سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۲۲۲
«وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»(هود/۶)
و هیچ جنبندهای در زمین نیست الاّ که رزق و روزیاش بر الله است و محل استقرارش و محل گذرش را میداند، همه در کتاب واضح مشخص شده است
میفرماید حالا از خدا که نمیشود گریخت، از خدا نمیشود مخفی شد هر چقدر هم آدم بخواهد از خدا فرار کند، خدا گریز باشد، دین گریز باشد، خودش را به نفهمی بزند. خب میفرماید که: تمام جنبندهها، همین انسانها و علاوه بر انسانها، همهی موجودات که وجود دارند، رزقشان بر الله است؛ از کجا میخواهند بخورند؟! همان شخص از کجا بخورد؟ رزقش با خداست، خدا دارد به او می خوراند، غذا و رزق و روزی به او میدهد، امکانات زندگی به او میدهد پس نیازمند به الله شد و میداند آنجایی که محل استقرارش هست «مُسْتَقَرَّهَا»، منزلگاهش هست، جایی هست که در آن زندگی میکند، محل اصلی زندگیاش هست، خانهاش هست، لانهاش هست و میفهمد آن جاهایی که دارد میچرخد، این ور و آن ور میرود «مُسْتَوْدَعَهَا»، و قبلش هم که بحث رزق آورده، انسان و حیوان این ور و آن ور میچرخد که خیلی از قسمتهایش برای همان رزق است، این ور و آن ور میچرخد، شما یک نفر آدم در خیابان میبینید؛ شما آن آدم را فقط در خیابان میبینید، یک پرندهای روی یک سیمی میبینید؛ روی سیم برق نشسته ولی نمیدانید دیگر کجاها رفته، چه چیزهایی خورده و شب میخواهد کجا برود؟ لانهاش کجاست؟ این آدم خانهاش کجاست؟ کدام خیابان؟ کدام شهر؟ کدام پلاک؟ خدا همهی اینها را میفهمد و کاملاً بر تمام مخلوقاتش مسلط است و محل زندگی، گذرشان، همه چیز را میفهمد و نه تنها می فهمد، «كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» حتی در کتاب روشنگر، ثبت شده، نوشته شده است.
«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»(هود/۷)
و الله آن کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید درحالی که عرشش بر آب قرار داشت تا شما را آزمایش کند که کدامتان عمل پسندیدهای انجام میدهد و اگر تو بگویی که شما بعد از مرگ مبعوث خواهید شد قطعاً کسانی که کافرند میگویند: «این جز سحری آشکار نیست.»
میفرماید بعد از اینکه نمیشود از الله مخفی شد، نمیشود از الله در رفت، کافرترین آدمها، متکبرترین و بدترین آدمها که اگر بخواهد از خدا فرار کند و خودش را بیخیال خدا کند، که رزق و روزیاش با خداست و تمام جزئیات زندگیاش پیش خداست و خدا هم در مقابلش تمام این زمین و آسمان که وجود دارد، این هستی را (این زمین) الله خودش زیر پایش گذاشته و این آسمان را بالای سرش گذاشته، الله آن کسی است که زمین و آسمان را در شش روز، شش دوره خلق کرد که آن موقع هم عرشش بر آب قرار داشت و همهی اینها را بوجود آورد، اینها را، زمین و آسمان نبود از نیست بوجود آورد، این همه چیزها را بهم زد، این همه چیزها را ایجاد کرد که شما را امتحان کند که کدامتان عملشان بهتر است «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»، حالا تو اگر به آنها بگویی که شما بعد از مردن دوباره پیش همین خدا مبعوث میشوید در منطقشان نمیگنجد، میگویند که: «نه، این صحبتها سحر است، جادو است، ول بکنید.» یعنی عقلشان، مطقشان نمیتواند حل بکند که چطوری بعد از مردن دوباره زنده میشوند، خدایی که وقتی هیچی نبود تمام این کهکشانها و زمین و آسمانها را برای انسان ساخت و مسخرش کرد دوباره زمین و آسمان را به هم میزند و محشر و قیامتی قرار میدهد «إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ»، و دوباره انسان را احضار میکند، همهی اینها الله انجام میدهد ولی کافران در کتشان نمیرود، میگویند: «این حرفها اصلاً قابل فهم نیست، در عقل آدم نمیگنجد، اینها فقط به سحر و جادو اینها شبیه است، این حرفها شاعرانه است.»
«وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ ۗ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»(هود/۸)
و اگر ما عذاب را از آنها تا یک مدتی به تأخیر بیندازیم قطعاً میگویند که: «چه چیز آن را نگه داشته است.» ولی بدانید روزی که سراغشان بیاید هیچ کسی نیست که آن را منصرف و دور کند و آن را از آنها برطرف سازد و بر آنها محقق میشود همان چیزی که به آن استهزاء میکردند.
