سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۱۸۸ / جزء ۱۰ / آیه ۷ الی ۱۳
 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:

صفحه ۱۸۸ 

«كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۖ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (توبه/۷)

چگونه برای مشرکان عهدی نزد الله و نزد رسولش باشد الا کسانی که با شما نزد مسجد الحرام عهد بستند. پس تا زمانی که آن‌ها با شما رو‌راست هستند و به پیمانشان عمل می‌کنند پس شما هم با آن‌ها روراست باشید و به پیمانتان عمل کنید بدون شک که الله انسان‌های با تقوا را دوست دارد.

اول سوره مبارکه توبه اعلام کرد؛ اعلام برائت، اعلام قطع ارتباط از جانب الله و رسول با مشرکانی که زیر عهدشان زدند. حالا دارد توضیح می‌دهد که چرا،  این مسئله، این حکم خیلی سنگین است! این بیان که از طرف الله چنین بیانی شود که من با مشرکان رسماً قطع ارتباط کردم. حالا دارد می‌گوید که چطوری بین الله و مشرکان عهد باشد! چطوری الله به عهد مشرکان احترام بگذارد! به عهدشان اعتماد کند. این تا این جا وبعد رفت زاویه را عوض کرد؛ فرمود الا یک دسته از مشرکانی که شما با آن‌‌ها نزد مسجد الحرام عهد بستید آن‌ها هنوز خیانتی نکردند، تا زمانی که خیانت نکردند شما هم روی عهدتان بایستید، «فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ»: زيرا که الله آدم‌های متقین را دوست دارد؛ یعنی شما اگر می‌خواهید متقی باشید باید به قولتان عمل کنید و نباید در عهدی که بستید خیانت کنید. یعنی این که وسط صحبت الان قطع کرد چطوری الله به عهد و پیمانشان احترام بگذارد الا یک گروه! آن گروهی که نزد مسجدالحرام با شما پیمان بستند. آن‌هایی که نزد مسجدالحرام پیمان بستند، (حالا اولین کسی از مشرکان که با مسلمانان نزد مسجدالحرام عهد و پیمان بسته حالا به دقتش آیا حدیبیه بوده یا جاهای دیگر مهم که آن‌ها حاضر شدند نزد مسجد شما، مسجدالحرام بیایند) یعنی با شعار دینی شما عقده ندارند، با مسجد شما مشکل ندارند و حاضرند به مقدسات شما احترام بگذارند و  نزد مسجدالحرام بیایند و با شما پیمان ببندند. چنین افرادی که به مقدسات شما احترام می‌گذارند و بعد از آن هم روی عهد و پیمانشان می‌ایستند شما هم روی و پیمانتان بایستید که این مسیر تقوا می‌شود، خدا هم آدم‌های متقی را دوست دارد.

«كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ» (توبه/۸)

چطوری؟ (یعنی چطوری الله به پیمان مشرکان احترام بگذارد) در حالی که اگر آن‌ها بر شما پیروز شدند نه پیمان خویشاوندی و آشنایی و نه پیمان معاهده را رعایت می‌کنند. شما را با دهانشان، با زبانشان راضی نگه می‌دارند؛ ولی دلشان انکار می‌کند (دلشان قبول ندارد) و اکثریتشان فاسق هستند.

حالا دارد می‌گوید که در ادامه‌ی آیه‌ی قبل «كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ»: چگونه الله عهد مشرکان را احترام بگذارد؟ این جا توضیح می‌دهد؛ «كَيْفَ»: چگونه احترام بگذارد در حالی که آن‌ها اگر بر شما قدرت یافتند، «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ»: بر شما سلطه پیدا کردند، یعنی اگر دستشان رسید، توانستند، آن‌جا دمار از روزگارتان در می‌آورند، «لَا يَرْقُبُوا»: یعنی اصلاً مراعاتتان نمی‌کنند. «إِلًّا» یعنی پیمان آشنایی و خویشاوندی؛ حاضرند قوم و خویششان را بفروشند، حاضرند به دوستشان خیانت کنند، کسی که به آن‌ها کمک کرده که به این وضعیت برسد همان دوست و یارشان، همکارشان حتی حاضرند سر دوستانشان را زیر آب کنند و هیچ جوانمردی ندارند، هیچ پیمانی برایشان مهم نیست، فقط منفعت خودشان برایشان مهم است، برد و باخت برایشان مهم است، این‌ها این‌طوری هستند. چگونه خدا به پیمان همچنین آدم‌هایی احترام بگذارد که نه قوم و خویشی می‌فهمند، می‌شناسند نه آشنایی را می‌شناسند. «إِلًّا وَلَا ذِمَّةً»: و نه هم معاهده را می‌شناسند؛ امضا، پیمان، صلح، توافق، هیچ چیزی حالیشان نیست. نه انسانیتی، نه وجدانی، هیچ چیز این‌ها نمی‌شناسند. چطوری خدا به پیمان این‌ها احترام بگذارد! «يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ»: ولی خیلی قشنگ با شما صحبت می‌کنند. این قدر جذاب، این قدر اظهار علاقه و دوستی با شما را دارند با دهانشان، «يُرْضُونَكُمْ»: شما را خوشحال و راضی نگه می‌دارند با زبان بازیشان با بیان شیرینشان صحبت می‌کنند، سخنرانی می‌کنند سخنرانی جذاب، شیرین، دوست داشتنی اظهار دوستی، ولی از آن طرف «وَتَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ»: دروغ می‌گویند، دلشان زبانشان را رد می‌کند؛

