سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 249 / جزء 13 / آیه 1 الی 5

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۴۹

سوره مبارکه رعد

«أَعُوذُ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيْطَـٰنِ ٱلرَّجِيمِ»

پناه می‌برم به الله از شر شیطان رانده

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»

به نام الله که صاحب رحمت است و در بخشش رحمتش بی‌دریغ

«المر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ ۗ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ»(رعد/۱)

«المر» این آیات کتاب است و آن‌چه که نازل شده به سوی تو از جانب پروردگارت حق است ولی اکثریت مردم باور نمی‌کنند.

سوره‌ی مبارکه‌ی رعد به مثل سوره‌های قبل و بعدش با حروف مقطعه شروع شده است. سوره‌ی مبارکه‌ی یونس داشتیم سه سوره‌ی قبل که با «الر» شروع شد، سوره‌ی مبارکه‌ی هود با «الر» سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف با «الر» و سوره‌ی مبارکه‌ی ابراهیم که بعد از این است با «الر»، حجر هم باز بعد از ابراهیم با «الر»، فقط این یکی سوره با «المر» یعنی چهار تا از حروف مقطعه این‌جا ذکر شده و یک تفاوتی که این سوره دارد به مثل سوره‌های قبل و بعدش نیست که اسم پیغمبران باشد سوره مبارکه‌ی یونس، سوره‌ی مباركه‌ی هود، يوسف از انبیا خدا بودند و سوره‌ی بعدی هم سوره‌ی مباركه ابراهيم (خليل الله) هست و این سوره رعد است و دارد ‌این‌ها را جمع می‌کند یعنی اینکه رعد هم مخلوق الله و کارگزار الله است و در همین سوره می‌خوانیم «وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ» و رعد تسبیح الله را می‌گوید رعد به آن غرشی و آن هیبت و عظمتی که وقتی رعد می‌زند، وقتی آسمان می‌غرد حالا این رعد که یکی از نشانه‌های الله است، این رعد خودش تسبیح الله را می‌گوید و حمد الله را می‌گوید و در ادامه‌اش هم می‌فرماید: «وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ» هم‌چنین ملائکه، یعنی ملائکه بعد از رعد آمده یعنی هر دو به نحوی دارند تسبیح الله را می‌گویند همان‌طور که پیامبران هم عبادت الله را می‌کردند یعنی الله دو جور بندگان مخلص و مطیع دارد یکی انسان‌ها و دوم این هستی و این کهکشان‌ها که یک نمونه از آن همین رعد را ذکر می‌کند و در سوره‌ی مبارکه‌ی رعد هم انواع قدرت‌های خودش در این عالم هستی را بیان می‌کند از کهکشان‌ها(حالا می‌خوانیم در آیه دوم، سوم، چهارم) از این زمین از این جنگل‌ها، درختان و به این شکل الله آن‌ها را بیان می‌کند که هر کدام از آن‌ها دوباره آیات الله هستند و این عالم هستی دارند آیات الله را به ما نشان می‌دهند همان‌طوری که پیامبران هم به نحوی دیگر آیات الله که در همین کتاب‌های آسمانی هست به ما نشان می‌دهند، برای‌مان می‌خوانند پس دو جور آیات الله داریم آیاتی که ما می‌خوانیم و آیاتی که ما در بیرون، در عالم و در وجود خودمان مشاهده می‌کنیم. می‌فرماید که: «این آیات کتاب است، این آیاتی که دارد می‌آید، می‌خواهید بخوانید آیات کتاب است و تمام چیزهایی که از سوی پروردگار تو نازل شده به سوی تو همه‌ی‌ آن‌ها حق است، این‌ها چیزهای کوچکی نیستند، دست کم نگیرید، آیات کتابند، همه‌ی آیات حقند، از جانب الله هستند ولی اکثریت مردم می‌فرماید که: «لَا يُؤْمِنُونَ» باورشان نمی‌شود، ایمان نمی‌آورند، قضیه را جدی نمی‌گیرند، توجه نمی‌کنند که الله کیست! آیات الله چیست!» حالا آیات هم که دیگر، هم می‌شود؛ آیاتی که ما در قرآن (آیات قرآن) می‌خوانیم یعنی هر آیه نشانه‌ای برای رهنمود کردن انسان به سوی الله هست (این یک نوع آیات) و آیات نوع دومش که ما می‌بینیم،  نشانه‌های الله را در این عالم مشاهده می‌کنیم، به هر چیزی که نگاه بکنیم باز این‌ها آیات الله هستند. خب قضای دوم دیگر به آیات بیرونی غیر از قرآن شروع می‌کند، آن‌ها را می‌خواهد نشان بدهد که الله چه ذاتی هست! چه عظمتی دارد!

«اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ»(رعد/۲)

الله آن کسی است که آسمان‌ها را مرتفع ساخت بدون ستونی که ببینید سپس بر عرش قرار گرفت (استوا نمود) و خورشید و ماه را مسخر کرد. همه‌ی آن‌ها تا زمان مشخص جاری هستند(در حال حرکتند، انجام ماموریت می‌کنند) تمام کارها را مدیریت می‌کند. آیات را به شکل مفصل توضیح می‌دهد به امید این که شما نسبت به ملاقات با پروردگارتان یقین پیدا کنید.

می‌فرماید که حالا دارد از الله می‌گوید، الله که این کتاب را نازل کرده و این آیات کتاب است، شوخی نیست، حالا شروع می‌کند این آیات کتاب یعنی چه؟ می‌فرماید: «الله آن کسی است که آسمان‌ها را برافراشته، بلندش کرده، بی‌نهایت فاصله داده است.» «رَفَعَ السَّمَاوَاتِ» و این «السَّمَاوَاتِ» هرچه که بالای سر آدم است آسمان می‌شود و ستاره‌ها، سیارات، کهکشان‌ها همه‌ی آن‌ها جزء آسمانند، تو آسمانند و آن‌ها بلندند، فاصله‌های چند میلیارد سالی نوری در فاصله ما دارند به سر می‌برند، آن‌ها را بالا برده با آن همه فاصله‌ی زیاد «بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا» بدون ستون‌ها که شما آن را ببینید یعنی آن‌ها را نگه داشته در یک فاصله مشخص و شما آن‌چه که آن‌ها را نگه داشته، آن ستون‌ها را نمی‌بینید حالا این مسائل علمی هست که اخیراً، امروزه دانشمندان و فیزیکدانان دارند آن‌ها را کشف می‌کنند و هنوز خیلی سؤالات بی‌جوابی مانده که چه‌طوری کهکشان‌ها دارند دور یک هسته‌ای می‌چرخند؟ چه‌طوری سيارات و ستاره‌ها دارند می‌چرخند؟ و نه از بین می‌روند و نه هم به هم برخورد می‌کنند! آن‌ها را مثل یک ستون نگه داشته ولی ستون‌هایی که شما نمی‌بینید، نامرئی هستند، ناپیدا هستند حالا به طور مثال چیزی که دانشمندان می‌گویند این که از یک طرف، یک حرکت دورانی وقتی که شیء دارد دنبال یک چیزی دارد می‌چرخد، گرد یک چیزی دارد می‌چرخد خوب این چرخش دایره‌ای سبب می‌شود که آن شیء هی دورتر و دورتر بشود در هر چرخی که دارد می‌زند، از آن‌ور آن نقطه مرکز، قدرت کشش دارد، جاذبه دارد و آن چیز را به سمت خودش می‌کشد حالا از یک طرف این نیروی گریز از مرکز از این وسط می‌خواهد گریز بزند و دور برود، فاصله ایجاد بشود، از یک طرف قدرت جاذبه می‌خواهد آن را بکشد این دو تا که البته با نیروی حساب شده، با فرمول حساب شده، با حجم حساب شده، با جاذبه‌ی حساب شده، با فاصله‌ی حساب شده و همه‌ی این‌ها به صورت فرمول دقیق، آن نیروی گریز از مرکز و قدرت جاذبه به جنگ هم ادامه می‌دهند و سبب می‌شود که نه دورتر برود نه نزدیک‌تر بیاید و این‌جوری همدیگر را حفظ می‌کنند و این می‌شود یک قدرت، یک نیرویی به مثل یک ستون ولی شما آن را نمی‌بینید (حالا این مسئله یک توضیحی که دانشمندان بیان می‌کنند) و توضیح دیگر این که نیروی به حساب تاریک، مواد تاریک در این عالم هستی که بیش از نود و پنج درصد این عالم را می‌گویند که تشکیل داده ما فقط پنج درصد عالم را می‌توانیم مشاهده بکنیم نود و پنج درصد بین کهکشان‌ها مواد تاریک هستند که باعث می‌شوند همدیگر را نگه کنند؛ هم برای حفظ و هم برای این که آن‌ها را  توسعه می‌دهند چون جهان در حال توسعه هست، همیشه کهکشان‌ها دارند فاصله‌شان از همدیگر بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود و یک سری چیزهایی که غیر قابل مشاهده هست آن‌ها را نگه داشته که حالا این دیگر آخرین نظریه هست که فیزیکدان‌ها در سال‌های اخیر دارند پی‌گیری می‌کنند که به جواب برسند که آن‌ها چه هستند؟ آن مواد تاریک، نیروی تاریک چیست؟ که زیر هیچ دستگاهی نمی‌آید دیده شود، اصلاً از خودشان هیچ نوری ندارند، نوری ساطع نمی‌کنند و قابل مشاهده نیستند در عین حال بیشترین حجم را در این عالم اشغال کردند، گرفتند و عالم را نگه داشتند و همه‌ی کهکشان‌ها دارند می‌چرخند،چ حالا این آن‌ها را نگه داشته است، زمین به گرد خودش دارد می‌چرخد بیست و چهار ساعت طول می‌کشد. زمین به گرد خورشید دارد می‌چرخد و سیصد و شصت و پنج روز الی سیصدو شصت و شش روز طول می‌کشد و خود خورشید و کل کهکشان (این کهکشان راه شیری) با فاصله‌ی مشخص، بدون ستون که مشاهده بشود دارد گرد یک هسته‌ای دارد می‌چرخد کل کهکشان‌ که وقتی یک دور می‌زند یعنی یک سال تشکیل می‌شود، دویست و پنجاه میلیون سال به فرضیه‌ی دانشمندان طول می‌کشد که یک بار به گرد هسته‌ی مرکزی بچرخد و پانصد میلیارد کهکشان (آن‌جوری که دانشمندان تخمین زدند وجود دارد) و این پانصد میلیارد کهکشان حفظند آن‌ها نگه داشته شده‌اند این «رَفَعَ السَّمَاوَاتِ» آن همه، آسمان‌ها را بالا برده، فاصله داده، آن‌قدر حجیم و وسیع این کهکشان‌ها را آفریده، پانصد میلیارد کهکشان که درون هر کهکشان، میلیارد‌ها ستاره و سیاره و دوباره برای خودشان یک منظومه‌ی خاصی تشکیل می‌دهند، این‌ها بدون ستون که مشاهده بشود دارند نگه داشته می‌شوند و منظم دارند می‌چرخند. می‌فرماید: «ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ» بعد بر عرش فرماندهی قرار گرفت یعنی الله سکان مدیریت را به دست گرفت و عرش که خودش منبع و مرکز فرماندهی کل عالم است و یکی از مخلوقات عظیم الله است بر آن الله مستولی شد، مسلط شد، بر آن استوا کرد و کل عالم را دارد مدیریت می‌کند، آن‌ها را به وجود آورده و لحظه لحظه از آن‌ها محافظت می‌کند و آن‌ها را دارد می‌چرخاند و بر آن‌ها کاملاً مسلط است و در این لابلا «وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ» که پرنقش‌ترین سیارات در زندگی ما انسان‌ها خورشید و ماهند که خیلی به ما نزدیکند از نظر کاربردی و زندگی ما چقدر به این دوتا مربوط هست می‌فرماید که: «خورشید و ماه را مسخر کرد یعنی آن‌ها را از آن‌ها به استخدام گرفت ماه و خورشید را به کار گرفت که برای شما خدمت‌گزاری بکنند.» می‌فرماید: «همه‌ی این‌ها «كُلٌّ» کل این هستی و کهکشان‌ها همه‌ی آن‌ها «يَجْرِي» در حال انجام مأموریتند، دارند می‌چرخند، در این فلک جریان دارند «يَجْرِي» ولی «لِأَجَلٍ مُسَمًّى» تا زمان مشخص، تعیین شده یک روزی متولد می‌شوند و نقطه پایانی دارند «لِأَجَلٍ مُسَمًّى» یک روزی می‌میرند و حتی امروزه هم آن‌چه که دانشمندان می‌گویند ستاره‌ها، سیارات در حال تولدند و حتی تولد سیارات را مشاهده می‌کنند تئوری که چه‌طوری اسمش را زایشگاه سیارات، کرات آسمانی گذاشتند، متولد می‌شوند، سیارات جوان داریم، سیارات پیر داریم، قبرستان سیارات و و کرات داریم، می‌میرند مرگشان می‌رسد به مثل انسان که متولد می‌شود؛ جوان هست، پیر می‌شود و می‌میرد و به گورستان می‌رود، دفن می‌شود همان‌طور سیارات، کرات دفن می‌شوند، قبرستان دارند، می‌فرماید: «همه‌‌ی آن‌ها به یک زمان مشخصی در جریانند، عمر دارند، الله دارد این‌ها را مدیریت می‌کند «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» «الْأَمْرَ» تمام این کارها را الله مدیریت می‌کند، تحت سلطه دارد و دارد می‌چرخاند. «يُفَصِّلُ الْآيَاتِ» آیات را به تفصیل بیان می‌کند؛ چهار کلمه مثلاً بود ولی این آیات را مفصل بیان کرد یعنی آن‌قدر این کلمات و شکافتن این کلمات، علم در همین آیه وجود دارد و آیاتی دیگر که می‌آید این نشانه‌های الله را به تفصیل توضیح می‌دهد؛ هم آیات قرآن و هم این ستاره و ماه و کهکشان‌ها و ستون‌های نامرئی و تمام این‌ها. می‌فرماید که: «آیات را به تفصیل بیان می‌کند به امید این که شاید که این انسان نسبت به پروردگارش یقین پیدا کند.» شما ای انسان‌ها! که شما یک روزی به دیدار الله می‌روید همان الله که همه‌ی این‌ها را برنامه‌اش ریخته، برنامه‌ی شما را هم ریخته، شما را هم می‌آورد، شما را هم می‌برد و دست آخر شما را به لقای پروردگار می‌برد آن‌جا باید جلو پروردگار حاضر بشوید تا شاید شما به دیدار با پروردگارتان به یقین برسید که یک روزی به هم‌چنین موقعیتی به هم‌چنین جایگاهی خواهی رسید که به لقای پروردگارتان می‌روید که اگر به این آیات خدا ایمان آوردید.

«وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»(رعد/۳)

والله آن کسی است که زمین را کشید (کش داد) و در آن کوه‌ها، هم‌چنین نهرها را قرار داد و از هر میوه‌ای محصولی در آن، زوج (زوجیت، دوتا) قرار داد به وسیله‌ی شب، روز را می‌پوشاند بدون شک که در آن قطعأ نشانه‌هایی است برای قومی که تفکر می‌کنند.

آیه‌ی قبل در مورد آسمان صحبت کرد یک‌سری قضایایی که هنوز جای سؤال برای دانشمندان، دانشمندان خاصتاً کهکشان شناسی و فیزیکدانان خیلی هنوز باقیست خیلی سؤالات بی‌جواب مانده است. آیه دوم به صورت مختصر نکات مهمی را از آسمان‌ها بیان فرمود و آیه‌ی سه و چهار در مورد زمین ما خودمان صحبت می‌کند. می‌فرماید که: «الله آن کسی است که زمین را کش داد، گستراند، پهنش کرد.» زمین وقتی که تولید شد کروی شکل بود، تکه‌های مختلف به هم چسبید، مذاب بود و زمین تشکیل شد ولی زمینی که شما گاهی حس نکردید که این زمین کروی شکل است، زمین را گستراند، پهنش کرد و هم‌چنان هم زمین دارد کش پیدا می‌کند، هنوز زمین بزرگ‌تر می‌شود، حجم خاک‌ها دارد بیش‌تر می‌شود؛ زمین را گستراند و در آن زمین، کوه‌ها قرار داد که کره‌ی زمین را متوازن بکند، سنگینش بکند که موقع چرخش مشکلی برایش پیش نیاید که متوازن  با آن نیروی جاذبه با گریز از مرکز باشد آن کوه‌ها نقش خودشان را  برای حفظ زمین، نظم چرخش زمین داشته باشند در زمین کوه‌ها قرار داد و همچنین نهرها در این زمین گذاشت از همان روز اول باران‌ها نهرها آب و هیدروژن که زمین آفریده شد ساخته شد از یک موادی به هم الصاق پیدا کرد، چسبید، یک تکه شد، یکپارچه شد که در همان روزهای اول آب در این کره‌ی زمین نمایان شد و نهرها در این زمین جاری شد، «وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ» نهر که آمد پس یکی خاک آمد «مَدَّ الْأَرْضَ» زمین را گستراند خاک، همه جا خاک هست کوه  برای حفظ این زمین، آب که جریان دارد حالا نوبت می‌رسد به کشت و زراعت و جنگل‌ها می‌فرماید از هر میوه‌ها هم به وجود آورد پدید آورد ولی در آن میوه‌ها جفت قرار داد  «جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» دو تا، جفت چون همان‌طوری که انسان‌ها جفتند همان‌طور که حیوانات جفتند ولی کسی باورش نمی‌شد که میوه‌ها، زوجیت باعث شده که میوه‌ها تشکیل بشود گیاهان در آن زوجیت باشد کسی باورش نمی‌شد که در قرن هجدهم میلادی برای اولین بار پی بردند که درختان هم جفتند گیاهان هم جفتند میوه‌ها هم جفتند هم مواد تشکیل دهنده‌شان جفت است از آن کروموزوم‌هایی که آن‌ها را تشکیل می‌دهد و هم آن شکوفه‌ای که به میوه تبدیل می‌شود جفتند که اگر بارور نشود تبدیل به