سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۲۵۱
«لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ»(رعد/۱۴)
دعوت حق از آن اوست و کسانی که فرا میخوانند به غیر از الله اجابت نمیکنند برای آنها هیچ چیزی مگر به مثل کسی که دو کف دستش را کاملا باز نگهداشته است به سوی آب تا آن را به دهانش برساند درحالی که اصلاً نمیتواند آب را به دهانش برساند و فراخواندن کافران جز در گمراهی و راه اشتباه نیست.
دارد بیان میکند از سلطهی الله در این عالم هستی، از اول سورهی مبارکهی رعد بیان فرمود که همه چیز را آفریده و تحت قدرت او همه چیز به وجود آمده ولی این انسانها هستند که دارند میروند به این طرف و آن طرف و روی خود را به سوی غیر خدا میکنند، از خیلی چیزهای دیگر خواهشهای خودشان را تقاضا میکنند در حالی که رعد هم تسبیح خدا را میگوید. انسانها از روز اول در رحم مادرشان خدا آنها را با علم خودش، با قانون و فرمول و قدرت خودش آنها را ایجاد کرده، همه تابع خدا هستند ولی انسان از خدا سرپیچی میکند و به سمت معبودهای دیگر میرود، حالا میفرماید که حالا اینجا دوتا دعوت وجود دارد، یک دعوت که الله دعوت میدهد؛ میفرماید: «دعوت الله حق است.» «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» هر آنچه که انسانها را به سوی آن فرامیخواند، همهی آنها کارا است، مفید است، به نفع زندگیشان است هم دنیا هم آخرتشان، همه حق است، چیز باطل، اشتباه، بیمنفعت، کممنفعت در آن نمیبینید، این چیزی است که الله این کار را انجام میدهد و فقط هم الله این را انجام میدهد و هرکس دیگری هم به سوی الله دعوت میدهد آنچه که به سوی الله هست حق میباشد و حرفها و دعوتهای به سوی چیزهای دیگر آنها باطل هستند و الله است که وقتی دیگران او را فرامیخوانند دعا و خواهشهایشان را اجابت میکند و غیر الله چنین قدرتی و چنین کاری را نمیتواند انجام دهد، این حالا انواع نگاهها؛ چون جملات قرآن کریم بنا بر آن چینش کلمات امکان دارد در یک جمله از چند زاویه وقتی به آن نگاه میکند، همهی آن زوایا از نظر معنا و از نظر واقعیت درست هستند حالا یا از طرف الله دعوت میدهد بندگانش را و دعوتش حق است، یا بندگان هستند که از الله میخواهند و الله دعوت آنها و دعای آنها را اجابت میکند و میتواند قدرتش را دارد این آن طرف قضیه طرف الله، حالا میرود از سمت چپ قضیه هم مثال میزند «وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» ولی مردمی هستند که به غیر از الله فرامیخوانند، تقاضا میکنند، دست به دعا بلند میکنند، حل مشکلاتشان را از آنها تقاضا میکنند آنها میفرماید: «لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ» ذره ای هم «بِشَيْءٍ» یعنی هیچ چیز حتی یک مقدار اندک هم آنها نمیتوانند برایشان پاسخ مثبت بدهند چون اصلاً در حیطهی آنها نیست بعد مثال میزند «إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ» مگر کسی که کف دستش هر دو تا را باز کرده، باز نگهداشته، بین انگشتان فاصله داده، کف دستش راست، باز و بعد میکشد و دراز میکند به سمت آب «إِلَى الْمَاءِ» که آب را بگیرد «لِيَبْلُغَ» آن آب را به دهانش برساند «لِيَبْلُغَ فَاهُ» وارد دهان کند «فَاهُ» یعنی دهانش آن آب را به دهانش ببرد نتیجه چه میشود؟ «وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ» اصلاً نمیتواند آن آب را به دهانش وارد کند چون چیزی نیست که گیر کند اینجا یعنی یک کار بیهوده، آن همه زحمت میکشند، وقت میگذارند، پول خرج میکنند، عمرشان را انرژیشان را، توانشان را، نیرو و استعدادشان را خرج میکنند برای رضایت کسانی دیگر، معبودان دیگر حالا زنده باشند، مرده باشند، بیجان باشند، بیجان، باجان، به هر شکلی آنها دارند این وقت و انرژی را صرف میکنند، این فرد دارد دستش را به سمت آب دراز میکند ولی روشش اشتباه است و به همین خاطر او هیچوقت سیراب نمیشود، مشکلش برطرف نمیشود، نیاز و حاجتش برآورده نمیشود، نه در دنیا ثمر دارد این وقت و عمرشان به آنها نتیجه میدهد و نه مرگ و بعد از مرگ، هیچ حاصلی از تمام این زحمتشان دریافت نمیکنند چون غیر الله را به سمتش رفتهاند و از او خواهشاتشان را مطرح کردهاند. «وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ» این کار کافران، دعوت، دعا و عبادت و زحمتهای کافران، میگوید: «پوچ میشود.» «فِي ضَلَالٍ» یعنی در اشتباه است، راه غیرصحیحش دارد انجام میشود که هیچ منفعتی به آنها نمیدهد.
«وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۩»(رعد/۱۵)
و برای الله سجده میکنند تمام کسانی که در آسمانها و زمینهستند، از روی خواسته و غیرخواسته، همچنین سایههایشان در اول صبح و آخر روز.
دارد بیان میکند که آنها به سمت معبودان دیگر میروند ولی از این طرف خدا را معرفی میکند که چقدر در این عالم هستی مقبول همگان است و همه به الله اقرار دارند، میفرماید: «وَلِلَّهِ يَسْجُدُ» فقط برای الله به سجده میروند تمام چیزهایی که در آسمانها و زمین هستند یعنی همهی آنها برای الله سجده میکنند وقتی که سجده میکنند یعنی همه اقرار میکنند که فقط الله، همه اقرار میکنند که من هیچ، هرچه هستی تویی، هرچه دارم از تو هست و تویی که دعوتت حق است، مسیرت حق و درست است، همه برای الله میفرماید که سجده میکنند حالا امکان دارد که ما نفهمیم، علمش را نداشتهباشیم که آنها تابع الله هستند، چگونه برای الله سجده میکنند، میفرماید: چه بخواهند «طَوْعًا» و چه نخواهند «كَرْهًا» خب یک وقتی مثلاً چیزهایی که در آسمانها و زمین وجود دارند مثلاً همین بدن انسان را شما تصور کنید انسان اگر خودش بخواهد با «طَوْعًا» خدا را سجده میکند، نماز میخواند ولی در بدن انسان نفس هست، آدم گرسنه میشود، غذا میخورد، سیر میشود، میخوابد، اصلاً پیر میشود، اینها چیزهایی هست که ما تابع خدا هستیم یعنی تسلیم خدا هستیم یعنی کاری نمیتوانیم بکنیم، همان کافر هم، بینماز هم هرچند دلش هم نخواهد ولی سلولهای بدنش میمیرند، جوان میشوند و تمام این دستگاههای داخلی بدن، گردش خون، رگها، قلب، همه اینها خدا به آنها امر کرده و آنها دارند امر خدا را اجابت میکنند چه خودش بخواهد چه خودش نخواهد و تمام این عالم هستی خداوند به آنها کارهایی واگذار کرده آن را انجام میدهند، بخواهند یا نخواهند، دست خودشان باشد یا دست خودشان نباشد، همهی آنها برای الله سجده میکنند و عجیبتر از آن سایههایشان «وَظِلَالُهُمْ» سایههایشان هم برای الله سجده میکنند، خاضع الله هستند، وقتی که یک چیزی جلو نور قرار میگیرد و در انعکاس آن نور آن پرده حاصل میشود سایه ایجاد میشود، درخت باشد، کوه باشد، کوه با آن عظمت سایهاش به چپ یا راست میرود و این سجدهی کوه تابع خدا است، خاضع خدا است، یعنی ذرات تشکیل دهندهی کوه باعث شده که آن سایه به وجود بیاید و سایه حتما به وجود میآید یعنی خدا این قانون را گذاشته، خودبهخودی نیست، برای ما خیلی عادی شده، خیلی طبیعی شده، بیروح و خیلی ساده درحالی که هیچ کدام