سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 203 / جزء 11 / آیه 100 الی 106

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۰۳

«وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (توبه/١٠٠)

و سبقت‌گیرندگان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آن‌ها تبعیت کردند الله از آن‌ها راضی شد و آن‌ها هم از او راضی شدند و آماده کرد برای آن‌ها باغ‌هایی که جاری است زیر آن‌ نهرها، در آن همیشه ماندگار هستند. آن است پیروزی بزرگ.

بعد از این‌که گروه‌های مختلف منافقان و کارهای‌شان را بیان کرد، حالا در مورد عکس آن‌ها دارد صحبت می‌کند، گروه مثبت. و قشنگ دارد در این صفحه، صفحه‌ی قبل، صفحه بعد، دسته‌های مختلف مردم که در یک جامعه به صورت طبیعی پدید می‌آیند صحبت می‌کند، آدم‌های خوب، بد و می‌خوانیم، دارد می‌آید و این‌ها را ما باید بدانیم که در جامعه همه‌ طیف‌ها، همه‌ گروه‌ها و همه جور آدم پیدا می‌شود. حالا این قسمت بهترین انسان‌ها، کسانی که سبقت می‌گیرند، یعنی تلاششان بر این است که جلو بیافتند و بعد از همان نسل اول اول از مهاجران و انصار، مهاجران که حاضر شدند کل زندگی خود را بدهند، تمام آن‌چه را که تا آن موقع جمع کرده بودن، هر چه که داشتند، چه بسا که خیلی‌ها حتی همسر خود را هم از دست دادند، فرزندان خود را رها کردند، کل زندگی‌ خود، خانه‌ی خود را رها کردند و رفتند برای دین خدا و انصار هم‌ آن‌ها را تحویل گرفتند و اگر تحویل نمی‌گرفتند مهاجران واقعا توی دردسر بودند. آن‌ها را تحویل گرفتند و حاضر شدند زندگی خود را نصف کنند و با مهاجران تقسیم کنند؛ یعنی کسانی که پایه گذاری کردند این دین را و رشدش دادند و پی ریزی کردند. حالا این‌ها که از همه سبقت گرفتند و نخستین افراد بودند از مهاجران و انصار و کسانی که از آن‌ها به نیکی تبعیت کردند. حالا مابقی اصحاب پیغمبر که بعد‌ها می‌آمدند، یعنی در قدم‌ دوم، سوم به آن‌ها ملحق شدند و به همین شکل نسل بعدی که تابعین باشند و تا حالا و تا روز قیامت کسانی که از مهاجران و انصار تبعیت کردند، مسیر آن‌ها را به نیکی در پیش گرفتند و همان مسیر را رفتند. می‌فرماید که این‌ها الله از آن‌ها راضی شد و آن‌ها هم از الله راضی شدند؛ یعنی همین که آن‌ها آن‌ همه ایثار کردند و حاضر شدند زندگی خود را به خاطر خدا بدهند، خدا از این عمل آن‌ها راضی شد و آن‌ها هم که زندگی خود را دادند از خدا راضی هستند، یعنی بر آن‌ها فشار نیست، زور نیست، ناراحت نیستند از این‌که آن‌ها را برای خدا فدا کردند ، از خدا راضی هستند، با دل راضی این کار را انجام دادند چون خدا را دوست دارند و از آن طرف خدا هم آن‌قدر برای‌شان جبران می‌کند که از خدا راضی خواهند شد بیش از دنیا، در روز قیامت هم دوباره آن‌ها از خدا راضی خواهند شد، از آن‌ همه نعمت‌هایی که از خدا دریافت خواهند کرد. و می‌فرماید برای‌شان باغ‌هایی که آماد شده از زیرش نهر‌ها جاری هستند: «تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ»، در تمام جاهای قرآن «مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» است، الا فقط یک استثنا در همین آیه که «مِنْ» ندارد، انگار که در سایر باغ‌ها، باغ‌هایی است در بهشت که از زیرش، یعنی از  قسمت‌هایی از آن باغ نهر جاری است از یک قسمت‌هایی دارد عبور می‌کند. ولی باغ این‌ها، بهشت این‌ها، از تمام قسمت‌های آن نهر جاری است، نه از قسمتی از آن، از تمام آن، یعنی انگار اصلاً منبع آن‌ نهر‌ها و چشمه‌ها آن‌جا هستند و از آن‌جا به باغ‌های دیگر می‌رود، آن‌هایی که در رده‌های پایین تر هستند رودی که از باغ آن‌ها می‌گذرد سر چشمه‌ی آن از همین، نزد این‌ها است. چون همین‌طور هم در دنیا آن‌هایی که نسل‌های بعدی  دین‌دار شدند دین خود را از دست این‌ها گرفتند، از کنار این‌ها دین عبور کرده و عبورش دادن آن دین را و نسل‌های بعدی استفاده کردند. در بهشت هم آن‌هایی که بعدی‌ها که استفاده می‌کنند قشنگ از باغ و بستان و این‌ها چشمه روان می‌شود و به آن‌ها می‌رسد و همیشه هم‌ در آن ماندگار هستند این است رستگاری عظیم. خیلی آیه‌ی امیدوار کننده‌ای است چون مخصوص مهاجران و انصار نیست، درست است که آن‌ها اول بودند منتها کسانی که در مسیر آن‌ها می‌روند، به هدف آن‌ها حرکت می‌کنند، همان هدفی که آن‌ها داشتند، همان ارزش‌هایی که آن‌ها باورش داشتند و بر همان مسیر دارند حرکت می‌کنند هم قشنگ به همین شکل شامل آن‌ها می‌شود و خدا از آن‌ها راضی می‌شود و آن‌ها هم از خدا راضی هستند و باز هم باغ و جنت‌شان به این شکل است، همیشه هم در آن ماندگار هستند، این پیروزی بزرگ نصیب نسل‌های بعدی هم همراه مهاجران و انصار می‌شود.

«وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ» (توبه/١٠١)

و از ماحول شما (اطراف شما) صحرانشین‌هایی هستند که منافق هستند و از اهل مدینه هم تمرین کردند بر نفاق، تو آن‌ها را نمی‌شناسی، ما آن‌ها را می‌شناسیم، خیلی زود آن‌ها را دو مرتبه عذاب می‌دهیم و بعد به سوی عذاب عظیم برگردانده می‌شوند.

 دسته‌ی دیگر مردم! می‌فرماید که در پیرامون شما واطراف شما خیلی هستند از قبائلی که زندگی می‌کنند از آن اعراب هستند افرادی که منافق هستند، یعنی با شما صادق نیستند، با دورویی دارند زندگی می‌کنند، هم با شما هم با خدا، ظاهر را گرفتند، درون‌شان چیز دیگری است و از اهل مدینه هم هستند. حالا این بیرون شهر، اطراف شهر، اما داخل شهر هم هستند افرادی که باز منافق هستند، باز با شما صادق و خالص نیستند، مشکل دارند، آن‌ها دیگر حسابی تمرین کردند. حالا بادیه نشین امکان دارد خیلی سطحی، خیلی ساده باشد، در همان نفاقش آن‌قدر تمرین نداشته باشد یا وارد نباشند ولی این‌ها که اهل شهر هستند خیلی مهارت دارند: «مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ» یعنی دیگر استاد هستند، یعنی خیلی مهارت دارند، خیلی تمرین کردند بر نفاق و خیلی بلد هستند که چطوری نفاق خود را مخفی کنند، کسی از حالشان نفهمد. «لَا تَعْلَمُهُمْ»: تو هم آن‌ها را نمی‌شناسی، فقط خدا آن‌ها را می‌شناسد «نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ»: ما آن‌ها را می‌شناسیم. می‌گوید ما آن‌ها را خیلی زود عذاب می‌دهیم، دو بار چون یک بار اصلاً همین که با خدا دورو هستند، با خدا خالص و صادق نیستند زجر خود را در همین دنیا می‌کشند، زجر روحی امکان دارد باشد، فشارهای روحی، اضطراب‌ها، مشکلات، سختی‌ها و این که با شما هم دو رنگ و دو رو هستند، وقتی که دیگران را گول می‌زنند، دیگران را سر کار می‌گذارند، اذیت می‌کنند و همه‌ی این‌ها، تاوانش را در همین دنیا پس می‌دهند. ما دو مرتبه آن‌ها را عذاب می‌دهیم، نه فقط یک بار و دائما این‌ها از دو بعد دارند عذاب می‌شوند و این دنیا، و بعدش هم به سوی عذاب عظیمی بر گردانده می‌شوند، این دیگر بعد از مرگ می‌شود.

«وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (توبه/١٠٢)

و دیگرانی هستند که به گناهان خود اعتراف کردند، خلط کردند (مخلوط کردند) عمل صالح را با عمل بد (با کارهای دیگر که بد هستند) امید است که خدا توبه‌ی آن‌ها را بپذیرد. که الله غفور و رحیم است.

باز از دسته‌ی دیگر مردم! این‌ها بفهمید که طبیعی است در جامعه‌ی شما این افراد مختلف وجود دارند. گروه دیگر که به گناه‌ خود اعتراف دارند، به قصورت خود، کوتاهی خود، انجام وظیفه‌ی خود، به کوتاهی کردن اعتراف دارند. یک عذاب وجدان‌هایی دارند پیش خودشان و عمل صالح را و خوب و بد را قاطی می‌کنند، گاهی این، گاهی آن، این ساعت خوب هستند، آن ساعت بد هستن، این ساعت راست هستند، آن ساعت دروغ می‌گویند، کار خوب و بد همیشه دارند انجام می‌دهند. می‌گوید این‌ها امید است که خدا آن‌ها را ببخشد. امید است که خدا غفور و رحیم است. باز هم خیلی از مردم این‌طوری هستند، وقتی که تحت تاثیر تبلیغات آدم‌های بد قرار می‌گیرند می‌روند کارهای بد انجام می‌دهند، از آن‌ها تقلید می‌کنند، وقتی تحت تاثیر افراد خوب قرار می‌گیرند، می‌روند آدم خوبی می‌شوند، نماز، کارهای دیگر، صدقات و اصلاً مدتی خیلی آدم خوبی است، دوباره آن‌طرف می‌رود، دوباره این‌ طرف می‌آید،  این‌طوری زندگی می‌کند، در یک خط نیست. ولی از آن طرف آدم مغرض هم‌ نیست. این آدم امید است که خدا او را ببخشد، زیرا که خدا غفور و رحیم است.

«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (توبه/١٠٣)

بگیر از اموال آن‌ها به عنوان صدقه تا آن‌ها را پاک کنی و آن‌ها را رشد دهی، تزکیه کنی به وسیله‌ی آن و بر آن‌ها درود بفرست (دعا کن، تحسین کن) که بدون شک دعای تو (درود و تحسین تو) مایه‌ی آرامش است برای آن‌ها و الله شنوای دانا است.

