سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۱۸۱ / جزء ۹ / آیه ۳۴ الی ۴۰

   دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۱۸۱ 

«وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ ۚ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» (انفال/٣٤)

و آن‌ها چه دارند که الله آن‌ها را عذاب ندهد، در حالی که آنان از مسجدالحرام منع می‌کنند، در حالی که دوست و مسئول آن نیستند؛ دوستدار آن، مسئولیت آن، کسی ندارد جز انسان‌های متقی ولی اکثریت آن‌ها نمی‌دانند.

در آیه‌ی قبل بیان فرمود که بعد از دعای مشرکین، خدایا! اگر این قرآن واقعا حق از جانب تو است بر ما از آسمان سنگ ببار و یا این‌که عذاب دیگری بر سر ما بفرست، این خواسته‌ی خودشان بود از روی تعصب و مبارزه‌ی آن‌ها با حق، مبارزه‌ی آن‌ها با دین خدا و به این شکل موضع خود را در مقابل الله بیان کردند. بعد فرمود که تا زمانی که رسول‌الله در بین شما است، عذاب نمی‌شوید و زمانی که مردم اظهار ندامت و پشیمانی دارند باز عذاب نمی‌شوند. حالا! این آیه می‌فرماید که آن‌ها چه دارند؟ یعنی مگر چه امتیازی دارند؟ آن‌ها چه حسنی دارند که الله آن‌ها را عذاب ندهد؟ یعنی رسول‌الله را که از بین خودشان بیرون کردند، از مکه اخراجش کردند مدینه رفت. الان گزینه‌ی اول وجود ندارد و بعد آن‌ها اصلاً اظهار پشیمانی در برابر الله ندارند، یعنی استغفاری، طلب پوزشی ندارند، یعنی در اوج غرور همین‌طور دارند به سر می‌برند‌. دیگر این‌ها چه دارند؟ «مَا لَهُمْ»: یعنی چه امتیازی دارند؟ چه حسنی دارند که الله آن‌ها را عذاب ندهد؟ «أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ»، تازه از آن طرف از مسجدالحرام هم منع می‌کنند، خوبی که ندارند هیچ، حالا بدهای‌شان را، کارهای منفی آن‌ها را می‌شمارد، که مسجدالحرام که مکان عبادی مجموع مردم دنیا است از هر جایی، هر کس مسلمان بخواهد آن‌جا بیاید آن‌ها نمی‌گذارند که مردم  پیش مسجدالحرام برای عبادت الله بیایند، این کار بسیار بد و خشن را انجام می‌دهند. و می‌فرماید که «وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ»: آن‌ها که مسئولش نیستند، دوست دار و خاطر‌ خواهش نیستند؛ چون امکان دارد یک نفر از چیزی محافظت کند برای دلسوزی، مثلا یک مادری نمی‌گذارد هر کسی به بچه‌اش نزدیک شود، چون بچه‌ی خود را دوست دارد و می‌خواهد از بچه‌ی خود محافظت کند. آن‌ها نه از این باب مردم را از مسجدالحرام منع می‌کنند که از مسجدالحرام دفاع کنند و دلسوزش هستند، خاطر خواهش هستند، نه از این باب هم نیست، «وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ»: دوست دار مسجدالحرام هم نیستند، این‌ها فقط برای منافع خود، برای تعصب‌ خود و آن اعتقاد خرافاتی که دارند، روی آن موضع می‌خواهند پا فشاری کنند و ادامه بدهند، از این جهت نمی‌گذارند کسی دیگر نزدیک مسجدالحرام شود، از این جهت است، پس نه به‌خاطر منفعت مسجدالحرام است، به‌خاطر منفعت خودشان است. چه کسانی دوست دار مسجدالحرام هستند؟ «إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»: کسانی که متقی هستند؛ یعنی الله را مد نظر دارند، آن‌ها دوست داران مسجدالحرام هستند، نه این‌ها، ولی اکثریت آن‌ها نمی‌دانند؛ یعنی آن‌ها فکر می‌کنند که حق دارند همچنین کاری را انجام دهند، و فکر می‌کنند که متقی هستند، می‌خواهند دفاع کنند، کار خوبی دارند انجام می‌دهند، اکثریت آن‌ها این طوری دارند فکر می‌کنند. نمی‌دانند که از روی جهل و تعصب دارند مانع مردم می‌شوند و دیگران را از مسجدالحرام و از عبادت خدا دور می‌کنند. اکثریت این‌ها نمی‌فهمند که چه کار خطرناکی دارند را انجام می‌دهند.

«وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً ۚ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» (انفال/۳۵)

و نماز آن‌ها هم کنار خانه نبود، مگر با سوت زدن و کف زدن، پس عذاب را بچشید به دلیل کفری که می‌ورزیدید.

از این جهت که آن‌ها (مشرکین قریش) در آن جامعه سردمداران‌شان، روساشان، رهبران‌شان، که آن‌ها از منظر خودشان فکر می‌کردند بسیار با تقوا هستند و از منظر خودشان افراد دین داری هستند، در حالی که جامعه‌ی آن‌ها شرک زده شده بود، حالا آن‌ها عبادت دارند، یک سری عبادت‌هایی که بیان می‌کند از عبادت‌های آن‌ها نماز، می‌گوید: نمازی که می‌خوانند، نمازشان نزد خانه، با سوت زدن بود و کف زدن «مُكَاءً»: وقتی که شخص انگشت یک دست یا دو دست را در دهن خود فرو می‌برد، بعد می‌دمد، فوت می‌کند و صدا از آن بیرون می‌آید سوت می‌زند، این می‌شود: «مُكَاءً» و «وَتَصْدِيَةً»: وقتی که دست‌ها را به هم می‌زند، کف می‌زند، این می‌شود: «تَصْدِيَةً» می‌گوید از منظر آن‌ها جامعه‌شان مذهبی است، جامعه‌ی خدایی است؛ ولی نمازشان این‌طوری است کنار خانه‌ی خدا سوت و کف می‌زنند. سوت و کف زدن چه دردی دوا می‌کند؟ به انسان چه تقوایی می‌بخشد؟ پس آن‌ها به نسبت آیه‌ی قبل که اهل تقوا نیستند، خودشان نمی‌دانند، می‌گوید: نمازشان که این است، تقوا از کجا بیاید، پس عذاب را بچشید به دلیل کفری که می‌ورزیدید؛ یعنی پیغمبر را بیرون کردید، استغفار که نمی‌کنید، بعد سد عنِ المسجدالحرام می‌کنید، بعد نمازتان هم که این‌طوری است، دیگر هیچ چیزی نمانده که مانع عذاب دادن شما شود، یعنی همه‌ی پرده‌ها را دریدید، همه‌ی حرمت‌ها را شکستید، حالا دیگر اگر عذاب هم شوید حق شما است. یعنی با این کارهایتان، خودتان را مستحق عذاب کردید.

«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ» (انفال/٣٦)

بی شک کسانی که کافر شدند، خرج می‌کنند اموال خود را تا سد عن سبیل‌الله کنند. پس در آینده هم باز انفاق خواهند کرد؛ اما بعدش همین انفاق کردن سبب ندامت و حسرت‌شان می‌شود، بعد هم شکست می‌خورند، و کسانی که کافر هستند به سوی جهنم محشور می‌شوند.

بی شک کسانی که کافر شدند، خرج می‌کنند، (انفاق می‌کنند) اموال خود را تا سد عن سبیل‌الله کنند. (یعنی منع کنند از راه الله) پس در آینده هم باز انفاق خواهند کرد: «فَسَيُنْفِقُونَهَا»، اما بعدش همین انفاق کردن سبب ندامت و حسرت‌شان می‌شود: «ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً» (حسرتی بر دل‌شان می‌شود همین خرج کردن اموال‌شان) «ثُمَّ يُغْلَبُونَ» و بعد هم شکست می‌خورند. و کسانی که کافر هستند به سوی جهنم محشور می‌شوند. (گرد جهنم جمع آوری می‌شوند.)

