دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۲۵۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
به نام الله که دارای رحمت فراوان است و در بخشش رحمتش بیدریغ.
«الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» (ابراهیم/۱)
الف. لام. راء. کتابی که به سوی تو نازل کردهایم آن را تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوی نور خارج سازیم؛ به سمت راه غالب ستوده شده، قابل تعریف.
سوره مبارکه ابراهیم به مثل سورههای قبل و سوره بعدش با حروف مقطعه شروع میشود علاوه بر آن صحبت از قرآن دارد و از این کتاب که برای انسانها نازل شده و باز داستان پیامبران در این سورهها که پشت سر هم است مشهود است و همهی آنها دارد بیان میکند که این قرآن و بلکه تمام کتابهای آسمانی برای راهنمایی مردم آمدند. حالا اینجا میفرماید: این کتابی که ما به سوی تو نازل کردیم در دستان تو است ما به تو دادهایم و رسالتش این است که مردم را از تاریکیها خارج کنی. تاریکیها یعنی چیزی که انسان را دچار حیرت میکند آدم مثلاً نمیفهمد کدام سمت برود تاریک است، کارهای اشتباه، راههای اشتباه، حرفهای اشتباه، افکار اشتباه، رفتارهای اشتباه و چیزهایی که آدم نمیداند که راه درست چیست، این ظلمات، این کتاب میآید و تو به وسیله این کتاب، نه خودت بلکه به وسیله این کتاب قدرت میگیری، دانا میشوی و میتوانی مردم را از ظلمات خارج کنی به سمت نور ببری. چون آنجا دیگر مردم راه و چاه را به راحتی میتوانند ببینند و راههای سعادت را از راه بدبختی و گرفتاری به راحتی میتوانند تشخیص دهند نور است، روشن است، همه چیز واضح است. و آنها را به اذن پروردگار مردم به سمت نور میبری. یعنی مردم صاحب دارند یعنی هر کس که میخواهد مردم را به جهتی سوق بدهد، آنها را به سمت کارهایی، افکاری، خط بدهد خب مردم بی کس و کار نیستند صاحبی دارند و هیچکس حق ندارد این مردم خدا را، بندگان خدا را ببرد به سمتی که خودش دوست دارد، بلکه اول باید از صاحب این مردم اجازه بگیرد حالا تو وقتی این کار را میخواهی انجام بدهی، صاحب مردم چون خاطرخواه مردم است و دوستدار مردم است همین صاحب مردم اجازه داده است که تو آنها را به سمت خوشبختی رهنمود کنی. و آنها را به کدام سمت میبری؟. «إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» به سمت شاهراهی که که آن شاهراه، بسیار غالب است، راه خدایی که عزیز است. غالب، مسلط، چیره، قهرمان و بسیار هم ستوده شده است، لایق تعریف است یعنی راهی که در آن راه، حالا راه خدا، این راه خدا از تمام راهها بهتر و بر باقی راهها، باقی ایدهها، پیروز است. این یکی غالب است و پیروز میدان است. غالب، الْعَزِيزِ، غالب، چیره، مسلط، مقتدر، و قدرتمند اما نه آن قدرتمندی که وقتی به قدرت رسید از قدرتش سوء استفاده میکند علاوه بر اینکه قدرتمند است حمید هم است مردم از آن تعریف میکنند چون با قدرتش در خدمت مردم است و چیزهایی برای مردم، برای جامعه انسانی به ارمغان میآورد که همه خوششان میآید و از آن راهی که خدا در این قرآن جلوی پایشان گذاشته راضی هستند. حالا یعنی اینکه اگر راهی بود که به ضرر مردم بود آن راه خدا نیست. اگر چه به نام خدا هم بیان شود اگر آن راه، مردم را گرفتار میکند، مردم از آن بد و بیراه میگویند؛ انسانهای عاقل و انسانهای منطقی با سرشت پاک از آن ایراد میگیرند هرچقدر هم اسم خدایی پشتش باشد آن از دین خدا نیست آن برداشت اشتباهی شده است که به اسم خدا مردم گفته شده است این راه، هم در آن قدرت است، پس اگر در آن ضعف و ناتوانی و بیچارگی و مظلومیت وجود دارد، آن راه خدا نیست. این راه، نتیجهاش این است که آن ملت اگر به آن عمل کنند هم از تاریکی خارج میشوند به سوی نور میروند و هم قدرتمند میشوند و دنیا آن را به عنوان دین مهربانی میپذیرد و از آن تعریف میکنند. حالا الله تو را برای این رسالت آفریده است این سوره مبارکهی ابراهیم با این آیه بسیار اساسی و مهم دارد شروع میشود این آیه لُب مطلب است.
«اللّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ» (ابراهیم/۲)
اللهایی که تمام چیزهایی که در آسمان ها است و آنچه که در زمین است از آن او است، و وای برای کافران از عذاب محکم و شدید، دردناک.
حالا این کتاب انسانها را رهنمود میکند به سوی اللهایی که هم غالب و هم لایق تعریف است. کدام الله؟ خب معلوم است. اللهایی، این راه همچنین راهی باید باشد بهترین راه باید باشد چون صاحب این راه آن کسی است که تمام چیزها مال خودش است مسلط بر همه چیز است هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد مال خودش است این کتاب مال این الله است و راهی که آدم را میبرد به سوی این الله راهنمایی میکند. شما نگاه کنید در آسمانها چه چیزهایی وجود دارد اینها صاحب دارند، الله صاحبشان است در زمین ببینید انواع انسانها، حیوانات، درختان، گونههای مختلف این مخلوقات که دارند زندگی میکنند جاندار و بیجان همه و همهی آنها صاحبشان الله است این الله که هر چه ببینی در آسمانها و زمین در ملکیت الله است و مالک و صاحبشان آفرینندهشان الله است به سوی این الله راهنمایی میکند ولی از آن طرف یک تهدید سخت «وَوَيْلٌ» وای به حال و تهدید سخت شامل کافرها آن تهدید سخت که میشود مشتمل بر عذاب شدید که دامنگیر آنها میشود کافرانی که با این راه و با این کتاب چون با منافعشان در تضاد است با آن مبارزه میکنند سر جنگ دارند با خدا و قرآن و این راه است که خدا تعریف کرده است این آدمها تهدید پشت سرشان است.
«الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ» (ابراهیم/۳)
کسانی که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند بیشتر دوست دارند به نسبت آخرت؛ و از راه الله مانع میشوند، و آن را کج و معوج میخواهند آنها در گمراهی دوری هستند.
حالا این کافرها را تعریف میکند که خصلتشان چه هست؟ میفرماید: آن کافرانی که تهدید پشت سرشان است خدای بسیار مهربان، ولی یک سری افرادی هستند که این ارتباط را از ارتباط دوستانه و بندگی، به ارتباط خصومت و منفعت پرستی تبدیل کردند و خدا را حتی حاضر شدند کنار بزنند به خاطر منافعشان، قدرتشان، تمرکز قدرت، تمرکز ثروت، حاضر شدند خدا را کنار بزنند این کافران با خدا مشکل پیدا خواهند کرد چرا؟ چون خدا عدالت و رحمت برای همه، نه برای افراد خاصی میخواهد. و تبعیضی هم با کسی قائل نیست و به همین خاطر این افراد نمیتوانند بپذیرند. افرادی که زندگی دنیا برایشان مهم است. «الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ» یعنی ترجیح میدهند یعنی به آن دل دادهاند به زندگی دنیا، شهرتشان، قدرتشان به نسبت آخرت دل بستهاند «عَلَى الآخِرَةِ» آخرت را آن را کنار زدند، این یک خصلت. «وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ» و میخواهند که دیگر آدم ها را مثل خودشان کنند به همین خاطر دیگران را از راه خدا باز میدارند که آنها مثل خودشان شوند، گمراه شوند دار و دستهی خودشان شوند رفیق و رفقای خودشان و با آنها هم هدف شوند و به همین خاطر نمیگذارند مردم به سمت دین خدا بروند که روشن شوند. «وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا» سوم: دین خدا را، راه خد را، کج و معوج