قالبی که بافته بود در میآمد و تبدیل میشد به چند تا رشتهی پنبه که دور دور ریخته بود «أَنْكَاثًا» به صورت جمع است، اول یک تکه بود، «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» غَزْل، یکجا بافته شده ولی بعد جدا جدا آن را پنبه میکرد، «أَنْكَاثًا» دیگر هر کدام از آن چیزی که بافتنی بود حالا دیگر به چند تکه تقسیم شده و هر کدام به راهی ریخته، به مثل آن زن نباشید که تمام دستاوردهایش را پوچ میکرد، هرچه درست کرده بود را پنبه میکرد، شما عاقل باشید، شما همچنین کاری انجام ندهید، به چه شکل؟ «تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ» چون امکان دارد شخص، بعضی مثالها واضح است که خیلی کار احمقانه است، دیوانگی است، حالت عادی آدم آن کار احمقانه را انجام نمیدهد ولی برخی کارها هم هست که دقیقاً همان کار را دارد انجام میدهد ولی احساس نمیکند که این هم به مثل همان، بهقدر همان احمقانه است، میگوید که شما هم امکان دارد به مثل او یک کارهایی انجام بدهید خودتان متوجه نباشید، این یکی میفهمید که خیلی کار احمقانه است که آدم زحمتهایش را بر باد بدهد ولی شما از نوع دیگر یک همچین کارهایی انجام میدهید که کارهایتان را بر باد میدهید و خبر ندارید الان توضیح میدهد میفرماید: «تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ» شما تعهدی که دارید، اعتمادی که از کانال دین و ایمان و خدا و قرآن و اینها حاصل کردید، آن چیزی که شما از آن اعتمادسازیها حاصل کردید «دَخَلًا» دَخَل یعنی اینکه شما به صورت حقه، حیله، درون خودتان فکر این را داشته باشید که جایی که میتوانید غل و غش میکنید، خیانت میکنید، یعنی از روز اول دارید اعتمادسازی میکنید یا یک اعتمادسازی برای شما شده ولی میخواهید که از آن اعتمادسازی سوءاستفاده کنید، «دَخَلًا بَيْنَكُمْ» با آن کسی که با او تعهد را دارید، «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ» اینکه امتی، یک مجموعهای از مردم بالاتر از یک مجموعه دیگر از مردم باشند «أَرْبَىٰ» یعنی بالاتر، سودمندتر، حالا البته اشکال مختلفی میتواند داشته باشد مثلاً یک مجموعهای از مردم، حالت عادی هستند دارند زندگی میکنند بعد یک موقعیتی برای آنها پیش میآید و بعد دم از خدا، قرآن، دین، اسلام، کمکم اعتبار کسب میکنند، اعتبار که کسب کردند همان اعتبار را مایه سوءاستفاده میگذارند: «دَخَلًا بَيْنَكُمْ»، حالا دیگر میآیند از آن اعتباری که حاصل کردند سوء استفاده میکنند، به نفع دنیایشان بهرهبرداری میکنند و بعد میآیند یک امتی را در ضعف قرار میدهند، خودشان را بالاتر نگه میدارند، قدرتشان را بر همه قدرتهای دیگر سلطه میدهند، «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ» آن گروه از نظر قدرت بالاتر باشند، «مِنْ أُمَّةٍ» از امتی دیگر، آنها را در ضعف میگیرند و الان از قدرت دینی که حاصل کرده بودند، «أَيْمَانَكُمْ» از آن قسمها، از آن تعهدهای دینی، آن چیزی که حاصل کرده بودند، آن را دخیل میدهند در اینکه برای خودشان قدرتها را حفظ بکنند و دیگران را در ضعف بنشانند یا دیگرانی را بالا ببرند، دیگرانی را حذف بکنند، میگوید شما این کار را نکنید که با این کار تمام دستاوردهایی که