سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
صفحه۱۶۹
«أَعُوذُ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيْطَـٰنِ ٱلرَّجِيمِ»
پناه میبرم به الله از شر شیطان رانده
«وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ ۖ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»(اعراف/۱۵۰)
و زمانی که موسی با حالت غضب و افسوس، به سوی قومش برگشت گفت: «بعد از رفتن من خیلی بد رفتار کردید آیا نسبت به امر پروردگارتان عجله کردید!» الواح را انداخت و سر برادرش را گرفت و او را به سمت خودش میکشید. گفت: «ای پسر مادرم! این قوم، من را خوار و گرفتار کردند و نزدیک بود مرا بکشند تو به وسیله من دشمنان را دلخوش مکن. من را همراه قوم ظالم قرارمده.»
و زمانی که موسی به سوی قومش برگشت از کجا؟ (صفحه قبل خواندیم) آن میعادگاهی که رفت و الله وعده گذاشت، او را سی شب طلبید و ده تا هم اضافه شد، چهل شبانه روز پیامبر موسی از قومش دور بود به کوه طور رفت و حالا دارد برمیگردد آنجا از جانب الله کتاب تورات دریافت کرده است یا دریافت کرده و حالا از این ملاقات الله برمیگردد «وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ» ولی از آنور خبر دارد الله به او گفته که بعد از آمدن تو، قوم تو گوساله پرست شدند به همین خاطر وقتی که برگشت با حالت غضب و افسوس و ناراحتی برگشت «غَضْبَانَ» عصبانیت و «أَسِفًا» اندوه، تأسف، ناراحتی، گفت: «بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ» بعد از رفتن من خیلی بد رفتار کردید، خیلی بد عمل کردید.» «بِئْسَمَا» یعنی خیلی بد عمل کردید. «خَلَفْتُمُونِي» بعد از رفتن من، کارهایتان خیلی بد بود. آیا نسبت به امر پروردگارتان عجله کردید! یعنی من خواستم بروم، یک ماه، چهل روز الله من را طلبید. همین چهل روز نتوانستید تحمل بکنید! همین برایتان زیاد بود که به سمت گوساله پرستی رفتید. «وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ» الواح را انداخت آن لوح هايی كه از جانب الله در دستش بود که در آن تورات نوشته شده بود و حالا چیزهایی از تورات، آن را از دستش انداخت «وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ»، «وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» سر برادرش را گرفت از پشت سر گرفت یعنی سر برادرش تو دستهایش و او را به سمت خودش میکشید «يَجُرُّهُ إِلَيْهِ»، «يَجُرُّهُ» او را به سمت خودش میکشید «إِلَيْهِ»، عصبانی است دارد زبان و بدن پیامبر موسی و حرکاتش را هم قشنگ به تصویر میکشد. در همچنین حالتی هارون گفت: «قَالَ ابْنَ أُمَّ» ای پسر مادرم! يعني برادرم، (ولی اسم مادر را جلو میآورد تا پیامبر موسی سرد شود، تا مهر و عطوفت مادری برایش زنده شود، از این حالت آرام بشود.) ای پسر مادر! که مادرمان یادمان باشد، یادمان بیاید چقدر ما با هم مهربانیم. (البته برادر پدر و مادری هستند اسم مادر را برای عطوفت و سرد کردن موسی اینجا دارد میآورد) بفهم که «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي» كه این قوم، اين جمعيت مردها من را خوار و گرفتار کردند و نزدیک بود من را بکشند. «وَكَادُوا» نزدیک بود «يَقْتُلُونَنِي» من را بکشند به قتل برسانند، چه میگویید! من کوتاهی نکردم، وضعیتم اینجوری بوده اصلاً همهی اختیارات را از من گرفتند، کاری کردند که من اختیار هیچ کاری دستم دیگر نبود، این میشود «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي»، حالا «فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ» تو به وسیلهی من دشمنان را دلخوش مکن «فَلَا تُشْمِتْ» يعني خوشحال مکن، «وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» و من را همراه قوم ظالم قرارمده یعنی فکر نکن که این کاری که این قوم با گوسالهپرستی انجام دادند من را شریکشان مدان که من شریکشان نیستم.
«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ ۖ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»(اعراف/۱۵۱)
گفت: «پروردگارا! من را ببخش و برای برادرم و ما را در رحمت خودت داخل کن و تو از همهی مهربانان، مهربانتری.
