سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۲۰۰ / جزء ۱۰ / آیه ۸۰ الی ۸۶

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۰۰

«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (توبه/٨٠)

برای آن‌ها استغفار کن یا که برای آن‌ها استغفار نکن، اگر هم برای آن‌ها هفتاد مرتبه استغفار کنی پس هرگزالله آن‌ها را نمی‌بخشد. این مجازات به این دلیل است که آن‌ها به الله و رسولش کافر شدند. و الله قوم فاسق را هدایت نمی‌دهد.

 حالا به نسبت افرادی که کافر شدند یا منافق شدند، خدا آن‌ها را آفریده به این موقعیت رسانده و آن‌ها به همان خدا، آفریننده‌ی خود کافر می‌شوند، و با آن عقابت می‌کنند، دشمنی می‌کنند. حالا می‌فرماید که این افراد که همچنین موضعی در مقابل خدا دارند تو برای آن‌ها طلب بخشش کنی یا نکنی خدا آن‌ها را نمی‌بخشد. هفتاد مرتبه و هر چقدر هم استغفار کنی برای آن‌ها فایده ندارد فقط داری وقت خود را طلف می‌کنی خدا آن‌ها را نمی‌بخشد و اصلاً تو برای آن‌ها رو نزن، پیش خدا رو نزن، رو بزنی رو نزنی فرقی نمی‌کند. این موضع‌شان سبب شده که دیگر خدا آن‌ها را برای همیشه با آن گناه نگه دارد. آن‌ها را نبخشد. چون نسبت به الله و رسولش کافر شدند. یعنی آمدند به جنگ خدا! خیلی حرف است! دشمنی با خدا و با پیغمبرش و البته که الله قوم فاسق را هدایت نمی‌دهد؛ یعنی قومی که

تصمیم گرفته از خدا فرمان نبرد، این می‌شود فاسق، تصمیم گرفته که بر مسیر نافرمانی خدا حرکت کند، زندگیش آن‌طوری باشد هر چیزی که خدا گفت بر عکس آن،  همچنین قومی خدا هدایتش نمی‌دهد.

«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ ۗ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا ۚ لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ» (توبه/٨١)

شادمانی کردند کسانی که تخلف کردند با نشستن‌شان، بر خلاف دستور پیغمبر (ص) (خوشحالی کردند، شادمانی کردند، کسانی که تخلف کردند، در شهر ماندند، با نشستن‌شان در مخالفت رسول‌الله (ص)  و بدشان آمد که با اموالشان و جان‌شان در راه الله جهاد کنند و گفتند که شما هم در گرمای سوزان خارج نشوید. بگو آتش جهنم شدیدتر است از نظر سوزندگی اگر واقعاً بفهمند.

 از رفتارهای‌شان دارد بیان می‌کند که این آدم‌ها چه کسی هستند که خدا آن‌ها را نمی‌بخشد ولو که پیغمبر برای آن‌ها دعا کند. می‌گوید آن‌هایی که تخلف کنند، ماندن در شهر، همین ماندن آن‌ها در شهر و عدم احساس مسولیت و عدم همراهی با جامعه‌ی مسلمان، این می‌شود: «الْمُخَلَّفُونَ»، بعد «بِمَقْعَدِهِمْ»: در شهر گرفتن نشستند بر اساس نافرمانی رسول‌: «خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ»، یعنی رسول‌الله از آن‌ها می‌خواست همراهی‌شان را، همکاری‌شان را، آن‌ها عمداً با رسول‌الله مخالفت کردند و عکس آن خواسته‌ی رسول‌الله انجام دادند! این دو تا، بعد «وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا»: بدشان آمد، اصلاً حاضر نشدند که در راه خدا با اموال و جان‌شان کاری انجام دهند، حرکتی انجام دهند، خوش‌شان نیامد، این می‌شود: «وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، سه تا تخلف سنگین، جرم سنگین، این خودشان، حالا «وَقَالُوا»: به دیگران هم چه می‌گویند؟ تازه دیگران را هم تشویق می‌کنند

که مثل خودشان شوند، می‌گویند: «لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ» – «لَا تَنْفِرُوا»: یعنی از شهر در نروید، خارج نشوید در این گرمای سوزان تابستان، تو به آن‌ها بگو که آتش جهنم از این گرمتر است. شما با این کارتان این گرما را دارید تحمل نمی‌کنید. انگیزه‌ی دیگران را هم دارید از بین می‌برید. نتیجه‌ی کارتان می‌شود آتش جهنم، آتش جهنم سوزان‌تر از هوای تابستان است. اگر آن‌ها می‌فهمیدند، این قضیه را درک می‌کردند.

«فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه/٨٢)

پس باید اندک بخندند و زیاد بگریند، جزای کارهایی که انجام می‌دادند.

 این کارها عاقبت دارد؛ البته در دنیا سر امنیت، جان، دین و همه چیز از داشته‌های مردم مشکلاتی درست می‌کنند، و این کارها همچنان اگر ادامه بدهند، باید در حقیقت این‌طوری زندگی کنند که کم خنده کنند، آیه‌ی قبل فرمود که «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ»: شادمانی می‌کردند، قح‌قح می‌زدند و خوشحالی می‌کردند: «فَرِحَ»، می‌گوید نه! اینان اگر بفهمند واقعاً چه کاری دارند انجام می‌دهند، یعنی آن‌چیزی که حق و حقیقت است، باید آن‌ها کم خنده کنند، نه که آن همه سر مست و شادمان زندگی کنند. کارهای‌شان آن‌ها را به خوشحالی نمی‌برد. آن‌ها را دارد بدبخت می‌کند؛ پس باید به حال خودشان زیاد گریه کنند، و از این کارهای‌شان شادمان نشوند به دلیل کارهایی که دارند انجام می‌دهند: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ».

«فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَىٰ طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا ۖ إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ» (توبه/٨٣)

پس اگر الله تو را به سوی گروهی از آن‌ها برگرداند، آن موقع از تو اجازه خواستند برای خارج شدند، بگو به آن‌ها که شما دیگر هیچ وقت با من خارج نشوید، و هیچ وقت با من با دشمن نجنگید، شما راضی شدید در شهر نشستن همان بار اول. (راضی شدید، حاضر شدید که در شهر بنشینید، پس از حالا هم باشید همان‌ جا در شهر) «فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ»: با همان کسانی که در شهر نشستند. (شما هم همراه آن پیران و مریضان، با آن‌ها بنشینید.)

حالا می‌فرماید که در این جنگ سرنوشت ساز خطرناک و سخت، این بار که با تو همراهی نکردند، حالا تو اگر با موفقیت پیش آن‌ها برگشتی، یک بار دیگر در آینده فرصت ایجاد شد که یک جنگی دیگر قرار شد در بگیرد و بعد آن‌ها آمدند پیش تو تا با تو خارج شوند، «فَاسْتَأْذَنُوكَ»: یعنی از تواجازه می‌خواهند «لِلْخُرُوجِ»: تا خارج شوند، تو را در آن جنگ همراهی کنند، جنگ بعدی که هنوز اتفاق نیافتاده، آینده اگر اتفاق افتاد، دوباره سر و کار تو با آن‌ها افتاد، آن موقع به آن‌ها بگو که دیگر نمی‌خواهد «لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا»: دیگر شما هیچ وقت با من خارج نمی‌شوید و با من دیگر نمی‌خواهد با دشمنان بجنگید، شما روز اول آن جنگ سخت حاضر شدید بنشینید: «إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ» – «أَوَّلَ مَرَّةٍ»: آن دفعه شما نیامدید، پشیمان هم نیستید، اصلاً اظهار ناراحتی هم نکردید و توبه هم نکردید و حالا می‌خواهید مثلاً دوباره با من جنگ آسانتر بیایید، نمی‌خواهد بیایید، بنشینید همان جا در شهر، همراه کسانی که پیر و علیل و … هستند، شما با این‌ها بنشینید. «مَعَ الْخَالِفِينَ»: آن‌هایی که در شهر می‌مانند و دیگر نمی‌توانند در جنگ شرکت کنند شما با آن‌ها باشید. حالا البته دارد می‌گوید که بعد از این با من بیرون نخواهید آمد و واقعاً هم این‌طوری شد، یعنی با پیغمبر (ص) دیگر خارج نشدند، همان آخرین دفعه‌ای بود که دیگر آن موقعیت را باختند، از دست دادن همراهی پیغمبر و دیگر هیچ وقت همراه پیغمبر خارج نشدند و البته دیگر طولی  نکشید یک سال و اندی بعد از این آیات، بعد از جنگ تبوک دیگر رسول‌الله از دنیا رفت و حالا هر کس که توبه کرد و دست از این مسیر کشید که خوش‌ به حالش و هر کس هم که توبه نکرد که دیگر برای همیشه باخت و این آیات برایش رقم خورد. و البته این آیات آن موقع و امروزه هم کارهای سخت؛ وقتی که در یک جامعه کارهای فرهنگی، دینی، اجتماعی انجام می‌شود و بعضی وقت‌ها واقعاً کارها ریسکش بالا است از هر نظر یا هزینه‌ی مالی دارد، هزینه‌ی زمانی، چه بسا هزینه‌ی جانی، شخص باید ایثار کند، از خیلی داشته‌های خود بگذرد، حالا افرادی که همراهی نمی‌کنند، می‌مانند، از همراهی آن کارها و فعالیت‌ها خودشان را دور می‌گیرند و اصلاً احساس مسولیت ندارند و خوشحال هستند با آن کارشان که دیگر خودشان را در هیچ خطری، در هیچ زحمتی نیانداختند و چسبیدن به همین دنیا و به این شکل،  این آیات همچنان به سمت این افراد سرازیر است، آن‌ها را هم در بر می‌گیرد، با آن‌ها هم کار دارد این آیات، یعنی بعد از هزار و چهارصد سال، این آیات با این همه رشد همه نوع که بشر به رشد و ترقی رسیده، خیلی افراد هستند که مثل افراد هزار و چهارصد سال قبل، مثل همین افرادی که آیات  دارد در مورد آن‌ها صحبت می‌کند و دارند زندگی می‌کنند همین الان! این قدر رشد فکری و فرهنگی اتفاق افتاده ولی قشنگ مثل همین آیات که دارد در موردشان صحبت می‌کند همین امروزه فراوان هستند افرادی که این آیات بر آن‌ها صادق است. امکان دارد من و شما نفهمیم، خدا می‌فهمد، این‌ها دیگر روز قیامت عذر و بهانه‌ای ندارند که صف خودشان را از صف خدا و پیغمبر و مومنان جدا کردند و هیچ احساس مسولیتی به نسبت خدا و پیغمبر ندارند. پس در لابه‌لای آیات حواسمان باشد که آیات همچنان ادامه دارد و کار به مرام و تفکر شخص دارد نه اشخاص خاص، که اسمشان که بود که آن زمان چه کسانی بودند. ربطی به این قضیه ندارد. به رفتار و تفکر انسان‌ها، به ایمان انسان‌ها ربط دارد.

«وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ ۖ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ» (توبه/٨٤)

 و تو بر هیچ‌کدام از آن‌ها نماز هم نخوان، دعا نکن، هرگز! بر قبرش هم نیایست، که آن‌ها به الله و رسولش کافر شدند و مردند در حالی که فاسق هستند.

وقتی آن‌ها (آیه هشتاد بیان فرمود که برای آن‌ها طلب  بخشش بکنی یا نکنی فایده ندارد.) حالا امکان دارد که در طول زندگی این اتفاق نیافتد، اما بعد از مردن‌شان یک آدابی است برای مرده‌های مسلمان که بر آن‌ها نماز میت خوانده می‌شود و نماز خودش دعا است. می‌گوید آن آخر آخر باز هم برای‌شان دعا نکن. آخرین کاری که یک مرده، یک میت ارتباط دارد با زندگان همان نماز میت است که دست جمعی می‌آیند جمع می‌شوند و بر او نماز می‌خوانند. می‌گوید بر هیچ کدام از این افراد دعا نخوان، نماز بر آن‌ها نخوان. چون نماز خواندن یک بدرقه‌ی از آن شخص است. از آن مرده که الان رفته به سوی خدا آن مومن است و دارد می‌رود به سمت رضای خدا، به سمت خدا، به سمت بهشت خدا بقیه او را بدرقه می‌کنند و برای او دعا می‌کنند، برای موفقیت که الان سفر شروع شده به سمت خدا «وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»:  به سوی خدا دارد بر می‌گردد، به بدرقه‌ی او می‌روند، برای او دعا می‌کنند، ثابت قدمی برای او می‌خواهند، این را مومنان در حقش انجام می‌دهند. احساس مسولیت دارند به  نسبت آن برادرشان، خواهرشان که فوت شدند. می‌گوید آن‌ها دیگر این برادری را به هم زدند، دیگر هیچ حقی بر گردن شما ندارند که بخواهید به بدرقه‌ی آن‌ها بروید و کاری برای آن‌ها انجام دهید. و می‌فرماید که «وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ»: حتی بر قبر هیچ کدام‌شان هم نیایستد؛ چون ایستادن بر قبرشان شاید دیگران تصور کنند که تو داری تاییدشان می‌کنند، شخصیت‌شان مورد تایید تو است که الان ایستادی بر قبرش، پس بر قبرش هم نایست؛ یعنی هیچ نوع مشارکتی در کفن و دفن آن شخص انجام نده، حضور نداشته باش، آن‌ها به الله و رسولش کافر شدند، جنگیدن، با خدا و رسولش رابطه‌ی خصمانه گرفتند ، پس تو این کارها را، این لطف‌ها را در حق‌شان‌ نکن.  یکی از روش‌های تربیتی است، که مهر خود را دارد از آن‌ها می‌گیرد؛ عاطفه، معنویات، دعا معنوی است، ایستادن بر قبر، مشارکت، تایید شخصیت و این‌ها همش معنوی است، دارد لطف‌های معنوی خود را از آن‌ها دریغ می‌کند و الان دارد با زنده‌ها صحبت می‌کند که این‌ها بفهمند عاقبت کارشان این‌طوری است. حالا اگر وجدانی، ایمانی، انسانیتی دارند، بفهمند ووجدان‌شان بیدار شود. این‌ها همه رحمت به خودشان که آن‌ها را متوجه کند، از سر کینه نیست از سر رحمت است تا آن‌ها قبل از این‌که دیر شود، الان بشنوند، بفهمند و زودتر قبل از این‌که وقت از دست‌شان برود برگردند. می‌گوید که این‌ها به خدا و پیغمبرش کافر شدند و مردند با نافرمانی: «وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ».

«وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ» (توبه/٨٥)

و تو را به تعجب نیاندازد نه اموال‌شان و نه اولادشان که الله می‌خواهد آن‌ها را در دنیا به همان‌ها عذاب دهد و تا جان‌های‌شان برود در حالی کا آن‌ها کافر هستند.

داشتن اموال و موقعیت ومکنت و فرزندان خوب ورشید و این‌ها در چشمان مردم سبب می‌شود که برای شخص هویت سازی شود. شخصیت  سازی شود و شخص تحت تاثیر آن شخصیت قرار بگیرد. می‌گوید شما یک موقع تحت تاثیر آن چون پولدار است، چون وضعیت مال و مادی و این‌ها خیلی خوب است، تحت تاثیر این‌ها قرار نگیرید که این‌هایی که دارند، این موقعیت‌ها خدا می‌خواهد با همین‌ها آن‌ها را در همین‌ دنیا عذاب دهد. بیشترین افسردگی‌ها وخودکشی‌ها و گرفتاری‌ها برای افراد پولدار دنیاپرست است؛ که البته پولداری و دنیا داری برای افراد مومن سبب رحمت می‌شود و پولداری برای افراد دنیاپرست سبب عقوبت و عذاب می‌شود. شکنجه‌ی روحی و افسردگی و این‌ها می‌شود. می‌گوید خدا می‌خواهد با همین‌ها در دنیا عذاب‌شان دهد و آن‌قدر خودشان را به هلاکت بیاندازند با همین اموال و همین گرفتاری‌ها و مشغله‌ها تا این‌که جان بدهند، «وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ»: و با همین حالت کفر جان بدهند و از دنیا بروند.

«وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ» (توبه/٨٦)

و زمانی که سوره‌ای نازل شد که ایمان بیاورید به الله و همراه رسولش جهاد کنید، از آن‌‌ها کسانی که دارای مکنت و جایگاه هستند از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند بگذارید ما همراه با کسانی که خانه نشین هستند بنشینیم (بگیریم همین‌جا باشیم.)

می‌گوید وقتی که سوره‌ای نازل می‌شود (مثل همین سوره مبارکه‌ی توبه) که دارد از آن‌ها می‌خواهد که شما به الله ایمان بیاورید؛ یعنی الله  محور زندگی شما باشد، گوش دهید، اولویت اول شما الله باشد، جهاد کنید در راه الله، سبک بال و سنگین بال بروید. (آیات قبل و صفحات قبل بیان شد.) می‌فرماید که حالا همه‌ی این‌ها…. آیات‌ آمده که از آن‌ها جهاد در راه خدا ایمان و …. را می‌خواهد. حالا آن‌هایی که می‌توانند «أُولُو الطَّوْلِ»: یعنی کسانی که دارا هستند، دارای مکنت، جایگاه، از نظر مال و منال و همه چیز مرتب، می‌گوید آن‌ها تازه می‌آیند از تو اجازه می‌گیرند. این‌ها که باید از همه جلوتر باشند اجازه می‌گیرند که از همه آخرتر باشند. «ذَرْنَا»: بگذارید ما را «نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ»: همان آخر باشیم، همراه کسانی که در شهر می‌گیرند می‌نشینند.