سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 269 / جزء 14 / آیه 15 الی 26

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۶۹

«وَأَلْقَىٰ فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»(نحل/۱۵)

و در زمین کوه‌های محکم را انداخت که شما را از حرکت نگه دارد، همچنین رودخانه‌ها و راه‌ها به امید اینکه شما به هدایت برسید.

از اول سوره مبارکه دارد بیان می‌کند که غایت همه موجودات، همه انسان‌ها، قیامت است (آن که حتمی می‌آید) و بعد از آن یک برنامه است یک پروژه است که خدا توسط ملائکه بر پیامبران دارد می‌فرستد و به دست سایر انسان‌ها، به مقصد لا اله الا الله و بعد از آن کسی که در این عالم بازیگر است و باید نقش ایفا کند انسان است در کجا؟ در زمین و آسمان برایش فراهم شده و در کنار این انسان امکاناتی است که به راحتی زندگی کند تا به آن مقصد نهایی‌اش در این دنیا و به خوشبختی‌اش در آخرت به راحتی بتواند برسد حالا در این زمینه  نعمت‌های خودش را و امکاناتی که در اختیار انسان قرار داده است را دارد بیان می‌کند در ادامه آیات قبل همچنان نعمت‌های الله را می‌شمارد، می‌فرماید که: «وَأَلْقَىٰ فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ»، «رَوَاسِ» یعنی کوه‌های محکم، زنجیره‌ی کوه‌ها در زمین قرار داد، «أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» که این اضطراب‌ها و حرکت‌های ناموزون و خطرناک کره زمین را به خاطر شما بگیرد چون امکان داشت که اگر کوه‌ها بر زمین نباشند و فقط این زمین یک کره خاکی باشد خیلی خطرات پشت این زمین بود، این کوه‌ها زمین را نگه داشته است از نظر علمی هم نقش کوه‌ها در حفظ کره خاکی واضح است و اثبات شده است که امکان داشت مثلاً یک قسمت زمینی که دارد با این همه سرعت می‌چرخد در هر شبانه روز امکان داشت یک سری حرکت‌های خطرناک به خاطر سبکی‌اش در فضایی که دارد می‌چرخد از آن صادر شود کوه‌ها آن‌ها را نگه داشته است، سنگین‌شان کرده و آن حرکت‌های سبکی را از آن گرفته چون یک حرکت، یک اضطراب امکان داشت کل بناهای انسان‌ها روی سرشان خراب شود، انسانی که روی جاده دارد حرکت می‌کند یک دفعه با یک حرکت از جاده پرت شود.

می‌فرماید: «برای اینکه این اتفاق برای شما نیفتد کوه‌ها را در زمین قرار داد این لطف را در حق شما کرد.» و همچنین «وَأَنْهَارًا» علاوه بر کوه‌ها برای شما در این زمین نهرها، رودخانه‌ها، قرار داد که البته در این آیه و چند آیه دیگر در قرآن بعد از صحبت کوه‌ها صحبت رودخانه‌ها می‌آید چون کوه‌ها و رودخانه‌ها خیلی به هم پیوند عمیقی دارند؛ بیشتر رودخانه‌های مهم دنیا از رشته کوه‌ها سرچشمه می‌گیرد در همه کشورها به این شکل است و چون در کوه‌ها بارش برف و باران بیشتر است، نفوذ آب در کوه‌ها بیشتر است، آن درز کوه‌ها، درز سنگ‌ها که است آب در آن نفوذ می‌کند و آنجا مثل یک منبع برای ذخیره آب می‌شود و در طول سال به صورت چشمه و آبشار از کوه‌ها آب خارج می‌شود و آن رودخانه‌ها جاری می‌شود که آن رودخانه‌ها دوباره باعث حیات طبیعت می‌شود، باعث حیات حیوانات می‌شود و این باعث می‌شود که انسان در زمین خیلی راحت‌تر زندگی کند، همان طوری که داریم می‌بینیم و مشاهده می‌کنیم. «وَسُبُلً» و همچنین راه‌ها در این زمین قرار داد حالا نحوه خواندن قرآن این است که به کلمه، کلمه‌ی قرآن باید توجه کرد، هر کدام از کلمات، دنیای معنا در دل‌شان است که اگر ما با سرعت عبور کنیم نمی‌توانیم کلمات را بفهمیم که چه دارد می‌گوید. «وَسُبُلًا» راه‌ها در زمین قرار داد شما تصور کنید از بالا دارید به کره زمین نگاه می‌کنید یک وقتی کسی ممکن است سوار بر هواپیما شده باشد و از بالا تماشا کند یا یک ساختمان خیلی بلندی، می‌ببینید که در پایین چقدر راه‌ها وجود دارد! چقدر آدم‌ها، ماشین‌ها دارند می‌روند، می‌آیند!