از آن اعتمادسازی داشتید به مثل آن زن تمام آن اعتمادهایتان پنبه میشود، از بین میرود و از نظر خدایی هم آن ایمانی که دارید آن هم پنبه میشود و میرود، هم اعتبار دنیایتان پیش مردم خراب میشود هم اعتبارتان پیش خدا خراب میشود، ایمانتان خراب میشود و میرود، شما به صفر میرسید، به مثل آن خانم تمام چیزها را دیگر از دست میدهید، میگوید این کار را نکنید، شما با آن قدرتی که از کانال دین و ایمان و خدا به دست آوردید بر علیه دیگران، از موقعیتتان سوء استفاده نکنید، این یک شکل، یک شکل دیگر (حالا این نکته را توضیح بدهم که آیات قرآن به گونهای صحبت میکند که امکان دارد در یک عبارت چند کلمهای، مثلاً چندین شکلی که امکان دارد در دنیا اتفاق بیافتد، در آن چند کلمه قرار بگیرد، خیلی از آیات قرآن به این شکل حرف میزند، قید و بند نمیگذارد، و باز صحبت میکند و آن جملهای که باز صحبت کرده خیلی از قضایا را در بر میگیرد) یا مثلاً به شکل دیگر، الان شما یک نیروی برتر هستید، بعد با یک نیرویی که از شما پایینتر است وارد معاهده میشوید حالا بین دو تا کشور باشد، دو تا قبیله باشد، دو تا مجموعه از مردم باشد، یا دو نفر باشد، با یکی که از شما پایینتر است وارد مذاکره و معاهده میشوید بعد یک سری تعهداتی را میپذیرید ولی بعداً میبینید که انجام آن تعهدها برایتان هزینه بر هست، بعد هم میدانید که اگر به تعهدتان عمل نکنید، آن طرف مقابل کاری از او ساخته نیست چون شما قدرتتان برتر است «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ» شما بزرگتر هستید مثلاً آن پایینتر است در نتیجه شما آن تعهدتان را با طرف مقابل میشکنید او هم هیچ کاری نمیتواند بکند، میفرماید چون که شما در مقابل آن ضعیفتر، بالاتر هستید، این کار را انجام ندهید که مثل آن خانم سبک مغز میشوید که دارید اعتباری که در این دنیا پیش مردم دارید را از دست میدهید و پیش خدا هم بیاعتبار میشوید، بیایمان میشوید. یا برعکس، امکان دارد شما یک نیروی ضعیفی هستید، مدام یک کشوری یا یک جامعهای به شما ظلم کرده بعد یک جایی پیش میآید که شما با آن کسی که از شما بالاتر است تعهد میپذیرید، تعهدهایی را قبول میکنید بعد چون شما بارها از او جفا دیدید و الان به شما اعتماد کردند و یک مسئولیتی به شما دادند، شما برای انتقام از کارهای گذشته، آن تعهدتان را میشکنید، قولتان را زیر پا میگذارید، خیانت میکنید، میفرماید: حالا که آن امت از شما بالاتر است و شما پایینتر و به شما ظلم کردند یا به هر دلیلی بخواهید این را بشکنید، میفرماید که این کار را انجام ندهید که مثل آن خانم کم عقل، که شما هرچه اعتماد داشتید برای آنکه از شما بالاتر است یا به نسبت جوامع دیگر بیاعتبار میشوید پیش خدا هم همچنین یا مثلاً دو تا گروه با همدیگر تعهدهایی دارند، با هم مساویاند، یک قدرت برتر پیش این یکی کشور یا آن شخص یا آن مجموعه از مردم میآید و از آنها میخواهد که شما این تعهدها را با آنها انجام ندهید چون آن یک قدرت برتر آمده، بخاطر آن قدرت برتر «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ» چون آن یکی قدرتمندتر از آن کسی است که با او تعهد دارد به خاطر رضای او نیایید به این یکی خیانت بکنید که هم