آنها این حرفها در منطقشان نرفت و نپذیرفتند که خداوند کیست، توجه نکردند، باز فرافکنی، باز مشغولیت به شهوت، به قدرت، به امکانات، به لذات، به خوشگذرانیها، حاضر نشدند به خداوند توجه کنند، خودشان را اینور و آنور مشغول کردند حالا امکان دارد عذاب بیاید ولی اگر عذاب هم یک مقدار به تأخیر افتاد، عذاب نیامد به مسخره میگویند که چرا نیامد، چه کسی جلو عذاب را گرفته، بگذارید بیاید، کدام خدا؟ خدا کجاست؟ چرا عذاب نمیآید، زود ما بیصبرانه منتظریم، «مَا يَحْبِسُهُ» چه کسی جلو آندرا گرفته، بگذارید عذاب بیاید، اوج غرور در مقابل آفریدگاری که کل عالم را در اختیارش قرار داده و همه چیز را زیر پای انسان ریختهاست؛ چه کسی این عذاب را نگه داشته است؟ بگذارید بیاید، میفرماید: «ولی بدانید «أَلَا» همه شما بفهمید روزی که آمد هیچ کس نمی تواند آن را بچرخاند، بگرداند به سمت دیگری ببرد.» و درگیر آن میشوند همان چیزی که به آن استهزاء و مسخره میکردند؛ «وَحَاقَ بِهِمْ» درگیر آن میشوند، دچار آن می شوند، بر سرشان محقق میشود و فرود میآید.
«وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ»(هود/۹)
و اگر ما به انسان از جانب خودمان رحمتی بچشانیم و بعد آن را از او بگیریم بدون شک که او بسیار ناامید و ناسپاس میشود.
میفرماید: ما اگر به انسان از جانب خود رحمتی بچشانیم امکانات زندگی، سلامتی، زیبایی، جوانی، خانه، ماشین، امکانات عالی، «رَحْمَةً» همه اینها را شامل میشود، اگر ما به انسان این نعمتها را بدهیم بعد یک مقداراز او بگیریم «نَزَعْنَاهَا مِنْهُ» از آن همه امکانات یک چیز را بگیریم، یک مقداری از سلامتی، یک مقداری از امکانات و دارایی، یک مقداری از او پس بگیریم همان انسان میشود «لَيَئُوسٌ»: ناامید، من شانس ندارم، دست به هر چیزی بزنم کارم نمیگیرد، من بدبختترین فرد روزگارم و «كَفُورٌ» من که در این دنیا خوبی ندیدم، خدا که هر چه بدی بوده در گردن ما ریختهاست، ناسپاس، کفور، ناشکر.
«وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي ۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»(هود/۱۰)
و اگر ما به او نعمتی بچشانیم بعد از ضرری که به او رسیده بود قطعاً میگوید: «بدیها از من رفت.» بدون شک که او بسیار شادمان و بسیار فخرفروش میشود.
از آنور قضیه این انسان، میفرماید که: اگر ما هم بعد از یک مصیبت و گرفتاری، گرفتاریش را برطرف کردیم و به او نعمت دادیم فقیر بود دارا شد، مریض بود سالم شد، مشکلات داشت برطرف شد، بعد از مشکلاتی که داشت «ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ» حالا ما به او نعمت دادیم، امکانات دادیم، حالا دیگر جنبه ندارد، بی ظرفیت می شود، میگوید که من دیگر سنم از آن مشکلات گذشت حالا دیگر من پخته شدم، فهمیدم چگونه زندگی کنم دیگر آن بدیها و آن سختیهایی که قبلاً در جوانی به آن دچار میشدم و خام بودم دیگر از من رفت، سن من از این چیزها گذشت، من دیگر زندگیم روی ریل است، عالی است. «ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي» دیگر سرمست میشود «إِنَّهُ لَفَرِحٌ» شادمان، سرمست، مغرور و «فَخُورٌ» بسیار فخرفروش و کسی که بسیار به خودش مینازد و خودش را میگیرد و دوست دارد از او تعریف کنند و مشاهده شود این فخور میشود.
«إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ»(هود/۱۱)
مگر کسانی که صبر پیشه کردند و کارهای شایسته انجام دادند برای آنها مغفرت واجر بسیار بزرگی هست.
