سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
صفحه ۱۸۶
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الأَسْرَى إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (انفال/۷۰)
ای پیغمبر! بگو به کسانی از اسيرانی که در دست شما هستند؛ اگر الله بداند که در دلهای شما خیری هست، بهتر از آن چیزی که از شما گرفته شده به شما میدهد، و گناهانتان را میآمرزد، و الله غفور رحیم است.
بعد از آزاد کردن اسرای جنگ بدر که تصمیم بر این رفت، و خداوند خطاب کرد پیغمبرش را که چرا چنین تصمیمی گرفتی قبل از اینکه خودت به نقطهی محکم و پایدار امنیت برسی، چرا خودت را در ناامنی قرار دادی به خاطر رحم بیجا و اینها را آزاد کردی، بعد از این عتاب، خب دیگر تصمیم بر این رفته بود و دیگر اعلام کرده بودند و تعدادی هم آزاد شده بودند و بقیه هم در نوبت آزادی بودند، آنها بالاخره آن شرط و شروطی که برای آزادیشان هست داشتند انجامش میدادند، و الان یک مقداری رفتهاند، اکثراً ماندن این اسيران و در شرف آزاد شدن هستند، حالا میفرماید که ای پیغمبر! همینهایی که در دستان شما هستند از اسیران، قبل اینکه بروند خانهشان به اینها بگویید، چون که اینها هم که بشنوند وقتی که رفتند به بقیهی اسیرانی که قبل از این آزاد شدند این حرف را به آنها هم میرسانند، به بقیه هم میگویند، این پیغام الله را قاصدی بکن و برسان به این اسیران، به ایشان بگو که اگر الله در دلتان خیری ببیند، بهتر از این چیزی که الان از شما گرفته شده، از این پول برای آزادسازیتان، بهتر از این خدا به شما برمیگرداند و خدا هم گناهانتان را، خطاهایتان را، میبخشد. خداوند غفور و رحیم است، و الان دارد به چه کسی میگوید؟ به کافران، آن هم نه کافران معمولی، تراز پایین، تراز بالا و کافران اصلی، رؤسای اصلی کفار، به آنها، الان الله به پیغمبرش میگوید که تو به آنها این حرف را بزن. کافی است که شما فکرتان را عوض بکنید، درِ دلتان را باز بکنید به سمت خدا، خدا تمام اینهایی که دارید ضرر میکنید برایتان جبران میکند که هیچی، بیشتر از آنهم به شما میدهد «يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ»: بهتر از آنها، و تازه گناهانتان را میآمرزد و رحمت خدا شامل حال شما هم میکند. خب حالا این مطلب مهمی است که ما انسانها وقتی در یک گیروداری میافتیم امکان دارد در یک مشاجره دیگر بعد از آن، بحث مشاجره و کینه و عداوت و دشمنی و… وقتی که شروع شد، در مسیر دیگر همهاش فکر همین هستند که چه جوری آن انتقام بگیرند، ولی الله اینجا یادآوری میکند که اصلاً هدف اصلی که این عداوت و کینه و جنگ و اینها نبوده که، هدف اصلی رشد بندگان بوده و خداوند میگوید به آنها بگو اگر شما خواهان باشید دیر نشده، همين الان هم میتوانید رشد بکنید. پس هدف اصلی دارد یادآوری میکند که همان رشد و مورد بخشش خدا قرار گرفتن است. و حالا یک نکتهی دیگر هم من باب اجرایی آیه؛ «إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا»: اگر خدا بداند که در دل شما خیری وجود دارد، یعنی اینکه برای آینده یک تصمیم خوبی برای خودتان دارید، صرف نظر از اینکه چه شد که این وضعیت پیش آمد؟ چه شد که اسیر شدید؟ چه کسی مقصر است؟ آن کینهها، آن عداوتها، صرفنظر از همهی آنها، شما الان این خیر را داخل دلتان، این نیت را داخل دلتان بیاورید که خب صرفنظر از گذشته، من الان چه کار کنم که به نفعم است؟ به نفع آیندهام است؟ به نفع دنیایم است؟ آخرتم است؟ اگر این افکار و نیتها داشته باشید، برای آینده برنامهریزی خوبی و دوبارهای داشته باشید، اگر اینها را داشته باشید خدا کمکتان میکند و بهتر از همهی اینها دوباره به شما میدهد.
وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُواْ اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ
و اگر آنها قصد خیانت با تو دارند، پس قطعاً که قبلاً هم با خدا این خیانت را انجام دادهاند، (زیر قول و وعدهشان زدهاند،) اما بر آنها مسلط شد و الله دانای حکیم است.
اگر نخواهند وضعیت را عوض بکنند و همچنان مثل مراحل قبلی با عداوت و کینه و دشمنی و جنگ و نقشه و… پیش بروند، ادامه بدهند آن خیانتشان را: «وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ» قبلاً همیشه این کارها را کردهاند: «فَقَدْ خَانُواْ اللَّهَ مِن قَبْلُ»، سالهای سال است که راه عداوت با خدا در پیش گرفتهاند، به کجا رسیدهاند؟ به کجا رسیدهاند؟ «فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ»: تازه بر آنها مسلط شد، آنها به جایی نرسیدند، حالا دو تا راه دارند: یا آیهی ۷۰، مسیر آیندهی زندگیشان را عوض بکنند، فکرشان را عوض بکنند، اگر میخواهند همچنان پیش بروند با این فرمون که قبلاً رفتهاند و به ته درّه رسیدهاند و همچنان همین ضررها را خواهند دید. و الله دانای حکیم است؛ از همه چیز مطلع است، علم دارد و کارها را هم به نحو احسن آنچه که اراده میکند آن را به نحو احسن انجام میدهد و پیاده میکند، اینها کاری نمیتوانند بکنند، در نمیتوانند بروند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (انفال/۷۲)
بدون شک کسانی که ایمان آوردند، و هجرت کردند: «وَهَاجَرُواْ» و جهاد کردند، تلاشگری نمودند به وسیلهی اموالشان و جانهایشان در راه الله، و کسانی که جا دادند و نصرت کردند، آنها بعضیشان اولیای بعضی دیگر هستند، دوست و همراه و همدل هستند نسبت به همدیگر، (نسبت به همدیگر همکار هستند) و کسانی که ایمان آوردند ولی هجرت نکردند: «وَلَمْ يُهَاجِرُواْ» آنها هیچ مسئولیتی از آنها بر شما نیست: «مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ» (هیچگونه مسئولیتی در قبال آنها شما ندارید، بر شما نیست) تا زمانی که هجرت کنند، و اگر از شما در دین طلب کمک کردند، در مورد مسائل دین، پس بر شما است یاری دادن، مگر بر قومی که بین شما و بین آنها میثاق است، پیمان است، و الله به آنچه که انجام میدهید کاملاً بینا است.