پیامبر موسی گفت: «پروردگارا! من را ببخش «رَبِّ اغْفِرْ لِي» و برای برادرم هم ببخش و ما دو نفر را در رحمت خودت داخل کن که تو ارحم الراحمينی از همهی مهربانان، مهربانتری.» از الله طلب استغفار کرد به خاطر این رفتار خشنی که در قبال برادرش انجام داد در حالی که تصور میکرد برادرش مقصر است مسئول بود ولی همه تقصیرات گردن برادرش نبود شاید یک مقدار آسانگیری پیامبر هارون، شاید در نحوهی مدیریت ولی دیگر تقصیر پیامبر هارون نبود. و دعا کرد برای برادرش که شاید سهل انگاری کرده و دعا کرد که خدا آنها را در رحمت خودش داخل بکند که الله از همه مهربانتر است. خب این از این برگشت و رفتارش با پیامبر هارون و عصبانی بودنش از دست مردم دارد به مردم نهیب میدهد دارد آنها را سرزنش میکند که این چه کاری بود در این چند روز که من رفتم انجام دادید؟!
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ»(اعراف/۱۵۲)
بدون شک کسانی که گوساله را به معبودی گرفتند خیلی زود غضبی از جانب پروردگارشان آنها را در بر میگیرد و ذلت و حقارت در همین زندگی دنیا و ما این چنین آدمهای دروغباف را مجازات میدهیم.
بدون شک کسانی که گوساله را به معبودی گرفتند «الْعِجْلَ» گوساله، گوساله را به پرستش گرفتند خیلی زود غضبی از جانب پروردگارشان آنها را در بر میگیرد. «سَيَنَالُهُمْ» آنها را در برمیگیرد، خشم و غضبی از جانب پروردگارشان به آنها میرسد و ذلت و حقارت در همین زندگی دنیا و ما این چنین آدمهای دروغباف را مجازات میدهیم. الله دارد میگوید چون! خب تصور داشته باشیم که حالا آنها گوساله را پرستش کردند در حقیقت چهکار کردند! این خیلی مهم است ما بتوانیم بفهمیم که گوسالهپرستی یعنی چه؟ بعد از چندین سال! مثلا پنج سال، ده سال، بیست سال (حالا سالش را به دقت فقط خدا میداند که پیامبر موسی و هارون علیهما السلام بین شان هستند) آن همه از توحید و خدا و پرستش خدا دارند میگویند، بعد از آن همه لطفها و عنایات خدا را هم دیدند آن معجزات خدا را هم مشاهده کردند بعد به راحتی بیایند گوساله را پرستش کنند نه از روی نادانی، انگار مثل یک بچه نه! یک توطئه، یک کودتا، یک انقلاب علیه دین توحید که پیامبر موسی وقتی رفت از آنور پیامبر هارون را میخواستند بکشند و بعد در یک همچنین وضعیتی که کاملاً توحید برچیده بشود عمدی يعني برنامهریزی شده و گوساله را آوردند که آن کاملاً اثر توحید و دینی که پیامبر موسی آورده را همه از جامعه پاک کنند یعنی تئوری شده، تئوری ریزی شده، برنامهریزی شده، این میشود «وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ» يعني تئوری دروغ را میریزند يعني با برنامهریزی میخواهند شرک را تو جامعه انتشار بدهند. میگوید: «ما آدمهایی که اینجوری هستند، این برنامهریزی را برای مردم دارند، ما آنها را اینجوری مجازات میدهیم.» چهجوری! هم تو زندگی دنیا خوار و گرفتار میشوند، هیچ وقت راحتی نیست، گرفتاری پشت گرفتاری، خودشان، ملت، همه گرفتار، در همین زندگی دنیا ذلت، حقارت، بدبختی، بیچارگی، از آنور زیر خشم خدا هم هستند و این یک قانون است که برای همهی آنهایی که برای گناه و شرک تئوریسین هستند میگوید: «ما اینجوری مجازاتشان میدهیم.» «وَكَذَٰلِكَ» یعنی یک قانون است ما برای همه کس این کار را انجام میدهیم. حال این ذلت در زندگی دنیا برای قوم پیامبر موسی علیه السلام زندگیشان که میخواستند توبه بکنند، در ادامه میآید که خداوند همینجور توبهی زبانی را دیگر از آنها نپذیرفت، امر خدا این بود (قبلاً در سوره مبارکه بقره خواندیم) امر خدا این بود که شما باید خودتان را بکشید، «أُقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» اگر توبهیتان به این مرحله رسید که حاضر شدید خودتان را به قتل برسانید، همدیگر را بکشید، یعنی جانتان را روی کف دستتان گذاشتید و حاضر شدید برای خدا بدهید تا این اندازه! چون یک گناه اجتماعی بود فردی نبود که یک نفر گناهی انجام بدهد و بعد برود با زبان توبه بکند یک گناه عمدی خطرناک و دستهجمعی! اگر شما تا این اندازه اظهار ندامت تو وجودتان بود حال خدا شما را میبخشد که آنها حاضر شدند همدیگر را بکشند که خدا بعد آنها را بخشید؛ یعنی یک توبهای که همراه با پذیرش این ذلت بود به این شکل حاضر شدند و آنهایی که توبهیشان صادقانه نبود ذلتشان همچنان تو دنیا ادامه دارد که میشود حالا ذلتشان در زندگی دنیا که کارشان این است مبارزه با خدا، مبارزه با نماز، مبارزه با حجاب، مبارزه با دین اسلام، این ذلت بالاتر از این دیگر وجود ندارد و تا حالا هم دارند این کار را انجام میدهند، زیر همین ذلت هستند. و از آنور
«وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»(اعراف/۱۵۳)
و کسانی که اعمال ناشایست انجام دادند اما بعد توبه کردند و ایمان صادقانه آوردند قطعاً پروردگار تو بعد از آن غفور و رحیم است.
