سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۲۵۶ / جزء ۱۳ / آیه ۶ الی ۱۰

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۵۶

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ» (ابراهیم/۶)

و زمانی که موسی به قومش گفت: نعمت­های الله را به یادتان آورید که بر شما ارزانی بخشیده! آنگاه که شما را از آل فرعون نجات داد که شما را بدترین شکنجه‌ها می‌دادند و پسرانتان را ذبح می‌کردند و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند و در آن بلای بزرگی ازجانب  پروردگارتان بود.

خب سوره مبارکه ابراهیم که از اول دارد بیان می‌کند که این قرآن، قرارِ انسان‌‌ها را از تاریکی‌ها خارج کند و به سمت نور ببرد و نه فقط این قرآن، بلکه تمام کتاب‌های آسمانی و نه فقط این پیامبر، بلکه کل پیامبران الهی همین نوید و هدیه را برای امت‌شان به ارمغان آورده‌اند‌ و مثالی بیان می‌کند از پیامبر موسی (ع) که ایشان هم به قومش گفت: من آمدم که شما را از تاریکی‌ها به سمت نور خارج کنم و به ایشان فرمود که شما باید عبرت بگیرید! به همه چیز توجه بکنید!

خدا به پیامبر موسی گفت: قومت را متوجه کن!‌‌ «وَذَّکِرهم به ایام الله» به این سرنوشت‌ها‌یی که دارد بر امّت‌ها می‌گذرد و حوادثی که در زندگی خودشان اتفاق می‌افتد، پیرامون‌شان اتفاق می‌افتد و تمام این جریانات، آن‌ها را متوجه کن به محیط و طبیعت پیرامون‌شان، به آن‌ها توجه بده که دقت بکنند! دقت یک مسئله‌ای است که خیلی از انسان‌ها را با سواد می‌کند. همین دقت کردن، این مسئله‌ به همین آسانی، ولی یکی از کارهای سخت انسان‌ها است که بخواهند به همه چیز  توجه بکنند، دقت بکنند و بی دقتی که خیلی آسان است، اگر آدم جلوی هر چیزی که می‌رسد، سرش را پایین بیندازد و توجه نکند و عبور کند، هیچ وقت هم از هیچ چیز؛ چیزی یاد نمی‌گیرد، حتی اگر مطالعات زیادی هم داشته باشد، اگر با بی دقتی باشد هیچ نتیجه‌ای ندارد ولی وقتی دقت می‌کند به قدر مطالعه به انسان سواد، آگاهی و دانش می‌دهد. حالا کل انبیاء خدا سعی می‌کردند به مردم اینطوری آموزش بدهند که دقت‌شان را بالا ببرند، خدا این را به پیامبر موسی بیان می‌کند و حالا پیامبر موسی دست به کار شده و دارد قومش را توجه می‌دهد! یکی از آن توجه‌ها همین آیه‌ی شش است که می فرماید: پیامبر موسی (ع) به قومش گفت: به یادتان بیاورید؛ یعنی دقت بکنید، توجه بکنید به نعمت خدا آن زمانی که شما را از آل فرعون نجات داد. سرتان را پایین نیندازید که به همین سادگی از این قضیه عبور بکنید! که فرعون بدترین شکنجه‌ها را بر شما تحمیل می‌کردند؛ «يَسُومُونَكُمْ» بر شما تحمیل می‌کردند، وادارتان می‌کردند. آن‌ها بدترین شکنجه‌ها را سَر شما در می‌آوردند «سُوءَ الْعَذَابِ» چه شکنجه‌هایی؟ انواع شکنجه‌ها! یکی از آن شکنجه‌ها: پسرانتان را سر می‌بریدند و دخترانتان را زنده نگه می‌داشتند. خیلی وحشت ناک است! پسران وقتی که در همان سن طفولیت کشته می‌شوند، جلوی پدر و مادرشان سر بریده می‌شوند، ذبح می‌شوند و خانه‌به‌خانه می‌گشتند و با آن تسلیحاتی که همراهشان داشتند هیچکس هم (مردم ضعیف و رعیت) قدرت مقاومت در برابرشان را نداشتند و پسران را می‌گرفتند و در خانه سَرشان را می‌بریدند و بیرون می‌رفتند! و فقط بلا، مصیبت و شیون آن مادر و پدر  بر سر بچه سر بریده‌شان باقی می‌ماند. خیلی وضعیت  وحشتناکی است! و البته وقتی که پسرها سر بریده بشوند و از آن طرف جوان‌ها، پدرها که کم‌کم پیر می‌شوند و می‌میرند؛ یعنی چه؟ یعنی نسل کشی؛ یعنی فرعون خیلی نقشه خطرناکی داشت! می‌خواست نسل بنی اسرائیل را در تاریخ گم بکند (از بین ببرد). حالا دارد این را بیان می‌کند، پسرانتان را سر می‌بریدند، فقط دخترها را زنده نگه می‌داشتند. خب وقتی دختر هست و پدر پیر، پدر از دنیا رفته، هیچ برادر، هیچ عمو و دایی­ای ندارد، فقط دخترها هستند می‌توانند هر نوع سوء استفاده از آن‌ها انجام بدهند و نسل آن‌ها را در میان مصری‌ها حل بکند (منقرض بکند)، این بلا‌ها را سَر شما در می‌آوردند.حالا بیادتان بیاورید که خدا این ستمگر را از سر شما برداشت، نابودش کرد؛ چون انسان و یک حکومت با ظلم از بین می‌رود و حکومت سه هزار ساله فرعونیان را با همان ظلمی که به شما می‌کردند، می‌گوید: بیادتان بیاورید که خدا حکومتشان را برچید و آن‌ها را از بین برد.