بیاعتبار میشوید، هم دین و ایمانتان از دست میرود و تمام دستاوردهایتان صفر میشود، کلاً در شما فروپاشی اتفاق میافتد، نتیجهی همهی اینها فروپاشی است و به همین شکل به اشکال مختلف، شخص از تعهدی که دارد بخواهد به هر دلیلی، به هر انگیزهای شانه خالی بکند، میفرماید: اینها از درون باعث فروپاشی میشود، هم جامعه شما بیاعتبار میشود و هم جامعه شما از ایمان خالی میشود، تمام زحمتهای ایمانیتان هدر میرود. میفرماید: شما به مثل آن خانمی که آن کار را انجام میداد نباشید «إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ» قطعاً الله شما را به وسیله آن آزمایش میکند، یعنی در همهی زندگی شماها یک جایی پیش میآید، یک همچین موقعیتهایی که تعهدی را میپذیرید و امکان و موقعیت زیر آن تعهد زدن و انجام ندادن آن تعهد برایتان پیش میآید حالا خدا شما را امتحان میکند که آیا زیرش میزنید یا پای تعهدتان میایستید ولو که به ضررتان باشد، قطعاً الله شما را آزمایش میکند، «وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» و روز قیامت هم از شما بازخواست میکند، برایتان روشن میکند در چیزهایی که در آن اختلاف داشتید، فکر میکردید که حق دارید که خیانت کنید که اینجور بر سر آن مردم مسلط شوید، از قدرتتان سوء استفاده کنید، شاید برای خودتان توجیه داشتید ولی خداوند روز قیامت برای شما روشن میکند که آیا شما واقعاً حق داشتید یا نه، کجای کارتان اشتباه بود، کجا غدر و خیانت در زندگی و کارتان بود و شما را به مجازات اعمالتان میرساند.
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(نحل/۹۳)
و اگر الله میخواست قطعاً شما را یک امت قرار میداد ولی هر کس را که بخواهد گمراه میکند و هر کس را که بخواهد هدایت میدهد و اگر بخواهد و صد درصد از آنچه که شما انجام میدادید بازخواست میشوید.
حالا امکان دارد که چرا اینجوری؟ یک گروهی نیرومندتر، یک گروهی ضعیفتر، یک گروه سوءاستفاده میکنند از موقعیتی که به آن (به نام دین و قرآن) رسیدند و از آن قدرتشان استفاده میکنند، چرا اینجوری؟ میفرماید که: «اگر الله میخواست که همهی شما را یک امت قرار میداد.» اصلاً این آزادی را به شما نمیداد، اختیار به شما نمیداد، تفاوت در استعدادها و تفاوت در امکانات برای شما قرار نمیداد و همهی شما در این دنیا به مثل هم و به قدر هم بودید، ولی خدا این را نخواسته، خواسته که شما اختیار داشته باشید، آزادی داشته باشید، در ظرفیتها و امکانات و استعدادها تنوع داشته باشید، حالا در اینهاست که افرادی که لیاقت دارند هدایت میشوند، افرادی که از خود بیلیاقتی و بیظرفیتی نشان میدهند گمراه میشوند، خدا برای این گذاشته. یک امت نیستید، شما مختلف و متنوع هستید تا هر کسی درونش و پاک و آلودگی درونش واضح بشود و آدمهای آلوده را گمراه بکند که گمراهی را میخواهند و آدمهای پاک را هدایت بکند که هدایت را میخواهند، خدا هم برایشان میخواهد و از آن کارهایی که شما در دنیا انجام میدادید از ظرفیتها و قابلیتهایتان سوءاستفاده میکردید یا حسن استفاده میکردید آنجا خدا از شما میپرسد و مورد بازخواست قرار میگیرید در مقابل آن نعمتها که چهجور شما پاسخ دادید و به چه شکل شما به تعهدهایتان عمل کردید.