 باز این‌که آن‌ها به حساب از منظر خودشان جامعه‌ی مذهبی داشتند! می‌گوید آن‌ها که کافر هستند انفاق هم دارند، خب آن‌جا از مسجدالحرام منع می‌کنند به گمان خوشان که دارند کار خوبی انجام می‌دهند، نماز می‌خوانند؛ سوت و کف، از منظر خودشان خیلی دارند کار خوبی انجام می‌دهند، این‌هم که انحرافی شد. سومی انفاق: که خیلی هم مهم است. آن‌ها اتفاقاً انفاق هم  می‌کنند، ولی انفاق آن‌ها برای این است که از راه خدا منع کنند؛ یعنی آحاد مردم، مردم جامعه‌ی آن‌ها پول دست بزرگان‌شان، روحانی‌هایشان، سردمداران‌شان می‌دهند، خرج می‌کنند، به صورت منظم به آن‌ها پول می‌دهند تا آن‌ها برای محافظت از آن اعتقادات آبا و اجدادی‌شان که البته شرک زده و خرافات زده هست. پول خرج می‌کنند تا آن اعتقادات برای‌شان حفظ شود و آن روساشان آن جامعه را با آن اعتقادات و آن شرکیات برای‌شان حفظ کنند. و به هر شیوه‌ی دیگر، «لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» امکان دارد برای خرید تسلیحات برای کشتن انسان‌ها، برای راه اندازی جنگ، برای خیلی کارهای دیگر که خرج دارد تا مانع مسلمان‌ها شود، مانع عقیده‌ی درست توحیدی شود، آن‌ها خرج شود تا بر موضع خودشان بمانند. این می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» یعنی یک پروسه‌ی بسیار موَسَّعی است، کارهای زیادی در این جملات انجام می‌شود و کلاً آیات قرآن این‌طوری است، کلمات و جملات کوتاه، منتها وقتی که شکافته می‌شود، به عمق معنای آن توجه می‌شود می‌بینید که هزار تا کار، هزار طور منع از راه خدا شدن، هزار طور کار و طرح از آن در می‌آید، که همه‌ی آن‌ها شامل این جمله می‌شود. «فَسَيُنْفِقُونَهَا»: آن‌ها باز در آینده هم انفاقش می‌کنند؛ یعنی دایما انفاق می‌کنند تا حالا، تا قیامت، اموال خود را برای آن اعتقادات خرافی خود خرج می‌کنند، ولی همین باعث حسرت دل‌شان می‌شود، پشیمانی در همین دنیا سراغ آن‌ها می‌آید و بعد هم در نهایت شکست می‌خورند و کسانی هم که کافر هستند آخر در جهنم جمع می‌شوند. دنیا آرامش دل‌شان را به هم می‌ریزد، شکست و در آخرت هم که بیچارگی و به جهنم رفتن. چرا؟ چرا در جهنم جمع می‌شوند؟

«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (انفال/٣٧)

تا الله ناپاک را از پاک جدا سازد و ناپاک را بعضی از آنها بر بعضی دیگر قرار دهد، پس آن را متراکم کند، یکجا جمع کند، (انباشته کند: «فَيَرْكُمَهُ»، آن را انباشته کند، همه‌ی آن‌ها را) پس آن را در جهنم قرار دهد، و آنان همان زیان دیدگان هستند.

صف آن‌ها را در روز قیامت جدا می‌کند، تا الله آدم‌های پاک و ناپاک را از هم جدا کند، اصلاً جهنم برای این گذاشته شده، بعد ترتیب رسیدن به آن عقوبت‌شان هم به این شکل است که الله می‌فرماید: صف‌شان که جدا شد؛ صف آدم‌های خبیث، ناپاک، بد نیت، متعصب، بی رحم؛ بعد آن آدم‌های بی رحم و متعصب، «وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ»: همه، بعضی از آن‌ها بر بعضی دیگر گذاشته می‌شوند؛ یعنی انگار دارند انبار می‌شوند. «فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا»: بعد همه روی هم انباشته می‌شوند؛ یعنی صف کافران دیگر یک دشت بزرگی، وسیعی، همه‌طور از یک تیپ آدم هستند، بلاخره به یک نوعی این‌ها همه خبیث هستند؛ خبث اعتقادی، زبانی، عملی، رفتاری، همه‌ی آن‌ها جمع می‌شوند، انباشته می‌شوند در کنار هم، خوب خوب که جمع شدند، جمع‌شان جمع که شد، بعد؛ «فَيَجْعَلَهُ»: آن‌ها را می‌گذارد در جهنم، این‌طوری دنبال سرنوشت‌شان می‌روند. می‌گوید هر کس این‌طوری شد واقعا خسارت دیده، بدبخت شده، که این اتفاق خواهد افتاد، صد در صد اتفاق خواهد افتاد.

«قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ» (انفال/٣٨)

بگو برای کسانی که کافر هستند، اگر دست کشیدید، آمرزیده می‌شود برای شما آن‌چه که قبلاً گذشته است و اگر بر گردید پس قطعاً راه و روش گذشتگان برای شما رسید. (برای‌تان آمد.)

حالا یک اعلانی کن! بعد از یک مجموعه صحبت‌ها، صحبت‌های هشدار دهنده، تذکرها، صحبت‌های بیدارگر، آن‌هایی که یک مقدار انصاف، وجدان، انسانیت دارند از همان انسان ناپاک، از همان کافران، یک‌مقدار می‌خواهند فکر کنند، تفکر کنند به کارهای‌شان، به این بی رحمی‌هایشان، به این ظلم‌هایشان، به این کفرهایاتشان، به این مبارزات‌شان می‌خواهند فکر کنند حالا بعد از یک عباراتی انزار دهنده و بیدار کننده، حالا می‌فرماید که تو به آن‌ها بگو، بعد از این همه صحبت‌ها، بگو به کسانی که کافر هستند، که شاید بین آن‌ها آدم عاقلی باشد. به آن‌ها بگو که اگر شما دست کشیدید، از این تعصب و اذیت‌ خود و ادامه ندادید: «إِنْ يَنْتَهُوا» تمام کارهایی که قبلا گذشته الله برای شما می‌بخشد. چقدر رحمت الله؛ یعنی آن همه قبلاً آدم کشتند، چه‌قدر ظلم کردند، چه کارها که نکردند، چه پول‌ها که نخوردند، چه اذیت‌ها که نکردند، آن همه سد عن سبیل‌الله، بعد آن انفاق برای از بین بردن مردم بی گناه و همه‌ی آن‌ها می‌گوید اگر دست از کار خود بکشید، تمام آن کارهای‌تان الله برای شما می‌بخشد. «يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ»: برای آن‌ها آمرزیده می‌شود، «سَلَفَ»: یعنی هرچه که انجام دادند تا الان الان که تصمیم گرفتند دست بکشند. ولی اگر همچنان ادامه دادند، به همان کارها برگشتند، «وَإِنْ يَعُودُوا»: که اگر برگشتند، «فَقَدْ مَضَتْ» مضت: یعنی گذشت. «سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ»: یعنی آن‌چه که گذشتگان آن مسیر را رفتند؛ یعنی در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف خواندیم، آن‌جا دیگر داستان پیامبر نوح (علیه‌السلام)، صالح، شعیب، پیامبر موسی (علیه‌السلام)، پیامبر هود (علیه‌السلام)،…گذشت. قوم‌ آن‌ها، آن‌جا چه شدند؟!  چه شد آخر آن کافران متعصب که دست نکشیدند؟! آخر و عاقبت آن‌ها چه شد؟! می‌گوید گذشت عاقبت آدم‌های کافر، معلوم است اگر دست نکشیدند خوب همان چیزی که برای آن‌ها گذشت، قبلا خواندیم، یعنی در این قرآن بیان شد، سر این‌ها هم می‌آید.

«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ۚ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (انفال/٣٩)

و با آن‌ها بجنگید تا زمانی که فتنه‌ای در کار نباشد و دین همه‌اش برای الله باشد، پس اگر دست کشیدند، پس بدون شک الله به آن‌چه که دارند انجام می‌دهند کاملاً بیناست.