نقطه خیلی مهمی در تاریخ انسان‌ها و خواصتاً بنی اسرائیل بود. به این نکته توجه بکنید که در این قضیه امتحان بزرگی از جانب پروردگارتان بود، خیلی بلای وسیع، عظیم و وحشتناکی بود که سَر شما در آن بُرهه‌ای از تاریخ آمد، چندین سال…

«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم/۷)

و آنگاه که پروردگار شما اعلام کرد که اگر شکرگزاری کردید، قطعاً من برای شما افزایش می‌دهم و اگر کفران نمودید، بدون شک که عذاب من بسیار شدید و دردناک است.

حالا باز پیامبر موسی (ع) به مردم می‌گوید: دارد آن‌ها را آموزش می‌دهد، آن‌ها را متوجه می‌کند و می‌گوید که یادتان بیاورید، این اعلام بزرگ، این قانون مهمِ خدا بر سَر شما که الله این را برای شما اعلام‌ کرده؛ «تَأَذَّنَ» یعنی پروردگار شما سخت و محکم قانون خودش را اعلام کرده، که آن قانون در جهان حاکم است. هیچ کاری آن را هم نمی‌شود کرد، فقط الان می‌خواهد آن قانون را برای شما ابلاغ بکند؛ قانون این است، اگر شکرگزاری کردید افزایش پیدا می‌کند، اگر کفران کردید عذاب می‌بینید! هم از دستتان می‌رود، هم عذاب می‌شوید! این قانونِ! یعنی بعد از آن‌ ماجرای سخت در اینکه شما را از فرعونیان نجات داد حالا وضعیت برای‌تان هموار شد، وضعیت زندگی، امنیت آمد! خیلی در مصیبت بودید، نسل شما داشت منقرض می‌شد و همه­اش در رنج و مشکلات فکری، روحی و جسمی بودید حالا آزاد شدید! خدا پیغمبر فرستاد، شما را از آن وضعیت در آورد حالا ببینم شما چکار می‌کنید! اگر شکرگزاری کردید؛ یعنی اینکه فهمیدید، صاحب این نعمت کیه؟ و کیه (چه کسی) این نعمت را به شما داده؟ خدا را شناختید! در مواضع دیگر به حرف‌های خدا عمل کردید، این می‌شود شکرگزاری! آن کسی که واسطه­ی این کار بوده که پیامبر موسی باشد، قدردان او شدید و بعدش الان این نعمتی که خدا به شما داده، از آن موقعیت به نفع خودتان استفاده کردید، به نحو احسن استفاده کردید، حالا که خودتان مسلط بر سرنوشت خودتان هستید، فرعون کنار رفته، شهر دست خودتان افتاده، خودتان همه کاره شدید، اگر شکرگزاری کردید؛ یعنی قدر این وضعیت را دانستید؛ یعنی بر سر هم نزدید، یعنی بر سر منصب و قدرت دعوا و مشاجره نکردید قدردان این وضعیت شدید، این‌ها همه­اش می‌شود «شَكَرْتُمْ» خیلی فراتر از یک شکر زبانی گفتن، که در آن صورت «لَأَزِيدَنَّكُمْ» شما را افزایش می‌دهم، قبلاً نسل شما رو به انقراض می‌رفت، حالا نسل شما را افزایش می‌دهم، تعدادتان زیاد می‌شود! آن موقع دست و بالتان بسته بود نمی‌توانستید آن توانتان را به اجرا بگذارید، حالا من توان شما را افزایش می‌دهم از نظر قدرت و مکنت مالی، آن موقع در ضعف بودید، حالا به شما افزایش می‌دهم «لَأَزِيدَنَّكُمْ» شما خودتان، توانتان،  اموالتان و نعمت‌ها و امکاناتتان را توسعه می‌دهم، اگر شکرگزاری کردید و این نعمت‌های خدا را در هر موقعیتی‌ که هستید، قدر دانستید و در وجه خودش استفاده کردید آن طوری که خدا می‌خواهد، این شکرگزاری انجام دادید، از آن‌ طرف خدا هم می‌گوید: من به شما توسعه و افزایش می‌دهم و آن نعمت را بر شما ماندگارش می‌کنم، ولی اگر ناسپاسی کردید، از خدا آن نعمت را گرفتید و پشت به خدا کردید؛ یعنی قهر کردید و احکام خدا را به باد مسخره گرفتید! و انجامش ندادید و الی آخر، می‌فرماید: آن موقع دیگر آن نعمت از دستتان می‌رود و عذاب شدیدی هم بر سرتان فرود می‌آید.

