سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۲۳۴ / جزء ۱۲ / آیه ۱۰۹ الی ۱۱۷

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۳۴

«فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَٰؤُلَاءِ ۚ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ ۚ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ»(هود/۱۰۹)

پس تو در شک و تردید مباش از آنچه که آن‌ها پرستش می‌کنند؛ آن‌ها بندگی نمی‌کنند الا چیزهایی که پدران‌شان از قبل بندگی می‌کردند و ما سهم‌شان (حق‌شان) را کامل پرداخت می‌کنیم (کاملاً حق‌شان را کف دست‌شان می‌گذاریم بدون اینکه چیزی از آن، کم و کاستی درون آن اتفاق بیفتد.)

حالا این همه در دنیا می‌بینیم آن همه جمعیت کثیر؛ یکی فلان می‌پرستد، یکی آن یکی را می‌پرستد، هر کسی خدایی دارد و می‌فرماید که: «این همه دگرپرستان یک وقتی در تو اثر نگذارد که شاید این‌ها سهمی از حق داشته باشند؛ این‌ها باطل هستند، این‌ها مرتکب کفر و شرک می‌شوند و تو به این قضیه شک نکن، تو به ایمان و به خدا اعتقاد داشته باش به خاطر کار آن‌ها و جمعیت آن‌ها در تو شک و تردید به وجود نیاید «فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاء» از چیزهایی که دارند پرستش می‌کنند. می‌گوید: این‌هایی که دارند پرستش می‌کنند و هزار تا هم برایش فلسفه‌بافی می‌کنند این‌ها چیزهایی است که پدران‌شان قبلاً پرستش کردند دارند پرستش می‌کنند، دارند تقلید می‌کنند و دنباله‌رو همان آبا و اجدادشان هستند فقط در مسیر برای خودشان یک سری استدلال‌هایی اضافه کردند همینجور تراشیدند و الا این‌ها فقط دارند تقلید می‌کنند و می‌فرماید که: «ما نصیب‌شان و سهم‌شان را می‌دهیم «غَيْرَ مَنْقُوصٍ»، از حق‌شان چیزی کم نمی‌شود.» یعنی این جرم و جنایت و این کفر و شرک‌شان؛ به جزای کارشان می‌رسند، پس تو شک مکن.

«وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ»(هود/۱۱۰)

و قطعاً ما به موسی کتاب را دادیم پس در آن اختلاف شد و اگر کلمه‌ای از پروردگارت سبقت نگرفته بود قطعاً که بین آن‌ها قضاوت می‌شد (داوری می‌شد) و بدون شک که آن‌ها از آن در شک هستند و در ریب و تردید و سرگردانی به سر می‌برند.

داستان، عرض کردیم که هفت تا بیان شد داستان نوح، قوم هود، قوم ثمود، قوم لوط و این‌ها که نابود شدند استئصالاً ریشه کن شدند و داستان هفتم، داستان موسی و فرعون بود. حالا شاید یک اندیشه‌ای بکنیم قوم موسی مثل آن قوم هلاک نشدند، اینجا جواب می‌دهد می‌فرماید که: «ما به موسی کتاب دادیم بعد در آن کتاب اختلاف شد «فَاخْتُلِفَ فِيهِ» یعنی در همان کتاب دستکاری کردند، حرام‌ها را حلال کردند، واجبات را ممنوع کردند اصلاً به هم زدند نشانه‌های پیغمبر را پاک کردند و در این کتاب با هم اختلاف کردند،  هر کس به خاطر منافع و مزایای خودش یک جوری کتاب تفسیر کرد و می‌فرماید که: «اگر کلمه پروردگارت سبقت نگرفته بود.» یعنی اگر خدا قبلاً این را صادر نکرده بود، این اراده را نکرده بود که این‌ها را باقی بگذارد «لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ»: مجازات‌شان می‌داد و آن‌ها هم به مثل قوم‌های دیگر نسل‌شان به نسل‌های بعدی نمی‌رسید، ریشه کن می‌شدند ولی خدا خواست که نسل آن‌ها ادامه پیدا کند و تا حالا مردم گیج هستند؛ از همان بین یهودیان مسیحیان، انواع مذاهبی که بین خودشان وجود دارد آن‌ها در شک و تردید: «وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ» خیلی مضطرب و مردد در دین خودشان هستند که این چه شد! چه اتفاقی افتاد! می‌گوید که: «خدا اراده کرد که نسل این‌ها را باقی بگذارد که الان باقی هستند.» یعنی به نحوی آن‌هایی که در قرآن هم اختلاف می‌کنند، به هوای خودشان تفسیر می‌کنند این‌ها هم باقی خواهند ماند، این‌ها مثل آن اقوام نابود نمی‌شوند، خدا برای این‌ها اینجور اراده کرده است دیگر سبقت گرفته و خدا این اراده را کرده و این تصمیم را گرفته است.

