سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
صفحه ۲۷۵
«وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِكُ لَهُمۡ رِزۡقࣰا مِّنَ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ شَیۡـࣰٔا وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ»(نحل/۷۳)
و به جای الله کسان دیگری را بندگی میکنند؛ کسانی که هیچ اختیاری بر آنها ندارند در رزق و روزی نه از آسمانها و نه از زمین هیچ چیزی و اصلاً قدرتش را هم ندارند.
بعد از اینکه بیان فرمود: در این عالم، همانطوری که شما انسان ها با هم تفاوت درجه دارید و حاضر نیستید آن قدرتهای اقتصادی که دارید را با زیردستانتان تقسیم کنید که مثل هم و مساوی هم شوید؛ در این عالم، یکی مخلوق است و یکی خالق است و هر کدام از اینها یکسری خصوصیتها و تواناییهای خاص خودشان را دارند، حال آن کسی که خالق و خداست، همه چیز را آفریده است، معلوم است که از آن آفریده شدهها برتر هست. شما خودتان حاضر نیستید مثلل بقیه که از شما پایینترند باشید چطور اجازه میدهید که شأن خدا را پایین بیاورید به مثل چیزهایی که آفریده و خدا را در آن سطح قرار دهید؟ و یا اینکه آن چیزهای پایین را چطور به خودتان اجازه میدهید بدون دلیل آنها را بالا ببرید و آنها را خدا تلقی کنید، آنها را پرستش کنید و مقدس بدانید، با چه منطقی؟ میفرماید که کارهای آنها چطوری است، در حال گزارش دادن است که آنها به جای الله یکسری مخلوقاتی ، موجودات ضعیف و ناتوان که هیچ کاری از آنها ساخته نیست، «وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِكُ لَهُمۡ» چیزی که اصلاً در اختیارشان نیست، «رِزۡقࣰا مِّنَ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ» رزق و روزی، یک نعمت، یک فایده که از آسمانها یا از زمین به شما عطا کنند. نمیتواند برای شما باران ببارد؛ نمیتواند برای شما یک چیزی در آسمان خودش بسازد که آن چیز برای شما نفع برساند و نه هم در زمین، نه خودش میتواند یک چیزی را از صفر شروع کند، به مثل صفحه قبل که الله بیان فرمود: برای شما چهارپایان آفرید؛ زنبور عسل از آن طرف شیر، درختان و همه اینها را آفرید، از ریشه، آنها را قرار داد، درستشان کرد و دارن برای شما افاده میرسانند حالا که خودشان نمیتوانند از نو یک مخلوقی را بسازند که در این زمین برای شما مفید باشد، نه میتوانند بسازند و نه از چیزی که ساخته شده هستند خودشان برای شما کاری انجام دهند، آفرینندهاش کسی دیگر است و آن آفریننده دارد از آنها کار میکشد و بر شما مسخر کرده و آنها هیچ قدرتی در این زمینه ندارند که به شما نفع برسانند نه از آسمان و نه از زمین، چطور اینها را به جای خدا دارید پرستش میکنید؟ میگوید: آنها این کار را انجام می دهند شما قضاوت کنید که کارشان درست است یا اشتباه «وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ» و توان آن را ندارند یعنی برای انجام یکسری کارها باید توان ذاتی داشته باشد؛ برای فایده رساندن، برای میوه، باید درختی باشد، برای درخت، آب و خاکی و بذری باشد. آنها توان هیچ چیزی را ندارند از همان آب و خاکش که درست کنند، بذری که درست کنند آنها هیچ توانی ندارند، چنین توانی در ذات و وجود آنها نیست، چطور میتوانند به شما نفع برسانند؟ پس چرا فکر میکنید آنها خصوصیتهای خدایی را دارند و آنها را موجودات مقدس تصور میکنید و دست به درگاه آنها بلند میکنید؟!
«فَلَا تَضۡرِبُوا۟ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ»(نحل/۷۴)
پس برای الله مثال و شبیه قرار ندهید بیشک که الله میداند وشما نمیدانید.
