سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:
صفحه ۱۹۵
«لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ» (توبه/۴۸)
قطعاً آنها دنبال فتنه بودند از قبل، و برای تو کارها را وارونه جلوه میدادند (کارها را به هم میریختند) تا زمانی که حق آمد و امر الله ظاهر شد (پیروز شد) در حالیکه آنها خوششان نمیآمد.
میفرماید، در آیهی قبل خواندیم که آنها اگر هم با شما در میدان جنگ همراهی کنند. شما را به هم میریزند، برای شما دردسر درست میکنند، یعنی بشناسید بفهمید اینها کارشان و هدفشان این است، اینها دلشان برای شما نسوخته و پروندهشان هم نگاه کنید، این آیه در مورد پروندهی قبلیشان میگوید «لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ»: قبلاً بررسی کنید، قبلاً هم آنها دنبال فتنه بودند، گرفتاری و دردسری شما را میخواستند و برای تو کارها را وارونه میکردند، «قَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ»: کارها را وارونه جلوه میدادند، و میخواستند که اولویتهای تو را به هم بریزند، «وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ»: دغدغههایت را اولویتها را به هم بریزند و کارها را از دست تو خارج کنند، این میشود «وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ»: سابقهشان این است، فقط دردسر ایجاد کردن، این کار را ادامه دادند، «حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ»: تا وقتی که حق آمد، حالا در یک پروژهای که آنها دنبال بودند، برای تخریب ادامه میدادند تا اینکه حق میآمد و حالا دیگر تمام میشد آن پروژه و دنبال یک پروژهی دیگری بودند و تا زمانی که امر خدا ظاهر میشد، پیروز میشد، آنها دیگر دستشان از آن کار خالی میماند. دیگر از آن کار مایوس میشدند. حالا دیگر افتضاح شده، آن کارهایشان و نقشههایشان گندش درآمده، بعد از آن دیگر دنبال مسألهی دیگر میرفتند و وقتی که مسأله واضح میشد، دستشان رو میشد، خوششان نمیآمد یعنی بدشان میآمد. یعنی آنها این را دوست نداشتند: «وَهُمْ كَارِهُونَ» علیرغم میل درونیشان دستشان رو میشد.
«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ» (توبه/۴۹)
و از آنها کسانی هستند که میگویند تو به من اجازه بده و من را به فتنه نینداز، بدانید که آنها در فتنه ساقط شدهاند (سقوط کردهاند) و بدون شک که جهنم در حقیقت کافران را احاطه کرده.
این آیات در مورد خصوصیات افرادی دارد بیان میکند که با جامعهی اسلامی همدل نیستند. حالا در زمان پیغمبر (ص) به عنوان نسل اول و تا امروز و تا روز قیامت این ماجرا وجود دارد؛ یعنی افرادی که در پی تاسیس و توسعهی احکام خدا هستند، احکام دین اسلام هستند، در میان آنها افرادی مخرب پیدا میشوند، بددل، بدخواه، بدنیت، بدطینت، اینها پیدا میشوند و آنها یکسری کارهایی انجام میدهند، کارها را به هم میریزند و دارد از خصوصیاتشان بیان میکند چون اینها میتوانند به نحوی به سمت منفی مؤثر باشند و تخریب ایجاد کنند و مهم است. زندگی مگر چیست؟ زندگی همین صحبتها است، همین عملها است، همین نیتها است. آدم همین کارهایی که انجام میدهد در حقیقت دارد روزش را شب میکند، شبش را روز میکند، یعنی چه؟ یعنی دارد زندگی میکند. و به همین خاطر مفصل و مرتب دارد کارهایشان و حرفهایشان را بیان میکند و از آنطرف هم شخص خودش را باید بسنجد که آیا من اینطوری هستم یا خیر؟ حالا یکییکی داریم میخوانیم که هم برای شناخت آنها هم برای شناخت خودمان یاد بگیریم.