یعنی دارد دنیا را به تصویر میکشد، که آدمهای بیجنبه این گونه هستند خوبی دیدند مغرور میشوند، بدی دیدهاند مأیوس میشوند، امیدشان را از دست میدهند یعنی زندگی را خیلی جدی گرفتهاند، آنها این دنیا را خیلی جدی گرفتهاند، فکر میکنند همه چیز همین است، همین دنیا اصل است، وجودشان همین دنیاست چون میخواستند خودشان را از خدا به غفلت بزنند، مشغول شهوات، لذتها، آن مشکلات، لذات و شهواتشان را کم میکند، مانعشان میشود و همه چیزشان همین دنیاست و دنیا تمام زندگیشان است، تمام وجودشان است، خوبی که میبینند، نعمت میبینند، سرمست میشوند، فوراً غرور به آن دست میدهد، یعنی جنبه ندارند و این قدر به نسبت دنیا نگاهشان، فکرشان ودیدگاهشان این گونه است؛ دنیا آنها را راحت وارد تنش میکند. میفرماید: «مگر کسانی که صبور هستند.» اگر خیلی داشته باشد صبور است میفهمد که اینها ماندگار نیست، زودگذر است، دیدگاهش درست است، گول نمیخورد، به دیگران ضرر نمیزند، به دیگران آسیب نمیزند چون میتواند و چون دارد، صبور است، حلیم است و اعمال شایسته انجام میدهند و حالا اگر نداشته باشد باز صبور است میفهمد که آن همه سال گذشت این هم میگذرد، همیشه به یک شکل نیست گاهی اینور، گاهی آنور، این هم میگذرد و در مقابل دارایی یا نداری کارهای خوب انجام میدهند نمازهایشان، اخلاقشان، تواضعشان و ایثارشان «وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ»، این آدمها از جانب الله برایشان مغفرت و بخشش هست و اجر بزرگی هم برایشان مهیاست. خب، ابتدا خواندیم که پیغمبر برای انسانها بشارت و انذار میداد حالا این بشارت برای افرادی است که صبوری کنند و اعمال صالح انجام دهند؛ مغفرت و اجر کبیر همان بشارت است که به تفسیر دارد بیان میشود.
«فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ۚ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»(هود/۱۲)
پس مبادا بعضی از آنچه که به تو وحی می شود را رها کنی و سینهات از این جهت تنگ شود که میگویند: «چرا گنجی براو نازل نشده؟ یا فرشته ای همراه او نیامده است ؟!» تو تنها هشدار دهندهای وخداوند بر همه چیز مسلط است.
پس مبادا! تو بخواهی بعضی از آن چیزهایی که به سوی تو وحی شده را رها کنی وسینهات را تنگ کنی، سینهات تنگ شود و دلت تنگ شود و خودت را دلتنگ کنی، مبادا خودت را دلتنگ کنی که آنها میگویند: «چرا بر او یک گنجی، یک گنجینهای نازل نمیشود؟ یا چرا ملکی همراه تو نیست؟» تو تنها انذار دهندهای و الله بر هرچیزی وکیل است، مسلط است. حالا آنها که حاضر نشدند خدا را جدی بگیرند، قیامت را جدی بگیرند و وقتی صحبتهای جدی از دین و قرآن و قیامت میشود شروع به اذیت میکنند، شروع میکنند به یکسری حرفهایی که تأثیر آنها را از بین ببرند. میفرماید: «نکند یک وقت صحبتهای آنها شاید تو را شاید دلتنگ میکند.» شاید یک وقت روی تو اثر نگذارد که سبب شود تغییر مسیر دهی و بعضی از آیاتی که آنها نمیپذیرند، ناراحتشان میکند یک وقت شاید بخواهی آن آیات را رها کنی: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ» بعضی از آن آیات که ناراحتشان میکند رها کنی، خیلی روی آنها مانور ندهی، سانسور کنی؛ نکند همچنین کاری کنی که البته این کار را نمیکنی یعنی نباید این کار را بکنی و نکند شاید بخاطر حرفهایشان تو خودت را دلتنگ کنی: «وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ» که حالا این حرفها را بزنند تا راحت باشند، از هر قید و بندی آزاد باشند و دنبال لذات، کیف و شهوات خودشان بروند حالا بیایند یکسری سمپاشیهایی بکنند؛ چرا اگر این پیغمبراست و اگر این فلان است چرا ما یک چیزهای خاصی نمیبینیم که این آدم از بقیه آدمها متفاوت باشد؟ چرا خیلی ثروتمند نیست؟ چرا شخصیتش، یک شخصیت اعلی اجتماعی، پولدار، از همه بالاتر، باکلاستر نیست؟ چرا این گونه نیست؟ یک آدم است، یک آدم معمولی است، فقیر است، در سطح معمولی جامعه است، چرا این گونه است؟ اصلاً چرا با او یک فرشته نیست؟ که ما بفهمیمم این شخص خاص است؛ فرافکنی. یک وقت خودت را ناراحت نکنی و این حرفها در مسیر تو تغییر ایجاد نکند از جانب شهوتپرستان و دنیاپرستان خیلی عادی است، تو کار خودت را بکن، «إِنَّمَاۤ أَنتَ نَذِیرࣱ» تو فقط انذاردهندهای؛ کسی که گوش نداد، توجه نکرد با صحبت و با بیان انذار میدهی، کار دیگری لازم نیست انجام دهی، الله بر همه چیزی وکیل است و مسلط است و بر همه چیز اشراف دارد، آن الله خودش میفهمد با این بندگان چکار کند در این زندگی، در این دنیا، بعد از مرگ، موقع مرگ و در قیامت خدا بر هر چیزی مسلط است و اینها دیگر به خدا مربوط میشود تو فقط کار رسالت و انذار خودت را انجام بده.