پیش الله اینها ساده نیستند، دارد اتفاق میافتد الله ذرات آن کوه، ذره به ذرهاش را درست کرده، آن نور را قرار داده که خود الله هم منبع نور است و آن نور تابش دارد و به آن شکل سایه ایجاد میشود و همهی اینها موجود هستند، وجود دارند و وجود آنها از الله است و الله آنها را به آن شکل ایجاد کرده و آنها هم ذره ذرهی عالم همهی آنها هوشمند هستند در مقابل الله دارند اظهار بندگی میکنند، تسبیح الله میگویند، همانطور که رعد هم که عارضهی به هم خوردن دو چیز بود و سایه عارضهی انعکاس نور بود وقتی که مانع ایجاد میشود در جلوی آن، حتی آن چیزهایی که عارضی هستند هم دوباره مخلوق الله هستند، همانها هم دارند برای الله سجده میکنند و خدمتگذار الله هستند کارگزاران الله هستند این نکته فقط الله میتواند این حرف را بزند، این حرف برازندهی الله است و این واقعیتی است که الله اینها را ایجاد کرده، هیچ چیز الکی، پوچ و بیهوده نیست میفرماید: «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، «الْغُدُوِّ» اول روز و اول صبح، «وَالْآصَالِ» آخر روز چون در این زمان درازترین سایه در اول صبح است و آخر روز، قبل از غروب، اینجا دیگر زمانی است که سایه در حد بیشترین طولش میرسد همهی این سایهها از اول صبح تا آخر و در وسطش که البته اینها برای الله سجده میکنند، حالا اینها برای الله سجده میکنند، آنها برای غیرخدا برای بتها برای چیزهای دیگر سجده میکنند و از آنها میخواهند؛ دارد مقایسه میکند چقدر آنها بدتر از یک سایه هستند، بدتر از یک درخت و یک حیوان و یک سنگ هستند، سنگ آن طور هم خودش هم سایهاش برای خداست ولی انسان بافهم و باشعور چقدر او از سنگ بدتر است، حالا تا پایان صفحه تکلیف آنهایی که از سنگ بدتر هستند را مشخص میکند.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ»(رعد/۱۶)
بگو کیست که صاحب آسمانها و زمین است جواب بده الله بگو آیا پس شما به غیر از الله معبودان دیگر که دل به آن ها دادهاید از آنها تقاضا میکنید به غیر از الله میگیرید، کسانی که حتی اختیار نفع رساندن به خودشان را هم ندارند؛ نه نفعی و نه دفع ضرری حتی برای خودشان! بگو آیا مساوی هست کور و بینا؟ یا آیا مساوی هست تاریکیها و نور؟ یا نه شاید برای الله معبودانی قرار دادند، شریکانی قرار دادند که آنها هم به مثل الله آفریدهاند چیزهایی را خلق کرده اند که خلق شدههای آنها بر آنها قاطی شده، مشتبه شدهاست؛ بگو الله آفریننده همهی چیزهاست و اوست یگانهی غالب و قهار.