یکی از مسیرهای پاک‌سازی آن‌ها گرفتن اموال از آن‌ها است؛ یعنی آن‌ها حاضر شوند صدقه دهند. از آن‌ها، از اموال‌شان صدقه بگیر؛ یعنی قسمتی کمی از اموالی که دارند، از کل مال‌شان یک قسمت کمی به عنوان صدقه از آن‌ها دریافت کن که با این کار آن‌ها را پاک می‌کنی. یعنی انسان درونش پر از افکار منفی، یک سری خصائص منفی، بخل، طمع، شح، حسادت و خیلی مسائل دیگر وجود دارد و با گرفتن صدقه از آن‌ها، آن‌ها از این طمع و بخل و این‌ها پاک‌شان می‌کنی: «تُطَهِّرُهُمْ»، به نفع خودشان است. «وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا»: و آن‌ها را رشد‌شان می‌دهی، روح‌شان رشد پیدا می‌کند، تمرین می‌کنند که خرج کنند، از خودشان بزنند، روح‌شان رشد می‌کند، شخصیت‌شان رشد می‌کند، بزرگ می‌شوند، پرورش پیدا می‌کنند. «تُزَكِّيهِمْ»: آن‌ها پاک می‌شوند که نتیجه‌ی آن «تُطَهِّرُهُمْ» می‌شود. «تُزَكِّيهِمْ»: آن‌ها را پاک می‌کنی و بزرگ‌شان می‌کنی، رشدشان می‌دهی، هم به نسبت کسی که دارد زکات را می‌دهد، صدقه را می‌دهد، پاک می‌شود و رشد می‌کند، هم آن‌هایی که می‌گیرند به عنوان صدقه هم دوباره پاک می‌شوند، فکر دزدی و خیانت و این‌ها نمی‌کنند. دیگر آن‌ها رشد می‌کنند. پولی دست‌شان می‌آید سرمایه گذاری می‌کنند و وضع‌شان خوب می‌شود.

آن‌هایی که صدقه می‌دهند تمرین صدقه دادن و این اعتبار کسب کردن و مورد اعتماد قرار گرفتن که اعتماد بزرگترین سرمایه است و تمرین این که شخص پولی را از خودش بدهد، ریسک کند، در زندگی خود ریسک پذیر باشد خیلی مواقع سبب می‌شود که توسعه پیدا کند هم از نظر مالی، سرمایه‌گذاری، شخصیتی، همه‌ی این‌ها، می‌فرماید تو این کار را کن تا این منافع بدست بیاورند. «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ»: و بر آن‌ها درود بفرست، دعا کن، دعای خیر برای آن‌ها کن و تحسن‌شان کن، تایید‌شان کن که همین تحسین و تایید و دعای تو برای آن‌ها مایه‌ی آرامش است. وقتی که شخص بفهمد که مرضیّ پیغمبر است، مرضیّ دین اسلام است؛ یعنی آن‌طور که دین اسلام از او خواسته دارد انجام می‌دهد، احساس ارزشمندی می‌کند، احساس ارزشمندی که کرد دلش آرام می‌شود، این مایه‌ی آرامش شخص می‌شود، دیگر از اضطراب و نگرانی و استرس و این‌ها رها می‌شود. این دعای تو مایه‌ی آرامش آن‌ها می‌شود که الله شنوای دانا است. تو وقتی می‌گویی خدا دارد می‌شنود، به حال آن‌ها چه تاثیراتی دارد هم خدا دانا است و آن‌ها را می‌فهمد.

«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (توبه/١٠٤)

آیا نمی‌دانند که الله آن خودش است که توبه را می‌پذیرد از بندگانش و خودش است که صدقات را می‌گیرد و نمی‌دانند که الله خودش تواب الرحیم است.(توبه پذیر مهرورز است)

به ظاهر ای پیغمبر تو از آن‌ها آن اموال را بگیر و آن‌ها می‌خواهند که پاک شوند، رشد کنند، توبه کنند از یک سری اخلاق قبل، ولی آن‌ها مگر نمی‌فهمند که الله توبه را از بندگان خود قبول می‌کند. خدا صدقات را می‌گیرد. روبه‌روی او پیغمبر است. روبه‌روی او افراد دیگر هستند که کارهای سازماندهی صدقات و زکات و این‌ها را انجام می‌دهند، ولی کسی که در حقیقت دارد

آن صدقات را می‌گیرد خدا است. طرف آن‌ها خدا حضور دارد. آن‌ها با خدا طرف هستند؛ یعنی به خاطر خدا دارند این‌ کارها را انجام می‌دهند و خدا از آن‌ها می‌گیرد و خدا است که توبه‌ی آن‌ها را می‌پذیرد و با آن‌ها مهرورزی می‌کند. طرف آن‌ها خدا است؛ یعنی در هر زمانی که باشد، الان پیغمبر است از آن‌ها صدقه بگیرد، دعا کند برای آن‌ها، یک‌ زمانی پیغمبر دیگر نیست ولی خدا همیشه هست، مگر نمی‌فهمند، طرف‌شان خدا است، مهم نیست که پیغمبر باشد یا نباشد. شما دائما آن کارها را که انجام دهید خدا که همیشه هست توبه‌ی شما را بپذیرد و صدقات شما را دریافت کند، انگار شما دارید به خدا می‌دهید، این را مگر دقت نکردید، دقت کنید که این‌طوری است.