حالا دارد بیان میکند، آیات پایانی سورهی مبارکهی انفال است، میفرماید: آنهایی که ایمان آوردند، آن دو تای قبل در مورد کافران! اینها را به ایشان بگو، این کافران، مخالفان، دشمنان، اما آنهایی که ایمان آوردند؛ یعنی حرفهای خدا را پذیرفتند، کتابش را، احکامش را، حلال و حرامی که خدا گذاشته پذیرفتند، آن اخلاقی که خدا توصیه کرده پذیرفتند، بعد آن صداقتشان در زندگی که چطوری صادق باشند، پذیرفتند، «آمَنُواْ» همهی آنچه که الله به ایشان گفته بود پذیرفتند، زندگی را با مسئولیت پذیرفتند، اینکه روز قیامت باید پاسخگوی اعمالشان باشند، ایمان به قیامت، و تمام آن جریانات ایمانی… اینها را پذیرفتند این میشود: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ» به کلّیتش، به بزرگیاش، قسمت ایمان، «وَهَاجَرُواْ»: و هجرت کردند، ترک کردند آن دیاری که نمیشد آنجا ایمان را در زندگی اجرا کرد، خفقان بود و هجرت کردند آنجا را رها کردند. شهر مکه بود به عنوان اولین نقطهی حرکت در دین اسلام، از آنجا رفتند، هجرت کردند، و جهاد کردند به وسیلهی اموالشان، یعنی اموال خودشان را خرج کردند، برای همین هجرت باید خانه را گذاشت، خیلی امکانات را گذاشت و رها کرد، این میشود: «جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ» خیلی افراد ضعیف هستند میخواهند هجرت کنند توانشان نمیرسد، سختشان است، کمک آنها کرد که آنها هم هجرت بکنند میشود: «جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ» وقتی که دارند میروند یا به آنجا رسیدند، باید کار بکنند، همه چیزشان را از دست دادهاند، از صفر باید زندگیشان را شروع بکنند، فوقالعاده باید کار بکنند و این میشود: «جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ» تا خودشان را بالا بکشند و جامعه را تقویت بکنند با پولی که خرج میکنند؛ همهی اینها میشود «جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ» مسئولیت مالی و سختکوشی در خرج کردن اموال برای تقویت خودشان و جامعهشان، «وَأَنفُسِهِمْ»: و خودشان را هم به زحمت انداختند، جهاد با نفس، یعنی اینکه علاوه بر اینکه میخواهند بجنگند، علاوه بر اینکه قوی بشوند از نظر ورزیدگی، از نظر علمی قوی بشوند، از نظر ارتباطات قوی شوند، از هر نظر خودشان را قوی بکنند، میشود: «جَاهَدُواْ»: این جهاد با «أَنفُسِهِمْ»: وجودشان، با خودشان در راه خدا، میگوید اینها، یک، یک گروه هستند، «وَالَّذِينَ آوَواْ»: گروه دوم کسانی که جا دادند، «آوَواْ» یعنی جا دادند، آنهایی که هجرت کردند به شهر خودشان پذیرفتندشان، چون اگر آنها هجرت بکنند ولی اینها نپذیرند، خب فایدهای ندارد هجرتشان اصلاً به ثمر نمینشیند، آنها را پذیرفتند در شهرشان که بیایند زندگی بکنند، در خانههایشان مخارجشان را بر عهده گرفتند، جا دادند در شهر و خانه و مسکنشان، این میشود: «وَالَّذِينَ آوَواْ» – «وَّنَصَرُواْ» نه فقط این که پذیرفتندشان، بلکه صادقانه به آنها کردند ، با دل راضی کمکشان کردند که آنها رشد بکنند، بیایند بالا و بالاخره از صفر میخواهند شروع بکنند، آنها راه بیفتند، «وَّنَصَرُواْ»: کمکشان کردند در تمام مشکلات، حالا این دو تا گروه میفرماید: «أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» اینها بعضیشان نسبت به همدیگر اولیای هم هستند، دوست و همکار و همدل هم هستند، همدیگر را تقویت میکنند، مسئولیت دارند، آنهایی که هجرت کردند و آنهایی که نصرت دادند، آنها به این، اینها به آنها، با همدیگر، مهاجرین نسبت