حالا دارد وارد جدلهای منطقی میشود، پرسش، هر پرسشی پاسخی دارد و پرسش ذهن انسان را تحریک میکند برای جواب و آدم عاقل و دانا دنبال جواب میگردد و جواب منطقی میدهد دلپسند میفرماید که: «صاحب آسمانها و زمین کیست؟» شما به سمت زندهها و مردهها و چیزهای بیجان دیگر میروید، صاحب آسمانها و زمین کیست؟ ببینم جواب بدهید کیست؟ خودبهخود که امکان ندارد به وجود آمده باشند، چه کسی آنها را ساختهاست؟ اسم آفرینندهی آنها را بگویید، کدام یکی اینها را آفریده؟ هیچ جوابی نیست، خودت جواب بده: الله، واضح است، اصلاً قابل مناقشه نیست حالا بپرس و بگو که شما چیزهایی که به غیر از الله به عنوان خدا و معبودان گرفتهاید آنها چه کاری از دستشان برمیآید؟ چه کاری؟ بپرس آیا میتوانند حتی به خودشان نفع برسانند یا ضرری از خودشان دفع کنند؟ که حالا به درد شما بخورند، حاجتهای شما را برآورده کنند، اصلا به درد خودشان میخورند الان؟ برای خودشان میتوانند کاری انجام دهند؟ سوال و جواب میخواهد، کدام منفعت برای خودشان دارند میرسانند؟ کدام مشکل اگر بر سرشان بیاید میتوانند جلو آن را بگیرند؟ مطلقاً هر کسی باشد، جواب! حالا میفرماید که: «آیا کور و بینا مثل هم هستند؟» واقعاً مثل هم هستند؟ خداییش مثل هم هستند؟ شمای بینا واقعا دوست دارید الان نابینا شوید؟ مثل هم هستند؟ در بیرون وقتی نگاه میکنند این دوتا مثل هم هستند؟ و تاریکیها و نور، خداییش مثل هم هستند؟ شب تاریک به مثل روز است؟ فرق ندارد؟ ماشینی که چراغ دارد در شب تاریک و هردوتا چراغش سوخته واقعاً مثل هم هستند؟ میخواهی الان در زندگی با سرعت حرکت کنی؟جواب بدهید آدم عاقل جوابش را می داند، اصلاً اینها مثل روز روشن است، اینها مناقشه نمیخواهد. حالا میفرماید که: «اینها واضح است که معبودان باطل مثل کور یا کسانی که دنبالشان میروند مثل کوران هستند یا آن معبودان باطل مثل تاریکیها هستند و کسانی که داخلش هستند و دنبالش میروند دنبال تاریکیها میروند و از آن طرف خدا نور است و کسی که دنبال خدا میرود بر مسیر نور است و کسی که دنبال خدا میرود بینا است اینها واضح است.» حالا میفرماید که: «آنها که کاری نکردند.» حالا شاید آنها یک چیزهایی را آفریدهاند بعد «فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ» آن چیزی که آفریدهاند بر آنها مشتبه شده، قاطی کردهاند الان نمیفهمند ماه را خدا آفریده و خورشید را آن معبودان باطل یا خدا خورشید را آفریده و معبودان باطل ماه را، آن یکی فلانی ستاره آفریده، درختان جهان فلان بت آن را آفریده، فلان معبود باطل آفریده، اینها قاطی کردهاند واقعاً نمیدانند، حالا میوه میخورند از نور خورشید هم استفاده میکنند، حالا بگذار آنها را هم پرستش کنند چون بالاخره که چیزهایی آفریده اند، خب چه چیزی آفریده اند؟ اصلاً یک مگس آفریدهاند؟ پس چه توجیهی دارد که سمت و سوی خودتان را به طرف آنها کنید و حاجت خود را از آنها بخواهید؟ چه توجیهی دارد؟ با چه دلیلی؟ با چه توجیهی؟ جواب بدهید و پرونده را ببندید، بگویید که همهی چیزها را الله آفریده است و هیچ رقیبی ندارد «وَهُوَ الْوَاحِدُ» همین یکی است دویی در کار نیست و رقیب ندارد و بر همه چیز غالب و چیره هست، همه چیز زیر سلطهی اوست مال خودش است و تحت ارادهی خودش است.
«أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ»(رعد/۱۷)
آب را از آسمان نازل کرد پس جاری شد آب دریافت کرد هر دشت و درهای به اندازهی ظرفیت خودش پس سیل خس و خاشاک و کفها را روی آب بالا آورد و از آنچه که شما در آتش ذوب میکنید از چیزهای زینتی برای درست کردن زیورآلات، آنها را در کورههای ذوبگری ذوبشان میکنید یا سایر معادن و کالاها و آنها هم به مثل خودشان ناخالصی دارند کف دارند به مثل سیلی که جریان پیدا کرد اینچنین الله حق و باطل را مثال میزند و اما آن ناخالصیها و کفها پس برای نابودی میروند و آنچه که به مردم منفعت میرساند در زمین باقی میماند، اینچنین الله مثالهای حکیمانه را بیان میفرماید.