میوه نمی‌شود حالا برخی از آن‌ها حالا با خود آن درخت از نوع خودش بارور می‌شود جفت دارد و امکان دارد هم از سایر حشرات بارور بشود از آن‌چه که حشرات می‌روند روی آن‌ شکوفه‌ها می‌نشینند آن‌ها را بارور می‌کنند که دانشمندان معتقدند اگر گونه‌هایی از آن حشرات منقرض بشوند کل این گیاهان منقرض می‌شوند دیگر هیچ چیز نیست که آن‌ها رشد بکند یا ثمر بدهد این هم الله بیان فرمود که از هر چیزی جفت قرارداد که هیچ موقع بشر هزار و چهارصد ساله سال پیش هم‌چنین چیزی هیچ کدام‌شان مطلقاً نه بلد بود و نه جز دغدغه‌اش بود و نه اصلاً لازمه‌ی زندگیش بود آن‌ها جنگ‌ها، مسائل برای سیر کردن شکم‌شان مسائل اولیه زندگی آنقدر درگیر بودن که هیچ کدام از این کهکشان‌ها و این چرخش در یک مدار، این کرات آسمانی و این زمین و این میوه‌ها و جفت بودن زوجیت گیاهان و ثمرها هیچ کدام برای آن‌ها اصلاً مسئله‌ی علمی نبود برای‌شان دغدغه نبود قرآن آن موقع این‌ها را بیان فرمود که انگار دارد برای ما بیان می‌کند که به این‌ها توجه بکنیم می‌فرماید: «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ» شب روز را می‌پوشاند یعنی شب می‌دود، دارد روز را دنبال می‌کند و روز را می‌پوشاند، روز را تاریک می‌کند و به همین شکل دنبال روز هست و شب روز را می‌پوشاند و این کروی بودن کمک می‌کند که این گرداگرد روز بعد از ساعاتی تبدیل به تاریکی شب شود و «يُغْشِي» می‌پوشاند، کامل شب می‌شود تاریک می‌شود و به همین شکل کل سال ادامه دارد می‌فرماید که در این‌ها «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ» توجه به این‌ها تحقیق و پژوهش در این‌ها نشانه‌هایی هست، می‌خواهید خدا را بشناسید که چه کسی است که آیه اول بیان فرمودید که آیات کتاب است عرضه چه کسی هست که این آیات را بگوید که دانشش را داشته باشد که بیان بکند چه کسی می‌تواند چه کسی قدرتش را دارد این آیات کتاب است که دارد حرف‌ها را می‌زند و تمام چیزهایی که از پروردگارت نازل شده همه‌شان حقند واقعاً این‌جوری است ولی مردم کجا هستند انسان‌ها کجا هستند اکثریت مردم ایمان نمی‌آورند، غافلند، به این‌ها هیچ چیزی توجه ندارند یک‌سری چیزهایی را از نظر اسباب و مسببات آن را اصل می‌گیرند و توجهی به خدا ندارند که خدا چه چیزی را در این عالم قرار داده است پیس می‌فرماید که این نشانه‌هایی است برای قومی که تفکر می‌کنند نه غافلند نه خدا را باور ندارند تفکر می‌کنند اندیشه پژوهش تحقیق و این‌ها برای‌شان نشانه می‌شود و و نشانه چیزی است که می‌تواند انسان را راهنمایی بکند و نشانه این نشانه‌ها انسان را انسان متفکر را به سمت الله راهنمایی می‌کند.

«وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»(رعد/۴)

و در زمین قطعه‌هایی در کنار هم (نزدیک هم) است و باغ‌هایی از انگور و زراعت (کشتنی‌ها) و نخل‌ها که بر یک پایه و یا بر غیر یک اصل و پایه استوارند. آب داده می‌شوند به یک نوع آب، و ما بعضی از آن را در خوردن، بر بعضی دیگر فضیلت دادیم. (برتری دادیم، امتیاز دادیم) بدون شک که در آن قطعاً نشانه‌هایی است برای قومی که تعقل می‌کنند.

باز آیات زمینی که مربوط به خودمان است می‌فرماید که: «در زمین، تکه‌های زمین در کنار هم قرار دارد «وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ» حالا مثلاً در زمین که تکه‌های از هر قسمت زمین در کنار هم‌ هستند يعني زمین یک تکه نیست، یعنی زمین تکه تکه است، لایه‌های خاک، خیلی وقت‌ها این‌ور مواد معدنی خاک با یک متر آن‌ورتر کاملاً فرق می‌کند، نرمی خاک، یک متر این‌ورتر و یک متر آن‌ورتر با همدیگر فرق می‌کند، این‌ها چیزهایی است که کسی حالا کارش زراعت است یا چاه کندن است یا چاله کندن است راحت ‌این‌ها را دیگر به تجربه می‌فهمد فقط با یک متر فاصله این‌ور، آب شور دارد بیرون می‌آید، آن‌ور دارد آب شیرین بیرون می‌آید یا با یک ور آن‌ورتر چه‌قدر راحت کنده می‌شود، چقدر نرم است و آن یکی چه‌قدر سنگ است ‌خاک‌های سنگی که به سختی کنده می‌شود و جرقه می‌زند دیلمی که می‌خواهد آن خاک را بكند فقط با یک متر فاصله! و درختی که در این‌جا و آن‌جا می‌روید مواد معدنی که دارند کاملاً با هم متفاوتند. می‌فرماید: «در زمین قطعه‌هایی در کنار هستند.» این لایه‌های رویی زمین هم قطعه‌اند، یک پارچه نیستند، یک دست نیستند و به همین شکل لایه‌های پایینی زمین «وَفِي الْأَرْضِ» درون زمین؛ اشاره دارد که قطعه‌هایی است که در کنار هم که آن قطعه‌ها گسل‌ها را تشکیل می‌دهند و آن قطعه‌ها وقتی که حرکت می‌کنند آن قطعه با اين یکی قطعه روی هم می‌آید و سونامی تشکیل می‌شود، روی هم بیاید یا ریزش می‌کند زلزله می‌آید، همیشه در حال حرکتند، در حال شکاف برداشتن آن گسل‌ها، آن لایه‌های کنار همه زمین که اگر سرعتش بالا باشد تبدیل به زلزله می‌شود و ما احساسش می‌کنیم. خیلی وقت‌ها که هر لحظه دارد انجام می‌شود، این تکه‌ها در کنار هم حرکت می‌کنند، ما اکثریتشان را احساس نمی‌کنیم. می‌فرماید که: «در زمین همین قطعه‌ها هستند در کنار هم قرار گرفتند.» «وَجَنَّاتٌ» و باغ‌ها در زمین، باغ‌هایی از انواع درختان، سه تا را، سه گونه را مثال می‌زند از انگورها یعنی «أَعْنَابٍ» جمع است، «وَزَرْعٌ» انواع کشتنی‌ها جو، گندم، ارزن، برنج، انواع زراعت‌ها نخود، عدس، لوبیا، انواع كشتنی‌ها علوفه‌ی دام «زَرْعٌ» شامل این‌ها می‌شود «وَنَخِيلٌ» و نخل‌ها، نخل‌ها حالا این‌ها امکان دارد که «صِنْوَانٌ» باشند یعنی بر