به مهاجرین، انصار نسبت به انصار، انصار نسبت به مهاجرین و به همین شکل همهشان نسبت به هم مسئولیت دارند که به فکر هم باشند، قشنگ این وجود داشته و الآن هم باید وجود داشته باشد و مبنای یک جامعهی مسلمان باید اینطوری باشد که نسبت به هم مسئولیت دارند، به فکر هم باید باشند، همدیگر را تقویت بکنند، این دو تا گروه و ارتباطشان اینطوری است. حالا عرض کردم سورهی مبارکهی انفال اوایل سوره، آنجا فرمود که «وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ» (انفال/۱)، مواظب باشید بین خودتان را اصلاح کنید، بین شما تنش، ناراحتی، فاصله ایجاد نشود و این آیات دارد جمعبندی همان کل سوره میکند که اینطوری هستند و نباید جوّ صمیمیشان، ارتباطشان را به هم بزنند به خاطر هیچی، چه برسد به خاطر مال دنیا، این اصل است و این اصل را دارد تقویت میکند به عنوان آیات پایانی این سوره. میفرماید که اینها به این شکل دو گروه، اما «وَالَّذِينَ آمَنُواْ» گروه سوم: «وَالَّذِينَ آمَنُواْ»: کسانی که ایمان آوردند، همهی آنها را پذیرفتند، ولی هجرت نکردند: «وَلَمْ يُهَاجِرُواْ» حاضر نشدند شهرشان را ول بکنند، حالا به خاطر ضعف، پیری، مریضی، چیزهای دیگر یا بدون عذر هجرت نکردند، نیامدند به اجتماع مسلمانها، «مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ»: میگوید شما در مقابل آنها مسئولیت ندارید، مسئولیت شما همانی که هجرت کردند و نصرت دادند با همدیگر، چون آنها هنوز در دل کافران در شهر آنها دارند زندگی میکنند و شما بخواهید مسئولیت آنها را به عهده بگیرید، زندگیشان، مخارجشان، کمکشان بکنید، خب خیلی اینجا هدر رفت انرژی است، نیرو است، امکان ندارد، امکان دارد اصلاً ثمراتی، آن کمکهایی که میکنید اصلاً به ثمر نشیند و این مسئولیت خداوند میگیرد، میگوید این هیچ مسئولیت آنها بر شما نیست، تا کی؟ «حَتَّى يُهَاجِرُواْ»: تا اینکه هجرت بکنند، منتها اگر از همان جا در دل شهر کافران که دارند زندگی میکنند، اگر از شما طلب کمک کردند: «وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ» خواهان کمک بودند، تقاضا کردند از شما، تقاضای کمک، میفرماید که اگر آن کمک در مورد دین باشد، نه مالی، نه چیزهای دیگر، در مورد دین که شوخی ندارد، «فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ»: پس حالا دیگر وظیفهتان است که به ایشان کمک کنید، مثلاً آنها دارند تحت فشار قرار میدهند، نمیگذارند آنها مسجد بروند، مسجدشان را خراب میکنند، در مورد دین است مسجد، یا نمیگذارند آنها عبادتشان را انجام بدهند، نماز بخوانند، یا نمیگذارند درس بخوانند، در این صورت که در مورد دین دارند لطمه میزنند به آنها کافران، و اگر از شما کمک خواستند حالا «فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ» مگر در صورتی که بین شما و آن کشور پیمانی وجود داشته باشد: «إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ»: پیمانی وجود داشته باشد بر عدم جنگیدن با هم، حالا دیگر شما نمیتوانید اقدام سیاسی انجام بدهید چون پیمان دارید، ولو که دارند به آنها ظلم میکنند ولی چون شما پیمان بستید هیچ کاری دیگر از دستتان برنمیآید، اجازهی جنگیدن و بر هم زدن آن صلحنامه ندارید و الله به کارهایی که شما انجام میدهید بینا است.
وَالَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ (انفال/۷۳)
و کسانی که کافر شدند، بعضیشان اولیای بعضی دیگر هستند، اگر آن را انجام ندهید موجب فتنهای میشود در زمین و فساد بزرگی.
