سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 254 / جزء 13 / آیه 35 الی 42

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۵۴

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا ۖ وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّار»(رعد/۳۵)

مثال بهشتی که به انسان‌های با تقوا وعده داده شده است از زیر آن نهرها جاری است، خوردنیش دائمی است همچنین سایه‌اش. این است سرنوشت کسانی که تقوا پیشه کردند و سرنوشت کافران آتش است.

در صفحه قبل بیان فرمود: از دو دسته مردم که یک عده ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند (آیه بیست‌و‌نه) و انسان‌هایی که عکس آن انجام می‌دهند و مبارزه می‌کنند با آنچه که الله بیان فرموده است حالا اینجا نتیجه این دو دسته را بیان می‌کند می‌فرماید: مثال آن بهشتی که به انسان‌های با تقوا وعده داده شده یعنی مثالش، یعنی خودش که نیست، نمی‌شود اصلاً در مورد آن حرف زد ولی برای اینکه تقریب ذهن اتفاق بیفتد و مثال، کارش همین است که معنا را به ذهن مخاطب انتقال می‌دهد حالا تمثیلش شبیه این است به مثل یک باغ‌هایی که از زیر آن نهرها جاری است و بعد از بس که همیشه آب است و رودبار و جویبار «أُكُلُهَا دَائِمٌ»: خوراکیش، میوه‌هایش دائمی است یعنی همه درختان‌شان چهار فصل هستند هیچ وقت نیست که خالی از ثمر باشند و همیشه در حال رشد هستند دیگر پاییز و زمستان ندارند که رشد درخت متوقف شود، برگ‌هایش کم شود، بریزد، سایه‌اش پر و پر پشت و غلیظ است و همیشه درختان در حال رشد هستند. می‌فرماید: «این پاداش کسانی است که که راه تقوا رفتند.» «تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا» سرنوشت‌شان،  پایان و سرانجام کارشان این است، «تِلْكَ» همین بهشت همچنین چیزی نصیب‌شان می‌شود. شرایط  درخت و باغ و جنگل و میوه و این‌ها و فراوانی آب که جهان امروز الان درگیر بی آبی است، جنگ بر سر آب است ولی آنجا دائماً آن نهرها جاری است و از نظر طبیعت و به حساب درخت و ثمراتش آنجا دائمی است، در اختیارشان قرار دارد امروزه هم بهترین زندگی چنین زندگی است حالا این فقط به نسبت آخرت، یک تمثیلی برای تقریب ذهن و از آن طرف مقایسه می‌کند برای کافران چه گیرشان می‌آید؟ از این همه درخت و ثمر و آب و زیبایی‌ها و خوشی‌ها می‌فرماید: «ولی سرنوشت انسان‌های کافر آتش است که اصلاً دیگر قابل مقایسه با آن نیست.» (در کل این باز داشته باشیم که کلمات قرآن به صورت جملات بیان می‌شود و ما فهم معنای کلمات و جملات اگر کردیم فکر نکنیم که دیگر معنا را یاد گرفتیم معنا باید منتهی به یک نتیجه شود و الا ذات ظاهر معنای کلمات و عبارات را فهمیدن، دردی دوا نمی‌کند یعنی وقتی که معنا را فهمیدیم باید ارتباط برقرار کنیم با آن معنایی که آیه می‌خواهد به ما انتقال بدهد، آن تصویری که آیه می‌خواهد در ذهن ما بسازد بعد از فهمیدن معنا دیگر نوبت ما است در در ذهنمان بسازیم عمقش بدهیم تصویرش را در یابیم و به هر حال با آن معنایی که خدا می‌خواهد ارتباط برقرار کنیم که معنایی که می‌خوانیم در ذهن و رفتار ما مؤثر باشد.)

«وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ ۚ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ ۚ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ»(رعد/۳۶)

و کسانی که ما به آن‌ها کتاب دادیم به آنچه که به سوی تو نازل شده است خوشحال می‌شوند ولی از گروه‌ها کسی هست که قسمتی از آن را انکار می‌کند. بگو: «من امر شده‌ام که تنها الله را بندگی کنم و به او شرک نورزم، به سوی او دعوت می‌دهم و بازگشت من به سوی او است.»

می‌فرماید: به نسبت اهل کتاب، یعنی یهودیان، نصارا،  کسانی و ملت‌هایی که از کتاب آسمانی برخوردار هستند می‌فرماید: «وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ» حالا آن‌ها، آیات قبل در مورد مشرکین و کافران بیان کرد و حالا موضع دانایان به کتاب آسمانی در این آیه بیان می‌کند، می‌گوید: مردم اهل کتاب به دو دسته دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته‌ای که خوشحال می‌شوند به آن چه که به سوی تو یعنی این قرآن نازل شده است چون واضح است دیگر وقتی که آن‌ها مثلاً از شرایطی که در جامعه حاکم است و فسادهایی که وجود دارد، انواع فسادها که چه جوری برطرف شود و راه درست و اصلاح در جامعه برقرار شود و کسی کاری از دستش بر نمی‌آید وقتی بشنوند کتاب جدیدی آمده، پیامبر جدیدی آمده و می‌تواند اوضاع و شرایط را عوض کند خوشحال می‌شوند، طبیعی است خوب این‌ها کسانی هستند که دانش کتاب آسمانی را دارند. می‌فرماید: که لابلای همان‌ها «وَمِنَ الْأَحْزَابِ» ولی در لابلای همان کسانی که اهل کتاب هستند گروهک‌هایی هستند برای خودشان حزب و گروه تشکیل دادند یعنی یک سری منافع مشترک، آن‌ها را دور هم جمع کرده، خودشان را تافته‌ی جدا بافته، قرارداده‌اند از کلیت آن قوم‌شان، هم‌کیشان و هم دینان‌شان، خودشان را جدا کرده‌اند «وَمِنَ الْأَحْزَابِ»: از همان گروه‌ها، آن‌ها کسانی هستند که قسمتی از کتاب آسمانی، قسمتی از آن آیات قرآن را انکار می‌کنند «مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ» بعضی از آن قسمت از قرآن را انکار می‌کنند چون آن آیات با منافع‌شان در تضاد است و آن‌هایی که برای خودشان با آن حزب‌شان هویت ساخته‌اند و آن حزب‌ برای‌شان اول و آخر است، هدف است و منافع‌شان در همان حزب است، در همان یک گروه جدا بودن است، آن‌ها دیگر با آن آیاتی که با منافع‌شان در تضاد است و در خطر می‌افتند با آن‌ها مبارزه می‌کنند و آن‌ها را انکار می‌کنند. حالا می‌فرماید: اهل کتاب این دو دسته هستند ولی تو بگو: «قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ» من دستور داده شده‌ام که فقط الله را بندگی کنم یعنی مثل شما خودم را درگیر حزب و گروه بازی نمی‌کنم، من اهل خط کشی‌ها نیستم که خودم را جدای از دیگران قرار بدهم این‌ها مخالف بندگی خدا است من امر شده‌ام که الله را بندگی کنم نه حزب را، نه منفعت را، نه گروه خودم را، من فقط الله را بندگی می‌کنم و به الله هیچی شرک نمی‌ورزم که من حاضر شوم برای حزب و گروه و منفعت خودم قسمتی از آیات قرآن را انکار کنم من چنین کاری نمی‌کنم که این کار شرک است و من به الله هیچ شرک نمی‌ورزم، «إِلَيْهِ أَدْعُو» دعوت می‌دهم ولی فقط به سوی او، نه به سوی آن منافع مشترک که ما داریم و آن احزابی که ما دور هم جمع شدیم، من فقط به سوی الله دعوت می‌دهم و بازگشت من هم به سوی الله است یعنی آخر امر من که برمی‌گردم به حکم الله، «مَآبِ» که اصل آن «مَآبِی» بوده.  یعنی بازگشت من در اجرای احکام و بازگشت من در پایان زندگی که به سوی الله است.

«وَكَذَٰلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ»(رعد/۳۷)

و این چنین ما نازل کردیم آن را فرمانی عربی و اگر تو از خواسته‌های آن‌ها طبیعت تبعیت کنی بعد از اینکه علم سراغ تو آمد برای تو از جانب الله نیست کسی که دوست و یار تو باشد و نه کسی که برای تو نگهدار باشد، (تو را حفظ کند.)

حالا می‌فرماید: این قرآن نازل شده است این قرآن به مثل کتاب‌های آسمانی کهذاز قبل نازل شده این را هم ما نازل کردیم ولی این یکی را «حُكْمًا عَرَبِيًّا» فرمانی عربی، اولش عربی یعنی واضح، یعنی دستوراتش گم نیست، همه چیز مشخص و واضح و روشن و به زبان عربی است؛ این را به این شکل نازل کردیم، کتاب‌های دیگر هم بوده که حکمش به زبان‌های دیگر بوده است و این یکی عربی است و اگر تو از خواسته‌های آن‌ها تبعیت کنی، حالا آن‌ها بخواهند بر اساس منافع خودشان یک سری چیزهایی را از تو بخواهند یعنی بخواهند که تو لحاظش کنی منافع‌شان را در نظر بگیری، آن‌ها را رعایت کنی و به خاطر رعایت آن‌ها و به خاطر جلب دوستیدآن‌ها بخواهی از یک سری آیات قرآن کوتاه بیایی و دنبال خواسته‌های آن‌ها باشی، «وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» بعد از اینکه علم حاصل کردی، آن موقع  الله دیگر پشتت را خالی می‌کند، تو را با آن‌ها رها می‌کند و دیگر خدا اگر بخواهد تو را به خاطر این کار عقوبت کند هیچکس نیست که به دادت برسد،  ‹مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ» از جانب خدا هیچکس نیست که دلش را برای تو بسوزد و بخواهد که تو را نجات دهد «وَاقٍ» یعنی نگهدارنده، نجات دهنده، منجی، هیچکسی برای تو پیدا نمی‌شود.

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً ۚ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ»(رعد/۳۸)

و قطعاً ما پیغمبرانی را قبل از تو فرستادیم و  همسرانی و نسل و ذریه‌ای برای‌شان قرار دادیم و ممکن نبود برای هیچ پیغمبری که نشانه‌ای بیاورد مگر به اذن الله! برای هر بازه‌ای از زمان، یک نوشته‌ی مشخصی است.

حالا می‌فرماید: تو که آمدی برای آن‌‌ها این فرمان  عربی را آوردی که آن‌ها بخواهند به هر دلیل تو را منحرف کنند که چنین اجازه‌ای نداری حالا از تو ایراد می‌گیرند، روی تو وارد می‌شوند، بخواهند تو را تکذیب کنند چون رعایت‌شان نمی‌کنی، با تو برخورد می‌کنند ولی از آن‌طرف ایرادهایی هم که بر تو وارد می‌کنند، می‌خواهند تو را کلاً منتفی کنند که اصلاً پیغمبر نیستی و تو چرا مثل ما هستی و این‌ حرف‌ها، می‌فرماید: «ما قبل از تو هم فرستادگانی داشتیم آن‌هارا فرستادیم سوی مردم، آن‌ها هم زن و بچه داشتند.» «وَجَعَلْنَا لَهُمْ» ما برای‌شان قرار دادیم الله می‌فرماید، از زبان خدا است دیگر، خدا است که برای همه مردم همسرانی قرار داده است، برای مردم بچه‌ها داده، بخشیده؛ بچه‌ها، نوه‌ها، نسل و ذریه به آن‌ها داده است. می‌فرماید: «آن پیغمبران هم ما به آن‌ها همسران و ذریه دادیم.» و آن پیغمبران وقتی نشانه‌ای می‌آوردند حالا روی تو وارد می‌شوند و برای اینکه تو را  بپذیرند شرط و شروطی می‌گذارند؛ باید فلان آیه بیاوری، فلان کار کنی. می‌فرماید: «آن پیغمبرهای گذشته هم همین جور نبود که هر چه قوم‌شان می‌گفت برای‌شان معجزه زیر پایشان می‌ریختند آن‌ها هم به اذن الله هر نشانه و هر آیه‌ای بود می‌آوردند.» و می‌‌فرماید: «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ»: برای هر زمانی «أَجَلٍ» مدت زمانی، یک بازه‌ای از زمان «كِتَابٌ» یعنی یک سری واجباتی هست، لوازماتی هستذیعنی در هر برهه‌ای از زمان یک مقرراتی هست به تناسب آن جامعه، آن نشانه‌ها، آن معجزات می‌آید، نیاز نیست که آن‌‌ها از تو بخواهند به مثل پیغمبر موسی عصا رابرای‌شان مار کنی، یا به مثل پیغمبران دیگر. هر زمانی متناسب خودش آن‌ها می‌آیند.

«يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ»(رعد/۳۹)

الله محو می‌کند هر آنچه را که بخواهد و برقرار می‌کند ثابت می‌گرداند و اصل کتاب نزد او است.

حالا نشانه‌ها که برای هر زمانی یک چیزی متناسب با پیغمبر و آن زمان و آن جامعه آمده می‌فرماید: «حالا همان‌ها را الله هر چه را که بخواهد محو می‌کند، نابود می‌کند. دیگر تمام می‌کند، تاریخش را به سر می‌برد.» «يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ» از آن نشانه‌ها، از آن دستورات و هرچه هم که بخواهد «وَيُثْبِتُ» آن را باقی می‌گذارد به مثل فرمان‌های خدا، راهنمایی‌ به سوی هدایت، صحبت به سوی خوشبختی، این‌ها الله آن‌‌ها را ثابت می‌کند، پایدارشان می‌کند و همه چیز پیش خدا است، «وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ» اصل کتاب نزد الله است که تمام شرایط زندگی انسان‌ها در آن لحاظ شده است، تمام آنچه که در هستی وجود دارد تر و خشکش، ریز و درشتش؛چ و همه این دستورات،  همه این مخلوقات در آن کتاب نهفته، ثبت و ضبط شده است و الله طبق قانون و مقررات دارد پیش می‌رود.

«وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ»(رعد/۴۰)

و اگر ما به تو نشان بدهیم بعضی از آن چیزهایی که داریم وعده می‌دهیم یا اینکه بمیرانیم، (وفاتت دهیم+ پس بدون شک که بر تو رساندن است و بر ما حسابرسی است.