خدا فرمود که: «این راه‌ها را در زمین ما قرار داده‌ایم که شما راحت‌تر زندگی کنید.» همین راه‌ها و جاده کشی، حالا یک وقتی تصور نکنیم که جاده‌ها که آدم‌ها ساخته‌اند؛ مواد اولیه ساختن آن جاده، از خاکش گرفته، قیر و آسفالت گرفته، آن مهندسی و طراحی‌اش که گرفته، آن مغز و به حساب، ابتکار عملی که وجود دارد همه این‌ها پیدایش آن از خدا است و باعث شده است که انسان‌ها برای خودشان راه بسازند، همین راه یک سری جاهایی، کشورهایی، چیزهایی، وسایلی که آدم نمی‌تواند به آن دسترسی پیدا کند در حالی که ضرورت زندگی‌اش است، با همین راه‌ها امکان دسترسی به آن پیدا می‌کند، همین راه‌ها است که حمل و نقل اتفاق می‌افتد، شما مسافرت می‌روید در همان جاده‌ها، در همین راه‌ها، خدا می‌گوید: «ما در این زمین راه قرار دادیم که شما به راحتی زندگی کنید و بتوانید رسالت اصلی خودتان را در مقابل خدا انجام دهید.»، «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» به امید اینکه با توجه به این‌ها به هدایت برسید بفهمید که خدا در حق شما چه لطف‌هایی کرده است، بیان فرمود: از ابتدا که آن‌هایی که تفکر می‌کنند و تعقل می‌کنند پای آن اندیشه می‌ایستند و بعد برای خودشان مرور می‌کنند، تذکر می‌پذیرند، دائماً در فکر این نعمت‌های خدا هستند که اگر آن‌ها را انجام دادند به قدردانی از خدا می‌رسد و یک آدم قدردان، او می‌تواند راه درست و هدایت را پیدا کند. در این مرحله چون در صفحه قبل بیان فرمود که الله خودش می‌خواهد راه را برای شما نشان دهد «وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ» راه‌های درست را خدا معرفی می‌کند و قشنگ این‌ها همین راه‌‌های هدایت است یعنی آدم اگر به این‌ها (به نعمت‌های خدا) توجه نکرد، نه به شکرگزاری می‌رسد و نه به هدایت. 

«وَعَلَامَاتٍ ۚ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»(نحل/۱۶)

و همچنین علامت‌هایی؛ و توسط ستارگان آن‌ها راه را پیدا می‌کنند.