«وَقَالَ مُوسَىٰ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» (ابراهیم/۸)

و موسی گفت: که اگر شما و تمام کسانی که در زمین‌ هستند کافر شوید،(خود زیان می‌بینید) بی شک که الله بسیار غنی و ستوده شده است.

باز پیامبر موسی (ع) دارد قومش را متوجه می‌کند، آن‌ها را سَر هوش و هوشیاری می‌آورد که آن‌‌ها دقت بکنند، فهم بکنند و به سادگی از کنار این معانی عبور نکنند و می‌فرماید که موسی (ع) به قومش گفت: که اگر همه شما اکنون که این وضعیت خوب برایتان فراهم شده و نجات پیدا کردید از خیلی از مشکلات زندگی، (البته این ویژه‌ی پیامبر موسی نیست! خدا به همه‌ی خودمان در زندگی نعمت‌هایی داده، ما را از یک سری از مشکلات رها کرده، در یک موقعیت خوبی قرار داده) اکنون باید شکرگزار خدا و آن نعمتی که هست و به ما داده باشیم و در وجه رضای خدا استفاده بکنیم، کفران خدا نکنیم!

همه‌ی ما در زندگیمان همین قانون برای‌مان حاکم است. اکنون می‌فرماید: که شما و تمام مردم کره‌ی زمین، که ما باشیم یا قبلی‌ها و یا بعدی‌ها باشند؛ می‌فرماید: اگر شما شکرگزاری خدا نکردید و کفران کردید، به خدا پشت پا زدید، بعد از اینکه نعمت‌ها را از خدا گرفتید، حالا بفهمید «فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» الله کاملاً بی نیاز است، محتاج شما نیست که لابد، حتماً شکرگزاری‌اش بکنید! و بسیار ستوده شده است. شما هرچه قدر هم از الله بد بگویید خدا لایق تعریف است‌، قابل ستایش است، ستوده شده است. زمین و آسمان و همه‌ی  مخلوقات، دارند خدا را ستایش می‌گویند. شما ستایش نگویید، بر دامن کبریای خدا هیج کَردی نمی‌شیند! این را بدانید که شما محتاج و نیازمند به الله هستید، الله به شما هیچ احتیاج و نیازی ندارد پس به نفع خودتان است.

«أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۛ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ» (ابراهیم/۹)

آیا خبر کسانی که قبل از شما بودند، به شما نرسیده است؟ قوم نوح، عاد و ثمود و کسانی که بعد از آن‌ها بودند که جز الله هیچ کس آن‌ها را نمی‌داند، پیامبرانشان با دلیل‌های روشن به سراغشان رفتند، امّا آنان دستانشان را به دهان‌های­شان برگرداندند و ‌گفتند که: ما به آنچه که برای آن فرستاده شده‌اید کافر شدیم و قطعاً که ما درباره­ی آنچه ما را به سوی آن دعوت می‌دهید در شک هستیم، ما خیلی به نسبت شما و حرف­های­تان دو دل و مردد هستیم.