یعنی این‌ها دل کینه توزی دارند و اکثریتشان فاسق هستند، یعنی خصلت تقوا ندارند، به راحتی زیر هر چیزی می‌زنند، هیچ چیزی برایشان مهم نیست، آمادگی هر گناهی را دارند، این می‌شود فاسق، «وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ»: یعنی دارد صحبت می‌کند که؛ موضوع، موضوع ناجوانمردی است، موضوع، موضوع خيانت است، این جا موضوع شرک نیست و وسط صحبت را قطع کرد، فرمود: «كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ» این‌جا صحبت را قطع کرد استثناء آورد، «إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ» و بعد در ادامه فرمود: «كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ» یعنی می‌خواهد بگوید که کسی تصور نکند خدا با وجود مشرکان مشکل دارد. کسی تصور نکند که این جا بحث کینه توزی و عداوت است یا بحث این که آن‌ها چون مشرک هستند این حرف‌ها را می‌زند. همان مشرکانی که نزد مسجدالحرام هم بودند که مشرک بودند، ولی خدا می‌گوید شما تقوا را رعایت کنید با آن‌ها رو راست باشید. پس بحث شرک این جا نیست تا کسی خطا نکند، هیچ مسلمانی اشتباه نکند که مشرکان حق حیات ندارند یا به مشرکان می‌شود خیانت کرد یا حقشان را خورد، هیچ مسلمانی چنین  تصوری نکند. وسط حرف را قطع کرد این را آورد توضیح داد دوباره برگشت ادامه‌ی صحبت، که مشکل به خاطر آن‌ها نیست. مشکل به خاطر کینه توزی آن‌هاست. به خاطر خیانت آن‌هاست؛ چون وقتی اگر دستشان برسد حاضرند هر کاری انجام دهند، حتی به قوم و خویشانشان و دوستانشان هم حاضرند خیانت کنند. زبان چرب و نرمی دارند ولی دل کینه توزی دارند. می‌گوید موضوع این است. سوره برائت، می‌گوید‌ برای این «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» برای این خدا اجازه می‌دهد که با آن‌ها بجنگید و دستور جنگ به آن‌ها می‌دهد که این‌ها این‌طوری هستند، نه به خاطر فکرشان.

«اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۹)

آن‌ها بهای اندکی را به ازای آیات قرآن خریدند پس از راه الله سد کردند، (مانع شدند،) بی شک که آن‌ها بدکارهایی دارند انجام می‌دهند. (یا بد کارهایی انجام دادند.)

يعنی از خصوصياتشان؛ این‌ها به راحتی آیات خدا را می‌فروشند به ازای بهای اندکی که می‌خواهند به دستش بیاورند. «اشْتَرَوْا»: به دست بیاورند. آیات خدا را می‌دهند: «بِآيَاتِ اللَّهِ»، آن طرف چه چیزی می‌گیرند! «ثَمَنًا قَلِيلًا»: یعنی این‌ها با خدا هم این‌طوری هستند؛ خیانت می‌کنند، آیات خدا را هم می‌فروشند. کسی که با خدا این‌طوری است دیگر چه انتظاری دارید که با شما این کار را نکند. حالا دارد مفصل توضیح می‌دهد که چرا «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»؟ آن‌ها (مشركان) خدا را قبول دارند منتها چیزهای دیگر (غير خدا) را مقدس می‌دانند و این می‌شود که حالا مشرک شدند و آیات خدا را به راحتی حاضرند بفروشند و در نتیجه برای منافعشان «فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ»: از راه خدا مانع می‌شوند. حالا با وجود این کارهای بزرگ، گناهان بزرگ، می‌فرماید: «إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» حتى توهین هم به آن‌ها نمی‌کند، می‌گوید کارهایشان بد است. بله کارهایی که دارند انجام می‌دهند بد است، کارهایشان کارهای خوبی نیست دارند کارهای بدی انجام می‌دهند. ادبیات قرآن!