پس میفرماید: «هیچ چیز مانند الله نیست، هیچ چیز را شبیه الله قرار ندهید.» «فَلَا تَضۡرِبُوا۟ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ» هیچ چیز مانند خدا نیست ویژگی خدایی در هیچ کدام از آنها نیست و ویژگی مخلوق بودن هم در خدا نیست، این حرفها را به خدا نزنید این گونه در مورد خدا قضاوت نکنید که خدا میداند که به شما میگوید این کار را نکنید، خدا کسی دیگر و ذاتی دیگری است، خدا میداند که شما را به توحید راهنمایی میکند، شما را از شرک نهی میکند، خدا میفهمد که این حرفها دارد برای شما انجام میدهد به شما میزند و شما نمیدانید اگر بخواهید خدا را مخلوق یا مخلوقالخدا تصور کنید شما علمش را ندارید.
«ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا عَبۡدࣰا مَّمۡلُوكࣰا لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ وَمَن رَّزَقۡنَـٰهُ مِنَّا رِزۡقًا حَسَنࣰا فَهُوَ یُنفِقُ مِنۡهُ سِرࣰّا وَجَهۡرًاۖ هَلۡ یَسۡتَوُۥنَۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ»(نحل/۷۵)
الله مثالی زد، مثال یک بردهای که تحت تصرف کس دیگری است، بر هیچ چیزی توانایی ندارد و کسی که ما از جانب خودمان به او رزق و روزی دادهایم آن هم رزق و روزی خوب و مفید، پس آن شخص از آن رزق و روزی خرج میکند به صورت پنهانی و آشکارا، آیا باز هم با هم برابر هستند. ستایش فقط برای الله است ولی آنها اکثریتشان نمیدانند.
حالا برای این که جداسازی کند که خدا کس دیگری هست، به مثل مخلوق نیست و مخلوق ضعیف و ناتوان است هیچ وقت به مثل خدا نیست، از زندگی خود انسانها مثال میزند، میفرماید که: الله مثالی میزند یک مثال منطقی و پشت این مثال، یک سوال میآید که شما به آن سوال پاسخ دهید، میفرماید: الله این مثال را میزند «عَبۡدࣰا مَّمۡلُوكࣰا» یک بردهای که در تصرف کس دیگری است، آقا و سروری دارد و او نوکر و برده است (این یک) پس یک شخصی که اصلاً آزادی و آزادی عمل ندارد و اختیارش در دست کس دیگری است، (مملوک است) بعد «لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ» هیچ کاری هم بلد نیست، اصلاً فلج است، اصلاً آدم ضعیف و کم استعدادی است و کار خاصی بلد نیست، هیچ هنری و مهارتی بلد نیست «لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ» هیچ کار خوبی از این آدم، از آن برده ساخته نیست یعنی نه اختیار جسمش را دارد و نه هم کاری از این شخص ساخته است (این یک) و از آن طرف «وَمَن رَّزَقۡنَـٰهُ» یک آدم دیگر، آدم آزاد، آدم با شخصیت میفرماید: «ما به او رزق و روزی خوبی دادیم.» یعنی چیزهای مفید در اختیارش است؛ از نظر ثروت، از نظر قدرت، مکنت مالی چیزهای بسیار خوب و مفید در اختیار دارد. میتواند کارهایی انجام دهد و او هم از آن چیزهای مفید که در اختیار دارد، خرج میکند و به کار میبندد. «فَهُوَ یُنفِقُ مِنۡهُ سِرࣰّا وَجَهۡرًا» پنهان و آشکار خرج میکند. جاده، بیمارستان و درمانگاه میسازد، از یک دانشجو حمایت میکند، از مریضان حمایت میکند، امکانات ایجاد میکند، کارخانه میزند و افرادی را مشغول میکند، پول در اختیار دارد و امکانات دارد و از آن امکانات در راه درست و عادلانه، پنهان و آشکار در اشکال مختلف استفاده میکند. حالا این دوتا «هَلۡ یَسۡتَوُۥنَ» آیا مساوی هستند؟ آن آدم بردهی مملوک فقیر که هیچ چیزی نمیداند با این آدمی که این گونه در زندگی فعالیت میکند و برای دیگران مفید واقع میشود، از منظر شما این دوتا در نفعرسانی مثل هم هستند؟ «ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ» خودتان راحت میتوانید تشخیص دهید. ستایش مخصوص الله است یعنی الله است که لیاقت دارد که حمد وستایش شود نه مخلوقات، آنها هیچ وقت حمد خدا را مستحق نمیشوند که به آنها داده شود حمد و ستایش فقط مال الله است ولی این مردم اکثریتشان نمیدانند که واقعاً این دوتا باهم فرق دارند؛ اگر چه که خیلی باسواد باشند، مدرکشان خیلی بالاست، تحصیلکرده هستند آدمهای با پست و مقام هستند ولی اینها در عمل نمیدانند که این دوتا با همدیگر فرق دارند؛ یک آدم باسواد و تحصیلکرده میچسبد به مخلوقی که از خود شخص هم ضعیفتر است و از او میخواهد که مشکلات زندگیش را حل کند و تصور میکند که او هم اندازه خدا توانایی دارد به نسبت یک سنگ ، چوب، انسان، زنده، مرده، درخت و ….آدم تحصیل کرده به آنها چسبیده، میفرماید که: «اکثریت مردم نمیدانند که این دوتا مثل هم نیستند.» و نمیدانند آن کسی که این گونه در جامعه مفید واقع میشود، بهتر از کسی هست که هیچ فایدهای از او صادر نمیشود.
«وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلࣰا رَّجُلَیۡنِ أَحَدُهُمَاۤ أَبۡكَمُ لَا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ هَلۡ یَسۡتَوِی هُوَ وَمَن یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَ ٰطࣲ مُّسۡتَقِیمࣲ»(نحل/۷۶)
و الله مثالی زد مثال دیگری، دوتا مرد، یکی از آنها لال است، بر هیچ کاری قادر نیست و او بر مولای خودش، سربار است، هر جا او را میفرستد هیچ خیری از او صادر نمیشود (هیچ فایدهای به دست نمیآورد) آیا چنین شخصی با کسی که به عدالت امر میکند و او بر راه درست قرار دارد مساوی هستند؟
باز مثالی دیگر، الله میفرماید: رَّجُلَیۡنِ» دوتا مرد را در نظر بگیر یکی از آنها مادرزاد گنک است، زبان برای حرف زدن ندارد نمیتواند خواسته و اراده خودش را به کسی القا کند (این از زبانش)، «لَا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ» هیچ کاری و مهارتی هم بلد نیست (این دو)، بعد «وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ»، «كَلٌّ» یعنی سربار است و نیازمند یک نفر دیگر است که کارهایش را انجام دهد، وبال گردن دیگران است. «وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ» مولا، کسی که کفیل و همراهش است. وقتی نمیتواند حرف بزند به جای او حرف میزند، خب لال است با همان بی زبانی به دیگران میفهماند و ترجمه میکند با حرکات دست و یا صداهایی که از خودش در میآورد مردم نمیفهمند که چه میگوید، آن شخصی که حالش را میفهمد؛ پدر، یا برادر، یا دوستش، یا همکارش، یا شخصی که اجاره کردند که همراهش به بازار یا جایی برود و مترجمش باشد او با اشاره دست و پا میگوید که این چه میخواهد بگوید، و این میشود مولا که همراهش است و کارگشایی او هست، او سربار و وبال گردن و محتاج اوست بعد «أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ» پس چند تا شد گنگ است و هیچ توانایی، استعدادی برای انجام کاری ندارد، بعد برای کارهای شخصی و ابتدایی خودش وابسته به دیگران است و خودش نمیتواند کارهایش را انجام دهد و بعد «أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ» وقتی آن را میفرستد (همان مولا) او را برای انجام کاری میفرستد «لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ» کارش را با موفقیت نمیتواند انجام دهد یعنی هیچ کار موفقیتآمیزی از این شخص صادر نمیشود. «أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ» هر وقت او را برای کاری، یا مأموریتی، یا مسئولیتی میفرستد این میشود «أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ» نتیجه و عاقبت آن کار، چیز خوبی از آب در نمیآید، نمیتواند آن کار را انجام دهد و آن کار را خراب میکند. این چهار تا عیب در این شخص است حالا این آدم، «هَلۡ یَسۡتَوِی هُوَ» این آدم آیا مساوی هست؟ «وَمَن یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ» با یک آدم دیگر که به عدالت دستور میدهد، در جامعه معضلی وجود دارد مردم را راهنمایی میکند تا معضل برداشته شود، یکسری چالشهایی در جامعه، در مدیریت جامعه، در مسائل مالی، در انواع و اشکال موضوعاتی که در یک جامعه اتفاق میافتد، او مردم را راهنمایی میکند، بین زن و شوهر اختلاف افتاده است، آنها را با هم آشتی میدهد و سبک زندگی درست را به آنها نشان میدهد، بین پدر و فرزند اختلاف افتاده آنها را راهنمایی میکند و بین آنها الفت و محبت ایجاد میکند، بین میراثبران مشاجره پیش آمده، ارث را به شکل عادلانه تقسیم میکند و آنها را به صلح و اخوت دعوت میکند، به هر حال آدم کارساز، به درد بخور، فوقالعاده با انرژی، باسواد و مفید است، وَهُوَ عَلَىٰ صِرَ ٰطࣲ مُّسۡتَقِیمࣲ» و خودش هم بر راه درست است؛ درس خوانده و حقوق میداند و سوادش بالاست و بیانش خیلی عالی و این شخص خودش هم مسیر درستی میرود و این شخص که هم خودش داناست و دارد مردم را به سوی عدالت و کارهای خوب امر میکند. میفرماید: «آیاذآن آدم اولی و با این آدم مساوی هستند؟» در عالم انسانی مثال میزند که بحث ذات خدا و فایدههایی که برای مخلوقات از این خدا صادر میشود و ذات آن سنگ و بتها و نفعهایی که از آنها صادر میشود را دارد مثال میزند میفرماید که: «به وجود یک چیز نیست.» خدا وجود دارد سنگ و چوب هم وجود دارند، خدا وجود دارد و آدمها هم وجود دارند، زندهها و مردهها هم وجود دارند. این وجود یک شخص است، ذات یک چیز است، به ذات نیست که فقط وجود داشته باشد؛ شخص گنگ هم وجود دارد و آن شخص گویا و مفید و باسواد هم وجود دارد، چون که وجود دارند آیا مثل هم هستند؟ یا اینکه یک بردهای وجود دارد آدم است ولی برده است، وجود دارد ولی هیچ کاری از او ساخته نیست و یک آدم دیگر که چقدر زندگی مردم را میسازد و جامعه را آباد میکند، هر دو وجود دارند پس به وجود داشتن و ذات نیست، به منفعت است. آن نفر دوم منفعت میرساند ولی آن برده هرچند که آدم است و وجود دارد ولی ضعیف است و هیچ منفعتی از او ساخته نیست و آن دو مرد، آن شخص گنگ که این همه عیب در او هست و در حداقل سطح انسانی وجود دارد منتها هیچ نفعی از او صادر نمیشود و آن نفر دوم چقدر به جامعه فایده میرساند؛ دارد یاد میدهد که شما ذاتگرا نباشید به هر چیزی که وجود دارد هر نسبتی به آن بدهید، بعد از وجود، بعد از آن ذات توجه کنید که چه صفتهایی دارد، ذات خدا صفتهای خدایی دارد، به کل عالم فایده میرساند آیا به آن سنگ، چوب، درخت و انسان آیا افاده خدا، فایده رساندن خدا به مثل آنهاست؟ مساوی هستند؟ جواب:
«وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَاۤ أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ إِلَّا كَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ أَوۡ هُوَ أَقۡرَبُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرࣱ»(نحل/۷۷)
و پنهان آسمانها و زمین از آن الله است و مسئله مهم قیامت (موضوع مهم قیامت) جز به اندازه یک چشم به هم زدن نیست و بلکه هم نزدیکتر است، شکی نیست که الله بر هر چیزی توانمند است.