اکنون به صورت عمومی دارد بیان می‌کند،(خوب پیامبر موسی (ع) به قومش گفت) اکنون در ادامه همان قوم پیامبر موسی و ما افرادی که داریم قرآن می‌خوانیم و همه مردم، می‌فرماید که: آیا شما خبر دارید؟ از یک سِری داستان‌‌هایی که در گذشته، امت‌های گذشته و تاریخ گذشته رخ داده، آیا به گوشتان نرسیده؟! افرادی که قبل از شما زندگی می‌کردند، آدم‌هایی مثل شما، در این جامعه زندگی کردند و فعال بودند(قبل از شما) مثل: قوم نوح، قوم عاد، قوم ثمود و خیلی قوم‌های دیگر که بعد از آن‌ها بودند، شما امکان دارد کل تاریخ را بلد نباشید ولی خیلی امت‌ها بودند که به مثل همین قوم‌ها در این دنیا زندگی کردند، شما آن‌ها را نمی‌شناسید خدا آگاه است از تمام احوال آن شهر و دهات و روستاها، در وسط کوه و دشت و بیابان و هر جای دیگری که داشتند زندگی می‌کردند. خدا از همه‌ی اهل کره‌ی زمین آگاه است امکان دارد شما از خیلی از این ملت‌ها خبردار هم نباشید! ولی آن‌ها را چه شد؟! (این قسمت) که پیامبرانی برایشان آمد، آن پیامبران هم با دلیل‌های روشن آمدند؛ «بِالْبَيِّنَاتِ» یعنی وجود خدا را واضح اثبات کردند، دستورات خدا را به مردم بیان کردند ولی از آن‌طرف بعد از تمام دلیل‌های روشن آنها (مشرکان) «فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ» دستانشان را جلوی دهنشان گذاشتند، در دهنشان کردند و جلوی دهنشان را گرفتند همان­طوری که همه انگشتانشان در دهنشان است و گفتند: که ما کافریم به آنچه که شما فرستاده شدید، اصلاً ما چیزی که شما می‌گویید قبول نداریم! اصلاً شما، ما به شما مشکوک هستیم! اصلاً شما راست مگویید، دروغ می­گویید!؟ به گمانم شما دروغگو هستید! ما به حرف‌های شما مشکوک هستیم، چیزی که شما ما را به سوی او دعوت می‌کنید؛ یعنی به سوی خدا؛ خدا و دین خدا، ما در شک هستیم! ما بدجورهم «مُرِيبٍ» ‌خیلی شک در دلمان نسبت به شما است! اصلاً معلوم نیست شما دارید راست می‌گویید یا نه؛ یعنی پیامبران با دلیل‌های روشن دارند حرف می‌زنند، این‌ها می‌فهمند که خدا است، حقیقت را می‌فهمند، منتها فقط می‌خواهند دست بذارند روی آن قسمت عصبی پیامبران و آن‌ها را خشمگین بکنند، عصبانی بکنند، از آن‌ها توضیح بخواهند در حالی که خودشان هم می‌دانند! حالا عمداً دست گذاشتن جلوی صورتشان و دست در دهانشان که می‌خواهند نشان ندهند آن چهره واقعی‌شان را که دارند واقعاً صادقانه حرف می‌زنند یا دارند فیلم‌ بازی می‌کنند! واقعاً این‌ها می‌دانند یا نمی‌دانند؟! می‌دانند ولی ادای کسی را در می‌‌آورند که انگار نمی‌داند و برای اینکه نمایش داده نشود چهره واقعی‌شان، دستشان رو نشود، جلوی صورت و دهانشان را گرفتن، همینجور می‌گویند: حالا پیامبران باید توضیح بدهند و این‌ها در دلشان دارند به پیامبران می‌خندند! حرف‌هایی می‌زنند که فقط آدم را عصبانی می‌کند، همه­اش آن‌ها را مورد اتهام قرار می‌دهد که شما دروغ می‌گویید، ما فکر نمی‌کنیم که شما حرفتان راست باشد! اصلاً ما کافر هستیم! و اینجوری می‌خواهند آن‌ها را اثبات بکنند.

«قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ» (ابراهیم/۱۰)

پیامبرانشان گفتند: آیا در الله که به وجود آورنده آسمان‌ها و زمین است، شکی است؟ او شما را دعوت(به ایمان) می‌دهدد تا گناهانِ شما را ببخشد و شما را تا زمان معین (عمرتان) به تاخیر بیندازد، مهلت می‌دهد. (کافران) پاسخ دادند: شما جز بشری چون ما نیستید،  شما می‌خواهید از آنچه پدرانمان بندگی می‌کردند، پرستش می کردند ما را باز دارید که ما آنها را پرستش نکنیم، شما (برای اثبات پیامبری خود) دلیل­های روشنتان برای ما بیاورید!

حالا پیامبران از اول داشتن صادقانه حرف می‌زند، صادقانه دارند به آن‌ها جواب می‌دهند، آن‌ها بی‌دلیل و بی‌جهت دارند شک وارد می‌کنند. پیامبران با دل پاک دارند می‌گویند: مگر بر خدا شک وجود دارد، که شما از حرف‌های ما در شک هستید! ما که داریم شما را به سمت خدا دعوت می‌کنیم، خدا که شک در او نیست، خدا که از صفر، آسمان‌ها و زمین را ایجاد کرده «فَاطِرِ» چیزی که از نیست به وجود آورده است! بدون هیچ طرح قبلی؛ هیچ‌ چیز قبلی که آن‌ها را به وجود آورده، تمام آسمان‌ها و زمین را از نیست به وجود آورده! مگر در دین الله می‌شود شک کرد که شما می‌گویید ما در شک هستیم‌؟! تازه الله دارد شما را دعوت می‌دهد که شما را ببخشد. شما خیلی در زندگیتان گناه کردید، خیلی ظلم­ها کردید، می‌خواهد شما را از گناهانتان پاک بکند، اینقدر می‌خواهد شما را تحویل بگیرد! به نفع شماست، شما را دوست دارد، می‌خواهد شما را پاک کند و می‌خواهد که شما عمرتان را ادامه بدهید تا زمان مشخص شده به شما عمر بدهد و عذاب و مصیبت سرتان نیاورد، براحتی زندگی بکنید، خدا این را می‌خواهد، خوشبختی شما را می‌خواهد. حالا جواب کافران، مرتب هم دارند «فَرَدُّوا» یعنی مرتب دارند تکرار می‌کنند؛ همان دست جلوی دهنشان می‌گیرند، دستشان را در دهنشان فرو می‌کنند که همان نقش را دارند بازی می‌کنند، نقش آدم دانا و در لباس شخص نادان، برای تمسخر؛ برای اینکه فقط از طرف توضیح بکشند، حرف بکِشند و به باد مسخره‌اش بگیرند. حالا دارند می‌گویند که شما؛ شما که بشری مثل ما بیشتر نیستید، شما چی دارید؟ و شما می‌خواهید که ما را از آنچه که پدرانمان پرستش کردند ما را منع بکنید، بازدارید. اصلاً ما حرف شما را باور نمی‌کنیم؛ یعنی پیامبران به صورت منطقی استدلال می‌آوردند و این‌ها با صحبت‌های ارزشی، ارزشی منفی داشتند صحبت می کردند؛ یعنی وقتی که شخصی می‌خواهد یک چیزی را بدون استدلال اثبات کند یا رد بکند از کلمات ارزشی، جملات ارزشی استفاده می‌کند ارزشی مثبت یا منفی، یک چیزی را الکی می‌خواهد بالا ببرد مثل: پدرانشان، از بار ارزشی مثبت برایشان استفاده می‌کنند، انگار آنها خیلی حق هستند! و یک چیزی را می‌خواهد پایین بیاورد از جملات ارزشی منفی استفاده می‌کند. تو که کسی نیستی، بشری مثل ما هستی! ما به نسبت تو در شک هستیم! شخصیت تو اصلاً برای ما محرز نیست که تو چطور آدمی هستی، او را خوب می‌شناسند که آدم درستی است! ولی اینجوری رفتار می‌کنند برای بار ارزشی منفی که او را از آن چیزی که هست پایین‌تر ببرند؛ یعنی با این سفسطه بازی، مغالطه؛ اینجوری با پیامبرانشان حرف می‌زدند! حالا هرچه دلیل‌های روشن دارید برای ما بیاورید، که این حرف و استدلال برای ما معنا ندارد، ما توجیه نمی‌شویم، ما نمی‌پذیریم، با حرف ‌هایتان قانع نمی‌شویم! بروید دلیل‌های قوی بیاورید! بروید معجزه و عذاب بیاورید، هر آنچه که می‌خواهید بر سَر ما بیاورید!

این گفتگو در صفحه بعد ادامه دارد…

​