حالا آن‌ها اینجور می‌خواهند اذیت کنند برای اینکه کلام الله را بپذیرند، خوب الله که به خوبی‌ها امر می‌کند به چیزهای منطقی که سرشت انسان از آن خوشش می‌آید حالا بخواهند، چون غرور دارند چون نمی‌خواهند یک سری منافعی را و امتیازات مادی را از دست بدهند آن‌ها بخواهند همچنان سر لج بیفتند و ایراد بگیرند حالا این‌ها چه می‌شوند؟ این مردم چه می‌شوند؟ این آدم‌ها؟ و می‌فرماید: «وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ» اگر ما به تو نشان بدهیم بعضی از آن چیزهایی که به تو داریم وعده می‌دهیم یعنی آن‌ها دیگر حق‌شان است که نابود شوند، نابودی آن‌ها را در زمان حیات خودت ببینی؛ چون آدم که زیاد عمر ندارد، همان پیغمبر هم زیاد عمر ندارد فقط ۶۳ سال عمر کرد اگر در زمان حیات خودت ما آن‌ها را نابود کنیم که تو نابودی آن‌ها را ببینی یا که نه تو عمرت را به پایان برسد و بمیری، از این دنیا بروی، «أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ» تو را وفات بدهیم، خوب تو رفتی خدا که هست در هر صورت تو بفهم که بر تو «فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ»: بر تو رساندن است. «الْبَلَاغُ» یعنی اینکه یک چیز را به ذهن طرف بقبولانیم یعنی قانعش کنیم، استدلال‌هایت رسا و واضح باشد و طرف بتواند آن را بگیرد و بفهمد، «الْبَلَاغُ» واضح و رسا. این وظیفه تو است که با استدلال حرف بزنی نه با دستور، نه آمرانه، توضیح بدهی، آگاه کنی، قانع کنی، این بر تو است و اگر نپذیرفتند دیگر لازم نیست تو از  آن‌ها حساب بکشی، لازم نیست که تو نتیجه را ببینی، «وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ» دیگر اگر نپذیرفتند علتش نیاز نیست تو بفهمی، کنجکاوی در بیاوری، این دیگر بر ما است. «وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ» این دیگر کار ما است که می‌فهمیم با آن‌هایی که لج کرده‌اند و نپذیرفتند چطوری با آن‌ها تعامل کنیم، عذرشان را بپذیریم یا نپذیریم.

«أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»(رعد/۴۱)

آیا ندیدند که ما می‌آییم سراغ زمین آن را از اطرافش کم می‌کنیم و الله است که حکم می‌دهد و هیچکسی نیست که برای حکمش پیگرد صادر کند (دنبال کننده حکمش باشد) و او سریع الحساب است.

حالا می‌فرماید: مگر آن‌ها ندیدند؟ «أَوَلَمْ يَرَوْا» مگر آن‌ها ندیدند؟ یعنی آن‌ها آیا تحقیق و پژوهش نکردند؟ سلطه الله را بر این عالم هستی که ما زمین را می‌آییم «نَأْتِي الْأَرْضَ» که ما سراغ زمین می‌آییم و زمین را از اطراف کم می‌کنیم «نَنْقُصُهَا» کمش می‌کنیم، «مِنْ أَطْرَافِهَا» از اطرافش، از سطح زمین، از لایه‌ی بالایی زمین آن را کم می‌کنیم. خوب حالا منظور چه چیزی هست؟ فقط خدا می‌داند که چه اتفاقی روی زمین می‌افتد؟ در همین سوره مبارکه خیلی از اعجازات کهکشانی و آفرینش بیان فرمود؛ اول سوره از اینکه زمین کش داده شده و زمین گسترانده شده به چه شکل! و به وجود آمدن زمین و آسمان و بدون ستون بودن را و همه این‌ها را بیان کرد و حالا می‌فرماید که: «ما می‌آییم زمین را کم می‌کنیم.» احتمالاً الان که زمین حالت بیضی شکل دارد از حالت بیضی شکل شدن می‌رود که بیشتر بیضی شود و از قطر زمین، دو طرف زمین که حالا اطراف زمین می‌شوند کم می‌شود انگار که اول کره زمین گرد کامل بوده و از دو طرفش و ازاطراف کم شده است و از همه جهاتش چون زمین گرد است دیگر اطراف فرموده نه دو طرف از اطراف زمین کاسته شده، کم شده، بیضی شده، دو طرفش کش آمده به حساب قطب شمال و جنوب هستند و حالا این حالت بیضی همچنان می‌فرماید که: «ما بیشترش می‌کنیم و از اطراف زمین کم می‌کنیم این از نظر علمی فعلاً چنین چیزی بیان نشده اگر این معنا باشد بعید نیست که در آینده این مسئله کشف شود و می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَرَوْ» آیا پژوهش نکردند، دقت نکردند، ندیدند (که دیدن علمی می‌شود با دستگاه‌های پیشرفته، با محاسبات علمی) البته گفته می‌شود قاره‌ها از هم فاصله گرفته‌اند، دورتر شده‌اند، نزدیک‌تر شده‌اند؛ این کشف شده که فاصله قاره‌ها دارد کم و زیاد می‌شود اما چرا کم و زیاد می‌شود علتش چه هست؟ یک علت همین می‌تواند باشد از اطراف زمین که کم شد کش آمد خوب طبیعتاً قاره‌ای به یک قاره‌‌ی دیگر نزدیک‌تر می‌شود و از طرفی به آن شکل بیضی شدن امکان دارد که قاره‌ایی از یک قاره‌ای دیگر دورتر شود و می‌فرماید: «الله حکم می‌کند.» این‌ها دیگر خداست که دارد انجام می‌دهد و هیچ کس نیست دنباله‌ی حکم خدا باشد که بخواهد از خدا ایراد بگیرد، اعتراض بگیرد، حکم خدا هیچ‌وقت اینجور نیست که کسی رصد کند، «لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ» کسی دیگر فراتر از حکم خدا حرفی ندارد که سخنی و حرفی داشته باشد و در این چرخش زمین هر آنچه که سیاره‌ها چرخش‌شان بیشتر، حالت بیضی شکل شدن‌شان احتمالش بیشتر است همین امروزه هم برخی کرات هستند در اطراف زمین که شناخته شده‌اند گرد کامل است و بعضی بیضی شکل هستند به مثل زمین، آن‌هایی که شکل بیضوی دارند یعنی سرعت بالاتری دارند یا یک سری مسائل دیگر از آن مواد مذابی که در دل آن کره است یا جو و شرایط و گازهایی که اطراف آن کره هستند و خیلی شرایط دیگر باعث می‌شود که آن‌ها تغییر شکل دهند، الله حکم می‌کند این‌ها را انجام می‌دهد و دیگر کسی نیست که آن را، روی حرف خدا حرف بزند «لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ»، «وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» و الله سریع الحساب است در شرایطی که آن‌ها بخواهند از  چیزهایی که تو بیان می‌‌فرمایید ای پیامبر! «فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَاب» آن‌ها اگر تمرد کردند الله می‌فرماید: «حساب و کتابشان با ما است.» و الله اینجا می‌فرماید: «سریع الحساب است و خیلی زود حساب آن‌ها را وارسی می‌کند و آن‌ها را به حق‌شان می‌رساند.»

«وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا ۖ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» (رعد/ ۴۲)

و قطعاً مکر کردند (نیرنگ و حقه به کار بردند) کسانی که قبل از آن‌ها بودند پس برای الله است مکر همگی، همه مکرها. می‌داند آنچه که هر نفسی انجام می‌دهد و به زودی کفار می‌دانند که سرنوشت آخر برای کیست؟ (خوشبختی نهایی از آن کیست؟)

حالا این تصادم و این جنگ فکری و ایدئولوژیک وجود دارد بین جبهه حق که از جانب الله دارد دستورات الله را بیان می‌فرماید و از آن طرف جبهه باطل، آن احزاب، آن کسانی که منافع‌شان در خطر است و با این‌ ور مبارزه می‌کنند حالا خیلی نیرنگ‌ها به کار می‌برند همان طوری که دارند به کار می‌برند؛ هر روز، هر شب مکرهایشان داردجدید می‌شود. می‌فرماید: «وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» الان این‌ها که شما دارید اینجوری دارید مشاهده می‌کنید که چقدر سرسختانه علیه شما می‌تازند برای اینکه همه چیز را زیر سوال ببرند این‌ها گروه اول و جمعیت اول روی زمین نیستند قبل این‌ها خیلی‌های دیگر همین کارها را انجام می‌دادند ولی شما بدانید «فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا»  این‌ها  کدام مکر و نقشه را می‌خواهند پیاده کنند! هر نقشه‌ای که بخواهند داشته باشند نقشه‌شان پیش خداست یعنی لو رفته یعنی خدا بر تمام نقشه‌ها کاملاً مسلط است یعنی چیز جدیدی نیست که آن‌ها بخواهند کسی رو شکست بدهند، خدا را شکست دهند؛ خدا از تمام نقشه‌هایشان واقف و آگاه است، مچ‌شان پیش الله باز است و از آن‌طرف «يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ» هر کسی هر کاری، هر حرکتی که بخواهد انجام بدهد هم الله می‌فهمد، آن‌ها چه حرکتی می‌خواهند بزنند خدا می‌فهمد، تمام انسان‌ها هر حرکتی که بخواهند انجام دهند خدا که می‌فهمد پس باز نمی‌توانند از خدا در بروند یا زرنگ بازی در بیاورند. الله کاملاً مسلط بر آن‌ها است و آن‌ها محکوم هستند و آن‌ها با قدرت خدا و زیر سلطه الله هستند حالا این روند را بخواهند ادامه بدهند بفرمایید بروید ولی بعداً خواهید فهمید.  «وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ» آن کفار خواهد فهمید پایان‌بخش این زندگی دنیا و سرنوشت خوب از آن چه کسی خواهد بود، «لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» چه کسی خوشبخت می‌شود.