حالا این آدم‌ها! آدم‌هایی که چقدر زیر شکنجه مردم را کشتند، آن‌هایی که می‌خواستند دین حق را انتخاب کنند، نگذاشتند، افکار خود را بر آن‌ها تحمیل کردند، اگر کسی افکار آن‌ها را نمی‌پذیرفت زیر شکنجه به قتل می‌رساندند و حتی خواستند رسول‌الله (ص) به عنوان رهبر آن‌ جامعه، رهبر مسلمان‌ها، او را بکشند (خیلی حرف است) و بلاخره موفق شدند او را از شهر بیرون کنند؛ یعنی به هجرت ناچارش کردند. خواستند دستگیرش کنند و همه‌ی این برنامه‌ها، بعد از تمام این‌ ستم‌ها، اگر باز هم نمی‌خواهند دست بکشند و همچنان می‌خواهند این راه را، این ظلم و ستم‌ها را ادامه بدهند، خب ظلم و ستم تا کی؟ پس باید کجا قطع شود؟ می‌گوید در این صورت شما بجنگید. دیگر راهی برای مصالحه نمانده، آن‌ها نمی‌پذیرند. دیگر با آن‌ها بجنگید. بجنگید تا زمانی که فتنه‌ای باقی نماند. «حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ» فتنه: یعنی موقعیت محنت، از بین برود؛ گرفتاری، دردسر، مشکلات، این آزادی اندیشه، آزادی انتخاب، آزادی فکر و آزادی بیان، صحبت و اظهار اعتقادات، اظهار عبادات، آن‌چه که این‌ها را سرکوب می‌کند، فتنه می‌شود. یعنی مردم را تحت محنت و گرفتاری و بدبختی قرار می‌دهد، خواری و دردسری سر مردم است که مردم آزادی عمل ندارند، آزادی بیان  اندیشه‌ی خود را ندارند. می‌گوید با آن‌ها بجنگید تا وضعیتی که فتنه از بین برود؛ یعنی مردم آزاد شوند، یعنی با آن‌ها بجنگید، جنگ رهایی بخش، مردم را از این بدبختی و بیچارگی رها کنید. «وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»: و دین همه‌اش مال الله باشد؛ یعنی جامعه باز باشد، یعنی مردم هر کس خواست دین الله را انجام دهد، راحت بتواند دین الله را انجام دهد. دین در جامعه همه‌اش مال الله باشد؛ یعنی فضا برای دین داری، برای دین الله، برای ترویج و رساندن احکام الله در جامعه باز باشد، این می‌شود: «وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ» جامعه دست الله باشد، یعنی جامعه برای رفتن احکام الله در جامعه و توسعه‌ی آن‌ باز باشد. اما! «فَإِنِ انْتَهَوْا» باز هم الله رحیم، می‌گوید که اگر دست کشیدند، در همین وضعیت حتی بعد از جنگ هم اگر دست کشیدند، در بدایت آن، «فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»: پس الله به آن‌چه که انجام می‌دهند بینا است. یعنی دیگر شما کاری به کار آن‌ها ندارید و خدا هم کارهای آن‌ها را می‌بیند که اگر حقه‌ای در کار باشد و دوباره بخواهند همان کارهای قبلی را تکرار کنند، الله دارد آن‌ها را می‌بیند. وقتی که برگشتند، الله هم برای عقوبتشان سر همان منزل اول بر می‌گردد.

«وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ ۚ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ» (انفال/٤٠)

و اگر پشت کنند، پس بدانید که الله مولای شما است. و بهترین یاری گر و یاری رسان برای شما الله است.

و اگر پشت کنند؛ یعنی دست نکشند، یعنی راه مصالحه و سازش را در پیش نگیرند و همچنان ظلم و ستم و استبداد خود را ادامه دهند، پس بدانید که الله مولای شما است. دوست و خاطرخواه شما است: «أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ» – «نِعْمَ الْمَوْلَىٰ»: بهترین دوست، بهترین خاطر‌خواه، «وَنِعْمَ النَّصِيرُ»: و بهترین یاری گر و یاری رسان برای شما الله است؛ یعنی دیگر قوت قلب بدهید به خودتان و با حمایت این الله شما دیگر مسیر خود را پیش بروید، ادامه بدهید، آن‌ها را بر دارید و احکام الله را در جامعه توسعه دهید، جامعه را از زیر ستم و استبداد رها کنید.