«وَإِنَّ كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ ۚ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»(هود/۱۱۱)

و بدون شک که همه‌ی آن‌ها قطعاً به طور کامل و وافی پروردگار تو جزای اعمال‌شان را به آنان می‌دهد (پاداش اعمال‌شان را به آن‌ها کاملاً می‌دهد)  بدون شک که او به هرچه که انجام می‌دهند کاملاً آگاه است.

حالا هر کس به انگیزه‌ای یک ناخنکی می‌زند به اسم دین و خدا و برای خودش سوء استفاده می‌کند نابود هم نمی‌شود و همین‌طور ادامه می‌دهد می‌فرماید که: «درست است  که این‌ها نسل‌شان ادامه پیدا کرد ولی حالا دانه دانه‌ی آن‌ها پروردگار است که اعمال‌شان را محاسبه می‌کند و کاملاً حق‌شان را به آن‌ها می‌دهد هرچه که جزا و سزایشان است و خدا هم دارد کارهایشان را می‌بیند کاملاً آگاه و مطلع است، کارهایی که دارند انجام می‌دهند پس تو ناراحت نباش اگر اینطور هستند این کارها را می‌کنند این‌ها دیگر سر و کارشان با خدا است و خدا حق‌شان را کف دست‌شان می‌گذارد.»

«فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»(هود/۱۱۲)

پس تو راست و محکم باش همان‌طوری که به تو امر شده است و هر کس که همراه تو توبه کرد (به سوی خدا بازگشت) و طغیان نکنید (و گناه نکنید، پا از حد و حقیقت بیرون مگذارید) که آنچه که شما انجام می‌دهید الله به نسبت آن‌ها بینا است.

حالا می‌فرماید که: «تو ای پیامبر! و هر کس که قرآن می‌خواند همان‌طوری که به تو امر شده در این قرآن، محکم باش، تحت تأثیر آن‌ها قرار مگیر که در کتاب آسمانی اختلاف کردند و هزار حرف درآوردند تو راه خودت را بگیر، تو وارد آشوب و اضطراب مشو، تو از آن کارها خودت را ناراحت نکن، وارد چالش و اضطراب نکن، تو همانطوری که به تو امر شده «كَمَا أُمِرْتَ» تو راه خودت را بگیر و برو «فَاسْتَقِمْ»: راه محکم و درستت را بگیر و برو و از این راه دیگر طغیان نکنید این طرف و آن طرف نروید که هر کاری انجام بدهید، خدا کارهای شما را می‌بیند و به کارهای شما کاملاً آگاه و بینا است.

«وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»(هود/۱۱۳)

و میل مکنید به سوی کسانی که ظلم کردند که آتش، شما را فرا می‌گیرد و به غیر از الله برای شما هیچ دوست و یاوری نیست آنگاه یاری نخواهید شد.