میفرماید که از آنها کسانی هستند که میگویند به من اجازه بده من را در فتنه نینداز؛ یعنی در یک کار سخت، در یک کار به مثل جنگ و جهاد یا کارهای طاقتفرسای دیگر، به من اجازه بده نیایم شرکت نکنم، من نمیتوانم شرکت کنم، من خوشم نمیآید و وادارم نکن، چون اگر من وادار بشوم بیایم من دست به کارهای دیگر میزنم. با تمام پررویی دارد وجود خودش را بیان میکند. یعنی خودت به زبان خوش دست از سر من بردار، بگذار من آزاد باشم، من جدای از شما کار کنم و من را به فتنه نینداز که مجبور باشم با شما همکاری کنم. میفرماید که همهتان بفهمید «أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ»: اینها اصلاً در فتنه غرق هستند، در فتنهها سقوط کردهاند و جهنم هم کافران را احاطه کرده. این آدمهای کافردل هر کاری که کنند انگار درون یک جهنم زندگی میکنند و کاملاً جهنم آنها را احاطه کرده با این کارهایی که انجام میدهند.
«إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّواْ وَّهُمْ فَرِحُونَ» (توبه/۵۰)
اگر به تو خوبی برسد آنها ناراحت میشوند و اگر به تو مصیبتی برسد میگویند خوب شد که ما کارمان را از قبل پیشبینی کردیم (احتیاط خودمان را گرفتیم ) و پشت میکنند میروند در حالی که شاد و شنگول هستند.
این باز یکی از رفتارهایشان، آن جامعه، آن کسانی که کارهای فرهنگی دینی انجام میدهند؛ حالا پیغمبر و نسلهای بعدی، میگوید اگر آن جمع به یک خوبی برسند، یک پیروزی، یک دستاورد خوب، آنها ناراحت میشوند، و اگر آنها به گرفتاری افتادند میگویند خوب شد ما با آنها همکاری نکردیم، «أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ»: خوب شد که احتیاط خودمان را از قبل گرفتیم، مواظب خودمان بودیم که به این سرنوشت دچار نشویم، خوب شد که از آنها خود را جدا کردیم. بعد میروند با کمال بیتوجهی انگار اصلاً تافتهی جدا بافته هستند، اصلاً انگار که جزو این جامعه و جزو مسلمانها نیستند، با کمال خوشحالی پشت میکنند و میروند. این باز یکی از کارهایشان.
حالا ما هم ببینیم یک وقتی اگر یک کار فرهنگی ایمانی دینی اگر دارد رونق میگیرد، افرادی دارند تلاش میکنند، ما آیا خوشحال میشویم یا حالمان بد میشود؟ اگر ما خودمان را رقیب تصور کردیم و نخواستیم آنها پیروز شوند و با موفقیت آنها ما ناراحت شدیم، ما به خودمان شک کنیم، این آیه دارد معیار را دست آدمها میدهد.
«قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه/۵۱)
بگو هرگز به ما نمیرسد الا چیزی که الله به نفع ما نوشته، او مولای ما است (دوست و یاور ما است) و بر الله باید مؤمنان توکل کنند.
حالا اینطوری به ایشان جواب بده، البته نه فقط محض جواب به آنها، یعنی تو اینطوری بفهم و فکر کن که هر چه که به ما میرسد همه خدا برای ما نوشته و همهشان به نفع ما است، زیرا که خدا مولای ما است، کسی که مولای کسی است، دوست و یار و یاورش است که بدیاش را نمیخواهد، خدا که بدی بندهاش را نمیخواهد. پس هر آنچه که خدا برای ما نوشته به نفعمان است، زیرا که الله مولای ما است و مؤمنان باید بر الله توکل کنند در سختیهای زندگی، مشکلات، از دست دادنیها و کارهای سخت، مؤمنان باید دل به خدا بدهند. به الله توکل کنند. یعنی فکر شما، موضع شما اینطوری باشد به آنها هم اینطوری پاسخ دهید.
«قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ» (توبه/۵۲)
بگو آیا به نسبت ما انتظار میکشید الا یکی از دو خوبی؟ و ما به نسبت شما انتظار میکشیم که الله شما را عذابی دهد از جانب خودش یا با دستان ما، پس شما منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم.
باز پاسخ دیگر و یک اندیشهی دیگر! میگوید تو بگو، اعلام کن؛ یعنی تفکر درست، نگاه درست این است که شما حالا اگر بدی ما را میخواهید و از دور تماشا میکنید که اگر ما به دردسر افتادیم قهقه به ما بخندید، اگر به یک موفقیتی رسیدیم برای ما نقشه بکشید و ناراحت شوید و بخواهید که ما را از آنها محروم کنید. تو به ایشان بگو شما منتظر چه هستید اینطور ما را رصد میکنید؟ منتظرید که چی؟ که یکی از دو خوبی به ما برسد؟ «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» – «حُسْنَيَيْنِ»: یعنی بهترین چیز، یکی از دو بهترین، «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»: یعنی یکی از دو بهترین، اگر به دردسر افتادیم، شکست خوردیم، اصلاً کشته شدیم خدا به ما پاداش میدهد، بهشت میدهد، این میشود یکی از آن دو خوبی. مگر بخشش خدا، بهشت خدا بد است؟ این اگر حتی کشته شویم، حتی توی دردسر بیفتیم گناهان ما بخشیده میشود، اگر هم پیروز شدیم، پیروز شدیم دیگر، توسعه پیدا کرده و به موفقیت رسیدیم. که چی؟! شما منتظرید که یکی از این دو تا خوبی به ما برسد؟! اصلاً چیزی به نام بدی نیست در زندگی که به ما برسد، همه چیز به نفع ما است، چون که خدا است دیگر، مولای ما است و هر آنچه برای ما رقم بزند عاقبت آن برای ما شیرین میشود هر چند که به ظاهر تلخ باشد. این شما به نسبت ما، اما حالا ما به نسبت شما! حالا با شما کار داریم «وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ»: ولی ما به نسبت شما، شما که مولای شما خدا نیست یعنی نپذیرفتید که خدا
مولای شما باشد و خدا دوستدار شما باشد، این رابطه را به هم ریختید، حالا شما اگر به دردسر بیفتید دیگر این حقتان است، ما انتظار میکشیم، یعنی انتظار ما این است که خدا شما را به مصیبتی دچار کند، حالا یک عذابی که از جانب خودش بر سر شما بیاید، آرامش از زندگیتان برود، دستتان رو بشود، به گرفتاری بیفتید، یا که به دستان ما شما گرفتار شوید. حالا بفرمایید اشکال ندارد، شما بدخواه ما هستید منتظر باشید، ما هم منتظریم ببینیم آخر سر به ضرر چه کسی تمام میشود؟: «فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ»
«قُلْ أَنفِقُواْ طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ» (توبه/۵۳)
بگو انفاق کنید چه از دل و با طیب خاطر، یا با اکراه و اجبار، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، بیشک که شما قوم فاسقی بودید.
آنها در ظاهر که نمیخواهند نشان بدهند تافتهی جدا بافته هستند، نمیخواهند نشان بدهند که آنها با مردم و با جامعه مشکل دارند، چرا؟ تا همرنگ جامعه شوند، چرا؟ چون وقتی همرنگ بقیهی مردم شدند بیشتر میتوانند آن نقشههایشان را انجام بدهند؛ یعنی پشت یک نقابی که خودش را نمایان نکند میتواند بیشتر ضربه بزند و نقشههایش را اجرا کند، و یکی از کارهایشان انفاق بوده، کمک میکردند حتی در ملأ عام، دید انظار دیگران، کمک مالی میکردند. میگوید شما کمک هم کنید، انفاق هم کنید، چه با دل راضی، این میشود: «طَوْعًا» – «أَوْ كَرْهًا»: یا با دل ناراضی، از روی اجبار که حالا باید یک شخصیتی کسب کنید، یک موقعیتی به دست بیاورد، حالا باید یک پول کلانی خرج کنید ولی ته دلتان ناراحت است این میشود: «كَرْهًا» در هر دو صورت «لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ»: از شما پذیرفته نمیشود، دلیلش: چون شما قوم فاسقی بودید، شما متمرد هستید، شما عصیانگر هستید، فرمانبر نیستید، این کارهای خوب مال آدمهای فرمانبر است که صادقانه انجام میدهند، شما که دارید با سیاسیکاری، سیاسیبازی این کارها را انجام میدهید پس از شما پذیرفته نمیشود. حالا پیش خدا پذیرفته نمیشود یا حتی امکان دارد در جامعه هم این پولها از دست شما گرفته نمیشود.
«وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ» (توبه/۵۴)
و مانعشان نشد که از آنها نفقاتشان پذیرفته شود مگر اینکه آنها به الله و به رسولش کفر ورزیدند، به سمت نماز نمیآیند الا در حالت کسالت، و انفاق هم نمیکنند الّا که آنها کراهت دارند. (به حالت کراهت.)
آدم یک کار خوبی انجام دهد یک فضیلتی و از او پذیرفته نشود خیلی سنگین است. حالا در جامعه از دستش گرفته نشود خیلی سنگین است، پیش خدا پذیرفته نشود هم خیلی سنگین است. حالا دارد دلیل را بیان میکند که چرا اینطوری است! مسأله عادی نیست! مسأله غیرعادی است!
آیهی قبل بیان فرمود که چون آنها قرار نیست که فرمانبر باشند، آنها عصیانگر هستند، فاسق هستند، این یکی در آیهی قبل بیان شده دلیلش و چند تا دلیل دیگر در این آیه بیان میشود که باورمان شود که وقتی از آنها پذیرفته نمیشود این ستم به آنها نیست، این عین عدالت است. میفرماید که دلیل اینکه از آنها پذیرفته نمیشود نیست الا که اینها به نسبت خدا و رسولش کافر هستند، اصلاً باور ندارند، اصلاً اینها با خدا مشکل دارند، با پیغمبرش مشکل دارند، قلباً بدخواه خدا و پیغمبر هستند. دلیلش این است خدا دارد گزارش میدهد که از ته دلشان آگاه است. این کار خدا است. ما از دل کسی باخبر نیستیم که به این شکل گزارش دهیم، اینجا خدا دارد صحبت میکند.
بعد میفرماید، نشانهی بعدی که وقتی میآیند به سمت نماز، با حالت کسالت میآیند، یعنی اصلاً نماز را باور ندارند چون از نماز خواندن هدفی ندارند، که چه شود؟ نماز برایشان معنا ندارد چون نماز به پیشگاه خدا است، وقتی خدا را قبول ندارند گفتوگوی با خدا یعنی چه؟ و هر وقت که میآیند نماز میخوانند با حالت خستگی، کسالت، درماندگی، بیچارگی نمازمیخوانند، با این وضعیت روحی آشفته نماز میخوانند. چرا نماز میخوانند حالا که اینطوری است؟ میخوانند تا که در جامعه شناخته نشوند، همرنگ بقیهی مردم بشوند، تا همان که عرض کردم پشت آن نقاب بتوانند بیشتر نقشههایشان را پیاده بکنند و چون در ظاهر فقط میخواهند نماز بخوانند درونشان از نماز کسل است. نماز را دوست ندارد و وقتی هم انفاق میکنند (نشانهی بعدی) با دل اکراه انفاق میکنند چون پیش خدا که هیچ هدفی ندارند این انفاق برایشان چیزی شود. برای یک ارزشی هم که انفاق نمیکنند زندگیشان ارزشمند شود، فقط برای ضدیت است، برای مبارزه است، برای این کارها نقشههای خودشان است، اهداف خودشان است، به همین خاطر آن پول هنگفتی که از دستشان درمیرود زورشان میآید، این دارد بیان میکند که انفاقشان هم با حالت کُره است، ناخوشایند است آن خرجهایی که میکنند.