باز از نعمت‌های الله و می‌فرماید که: «در زمین علامت‌ها، نشانه‌ها، قرار داد.» آدم در روی زمین خیلی وقت‌ها، خیلی علامت‌های طبیعی را برای خودش در نظر می‌گیرد و باعث می‌شود که راه خودش را پیدا کند، خصوصاً در روز که پیداست مثلاً کوه یک علامت است، یک جنگل، یک درخت، اصلاً طلوع و غروب خورشید این‌ها همه‌اش علامت هستند، داخل صحرا، یک تپه، همه چیز می‌تواند یک صخره برای آدم علامت باشد و در نظر بگیرد که راه این طرف است یا بین این و آن، از این طرف کوه باید رفت به فلان جا می‌رسد و از آن طرف اگر برود از آن طرف کوه این علامت است به فلان مقصد می‌رسد می‌فرماید: «در زمین، خیلی علامت‌ها، نشانه‌های طبیعی برای شما قرار داد که باز  در زندگی همه انسان‌ها این قسمت نقش دارد.» و می‌فرماید که: «توسط ستارگان آن‌‌ها راه را پیدا می‌کنند.» راه‌هایی که در شب آدم می‌خواهد طی کند با علامت‌های کوه و تپه نمی‌تواند راهش را پیدا کند حالا در صحرا باشد یا در دریا باشد.

می‌فرماید که: «به وسیله ستارگان راه را پیدا می‌کنند.» و کسانی که سواد شناختن این ستارگان را دارند می‌توانند به راحتی راه را پیدا کنند مثلاً در آسمان، ستاره قطبی همیشه سمت شمال است یعنی آدم از این ستاره قطبی می‌تواند بفهمد که چپ و راستش کجاست، شمال و جنوبش کجاست؛ وقتی که شمال را فهمید حالا دیگر راحت است جنوب به دست می‌آید شرق به دست می‌آید غرب به دست می‌آید و می‌فهمد که حالا کدام طرف باید برود یا مثلاً در حرکت ستارگان می‌فهمد که از شرق به غرب، جا به جا می‌شوند، سایر ستارگان می‌فهمد که حالا مثلاً کشتی در کدام طرف دارد می‌رود یا در صحرا الان کدام قسمت قرار دارد و به کدام قسمت باید برود تا به مقصدش برسد همه‌ی این‌ها ستاره‌ها و نقشه‌های ستاره‌ای باعث می‌شود که آدم راهش را پیدا کند و خیلی در زندگی انسان‌ها مؤثر بوده و الان هم هست یعنی قشنگ کار جی‌ پی‌ اس را انجام می‌دهد. می‌فرماید: ستاره‌ها هم این‌جور الله تنظیم‌شان کرده با آن شکل‌های ستاره‌ای که کشف می‌شود و آن نقشه‌ی ستاره‌ای می‌توانند راه‌شان را پیدا کنند، این همین‌ جوری نیست، خدا می‌گوید: «ما برای شما این را گذاشتیم تا شما بتوانید راه را پیدا کنید.» «هُمْ يَهْتَدُونَ» آن‌ها راه خودشان را پیدا می‌کنند.

«أَفَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لَا يَخْلُقُ ۗ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ»(‌نحل/۱۷)

آیا پس کسی که می‌آفریند همچون کسی است که نمی‌آفریند؟ آیا متوجه نمی‌شوید؟ آیا متذکر نمی‌شوید؟

دارد بیان می‌کند که وقتی همچون آفریننده‌ای است و از ابتدای خلقت، آن انسان، این زمین و آسمان، تمام نعمت‌های درون زمین و آسمان همه چیز را آفرید و یک پروژه‌ای را تعریف کرد و هدفی برای انسان گذاشت، کسی که تمام این هستی را ایجاد کرده می‌فرماید: «آیا به مثل کسی است که هیچی درست نکرده است! هیچ قدرتی در ساختن چیزی ندارد!» یعنی این را متوجه نمی‌شوید که اینجوری است؟ «أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» مسئله به این سادگی را متوجه نمی‌شوید؟ نمی‌خواهید دست از لجاجت‌تان و کارهای قبلی‌تان بردارید و بفهمید که این الله کسی دیگر است؟ و اگر  می‌خواهید که فرمانبر باشید آیا تصمیم نمی‌گیرید از حالا به بعد که فرمانبر چنین الله‌ای باشید که همه چیز را آفریده و دست از فرمانبری کسانی که خالق هیچی نیستند، نمی‌خواهید دست از آن‌ها بردارید؟

«وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»(نحل/۱۸)

و اگر شما نعمت‌های الله را بشمارید آن را نمی‌توانید بشمارید، بی‌شک که الله قطعاً غفور رحیم است.