خیلی مواظب باشید این جنگ هزار و یک ملت و این رفتارهای هزاران نوع رفتار و افکار و ملت‌ها و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها می‌فرماید که: «تو به سوی فرهنگ هیچ کدام از آن‌ها میل مکن.» «وَلاَ تَرْكَنُواْ» متمایل مشو، میل مکن، به آن سمت نرو، تحت تأثیر قرار مگیر؛ از این ملت‌های دنیا، از این فرهنگ‌های دنیا، از این مردم، تو اثر مگیر. «وَلاَ تَرْكَنُواْ» یعنی به سمت آن‌ها میل مکن که اگر به سمت ظالم‌ها میل کردی آتش تو را فرا می‌گیرد: «فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» شکی هم در آن نیست و به غیر از خدا هم هیچکس نیست که نجات‌تان بدهد خدا هم که نجات‌تان نمی‌دهد چون از خدا روی گردانیدید و رفتید به سمت آنها، مایل شدید خدا هم که نجات‌تان نمی‌دهد پس نتیجتاً چه می‌شود؟  نتیجتاً «ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ»: یاری نمی‌شوید نه آن.ها شما را نجات می‌دهند که به سمت آن‌ها میل کردید حالا اعتقادی باشد، خرافات باشد، شرک باشد و چیزهای دیگر یا فرهنگ و مسائل دیگر؛ مسائل ارتباطات، شهوات، درآمدها و هزاران مسائل دیگر که بدون دستور دین اسلام تو میل بکنی، مثل آن‌ها عمل بکنی و از آن‌ها تقلید بکنی نه آن‌ها به دردت می‌خورند که نجاتت بدهند و نه هم خدا و از هیچکس تو یاری نمی‌شوی، بدبخت و بیچاره در آتش باقی می‌مانی.

«وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ»(هود/۱۱۴)

و نماز را برپا دار؛ دو طرف روز و در بدایت شب که بدون شک خوبی‌ها بدی‌ها را از بین می‌برد. آن تذکری است (پندی است) برای کسانی که اهل پند و عبرت هستند.

حالا برای اینکه تحت تأثیر آن‌ها قرار نگیری نماز بخوان؛ راه حل می‌دهد در این آشفته بازار دنیا و این جنگ هزار و یک ملت که هر کسی به چیزی چسبیده و مشغول است و دلخوش است تو در دو طرف روز نماز بخوان اول روز نماز صبح، آخر روز حالا اگر آن طرف روز نماز مغرب حساب بکنیم و آخر روز نماز عصر حساب بکنیم یعنی این روز و فعالیتت را تحت محافظت نماز بگذار که دو طرف روزت نماز این قاب را بگیرد، جلد روزت با نماز باشد و در بین این دو نماز تو در حفظ باشی و با خدا مرتبط باشی «وَزُلَفًا» «زُلَفً» یعنی اینکه نزدیک یعنی اول وقت از شب که نماز مغرب باشد و عشا که خیلی از نماز مغرب طول نمی‌کشد نماز عشا وارد می‌شود؛ نه سه چهار پنج ساعت بعد «وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ» یعنی همان اول شب، بدایت شب، نماز مغرب و عشا آن نمازها را بخوان که شبت هم با نماز شروع شود. می‌فرماید که: «این کارهای خوب «إِنَّ الْحَسَنَاتِ» کارهای خوب به مثل نماز و کارهای خوب دیگر که اینجا منظور اول، نماز است این حسنات که اوج حسنات و نیکی‌ها است سیئات را از بین می‌برد: «يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» یعنی وقتی کسی با خدا مرتبط است در ارتباط با نماز است، حالا دیگر آن افکار گناه، شهوت، حرام، زورگویی ستمگری، سوء استفاده، خیانت، این سیئات این افکار را از بین می‌برد یعنی در ذهن آدم‌های نمازخوان این‌ها نمی‌آید، کم می‌آید، آن‌ها را از بین می‌برد اصلاً فکر و قلبش دیگر مشغول آن‌ها نمی‌شود آن‌طوری که آدم‌های شهوت‌ران، آدم‌های خوشگذران و این‌ها مشغول آن هستند، آن آدم با نماز اصلاً به این‌ها فکر نمی‌کند، اصلاً در بحر و خطش نیست، «يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»: اینجوری آن افکار بد را از بین می‌برد یا اگر آن سیئات در بیرون اتفاق بیفتد یک چیزی ببیند، یک چیزی بشنود، یک چیزی بخواند، چون مربوط به خداست و وصل به خداست و نماز دارد می‌خواند می‌فرماید که: «تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرد.» اثرات آن را از بین می‌برد: «يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» اثرات آن چیزهایی که به گوشش رسیده و دیده آن اثرات تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد و بر آن اثر نمی‌گذارد و اگر هم یک وقتی خودش مرتکب کار بدی شد، گناهی از دستش در رفت همین کارهای خوب آن گناهان را از بین می‌برد، پاک می‌کند و می‌شوید می‌فرماید: «این عبرت است. این پند، پند هوشمندانه برای افراد هوشمند و ذاکرین است.» کسی که فکر و حواسش جمع است دنبال رشد و پیشرفت است و می‌خواهد پند و عبرت و اندرز بگیرد این بهترین پند و اندرز برای این‌ها است، راهنمایی خدا برای آن‌ها است.

«وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود/۱۱۵)

و صبر کن که الله اجر انسان‌های نیکوکار را ضایع نمی‌کند.

صبر کن در دنیا هزار اتفاق می‌افتد هزار مسئله می‌آید ولی تو راه خودت را بگیر و برو و صبر کن که همین صبوری و راه را ادامه دادن و دست از حرام‌ها و هوس‌ها برداشتن و زندگی درست را پیش بردن و در مقابل مسائل دیگر صبور بودن این زحمت‌هایت تلف نمی‌شود و ضایع نمی‌شود، اجر انسان‌های نیکوکار که در پیشگاه خداوند کارهای خوب انجام می‌دهند خداوند اجرشان را حفظ می‌کند و تلف نمی‌کند.

«فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ»(هود/۱۱۶)

پس چرا نبودند در نسل‌های قبل از شما افرادی که دارای فهم و فکر و فضیلت هستند که از فساد در زمین نهی کنند الا اندکی از کسانی که ما آن‌ها را نجات‌شان دادیم و دنبال کردند کسانی که ظلم کردند آنچه که در آن با ترفه و خوشگذرانی واردش می‌شدند و آن‌ها مجرم بودند.

حالا می‌فرماید که: آن نسل‌های گذشته، آن هفت داستان که بیان شد، آن قوم‌هایی که نابود شدند و برچیده شدند می‌فرماید که: «چرا! «فَلَوْلاَ» با افسوس چرا از بین آن‌ها آن قوم‌های قبل از شما، نبودند یک سری افرادی که اهل خرد هستند و بقیه آدم‌های خردورز، باهوش، دانا، متفکر، باسواد، متخصص این آدم‌ها چرا نبودند که از منکر، از فساد نهی بکنند! این‌ها وجود داشتند در هر جامعه‌ای آدم‌های آزاد اندیش، متفکر و تحلیلگر و باسواد و دانا و باهوش وجود دارد در همه جامعه‌ها از همان قدیم تا الان همیشه هست در هر جامعه‌ای این افراد وجود دارند؛ افراد نخبه، فرهیخته، حالا در بین آن‌ها هم همین افراد فرهیخته بودند می‌فرماید: «آخر چرا این افراد کمک پیغمبرشان از فساد در زمین نهی نکردند! قبل پیغمبر، بعد پیغمبر، چرا نهی نکردند! چرا به میدان نیامدند! چرا سکوت کردند! چرا احساس مسئولیت نکردند! مردم غرق در شهوت شدند در همجنس بازی، در مسائل شهوانی و این‌ها می‌فهمیدند که چه ضررهایی دارد چه خسارت‌هایی به جا می‌گذارد حالا که غرق شدند؛ در فساد اداری، در فساد اقتصادی، در زور و ستم و دزدی و اختلاس و هزاران جرم دیگر و سوء استفاده از موقعیت، این‌ها می‌دانستند که این‌ها فساد است، فساد در زمین است ولی چرا! برای چه نگفتند! نهی نکردند، مقاله ننوشتند، کتاب ننوشتند، صحبت نکردند، توضیح ندادند. چرا هر کسی به تخصص خودش، از آن حوزه‌ی تخصصی خودش که می‌فهمید چرا حرف نزدند! مگر تعداد کمی پیدا شدند و یک حرف‌هایی زدند که