آن مؤمنان که نسبت به همدیگر مسئولیت دارند، همدل و همهدف هستند، اما این آیه میفرماید که کافران تکلیفشان چیست؟ «وَالَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» اینها با هم هستند، علیه شما، یکدست هستند حالا اگر این مسائل که بیان شد، «إِلاَّ تَفْعَلُوهُ» اگر آنها را انجام ندهید، باعث فتنه و فساد بزرگ میشوید، یعنی اگر این قسمت که شما مهاجرین و انصار که همدیگر را حمایت میکنید و «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ»: نسبت به همدیگر مسئولیت دارید، امداد، کمک، اگر این کار انجام ندهید باعث فتنه و فساد میشوید و کار به سرانجام نمیرسد، آنها تنها بمانند مثلاً مهاجرین و انصار از جان و دل مایه نگذارند، آنها در خطر میافتند و همهی اینها، این یک: که اگر رعایتش نکنید سبب فتنه و فساد میشود. یا مثلاً؛ اگر بین شما و آن قوم عهد و پیمان است بشکنید، حملهی سیاسی بکنید باعث فتنه و فساد بزرگ میشود، یا اگر آنها از شما طلب کمک کردند: «وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ» ولی شما کمکشان نکردید، خب آنها اصلاً دست میزنند به نسلکشی، قتل عام میکنند مسلمانهایی که داخل کشور کفر زندگی میکنند، مسلمانان را قتل عام میکنند اگر شما نصرتشان نکردید، باعث فتنه و فساد بزرگ میشود، یعنی تک به تک این مسائل، موضوعاتی که بیان شد «إِلاَّ تَفْعَلُوهُ» تک به تک آنها مهم هستند و دانه دانهی آنها اگر رعایت نکردید سبب فتنه و فساد بزرگ میشود. یا این مسألهی آخری که «وَالَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» کافران با هم هستند، کافران با هم هستند شما که مؤمن هستید با کافران نباید باشید، اگر شما با کافرها رفتید همدست شدید باز هم سبب فتنه و فساد بزرگی میشود، پس هر کدام از آنها حالا میفرماید که اگر رعایت نکردید اینها در زمین باعث فساد میشود و امروزه هم جایی که قتل عام میشود، مسلمانها قتل عام میشوند در یک کشور کفر که فراوان هم اخیراً اتفاق افتاده، در کشور کفر مسلمانهایی زندگی میکنند لابهلایشان، صدایشان به جایی نمیرسد، هیچکس هم هیچ کاری نمیکند، آنها هم از هیچ کسی واهمهای ندارند، از سایر کشورهای اسلامی خیالشان راحت است که هیچ کس به داد اینها نمیرسد و هر کاری و بلایی که دلشان خواست سر مسلمان ها درمیآورند، میسوزانند، قتل عام میکنند، میکشند زن بچه پیر جوان، و این میشود فساد و فتنهی بزرگ در زمین، اگر اینها رعایت نکنید یعنی ضعیف باشید در زمین این اتفاقات میافتد.
وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ (انفال/۷۴)
و کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد کردند در راه الله، و کسانی که جا دادند و یاریشان کردند، اینها همان مؤمنان حقیقی هستند، برای آنها است مغفرتی و رزق بزرگوارانهای.
و کسانی که ایمان آوردند (مثل اول) و هجرت کردند و در راه الله جهاد کردند؛ این یک گروه: همان گروه اولی مهاجران، «وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ» و کسانی که جا دادند، پذیرایشان شدند و یاریشان کردند (انصار)، «أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»: اینها همان مؤمنان حقیقی هستند، برای آنها است مغفرتی و رزق بزرگوارانهای، هم در این دنیا رزق کریم دارند و هم در جهان آخرت، اینها میفرماید که مؤمنان حقیقی هستند، بالاخره این را باید پذیرفت که نقطهی شروع این امت، یعنی امت مسلمان، نقطهی شروعش اینها بودند، آنهایی که هجرت کردند از مکه به مدینه، و اهل مدینه که آنها را پذیرا شدند و یاریشان کردند و یک جامعهی محکم و قوی در کنار هم تشکیل دادند و شد پايتختشان مدینه، و از آنجا دیگر حالا همینطور تسرّی پیدا کرد دین اسلام تا که در کل جهان منتشر شد که ما هم مسلمانیم، نقطهی شروع ما تاریخ ما از آنجا اتفاق افتاد، و الله میفرماید که آنها مؤمنان حقیقی هستند.
وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (انفال/۷۵)
و کسانی که ایمان آوردند بعداً، و هجرت کردند، و با شما جهاد کردند پس آنها هم از شما هستند، و قوم و خویشان بعضیشان اولیتر هستند به نسبت بعضی دیگر در کتاب خدا، بدون شک که الله نسبت به هر چیزی دانا است.
و کسانی که ایمان آوردند بعداً: «مِن بَعْدُ» و هجرت کردند، و با شما جهاد کردند پس آنها هم از شما هستند، اینها هم در ردیف شما هستند، و «أُوْلُواْ الأَرْحَامِ»: قوم و خویشان، بعضیشان اولیتر هستند به نسبت بعضی دیگر در کتاب خدا، در حکم خدا، بدون شک که الله نسبت به هر چیزی علیم است دانا است.
کسانی که ایمان آوردند بعد از آن مرحلهی اولی، یعنی در آن سالهای اول، جنگ بدر اتفاق افتاد، قبل جنگ بدر، سال اول دوم سوم چهارم… آنهایی که ایمان آوردند ولی دیگر سالهای بعد، یا مثلاً بعد از فتح مکه، بعد از صلح حدیبیه، سال هفتم، هشتم، بعداً وارد پروسهی ایمان شدند و بعد هجرت کردند آمدند به مدینه و با شما جهاد کردند یا همهدف شدند با شما، هجرت کردند از جایی که نمیشد زندگی ایمانی داشت، به مدینه بیایند یا جای دیگر بروند، به جای دیگر هجرت کردند، یا اینکه زندگی قبلی خودشان را، زندگی در قبل اسلام خودشان را هجرت کردند، و هجرت کردند به سمت ایمان و دین و اسلام، چون پیامبر فرمودند: «بعد از فتح دیگر هجرت نیست.» و هجرت اینکه خدا چیزهایی که نهی کرده از آنها هجرت بکنند، از حرام ها هجرت بکند برود به سمت احکام خدا، کسانی که هجرت کردند و با شما تلاش کردند در امر دین، اینها جزو شما هستند، یعنی نسلهای بعدی تا به امروز تا قیامت، «وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ»: قوم و خویشان نسبت به همدیگر اولی تر هستند بعضیشان نسبت به هم در کتاب خدا، یعنی اینکه شاید کسی تصور کند که دارد میفرماید «أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» (انفال/۷۲)، اینجا میفرماید: «فَأُولَئِكَ مِنكُمْ»: آنها هم از شما هستند، یعنی اینکه دیگر پس هر کس که مسلمان است، هر کس ایمان آورد و هجرت کرد و جهاد کرد با مال و جانش، دیگر به این شکل است که دین اسلام اینها همهشان با همدیگر برابرند، هیچ فرقی ندارد، انسان که توان ندارد به همه خوبی بکند، میفرماید که نه اینجور نیست، آنهایی که قوم و خویشاند اینها در اولویت قرار دارند نسبت به آنهایی که دورترند، تو نمیتوانی به همه کس خوبی بکنی به همهی مسلمانها، به قوم و خویشان نزدیکت، اول هر کس که نزدیکتر است، پدر و مادر که از همه نزدیکترند، بعد برادر و خواهر، بعد خاله و عمو و عمه، بعد پسرهایشان، بعد قوم و خویشهای دورتر تا برسد به دورتر و به همین شکل، میفرماید: «حکم خدا این است که قوم و خویشان مقدماند»، هر که نزدیکتر مقدمتر، در کتاب خدا؛ یعنی در حکم خدا، در قرآن خدا، پیش خدا حکم این است که شما باید اولویت بندی بکنید به نسبت خوبی کردن به دیگران، بدون شک که الله نسبت به هر چیزی دانا است. این احکام که دارد بیان میکند از دانایی الله است، هم جامعه را به همدیگر پیوند میدهد و هم هر کس وقتی قرار باشد به قوم و خویش خودش کمک کند نتیجتاً این میشود که کل جامعه ساپورت میشود به دست همدیگر، به دست قوم و خویشان خودش، کل جامعه تأمین میشوند.