حدوداً از اول همین سوره فقط نزدیک چهل نعمت را بیان فرمود: بعد از چهل نعمت می‌فرماید که: «دیگر اگر بخواهید شما نعمت‌های الله را بشمارید فقط یک چند تا نمونه فرمود که دست شما داده‌ام به این‌ها توجه کنید حالا دیگر خودتان ادامه بدهید بروید به نعمت‌های الله توجه کنید و اگر شما بخواهید نعمت‌های الله را فقط به شمارش بیاورید نه اینکه قدر آن‌ها را بدانید، شکرگزاری آن‌ها را بکنید فقط بخواهید بشمارید خسته می‌شوید نمی‌توانید بشمارید از بس که زیاد هستند.» و «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» الله غفور و رحیم است یعنی انتظار ندارد بر اساس تمام آن نعمت‌ها شما هم همان قدر شکرگزاری کنید، می‌فهمد که شما نمی‌توانید شکرگزاری این همه نعمت‌های الله کنید به همین خاطر الله غفور و رحیم است نمی‌خواهد بر شما سخت بگیرد،  نعمت‌های الله را استفاده کنید نوش جان‌تان ولی الله را بندگی کنید.

«وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ»(نحل/۱۹)

و الله می‌داند آنچه را که شما مخفی می‌کنید و آنچه که علنی می‌سازید.

 حالا این الله، این شما، این نعمت‌های الله و امکانات، آن هم دین و دست آخر هم «أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ» قیامت، حالا شما با زبان چه می‌خواهید بگویید و چه در دل‌تان است هرچه که ظاهر و باطن شما است خدا همه را می‌فهمد، امکان دارد به زبان بگویید که چقدر نعمت‌های خدا زیاد است این خدا چقدر لطف کرده، من می‌خواهم بنده خوبی باشم و هزار صحبت‌های شیرین و قشنگ شما انجام بدهید، علنی کنید، به دیگری بگویید، ولی در دل‌تان چیز دیگری است، ظاهر و باطن‌تان دو چیز است ولی در حقیقت حرص و طمع‌تان خیلی زیاد است که حاضر هستید دست به هر کاری بزنید و در مقابل شهوت و خواستن چیزهای دیگر، نمی‌توانید خویشتن‌داری کنید می‌فرماید که: «الله ظاهر و باطن شد شما را می‌فهمد چه آنچه ظاهر کنید، بگویید، علنی کنید چه آنچه که علنی نکنید و در وجودتان مخفی کنید.» «مَا تُسِرُّونَ» برای الله فرقی ندارد شما را خوب می‌شناسد ظاهر و باطن شما راخوب می‌فهمد پس با این الله صادق و روراست باشید و صادقانه عمل بندگی‌تان را انجام دهید.

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ»(نحل/۲۰)

و کسانی که به غیر از الله فرا می‌خوانند آن‌ها هیچ چیزی را نمی‌آفرینند در حالی که خودشان هم ساخته شده‌اند.

 می‌فرماید: آن‌‌هایی که این الله با این همه لطف و کرمش را رها می‌کنند به سوی معبودان غیر از الله می‌روند می‌فرماید: آن‌ها، «يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»  بندگی می‌کنند، کرنش می‌کنند، در مقابل آن‌ها تضرع می‌کنند، از آن‌ها شفا و خوشبختی می‌خواهند، می‌فرماید: آن‌هایی که غیر از الله شما دست به درگاه آن‌ها بلند می‌کنید. این‌ها، «لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا» هیچ چیز خلق نکرده‌اند، هیچ پروژه‌ای برای خودشان ندارند، هیچ هدفی ندارند، آن‌ها هیچ هستند. «وَهُمْ يُخْلَقُونَ» اتفاقاً خودشان هم جزء پروژه هستند، آفریده شده‌اند، الله آن‌ها را آفریده است، چطور شما می‌خواهید به آن‌ها اعتقاد پیدا کنید، سمت‌شان بروید، نیرو و انرژی‌تان، پول و ملل‌تان را خرج آن‌ها بکنید، خودشان آفریده شده‌اند.

«أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ»(نحل/۲۱)

مردگانی غیر زنده هستند و نمی‌دانند که کی مبعوث می‌شوند.

چیزی درست نکردند، هیچ خاکی را هم آفریده نکردند، خودشان هم آفریده شدند و بعد مردگانی هستند، «أَمْوَاتٌ» مرده‌اند، بی‌جانند، اصلاً روح ندارند، حالا امکان دارد که لحظاتی، روزهایی سال‌هایی هم دارای روح و زندگی باشند ولی این‌ها امواتند چون بالاخره که روح‌شان می‌رود، می‌میرند، هر آنچه که الان زنده است و امکان دارد که بعداً بمیرد این اموات است، میت است چون زندگی‌شان حقیقی و دائمی نیست، «غَيْرُ أَحْيَاءٍ» این‌ها زنده نیستند، یا مردند، یا خواهند مرد، می‌گوید: این‌ها را چطوری شما می‌خواهید به‌عنوان موجودات مقدس، خودتان را خرج آن‌ها بکنید، «وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» و آن‌ها اصلاً نمی‌فهمند، که کی مبعوث می‌شوند، «يُبْعَثُونَ» یعنی انتقال از یک جا، به جای دیگر، یا فرستادن یک کسی یا یک مجموعه‌ای، از اینجا به یک جای دیگر آن‌ها را بفرستند، «يُبْعَثُونَ» یعنی شما الان در دنیا هستید بعد یک روزی شما را به یک جهان دیگر می‌فرستند، «أَتي‌ أَمرُ اللّه‌ِ» قیامت، شما آن روزی که قرار است در قیامت دوباره زنده بشوید، به آنجا فرستاده بشوید اصلاً آن‌ها درک و شعورش را ندارند که شما کی می‌روید، کی این اتفاق می‌افتد، حتی خودشان هم کی مبعوث می‌شوند را هم نمی‌فهمند، شما چطور به همچین آدم‌های ضعیفی می‌خواهید دست به درگاه آن‌ها بلند بکنید؟

«إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»(نحل/۲۲)

معبود شما، معبود یگانه هست پس کسانی که ایمان به آخرت ندارند، دل‌های‌شان منکر هست، (رد کننده هست) در حالی که آن‌ها هم متکبرند، (تکبر می‌ورزند.)