الله میفرماید: هر آنچه که پنهان آسمانها و زمین است اگر آشکارا باشد، یک آدم خانه و امکاناتی دارد شما میبینید ولی هر چند که خیلی ناقص و محدود، آن ذات مخلوقات یک چیزهایی در اختیار دارند خیلی محدود است؛ ولی الله، آن آشکارا که همه از آن الله است میفرماید: «آن پنهان آسمانها و زمین که شما در تصورتان هم نمیرود هم از آن الله است.» چیزی که شما نمیبینید در این کهکشان، در این هوا، مولکولها، ذرات، اتم و سلولهای بدن و همه چیز که از چشم دیدن شما پنهان هست هم از آن الله است. تمام چیزهایی که در فضای آسمانها و کهکشانها و آنچه در زمین وجود دارد همهی آنها متعلق به الله است، مال الله است؛ الله هم آنها را آفریده و هم از آنها مطلع است، این ذات الله است و قیامت «وَمَاۤ أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ»، یعنی موضوع خیلی مهم و این موضوع مهم برپایی قیامت، نابودی دنیا و زنده شدن مردگان برای بار دیگر میگوید اینها اتفاقش نیست، طولش نیست؛ به جز اینکه «كَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ» «لَمْح» یعنی پلک به هم زدن، چشم به هم زدن، به مثل یک چشم به هم زدن، به همین سادگی قیامت برپا میشود و بلکه زودتر، از نظر زمانی برپایی قیامت زودتر اتفاق میافتد؛ مردم در حالی که مشغول کار، بگو و بخند، مسافرت، ماشین، مغازه و مشتری و دارند زندگی میکنند در اوج زندگی که دارن فعالیت میکنند یک دفعه قیامت بر سرشان بیاید؛ یعنی از زندگی معمولی انسانها تا شروع قیامت و نابود شدن دنیا، به مثل یک چشم به هم زدن، همه چیز فرا میرسد و فرو میریزد و قیامت شروع میشود و انسانها نابود میشوند، برای نابودی دنیا شروع میشود از یک چشم به هم زدن هم زودتر که اول سوره مبارکه نحل هم با همین آیه بیان فرمود و سوره دارد روی همین کار میکند «أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ» آمدن امر الله، «أَمْرُ اللَّهِ» یا «أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ» این موضوع مهم قیامت این اصلاً آمده، شما آمده تصور کنید. به اندازه یک چشم به هم زدن که زمانی نمیبرد، اصلاً تصور کنید که رسیده و آمده و شک به دلتان راه ندهید که قیامت صددرصد اتفاق میافتد و همه باید از این دنیا بروید پیش خدا تا آنجا پاسخگوی کل زندگیتان باشید. «إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرࣱ» شکی نیست که الله بر هر چیزی تواناست، اینکه چیزی نیست قیامت، یکی از موضوعات، یکی از شیٔها! خداوند بر همه شیٔای و هر کاری و موضوعی توانمند است و به راحتی میتواند آن را انجام دهد.
«وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَـٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡـࣰٔا وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَـٰرَ وَٱلۡأَفۡـِٔدَةَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ»(نحل/۷۸)
و الله شما را از شکمهای مادرانتان بیرون ساخت در حالی که هیچ چیزی نمیدانستید و برای شما قوه شنوایی و بینایی و فهم و درک قرار داد به امید اینکه شما شکرگزاری کنید.
حال از آن فایدههایی که یک ذات میرساند، از او ساطع میشود آن افادهها آن منفعتها را بیان میکند، از اول سوره دارد بیان میکند تا حالا تعداد بسیار زیادی بیش از پنجاه مورد از منافع و مزایایی که الله برای بندگانش در این زندگی قرار داده بیان فرمود که ذات الله این است، این منافع را دارد. وقتی میگوید: «او را بندگی کنید» چرا؟ به خاطر ذاتش نیست، به خاطر این لطفهایی است که در حق شما کرده، شما را پدید آورده، و این لطفها را در حقتان کرده است در ادامه آن لطفهایی که قبلاً فرمود در ادامه میفرماید: «وَاللهُ» الله این است که شما را از شکمهای مادرانتان بیرون ساخت در حالی که هیچ چیز نمیدانستید. خود این فرایند که یک نوزاد، زنده و سالم از شکم مادر متولد میشود،آنجایی که هیچ چیز نبود، موجود زندهای نبود ولی تبدیل به یک بچه شد. به شکل یک نوزاد و بچه آدم، شما را، یعنی تک تک شمایی که قرآن میخوانید همین تو و همه انسانها، تک به تکتان شما متولد شدید و شما را از شکم مادرانتان بیرون ساخت. حتی اگر کاشت نطفه باشد، چیزی که در فضای بیرونی هم ساخته میشود باز هم به نحوی از آن پدر و مادر، نطفه گرفته شده و ترکیب می شود و پرورش داده میشود یا در بیرون، انتخاب جنسیت میشود و بعد در شکم مادر پرورش داده میشود که همه اینها شامل آن میشود و در آن حالت «لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡـࣰٔا» شما هیچ علمی نداشتید، یعنی حتی نمیدانستید که شما چند تا انگشت دارید، فرق بین دایره و مربع چیست، مطلقاّ هیچ علمی نداشتید، همه شما هیچ چیزی نمیفهمیدید و برای شما گوش و چشم و قوه ادراک قرار داد (قلب)، یعنی آدم این قدر ضعیف است، تواناییاش اینقدر محدود است در مقایسه با الله، میفرماید: برای شما قوه شنوایی (اول شنوایی را بیان فرموده چون وقتی نوزاد متولد میشود هم از نظر شنوایی و هم از نظر بینایی ضعیف است ولی شنوایی سریعتر از بینایی رشد میکند و در شنیدن و درک صداها پیشروی میکند؛ یعنی گوش، زودتر فعالیتش را شروع میکند و زودتر به رشد میرسد ولی چشم در مرحله بعد از گوش است و ماهها طول میکشد تا رشد کند و به موقعیت دیدن و تشخیص برسد.) و بعد از آن قوه تشخیص و حل مشکلات و فهمیدن چیزهاست «ٱلۡأَفۡـِٔدَةَ» که کارش فهم و درک است. در مرتبه سوم میتواند قضایا را تشخیص دهد و بفهمد. میفرماید که: «الله این لطفها را درحق شما کرد، به امید این که شما شکرگزاری کنید.» یعنی اینها را بفهمید، زیر چشمتان بیاورید، فراموشش نکنید و قدردان این الله باشید.
«أَلَمۡ یَرَوۡا۟ إِلَى ٱلطَّیۡرِ مُسَخَّرَ ٰتࣲ فِی جَوِّ ٱلسَّمَاۤءِ مَا یُمۡسِكُهُنَّ إِلَّا ٱللَّهُۚ إِنَّ فِی ذَ ٰلِكَ لَـَٔایَـٰتࣲ لِّقَوۡمࣲ یُؤۡمِنُونَ»(نحل/۷۹)
آیا نگاه نکردند (دقت نکردند) به پرندههایی که در فضای آسمان نگه داشته شدهاند! جز الله چه کسی آنها را نگه داشته است؟ بیشک که در آن قطعاً نشانههایی است برای قومی که ایمان دارند.
باز از افاده الله، برای این مخلوقات میفرماید: «آیا شما دقت نکردید؟»، «أَلَمۡ یَرَوۡا۟» هم دیدن چشمی هست، هم تحقیقات و مکانیزمی که یک پرنده در هوا پرواز میکند از آن پر و از آن بال و از آن مولکولهای هوا و فشار هوا و از آن سبکی استخوان پرنده؛ استخوان حیواناتی که روی زمین هستند استخوانهای پُری دارند ولی پرندگان، استخوانهای توخالی دارند تا سبک باشد و پرنده موقع پرواز اذیت نشود و بالهایش و بدنش موقع پرواز سنگینی نکند و هزاران چیز دیگر اینجا قرار داده است که یک پرنده در فضای آسمان مسخر شود، یعنی نگه داشته شود، یعنی پرواز کند. پدیده پرواز، یکی از اعجوبههای طبیعت است. میفرماید که: «دقت نکردید که چطور این پرندهها، در فضای آسمان و بالای سر شما دارن پرواز میکنند؟» چه کسی جز الله آنها را نگه داشته است؟ چه کسی جز الله میتوانست این چیزها، قانونها، علت و معلولها، پر، پرواز و بالها را قرار دهد؟ چه کسی آنها را در هوا نگه داشته است؟ میفرماید: «شکی نیست برای قومی که اهل ایمانند.» یعنی پذیرش خدا در دلشان هست که خدا را میخواهند بپذیرند، به قدرت خدا ایمان دارند و این اهل ایمان خدا را به عنوان آفریننده میبینند، میفرماید برای این افراد که متکبر نیستند، عادل هستند و انصاف دارند، میفرماید: «در این پدیده پرواز خیلی نشانهها وجود دارد که به وحدانیت و قدرت الله پی ببرند که در نتیجه الله را بندگی کنند.»