«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (توبه/١٠٥)

و بگو عمل کنید که خیلی زود الله عمل شما را خواهد دید، همچنین رسولش و مومنان عمل شما را خواهند دید. و خیلی زود هم برگردانده می‌شوید به سوی داننده‌ی پنهان و آشکار و بعد به شما خبر می‌دهد به کارهایی که انجام می‌دادید‌.

این آیات آمد، و حالا دیگر نوبت شما است. افراد مختلف بیان شد؛ از آن منافقان، از آن اعراب بادیه نشین که منافقی در می‌آورند، منافق باز هستند، آن‌هایی که اهل شهر هستند، آن‌هایی که عمل خوب و بد را قاطی می‌کنند، آن‌هایی که عذاب وجدان دارند و انواع مردم، حالا دیگر نوبت شما است بفرمائید بروید زندگی خود را کنید، کارهای خود و عمل خود را انجام دهید ولی بفهمید که الله عمل شما را دارد می‌بیند. این اعمال آینده‌ی شما خدا می‌بیند. پیغمبرش می‌بیند. مومنان می‌بینند و دیدن مومنان، قضاوت مومنان خیلی مهم است، چون خودشان مومن هستند، آدم‌های درستی هستند، آن‌ها هم می‌بینند و در مورد شما قضاوت می‌کنند. این در دنیا این طوری است، بفهمید و بعد از آن هم به سوی کسی که پنهان و آشکار را می‌فهمد یعنی الله، به سوی او برمی‌گردید، بعد الله خودش به شما خبر می‌دهد از  کارهای شما که چه کارهایی داشتید در دنیا انجام می‌دادید. بروید که خبر این خبر است. حالا دیگر ماجرا این است. حالا بفرمایید بروید ادامه‌ی زندگی خود!

«وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (توبه/١٠٦)

و دیگرانی هستند که موکول شدند به امر خدا، یا آن‌ها را عذاب می‌دهد و یا این‌که آن‌ها را می‌بخشد. و الله داننده‌ی حکیم است.

باز گروه دیگر هستند که دیگر به امر خدا واگذار شدند؛ دیگر هیچ کدام از آن‌هایی که گذشت نیستند، این‌ها دیگر جور دیگر و نوع دیگری از مردم هستند. یک طیف دیگری هستند که اصلاً شاید کارهای آن‌ها قابل ذکر هم نباشد. نه آدم غرض‌ ورز، نه آدم خوب، نه تاثیر گذار، نه هیچ چیزی، اصلاً قابل ذکر هم شاید نباشد برای خودمان دسته بندی آن‌ها، دیگرانی هستند باز هم از انواع مختلف مردم که آن‌ها دیگر به خدا واگذار شده که در باره‌ی آن‌ها قضاوت کند، دیگر با شما نیست. حالا خواه خدا آن‌ها را عذاب دهد، یا خدا آن‌ها را ببخشد. اصلاً نه وظیفه شناس است، دنبال زندگی معمولی خود است، به هیچ چیزی توجه ندارد، احساس مسیولیت ندارد، اذیت هم نمی‌کند، خوبی هم نمی‌کند، خدا می‌داند. می‌گوید این‌ها دیگر خدا خودش می‌فهمد با آن‌ها چه‌کار کند. قضاوت با شما نیست. الله علیم است، دانا است و به حال آن‌ها آگاه است و حکیم است می‌فهد که در مقابل آن‌ها چه کاری انجام دهد.