پس آن‌ها هیچ‌اند، حالا درست گوش کنید که معبود واقعی شما که دست به درگاه او بلند می‌کنید و لیاقت این را دارد و می‌تواند شما را اجابت بکند، با قدرت و با عظمت هست، آن معبود شما فقط یکیست، «إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» شبیه و همانندی هم ندارد اما آن کسانی که ایمان به آخرت ندارند، این را از ذهن‌شان دور انداختند که یک روزی باید پاسخگو باشند، آن‌هایی که خودشان را پاسخگو نمی‌شمارند، نمی‌دانند، به قیامت ایمان ندارند،  اعتقاد ندارند، توجه ندارند، این‌ها دل‌های‌شان منکر هست یعنی حقیقت را می‌فهمد ولی با آن مبارزه می‌کند، رد می‌کند، «مُنْكِرَةٌ» یعنی چیزی که انکار می‌کند، رد می‌کند یعنی عمداً، قصداً، به‌خاطر یک سری تعصب‌های مذهبی، تعصب‌های فرهنگی، حقیقت را انکار می‌کند، دل‌شان اینجوری است، اصلاً نمی‌خواهد بپذیرد، چون ایمان به قیامت ندارد، از هیچ چیزی ترسی هم ندارد، با کمال جرأت با حقیقت مبارزه می‌کند، مبارزه می‌کند، «وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» و آن‌ها تکبر می‌ورزند از اینکه حقیقت را بپذیرند، خودشان را بالاتر تصور می‌کنند، و هیچ وقت به حقیقت اعتراف نمی‌کنند، حالا تکبر می‌ورزند، از لحاظ درونی اونجوری هستند، خودشان را برتر از حقیقت می‌بینند، برتری‌جو هستند، سروری‌خواه هستند، می‌خواهند بر همه کس مسلط و بزرگتر باشند و وقتی که حقیقتی به آن‌ها گفته می‌شود طرف مقابل که حقیقت را می‌گوید، تحقیر می‌کنند، خودشان را بالاتر می‌گیرند، حقیقت را تحقیر می‌کنند، مسئله را به حاشیه می‌برند که آن حقیقت را به این شکل انکار کنند، ردش کنند، به شیوه‌های مختلف تکبر می‌ورزند و حاضر نیستند حقیقت را بپذیرند.

«لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ»(نحل/۲۳)

شکی در آن نیست که الله می‌داند آنچه که مخفی می‌کنند، و آنچه که علنی می‌سازند، بی‌شک که حقیقت این است که الله انسان‌های متکبر را دوست ندارد.

آن‌ها وقتی که اینجوری با حقیقت مواجه می‌شوند، موضع می‌گیرند به خاطر تعصبی که دارند، و حاضرند که حقیقت را با هزار ترفند رد کنند، با استدلال مبارزه کنند، علامت‌ها و مدرک و شواهد را رد کنند، این کارها را حاضرند انجام بدهند می‌گوید: اینکه شکی نیست «لَا جَرَمَ» این دیگر قطعی است که خدا درون و بیرونشان را می‌فهمد، هرچه در دلشان هست و هر آنچه که دارند به زبان می‌گویند خدا قشنگ می‌فهمد، از این دیگر عبور بکنید، این مسئله حتمی است که خدا همه چیزشان را می‌فهمد، که این‌ها چطوری زبانشان و دلشان می‌فهمد که حقیقت است ولی به خاطر یک سری تعصب‌هایی، دارند مبارزه می‌کنند، هدف‌شان، انگیزه پنهان‌شان چیست، خدا تمام آن انگیزه‌های پنهان‌شان را «مَا يُسِرُّونَ» می‌فهمد، به آنچه که می‌گویند و جدل می‌کنند هم خدا می‌فهمد، اینکه قطعی است، حالا خدا که این‌ها را می‌فهمد و دست‌شان برای خدا باز است، امکان دارد که مردم نفهمند، ممکن است که هیچ‌کس نفهمد، تعداد کمی فقط متوجه این بازی‌ها بشوند، ولی خدا قشنگ می‌فهمد و «إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» الله هم انسان‌های مستکبر، خودخواه، برتری‌جو را دوست ندارد، خدا از این‌ها خوشش نمی‌آید و خدا وقتی که کسی را دوست نداشته باشد کمکش هم نمی‌کند که به سعادت برسد، دیگر آن‌ها روی سعادت و خوشبختی را نمی‌بینند، نه در این دنیا، نه مرگ و نه بعد مرگ و نه در آخرت، چون خدا دوست‌شان ندارد، دوست داشتن خدا اولین شرط این هست که آدم به سعادت برسد.