آن تعداد اندک هم نجات‌شان دادیم: «مِّمَّنْ أَنجَيْنَا» و بقیه مردم گوش دادند چون روشن شدند و کل آن مردم نجات پیدا کردند یا اگر به حرف آن گروه و بقیه آدم‌های دلسوز و فهمیده گوش ندادند لااقل خودشان نجات پیدا کردند چرا بقیه این کار را نکردند! این شمایی که آدم باهوشی هستید در این زمان چرا تو می‌فهمی و نمی‌گویی! تو آدم باهوش و متفکری هستی و خیلی چیزها می‌فهمی پس چرا سکوت کردی! و اگر مثل بقیه می‌توانی تخصص حاصل کنی، بفهمی، یاد بگیری، چرا نمی‌روی که یاد بگیری! مثل بقیه بشوی، باهوش و متفکر و دانا بشوی و بعد نهی بکنی چرا این کار را انجام نمی‌دهی! می‌فرماید: «وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ» یعنی آن کسانی که ظلم کردند حالا آن آدم‌های باهوش که مردم را جهت ندادند، راهنمایی نکردند حالا آن آدم‌هایی که داشتند ظلم می‌کردند به کدام سمت رفتند، حالا که دیگر چوپانی نیست حالا دیگر خودشان می‌روند، به کدام سمت رفتند؟ رفتند به سمت «مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ»: همان آدم‌هایی که باب دل خودشان زندگی می‌کردند یعنی باب میل خودشان، باب عشق و تمایلات و شهوات و لذات خودشان، کیف خودشان زندگی می‌کردند رفتند به این وادی وارد شدند به این کانال سرازیر شدند. «وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ»: و آن‌ها مجرم بودند همان افراد و هم کسانی که از آن‌ها تقلید کردند مجرم بودند و مجرمانه این کار را انجام دادند؛ خدا و دین و نماز را رها کردند و این کارها را انجام دادند.

«وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ»(هود/۱۱۷)

و امکان ندارد پروردگار تو شهری را از روی ظلم هلاک کند (نابود کند) در حالی که اهل آن اصلاح‌گر هستند.

یعنی دیدید این‌ها چه کار کردند که خدا آن‌ها را نابود کرد؟ می‌فرماید: «پروردگار تو که از روی ظلم کسی را نابود نمی‌کند، شهر و دیاری را نابود نمی‌کند در حالی که اهل آن اصلاحگر باشند.» حالا درست است که مردم دارند جرم و جنایت و گناه و  فساد می‌کنند ولی در بین آن مردم اگر اهلش و بقیه آدم‌های باهوش و زیرک و دانایشان و حکیم‌هایشان دارند اصلاحگری می‌کنند، اهل آن در حال اصلاح هستند، خودشان را دارند عوض می‌کنند، مردم را دارند روشن می‌کنند می‌فرماید که: «در این صورت ممکن نیست که پروردگار تو، اهل آن جامعه را نابود بکند.» و این قانون خداست وقتی در جامعه‌ای اینجور افرادی هستند عذاب بر سر آن شهر و دیار پایین نمی‌آید.