«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»(رعد/۴۳)

و کسانی که کافر شدند می‌گویند: «تو فرستاده شده نیستی.» بگو: «کافی است که الله بین من و بین شما گواه باشد و کسی که علم کتاب در اختیار دارد.»

حالا آن‌ها دست بردار نیستند چون این دین و فرامینش مزاحم‌شان است؛ مزاحم شهوت‌هایشان، مزاحم بازار مصرف‌‌شان، و منافع سیاسی‌شان و قدرت طلبی‌شان، سلطه‌شان بر جهان، این دین  نمی‌گذارد، برای‌شان دردسر ایجاد می‌کند، می‌خواهند کلاً دین اسلام را از پایه منتفی کنند، و هزار انگ رویش می‌گذارند؛ افیون ملت‌ها است و به هر بهانه‌ای روی این دین حرف در می‌آورند، حرف می‌زنند و در کل تو را انکار می‌کنند و می‌گویند همین کافرها که تو اصلاً فرستاده شده  نیستی، از جانب خدا فرستاده شده نیستی بله تو یک شخص باهوشی هستی، تو یکی هستی که بسیار حرف‌های قشنگ و حکیمانه می‌زنی ولی خدا تو را  نفرستاده: «لَسْتَ مُرْسَلًا» ولی در جواب به آن‌ها بگو که: «الله آفریننده جهان کافی است که گواه باشد بین من و شما که آیا من فرستاده او هستم یا نه؟» و گواهی الله در حوادث زندگی برای‌تان مشاهده شود و به یقین برسید، بفهمید دراین حوادث زندگی‌تان که چطوری الله از من حمایت می‌کند، همان‌طوری که تاکنون چقدر حمایت کرده است، همین گواهی الله بس است و همچنین «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» و کسی که علم کتاب در اختیار دارد یعنی آدم‌ها دو دسته هستند: یک دسته‌ای که علم کتاب دارند و به آن علم کتاب پایبند هستند، احترام می‌گذارند به علمی که دارند  و آن علم آن ها را به سوی سمت و سوی درست هدایت می‌دهد و دسته دوم که علم کتاب ندارند؛ حالا از پایه سوادش را ندارند یا دانش آن علم را دارند ولی در زندگیشان اثر نمی‌گذارد، منافع‌شان آن‌ها را پیش می‌بردنه آن علم! این که علم کتاب نزدش نیست، فقط منافعش نزدش است حالا آن کسی که علم واقعی در اختیار دارد این انسان‌های دانا، هوشیار و دانشمند از مجموعه انسان‌ها، بهترین انسان‌ها این انسان‌ها هستند؛ دانا و همین دانایان کافی است که شهادت بدهند از روی تحقیق و پژوهش که بگویند من پیغمبر خدا هستم همین برای من کافی است دیگر حرف شما برای من مهم نیست.

​