«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ»(نحل/۲۴)

و زمانی که به آن‌ها گفته شود که پروردگار شما چه چیزی نازل کرده است، می‌گویند: «اسطوره‌های گذشتگان»

حالا دارد بیان می‌کند که این آدم‌ها وقتی‌ با حقیقت مبارزه می‌کنند، این قرآن جلو روی آن‌ها هست به همین سادگی نمی‌توانند از آن عبور بکنند، وقتی با آن‌ها مصاحبه می‌شود مثلاً «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ» در یک مصاحبه تلویزیونی، در یک شبکه‌ای، در یک متنی، در یک روزنامه‌ای، فردی هست دارای شخصیت، شهرت و بعد از آن به او می‌گویند: «نظرت در مورد این قرآن چیست؟» «مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ» می‌گویند، پروردگار شما نازل کرده و این قرآن از خداست و نظر شما در مورد قرآن چیست؟ می‌گوید: «قرآن! این یک سری داستان‌های گذشتگان هست، عرب‌ها تصور می‌کردند که یک خدایی وجود دارد، از او می‌ترسیدند، هر جا می‌ترسیدند به او پناه می‌بردند و مبنای اینکه آن‌ها به خدا اعتقاد داشتند ترس بوده است، زمان قدیم، در آن زمان‌ها، انسان‌ها خیلی از همه چیز ترس داشتند؛ از زلزله، از آتشفشان، علت این‌ها را نمی‌فهمیدند، فکر می‌کردند که خشم خدایی هست و به خدا اعتقاد داشتند، ملائکه، خرافاتی مثل جن، ملائکه، این‌ها اعتقاد داشتند.» می‌گوید: «این صحبت‌های گذشتگان است، که از همان قدیم عرب‌ها، این حرف‌ها را می‌زدند و در همین قرآن جمع آوری شده است.» اینجوری نظرش را در مورد قرآن بیان می‌کند.

«لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ»(نحل/۲۵)

بگذار تا حمل بکنند، (به دوش بکشند) گناهان‌شان را کامل در روز قیامت، علاوه بر آن از گناهان کسانی که آن‌ها را بدون علم گمراه ساختند، بفهمید که بد چیزی را به دوش می‌کشند.

اشکال ندارد، بگذارید همینجوری در مورد قرآن قضاوت بکنند، به نام عاقبت است که سرنوشت عاقبتشان اینجوری می‌شود که، «لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ» «أَوْزَار» یعنی بار سنگین گناه، کمرشکن، آن هم به شکل کامل، در روز قیامت، این بار سنگین گناهان را به دوش بگیرند، علاوه بر بار سنگین گناهان خودشان؛ چون وقتی قرآن را تعریف کرد که این، اسطوره‌های گذشتگان است، دیگر هیچ چیزی نیست که جلو ظلم و فحشا و بعد، چند گانه پرستی و این‌ها را بگیرد، هزار کار انجام می‌دهد، و بزرگترین گناهش همین رد قرآن، همین مبارزه با قرآن، و کفر و شرک است، مبارزه با توحید، این گناهان خودشان را کامل به دوش بکشند به اضافه کسانی که صحبت‌های‌شان را خواندند، گوش دادند و آن‌ها به وسیله مصاحبه‌ی این شخص گمراه شدند گناهان آن‌ها که توسط این هم گمراه شدند، کاملاً هم بیاید به دوش همان شخص «وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ» بدون علم درست آن‌ها را گمراه کرده، بدون حقیقت، آن‌ها را به بیراهه برده، گناهان آن‌ها هم رو دوش خودش می‌آید بگذار به همچین سرنوشتی برسد، این کسی که می‌گفت قیامت نیست، اعتقاد به قیامت نداشت، حالا روز قیامت این همه بار سنگین برای قیامت برایش جمع بشود، برای پاسخگویی که هیچ وقت هم نمی‌تواند پاسخگو باشد و باید فقط مجازاتش بکشد «أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ» بفهمید که بد چیزی بر دوش می‌کشد، این مسئله عادی و ساده‌ای نیست که بار این همه گناه، مسئولیت این همه عملکرد خودش و مردم بر عهده او باشد و او باید الان پاسخگو باشد، خیلی بد چیزی الان این مسئولیت به گردنش انداخته شده است!

«قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ»(نحل/۲۶)

قطعاً نیرنگ و دسیسه کردند کسانی که قبل از آن‌ها بودند پس الله آمد سراغ ساختمان‌های آن‌ها، (سراغ بنای آن‌ها) از پایه، پس سقف از بالای سرشان بر سرشان ریخت و عذاب بر سرشان آمد به‌گونه‌ای که تصورش هم نمی‌کردند.

این‌ها که اینجوری در مورد قرآن قضاوت می‌کنند خب می‌فرماید که: «قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» قبل از این قرآن، قبل از این مجموعه‌ی مسلمان‌ها به اصطلاح، و الّا که همه پیغمبران، همه پیروانشان مسلمان بودند، ادیان گذشته، پیغمبران گذشته، قبل از این‌ها هم می‌فرماید، که افرادی بودند که همین‌جور دین خدا را، کتاب خدا را، پیامبران خدا را قضاوت می‌کردند، با دسیسه اینجوری انکار می‌کردند و با حقیقت اینجوری مقابله می‌کردند، موضع می‌گرفتند، می‌گوید آن‌هایی که قبلاً اینجوری موضع گرفته بودند، مکر و دسیسه به کار می‌بردند، الله هم چکارشان کرد، الله «فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ» الله آمد سر وقت بنیادشان، منزل‌های‌شان، از پایه، یعنی اگر آن مکر و حیله به کار بردند، آن مکر و حیله را خدا آمد از پایه بر سرشان ریخت، پایه آن مکر و حقه‌ی‌شان و حیله‌شان را منهدم کرد، «فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ» آن هدف شومی که داشتند بر سر خودشان پیاده شد و یا اینکه این آدم‌های متکبر، همین غروری که باعث شده بود اینجوری موضع بگیرند، خدا رفت و غرورشان را بر سر خودشان پایین آورد، بدبخت و بیچاره‌شان کرد، و یا همین بنیان و ساختمان، خانه‌های‌شان که از پایه یک زلزله مهیبی از ریشه خانه، از پایه خانه، و سقف بر سرشان فرو می‌ریزد، ساختمان‌های چند طبقه بر سرشان فرود می‌آید، «فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ» از بالا روی سرشان می‌آید حالا هر سه تا، مکرشان از ریشه می‌زند، تکبرشان روی سرشان خراب می‌کند و خانه‌ها و شهر و زندگی‌شان هم روی سرشان خراب می‌کند، خب، خیلی از آیات قرآن اینجوری هست یعنی ترتیب کلمات جوری است که وقتی به هر زاویه توجه بکنید قشنگ دارد همان چیز را می‌گوید و همه را هم درست و قطعی و واضح دارد بیان می‌کند، چینش کلمات قرآن و یکی از اعجوبه‌های قرآن همین چیدمان کلمات است که به چند منظور، همه منظورها را برآورده می‌کند

و می‌فرماید: حالا این عذاب «وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ» فقط به این اکتفا نمی‌کند که این عذاب‌ها سرشان بیاید، روی سرشان خراب بکند، چیزهای دیگر که شما اصلاً تصورتان هم نمی‌رسد، عذاب‌های دیگر «أَتَاهُمُ الْعَذَاب» به شکل‌های دیگر که شما نمی‌فهمید آن‌ها می‌آید و آن‌ها را در بر می‌گیرد و نیست و نابودشان می‌کند. در کل از آیه بیست بیان می‌کند در مورد کسانی که با این پروژه خدا موضع می‌گیرند، تا آیه نوزده طبق مباحث قبلی، نعمت‌های خدا را بیان فرمود و آیه‌ی بیست به بعد، کسانی که مقابله و موضع‌گیری دارند، تا پایان صفحه و همچنان صفحه بعدی هم در مورد همین افراد ادامه دارد.