میخواهند یعنی میدانند که راه خدا، راهی است که آدم را از ظلمات به سوی نور میبرد و راه پیروز و قابل تعریف است خیلی راه خوبی است. کارا است، کارآمد است ولی آنها یک چیزی ناکارآمد را میخواهند یعنی دین خدا را که با یک سری توجیهات و توضیحات اشتباه دین را اشتباهی و کج و به درد نخور برای مردم معرفی میکنند به فلانی، در میراث، در دیه، در چیزهای دیگر، در هزار مسئله ظلم شده، به زن ظلم شده، به مرد ظلم شده، و الی آخر. دین را کج توجیه میکنند، تعریف میکنند برای مردم این را میخواهند این کار را انجام میدهند و یا اینکه به نام خدا یک سری کارهای خطرناک، ظلمهایی انجام میدهند به نام خدا که خدا آنها را امر کرده این کارها را انجام بدهند برنامهریزی شده به هدف اینکه با انجام آن کارها هم به خواهشاتشان و شهوتشان و قدرتشان برسند و هم مردم را از دین خدا دور کنند متنفر کنند مردم زده شوند «وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا» و میخواهند که این دین نزد مردم کج باشد که مردم از این دین بیزار شوند. کافران اینها هستند که تهدید پشت سرشان است، اصالتشان به دنیا نه به آخرت است. نمیگذارند مردم از راه خدا بروند و هزار روش و ترفند و فرهنگهای دیگر ترویج دادن؛ و دین خدا را کج جا انداختن، یا با زبان یا در عمل. أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ. اینها در گمراهی دوری هستند، اینها در گمراهی پرت هستند، اینها به راه راست حتی نزدیک هم نیستند از راه درست خیلی دور شدهاند چون اینها مشکل دانش ندارند عمداً راه درست را میدانند کجا است و عمداً فاصله گرفتهاند، خودشان را از راه درست فاصله دادهاند و هرچه خودشان را بیشتر فاصله دادهاند به همین خاطر در گمراهی دوری پرت هستند. حالا سوره مبارکه ابراهیم اقتدار را میرساند به نسبت کسانی که با دین خدا عمداً قصدا به خاطر یک سری اهداف و غرایز شخصیشان، با این افراد این سوره که متفاوت است از تمام سورههای قرآن. چون هر سورهای یک رسالتی دارد سوره یوسف مثلاً علیه السلام اصلاً بیانش، مقصدش، بعد ترتیب آیاتش و عطر و بویش یک جوری خاص بود هیچ سوره به مثل آن نبود یا مثلاً سوره مبارکه رعد برای قدرتنمایی خدا بود اصلا آن هم دوباره عطر و بویش خاص بود، درست است همه خوشبو هستند ولی این یکی خاص است هیچ کدام از سورهها به مثل سوره رعد دیگر حرف نمیزنند و الان سوره مبارکه ابراهیم عطر و بویش خاص است متفاوت از کل سورهها است هر سورهای یک هدف و رسالت خاصی برای خودش دارد و میخواهد آن را جا بیندازد.
پس سوره مبارکه ابراهیم اقتدار را میخواهد برساند در مقابل کسانی که عامدانه در تقابل با خدا و دین خدا و کتاب خدا به این انگیزه و هدف به میدان میآیند حالا با اینها خیلی جدی و خیلی محکم و با اقتدار حرف میزند این تا آخر سوره به این شکل مشهود است و از آن طرف گریزهایی هم میزند به افرادی که از این کار دست میکشند دوباره میآیند و دین خدا را قبول میکنند و انسانهای خوبی میشوند آنها هم گریزهایی دارد و اصل مطلب میپردازد به آن کسانی که با اینها مشکل دارند و از آن طرف هم توضیح میدهد که مشکل از آنها است مشکل از ما نیست ما کار خودمان را به نحو احسن انجامش دادهایم.
«وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡۖ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ» (ابراهیم/۴)
و ما هیچ پیغمبری را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش، تا برای آنها واضح و روشن کند پس الله هر کس را که بخواهد گمراه میکند و هر کس که بخواهد را هدایت میدهد، و او پیروزمند با حکمت است.
حالا از طرف الله میفرماید: ما که کوتاهی نکردیم، آنها اگر سر لج افتادند به خاطر منافعشان است، نه به خاطر ندانستن یا کم بودن آگاهی. میفرماید: که ما فرستادیم خیلی پیغمبر فرستادیم خیلی قاصد فرستادیم که پیام ما را به گوش همه مردم برسانند و تمام پیغمبرانی که فرستادیم با زبان همان قوم فرستادیم، با فرهنگ همان، یعنی اصلاً آنقدر راحت و واضح با زبان مادری خودشان با همان قوم، حرف میزد که خوب خوب حرفشان را میفهمیدند. ما این کار را انجام دادیم این قضیه را رعایتش کردیم تا برای مردم همه چیز واضح شود. «لِيُبَيِّنَ لَهُمۡۖ» تا همه چیز را برای مردم روشن کنند برای کسی جای ابهام باقی نماند ولی از آن طرف بعد از اینکه مردم دستشان رسید این چیز واضح و روشن و کارا، حالا افرادی که به نفعشان نیست حالا میآیند و با آن مبارزه میکنند و میفرماید: «فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ» الله هر کس را که خواست گمراه میکند و هر کس را که بخواهد هدایت میدهد یعنی دو تا گزینه جلوی پای مردم گذاشته است میتوانست که فقط یک گزینه باشد که وقتی مردم یک حرف منطقی و قانع کننده رسیدند عقلشان طوری باشد که نتوانند مخالفت کنند و مجبور باشند که در همان مسیر بروند ولی خدا دو تا راه گذاشته است هر کس هر کدام را انتخاب کرد خدا هم به آن اجازه میده خدا گمراه میکند هر کس که خواهان گمراهی باشد، هدایت میکند هر کس که خواهان هدایت باشد. الله این دو تا گزینه جلوی پای مردم گذاشته است انداخته است. «فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ» و الله بسیار غالب و بسیار حکیم است. هم بر اینکه پیغمبرها را فرستاده است چه کسی را انتخاب کند با زبان همان قوم باشد این کاملاً خدا بر کارش مسلط است و از روی حکمت اینها را انجام میدهد، الله دانش دارد، حکمت دارد و اینکه چه کسی را گمراه کند و آدم مغرور و متکبر باشد خدا حکیم است میفهمد که چه کسی را گمراه کند و چه کسی آدم دل پاکی، آن را هدایت کند خدا حکیم است و این گمراهی و هدایت را بر اساس حکمت به آن افراد اجازه میدهد و چه بسا افرادی که به ظاهر در مسیر گمراهی هستند ولی در ذاتشان در باطنشان دل پاکی دارند گاه وقتی گول میخورند باز خدا میفهمد همین آدم را یک وقتی متوجهاش میکند، یک روزنه امیدی، یک نوری، در وجودش وجود دارد هست. خدا این را میفهمد، حکمت دارد؛ و میفهمد که چه کسی را رها کند در گمراهی؛ و چه کسی را هدایت دهد و خدا هم بر این کارش کاملاً مسلط است میفهمد و قدرتش را دارد و میداند که چه کار باید انجام دهد.
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» (ابراهیم/۵)
و قطعاً ما موسی را با دلیلهای روشنمان فرستادیم که قوم خودت را از تاریکیها به سوی نور خارج کن و آنها را به روزهای الله تذکر بده، بدون شک که در آن قطعاً برای هر صبار شکور، صبر کنندهی قدردان، شکرگزار، نشانههایی است.