حالا دارد انسان را به هوش میآورد با آوردن از مثالهای طبیعی که همه کس اینها را میفهمد، میفرماید که: تصور کنید اول اول الله از آسمان آب را نازل کرده باران آمد، به مثل اینکه از آسمان از بالا الله قران نازل کرده، حالا اینجا آب آمد بعد این آبی که از آسمان آمده «فَسَالَتْ» جاری میشود در هر دشت و درهای به اندازهی ظرفیتش، «أَوْدِيَةٌ» درهها، دشتها، گودیها، فرورفتگیها، آن ها به اندازهاش، به ظرفیتش: «بِقَدَرِهَا»، آنها آب را دریافت میکنند، یعنی هر آدمی آن وحی که جاری شده، حقی که به سمتش آمده، به اندازهی ظرفیتش باید آن را دریافت کند بعد وقتی که آب در حد معمولی خودش بود که هیچ، «فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ» سیل میآید و این سیل وقتی که جاری میشود یعنی فراتر از ظرفیت یک مکان باشد سبب میشود که آب با سرعت از روی آن عبور کند دیگر آنجا نمیماند چون سیل است و آن سیل هم یک سری کفهایی را ایجاد میکند روی خودش حمل میکند «رَابِيًا» بر بالای آب، بالا آمده، روی سطح آب آمده، «زَبَدًا» یعنی کف این یک مثال، بعد میفرماید: «وَمِمَّا يُوقِدُونَ» و آنچه که شما ذوب میکنید، افروخته میکنید برآن در آتش، کورههای ذوبگری، ریختهگری در آتش شما ذوب میکنید به منظور «ابْتِغَاءَ» به منظور «حِلْيَةٍ» برای اینکه زیورآلات طلاهای دسته دوم را میخرند آن را ذوب میکنند برای اینکه دوباره ریختهگری کنند و در قالبهای قشنگتر بیایند درستش کنند یا «أَوْ مَتَاعٍ» یا یک سری معادن دیگر روی، مس، نقره، آهن، آلومینیم و سایر معادن، آنها را هم میبرند در کورههای ذوبکن برای اینکه آنها را مایع کنند، ذوب کنند، تا چیزهای جدیدی از آن درست کنند آنها هم میفرماید: «زَبَدٌ مِثْلُهُ» به مثل آن کف که بر آن سیل ایجاد میشود آنها هم روی خودشان یک ناخالصی دارند، کف میکنند حالا امکان دارد که سبز باشد، لجن وار باشد یا امکان دارد سفید باشد بالاخره روی آن یک ناخالصی میآید، میفرماید که: «الله اینگونه حق و باطل را مثال میزند.» حالا نتیجه میگیرد که تکلیف آن دوتا چه میشود «فَأَمَّا الزَّبَدُ»: آن کفها، «فَيَذْهَبُ»: میروند، «جُفَاءً» تا برای همیشه از بین بروند، فقط یک لحظاتی اینها عمر دارند، آنها میروند که بروند، که از بین بروند، نابود شوند، ولی چیزهایی که به مردم منفعت میرساند در زمین باقی میمانند، آن طلای خالص، آن نقره، آن آهن، تبدیل به چیزی میشود و مردم میخرند و خیلی قشنگ برای آن پول هم میدهند و حاضرند برای نگهداری از آن چقدر وقت بگذارند، از آن محافظت میکنند، آن در زمین با انسانها باقی میماند. میفرماید که: «الله اینگونه خیلی واضح مثالهای حکیمانه را بیان میکند که آدمهای باخرد و باعقل و بصیرت به هوش بیایند و بفهمند که چه کاری مثل کف است و چه کارهایی که از آنها صادر میشود به مثل آن طلای خالصی است که برای آنها ماندگار میشود.» یا حرفهایی که از طرف مردم برای انسان میآید حرفهای توهین و تحقیر و تخریب و اینها به مثل کف است، که از بین میرود، که آدم خودش را ناراحت نکند، آنها را به دل نگیرد، حرفهایی که خوب و مفید است آن ها را بگیرد آنها برای انسان ماندگار است یا وقتی انسان به کسی منفعت میرساند آن منفعتها میماند، آن غیبتها، آن تهمتها، آن حرفهای زشت و بد آنها مثل کف است، عمر ندارد، هیچ فایده، سود و حاصلی برای انسان ندارد، یا آن عبادتهای خالص که انسان برای الله انجام میدهد ولی آن ریا و خودنمایی مثل کف است آنها هیچ منفعتی برای انسان نمیدهد آنها باید از بین بروند، نابود باید بشوند. میفرماید که: «این مثال حق و باطل است در هر چیزی که حق است، حرف حق، کارهای حق، ازطرف ما، از طرف مردم به سمت ما، عبادتهای ما و همهی اینها، این مثال حق است و مثال باطل که از بین رفتنی است.»
«لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ ۚ أُولَٰئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمِهَادُ»(رعد/۱۸)
برای کسانی که پروردگارشان را اجابت میکنند بهترین پاداشهاست و کسانی که اجابتش نمیکنند که اگر برای آنها تمام سرمایههای زمین باشد و به مثل آن کل زمین یک زمینی دیگر همراه آن مال خودشان باشد قطعاً برای آزادسازی خودشان آنها را خرج میکنند، برای آنهاست بدترین حسابها، بدترین عاقبتها و جایگاهشان جهنم است و چه بد جایگاهی است!
حالا تکلیف این آدمها را مشخص میکند که به سمت الله میروند، «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» حالا آدمهایی اجابت میکنند دعوت الله را و خالص میشوند و ارزشمند در زمین باقی میمانند و یا اینکه اجابت نمیکنند و مثل کف میشوند و باید اینها نابود شوند. میفرماید: «کسانی که اجابت کردند برای آنهاست بهترین پاداشها «الْحُسْنَىٰ» که قابل تصور نیست، قابل قیمتگذاری نیست آن پاداشهایی که نصیبشان میشود.» و کسانی که الله را اجابت نمیکنند اگر تمام زمین را به مثل این کره زمین (البته در روی زمین اگر دقت کنیم خیلی چیزهای باارزش وجود دارد؛ یک سری عتیقههایی هست میلیاردها، صدها و هزاران میلیارد ارزش دارند، یک سری کالاهای زینتی هست ابزار و وسایل روی کره زمین چقدر تناژ طلا وجود دارد چقدر از این ماشینهای لوکس و خانهها و قصرها وجوددارد، اینها واقعاً ارزش دارند واقعاً اینها سرمایهی بزرگی هستند، خیلی باارزش هستند و آدم حاضر نیست یک ماشین که دارد همینجور به سادگی ماشینش را از دست بدهد و اگر کسی هم با او تصادف کرد مقصر بود میخواهد خسارتش را بگیرد چون برایش ارزش دارد.) میفرماید: «اگر کل دارایی زمین مال خودش باشد چون آن آدم داخل زمین هم به خاطر منفعت خودش حاضر میشد که هر چیزی را خرج خودش کند حالا اگر کل کره زمین را خرج خودش کند و دو برابر کره زمین را که خودش را نجات دهد این کار را میکرد.» «لَافْتَدَوْا بِهِ» ولی نمیتواند خودش را نجات دهد با دادن اینها، اینجا دیگر معادلهاش فرق میکند. میفرماید که: «بدترین عاقبتها و حسابها و کتابها دارند و یک خانه دارند، آنجا ساکن میشوند خانهی ماندگار، صاحبخانه میشوند یعنی برای سکونتشان منزل دارند ولی آن محل سکونتشان، «مَأْوَا» محل سکونت و منزلگاهشان جهنم است، آتش است و آن محل ماندنشان، خانهای که قرار است آنجا زندگی کنند، دو روز سه روز مهمان نیستند قرار است که آنجا برای همیشه زندگی کنند خیلی بد جایی است، بد مسکنی است که قرار است همیشهی خدا آنجا بمانند و در آنجا بسوزند و زجر بکشند کسانی که به جای الله به این سمت و آن سمت رفتند.