یک اصل ایستادند مثلاً نخل یک اصل و یک نخل (بالا) دارد یعنی یک ریشه و یک تنه این می‌شود «صِنْوَانٌ» «وَغَيْرُ صِنْوَانٍ» یک پایه نیست که دو تا نخل است هر کدام اصل جدا ندارند، یک اصل است و دوتا خرما از آن درآمده و دو تا نخل بزرگ مثل یک دوقلو یا سه قلو و یک پایه دارند پایه‌ی مستقلی ندارند «صِنْوَانٌ» یعنی پایه‌ی مستقل، جدا از هم و یا این که از همین‌ها از انگور و از آن زراعت‌ها، از آن نخل، چیزی که به حساب آن‌ها را پیوند می‌دهند پایه‌ی مستقلی ندارد، آن‌چه که پیوند داده می‌شود آن پیوند، استوار بر یک ریشه‌ی دیگر هست خودش ریشه‌ی مستقل ندارد از انواع این‌ها که پیوند داده می‌شود حالا خیلی چیزها امروزه انجام می‌دهند، خبلی‌چیزها هنوز موفق نشدند برای پیوند انجام بدهند، آینده انجام خواهند داد. «يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ» می‌فرماید حالا از انواع این چیزهایی که نام برد و انواع ثمرات و میوه‌ها و درختان، محصولات می‌فرماید: «يُسْقَىٰ» آب داده می‌شوند، آبیاری می‌شوند. «بِمَاءٍ وَاحِدٍ» یک آب «وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا» ما برتری می‌دهیم بعضی از آن را «عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ۚ» وقتی که می‌خوری حالا زمینش به ظاهر یک زمین است ولی خب تکه تکه هست و خاصیت خاک‌ها با هم‌دیگر فرق می‌کند. بعد آب هم یک آب است. بعد آن درخت، آن‌ور یک نخل، یک دو متر این‌ورتر یک نخل دیگر، پنج متر آن‌ورتر یک نخل دیگر، یا این‌جا یک درخت انگور، ده متر آن‌ورتر یک درخت انگور دیگر و هر کدام از آن انگورها، هر چند خاک، خاک است، آب‌شان هم همان یک آب است ولی وقتی می‌خوری می‌فهمی که بعضی از این درخت‌ها شیرین‌ترند از آن یکی خوشمزه‌ترند. می‌فرماید که: «ما بعضی از آن را بهتر، شیرین‌تر، خوشمزه‌تر، بر بعضی دیگر قرارشان دادیم.» یک نخل است، یک جنس نخل است ولی طعم‌شان فرق دارد، شیره‌اش بیش‌تر است، شیرینیش بیش‌تر است آن یکی کم‌تر است. و آن رسالیتی که آن دانه، آن هسته دارد از همان یک آب تغذیه می‌کند، از همان یک خاک تغذیه می‌کند، چگونگی تغذیه و آن پروژه‌ای که آن دانه، آن هسته و بذر دارد و دارد تغذیه می‌کند و بزرگ می‌شود همه مثل هم نیستند، خدای رحمان به آن‌ها آن رسالت را داده که به چه شکل خودشان را به کمال برسانند، رشد بکنند، و همه مثل هم نیستند، استعداد آ‌‌ن‌ها هم مثل آدم‌ها متفاوت است؛ هر کدام مزه‌ای دارند، هر کدام بویی دارند. حالا می‌فرماید که: «ما مثل هم قرار ندادیم.» می‌فرماید «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» قومی كه اهل تعقل باشند، اندیش‌ورز باشند، این برای‌شان نشانه است، خیلی چیزها از این مسائل می‌فهمند، خیلی معرفت‌ها از این چیزها حاصل می‌کنند.