 «لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ» (توبه/۱۰)

در حق هیچ مؤمنی مراعات نمی‌کنند، نه پیمان خویشاوندی و آشنایی و نه پیمان معاهده و امضاء و آن‌ها همان ستمگرانند، تجاوزکارانند.

دارد مفصل توضیح می‌دهد که خوب جا بیفتد که موضوع چیست! با این وجود چقدر فهم‌های اشتباه هم شده است. با مثال، با انواع زوایا دارد می‌گوید؛ می‌گوید آن‌ها به نسبت هیچ مؤمنی، نه آن زمان پیغمبر، نه الان و نه تا قیامت، تا زمانی که مؤمن وجود داشته باشد این‌ها با مؤمن مشکل دارند. همه چیز آزاد باشد غیر از مسلمان‌ها، همه چیز محترمند غیر از مسلمان‌ها، عزت و احترام شامل همه کس می‌کنند غیر مسلمان‌ها،  فقط مسلمان‌ها حق هیچ چیزی ندارند. می‌گوید این‌ها ویژگیشان این است. در مورد هیچ مؤمنی هیچ حقی رعایت نمی‌کنند: «لَا يَرْقُبُونَ»، نه وفای دوستی، نه خویشاوندی، نه وجدان، نه انسانیت، نه هیچ چیز، و نه امضا و پیمان: «وَلَا ذِمَّةً» – «وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ»: این‌ها دارند ستم می‌کنند، از حد و حدود خودشان فراتر گذاشتند: «وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ» برای این است.

«فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ ۗ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» (توبه/۱۱)

با این وجود اگر آن‌ها توبه کردند و نماز را برپا داشتند و زکات را دادند پس آن‌ها در دین برادران شما هستند و ما آیات را به تفصیل بیان می‌کنیم برای قومی که می‌دانند.

یعنی کافرترین کافران، کینه‌توزترین انسان‌های روی زمین به نسبت خدا و مسلمانان در همچنین رتبه‌ای از کفر، می‌فرماید که با این وجود اگر هر زمان شما متوجه شدید که دارید اشتباه می‌کنید و مسیرتان را عوض کردید: «فَإِنْ تَابُوا» و نماز را خواندید؛ یعنی اثبات کردید که مسیرتان با خدا عوض شده با نماز اثبات می‌کنید و مشخص شد که شما مسیرتان با بندگان خدا از آن کینه توزی شده به رحم، نشانه‌اش این است که کمک کنید، «وَآتَوُا الزَّكَاةَ» اگر این‌ها را انجام دادید، حالا دیگر می‌گوید آن‌ها؛ همان کافران کینه توز بعد از توبه و نماز و زکات، می‌فرماید دیگر تمام شد، دیگر برادران دینی شما هستند: «فَإِخْوَانُكُمْ»، شما چه حق و حقوقی در جامعه دارید؟ قشنگ آن‌ها همان حق و حقوق را دارند، کمال احترام باید در حقشان حفظ کرد، دیگر تمام شد، برادران شما هستند. و ما این چنین آیات را روشن می‌کنیم برای قومی که اهل سواد هستند: «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» کسانی که می‌دانند، علمش را دارند، سواد سیاسی، سواد روابط اجتماعی را دارند، آن‌ها می‌فهمند که چه داریم می‌گوییم، برای آن‌ها این آیات واضح و روشن است به این خاطر ما مفصل بیانش می‌کنیم. و دارد چه کار می‌کند، دارد روابط بین کشورها، روابط سیاسی، روابط همکاری که خیلی مهم است، این پیمان همکاری را که بین کشورها می‌بندند. دارد آن روابط کارآمد را از روابط ناکارآمد جدا می‌کند. هر رابطه‌ای کارآمد نیست؛ اگر آن‌ها این مشکلات را داشته باشند فقط فکر برد و باخت و منافع خودشان باشند، در حق شما هیچ چیز رعایت نکنند این‌ها فایده ندارد که شما همچنان با آن‌ها ادامه دهید پیمان همکاری را ادامه دهید. این‌ها قرار نیست به شما کمکی کنند، آن‌ها می‌خواهند نابودتان کنند و این روابط اگر ادامه پیدا کرد یک رابطه دیپلماسی ناکارآمد است. و باید اقتدار داشت، باید عزت داشت. این صفحه می‌خواهد این کار را انجام دهد این روابط بین کشورها را می‌خواهد خوب و خراب از هم جدا کند.

«وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ» (توبه/۱۲)

و اگر پیمانشان را نقض کردند (شکستند بعد از امضاء‌شان) بعد از پیمانی که داده بودند و در دین شما طعن وارد کردند ( به تمسخر گرفتند) پس شما پیشوایان کفر را بکشید که آن‌ها هیچ عهد و پیمانی دیگر ندارند تا شاید دست از این کارشان بردارند.

ولی اگر آن‌ها همچنان آن کارهایشان و آن کینه توزی‌شان را ادامه دادند، «وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ» این قدر تعصب و تندرو هستند، حاضر نیستند یک قدم با مسلمان‌ها، با دیگران راه بیایند، فقط خودشان. و پیمان‌هایشان را اگر بار دیگر شکستند، «نَكَثُوا»: یعنی نقض کردند، شکستند، «أَيْمَانَهُمْ»: عهدشان را، قسمشان را، پیمانشان را بعد از محکم شدنش «مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ»: بعد از امضا، بعد از توافق اگر شکستند این یک؛ یعنی این که اثبات شد که آن‌ها نابودی شما را می‌خواهند، حاضر نیستند منافع شما را لحاظ کنند. و از آن طرف «وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ»: در مورد دین شما طعن وارد کردند؛ یعنی دین شما را به بازیچه و مسخره گرفتند، يعنی به مقدسات شما احترام نگذاشتند، «وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ». شما ببینید این گروه‌ها رئیس، رؤسا دارند، افراد معمولی امکان دارد که گول بخورند، فریب بخورند ولی این‌ها رئیس، رؤسا دارند شما آن رؤسای کفر را شناسایی کنید و  به جنگ آن‌ها بروید، آن‌ها را از پا در بیاورید که آن‌ها دارند مردم را به سمت خودشان و اهداف خودشان می‌کشانند. «إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ»: هیچ اعتمادی به آن‌ها نیست هیچ پیمانی دیگر ندارند، این کار را انجام دهید شاید دست بکشند، همانا خودشان بترسند یا اگر با چند نفرشان سخت و مقتدرانه اعلام جنگ و ستیز کردید، امکان دارد بقیه دیگر حساب کار دستشان بیاید و اقتدار شما را بفهمند و دیگر این کار را با شما نکنند و به شما احترام بگذراند، منافعتان را لحاظ کنند.

«أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ أَتَخْشَوْنَهُمْ ۚ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (توبه/۱۳)

آیا نمی‌خواهید با قومی که قسم‌هایشان را شکستند بجنگید؟ تلاش کردند رسول را اخراج کنند و روز اول هم خودشان جنگ را با شما شروع کردند. از آن‌ها می‌ترسید؟ الله سزاوارتر است که از او بترسید اگر واقعاً شما مؤمن هستید. 

آیا نمی‌خواهید با قومی که أَیمانشان را، را قسم‌هایشان را شکستند بجنگید. ای مسلمان‌ها! شما با همچنین افراد متعصب تندرو کینه توز که پیمانشان را مدام می‌شکنند و این رفتار را در مقابل شما انجام می‌دهند، شما نمی‌خواهید با همچنین قومی بجنگید؟ هنوز نمی‌خواهید متوجه شوید؟ می‌خواهید مراعاتشان کنید! «وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ»: همین قوم با کمال جدیت تلاش کردند: «هَمُّوا»، تلاش کردند رسول را از شهرش اخراج کنند، بیرونش کنند. «وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»: و روز اول هم خودشان جنگ را با شما شروع کردند. شما که قرار نیست جنگ را ابتدا شروع کنید. خودشان از اول با شما جنگ را شروع کردند. نمی‌خواهید با این‌ها بجنگید؟! «أَتَخْشَوْنَهُمْ»: از آن‌ها می‌ترسید! «فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»:

اگر شما واقعاً مؤمنید از خدا باید بترسید نه از آن‌ها، الله سزاوارتر است، اَحق‌تر است که از او بترسید اگر واقعاً شما مؤمن هستید. مؤمن که نباید به ذلت تن بدهد. زمانی که برایش میسر شد و این توان (این قسمت مهم است) را در خودش دید، توان را در خودش ایجاد کرد، بعد از رسیدن به توان حالا دیگر باید این‌ها را از صحنه به در کنید. این‌ها دیگر با هیچکس نمی‌توانند به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. این‌ها زندگی بلد نیستند. حرمت بلد نیستند. انسان و خون انسان برایشان مهم نیست. این‌ها را دیگر شما حق ندارید رعایتشان کنید اگر واقعا شما مؤمن هستید.