به عنوان مثال این آیه دارد بیان میکند حالا میفرماید: که ما ای پیامبر اولین آیه، ما تو را فرستادیم که مردم را از تاریکیها به سمت نور ببری حالا اینجا میگوید: که تو هم البته اولینش نیستی که ما خیلی از پیامبران را فرستادیم آیه چهارم به زبان قومشان مثلاً موسی، حالا آیه پنج دارد مثال میزند از آیه یک و از آیه چهار، که قبلاً هم همینجور بود و پیامبران میآمدند و ما موسی را فرستادیم، موسی خودش یک آدم معمولی بود ما پیغمبرش کردیم آن را فرستادیم بعد دست خالی بود ما به او نشانههایمان را دادیم. «بِآيَاتِنَا» و آن نشانههای ما که به او دادیم قدرت پیدا کرد و پیغمبریش را و صدقش را نشان داد. و اینها را در اختیارش قرار دادیم که چه کار کند؟ أَنْ أَخْرِجْ رسالتت این است برو قوم خودت را از تاریکیها نجات بده آنها را از حیرت در بیار، به سمت نور، راحتی، آسایش ببرشان و آنها را متذکر کن. «وَذَكِّرْهُمْ» آنها را به روزهای الله یادآوری کن، یعنی آنها را از آدمهای غافل و بیتوجه در بیار تا آدمهایی باشند که به حوادث روزگار به تاریخشان توجه میکنند که از کجا آمدند به اینجا رسیدند، چه اتفاقاتی در نسلهای گذشتهشان بوده است، چه لطفهایی خدا در حقشان کرده در طول تاریخ، آنها را یادشان بیاور؛ و اینکه اگر آنها آدمهای ظالم بودند، ستمگر بودند چه بلاهایی سرشان آمده چه روزهایی بر سر انسانهای بد و متکبر گذشته است هم یادشان بیاور، توجه کنند به این قضایا اینها پر از درس است و در همین زندگی خودشان توجه کنند به روزهایی که در زمانشان دارد میگذرد این عمرشان روز به روز که دارد میگذرد آن دستاوردهایشان، موفقیتهایشان، شکستهایشان، آنها را متوجه کن که توجه کنند و از زندگیشون درس بگیرند، الگو بگیرند؛ و بالاتر بروند، خدا که خودش مشاهده نمیشود کارهای خدا در همین ایام زندگی مشاهده میشود، آنها را متوجه کن به روزهای خدا که خدا در آن روزها چه کارها انجام داده است، یعنی خدا با اسماء و صفاتش بین بندگانش در این جهان در این عالم چقدر حضور دارد، آنها را متوجه کن، متذکر کن به هوش بیار که این قضیه قطعاً خیلی نشانهها است، عبرتها است، درسها است برای هر شخصی که صَبَّار باشد، آدمی که با حوصله باشد و توجه کند اینها حوصله میخواهد یعنی باید با تامل، با اندیشه مطالعه کند و به حوادث زندگی و به تاریخش دقت کند، توجه کردن به اینها و روزهای خدا اینها برایش نفع دارد و از آن طرف سپاسگزار باشد بفهمد که خدا چه کارها انجام داده چه لطفها که کرده و خدا را سپاسگزاری کند به خاطر همه الطافش در زندگی خودش، پدرش، پدربزرگش، اجدادش، نسلهای گذشته، شکرگزار باشد و دیگر از حوادثی که به صورت موقت در آن واقع میشود آن مشکلات زندگی باز شکرگزاری را فراموش نکند داد و فریاد نزند صبور باشد و شکرگزاری کند که آنها هم به مثل گذشته که خدا آنها را حل کرد و پیش برد از این مشکلات امروزی هم با شکر گذاری و با صبور بودنش عبور خواهد کرد و حالا آیه بعد مثالی از آن روزهای خدا که چه گذشته بیان میکند.