«۞ وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ۗ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»(رعد/۵)

اگر تو می‌خواهی تعجب کنی پس گفتار آن‌ها جای تعجب است که آیا ما اگر تبدیل به خاک شدیم آیا ما دوباره خلقت جدیدی خواهیم داشت! این‌ها کسانی هستند که نسبت به پروردگارشان کافر شدند و این‌ها غل و زنجیر در گردن‌های‌شان است و این‌ها یاران آتشند، آن‌ها در آن جا ماندگارند.

حالا با همین چهار آیه که بیان فرمود می‌فرماید که «وَإِنْ تَعْجَبْ» اگر تو تعجب می‌کنی یعنی اگر حرفی هست که تو را به تعجب وا می‌دارد این حرف را بشنو که چه‌قدر تعجب‌آور است! این حرف چه‌قدر خنده‌آور است! «وَإِنْ تَعْجَبْ» اگر تو می‌خواهی از سخنی، از حرفی تعجب بکنی «فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ» گفتار آن‌ها خیلی مضحکه است، تعجب‌آور است که چی؟ که می‌گویند: «آیا ما حالا (یک انسان دارد می‌گوید) که اگر ما تبدیل به خاک شدیم دوباره در خلقت جدیدی زنده می‌شویم! چه‌قدر این حرف جای تعجب است! یعنی الله‌ای که این کهکشان‌ها را با این فاصله آفرید پانصد میلیارد کهکشان با این همه ستون‌ها و نیروهای نامرئی و ناپیدا آ‌‌‌ن‌ها را نگه داشته، با این همه قدرت جاذبه و تمام این فرمول‌های دقیق و حساب شده و این عظمتی که در آسمان‌ها و این عظمتی که در زمین وجود دارد و در این کوه‌ها و این ‌باغ‌ها و جنگل‌ها و میوه‌ها و جفت بودن‌ها و تمام این‌ها حالا همین انسان ریز کوچولو‌ی هفتاد کیلویی مثلاً می‌گوید که: «من اگر به خاک تبدیل شدم دوباره زنده می‌شوم؟! » این‌ها کسانی هستند که خدایشان را درک نکردند، نفهمیدند که خدا کیست. «أُولَٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ» الله را نشناختند این آدم این موجود ریز چی باشد که خدا نخواهد یا نتواند آن را دوباره زنده بکند. آخر آدم چیست؟ چی دارد؟ چه قدرتی دارد؟ چه وزنی دارد؟ چه جثه‌ای؟ هیچ چیز نیست، این انسان چه به حساب می‌آید که خدا نتواند او را دوباره زنده کند، این‌ها خدا را نشناختند، پروردگارشان را کافر شدند که این حرف را می‌زنند و این‌ها در گردن‌هایشان غل و زنجیر است، دست و پای خودشان را بستند، این‌ها یک زندگی جهنمی در همین دنیا برای خودشان تشکیل دادند زندگی‌ای که در غل و زنجیرند نه آرامشی، نه آزادی، نه اختیاری، نه قدرتی، نه تکیه‌گاهی هیچ چیز ندارند انگار در یک زندانی در غل و زنجیرند، در این دنیای کوچکی برای خودشان چون خدا را کافر شدند دیگر یک زندگی تنگ و تاریکی برای خودشان تشکیل دادند، در گردن‌هایشان غل و زنجیر است، هيج راحتي و آسودگی در این دنیا ندارند، امکان دارد آخرت باشد که غل و زنجیرهای آهنی در گردن‌هایشان باشد و همین آدم‌ها اهل آتشند و همین‌ها وقتی رفتن وارد آتش شدند «هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» هیچ وقت هم در نمی‌آیند، برای همیشه در آتش ماندگارند چون کسی که این‌جوری در مورد خدا تصور کرد این آدم خطرناک می‌شود و هر کار و هر جرم و جنایتی از این آدم برمی‌آید و این آدم‌‌ها می‌شوند کسانی که لیاقت به آتش رفتن را در خودشان ایجاد کردند.