و کسانی که اعمال ناشایست انجام دادند، گناه کردند اما بعد توبه کردند و به سوی الله بازگشتند و ایمان صادقانه آوردند؛ یعنی دیگر از آن به بعد تصمیم گرفتند که طبق فرمان الله بگویند و فکر کنند و عمل بکنند. «وَآمَنُوا» که در این صورت قطعا پروردگار تو بعد از آن قطعاً که غفور و رحیم است، بسیار درگذرندهی مهرورز است گناه اینها را میپذیرد هر کسی هم که باشد.
«وَلَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ ۖ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ»(اعراف/۱۵۴)
و زماني که از موسی غضب فروکش شد الواح را برداشت، سراسر هدایت در آن لوحها نوشته شده بود و سراسر رحمت بود برای کسانی که نسبت به پروردگارشان ترس دارند.
و زماني که از موسی غضب فروکش شد، غضب موسی فروکش شد «سَكَتَ» فرو نشست، تمام شد «الْغَضَبُ» خشمش، «أَخَذَ الْأَلْوَاحَ» رفت همان الواحی که انداخته بود رفت و آن را برداشت، همانها را جمع کرد، لوحها را، صفحات را جمع کرد حالا آن الواح چیست؟ «وَفِي نُسْخَتِهَا» و در آن الواح نوشته شده بود «نُسْخَتِهَا» يعني درنوشتهاش این بود چه بود! «هُدًى» سراسر هدایت در آن لوحها نوشته شده بود. «وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ» و سراسر رحمت بود برای کسانی که نسبت به پروردگارشان رهب و خشوع و ترس دارند؛ یعنی هر کس از خدا میترسد برای او سراسر هدایت و رحمت است. فقط به او اعتماد بکنند، به این نوشتهها ایمان بیاورندو عمل بکنند.
«وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ ۖ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ ۖ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۖ وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ»(اعراف/۱۵۵)
و موسی برای ملاقات او، از قومش هفتاد مرد را گزین کرد و زلزلهای آنان را گرفت. گفت:«خدایا! اگر میخواستی آنها را بکشی قبلا آنها را میکشتی و من را هم میکشتی. آیا ما را به خاطر آدمهای سفیه و نادان هلاک میکنی! اما این جز آزمایش تو نیست. تو هر کس که بخواهی به وسیله همین آزمایشها گمراه میکنی و هر کس را بخواهی تو هدایتش میدهی. دوست و ولی ما تویی. پس خدایا ما رو ببخش و به حال ما رحم کن و تو هستی بهترین آمرزندگان.»
و موسی از قومش هفتاد مرد را گزین کرد. برای ملاقات ما، برای آمدن به وعدهگاه ما «إِخْتَارَ» گزینش کرد یعنی بهترین افراد را، از قومش هفتاد مرد آنها را برد، خب برای چه برد! برای اینکه الله تعيین و تكليف بکند، تكليف قضیه را مشخص بکند که مردم شهر() به بزرگی رفتند و گوساله پرست شدند (اکثریتشان) حالا این هفتاد نفر از بهترینشان که دیگر گوساله را پرستش نکرده بودند (چون بهترین را گزینش کرده پس اینها دیگر گوساله پرست نیستند) پیامبر موسی باید با اینها برود که الله دستورش را صادر کند که حالا حکم چیست! حالا حکم چیست! مسئله، ساده نیست این جا حق الله ضایع شده در مسیر که میرفتند «فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ» یک جایی رسیدند که زلزله شد حالا گفته شده که همین افراد هم که داشتند میرفتند تا الله تعیین تکلیف بکند خب میدانستند که در ملاقات قبلی الله با پیامبر موسی صحبت کرده، بعد پیامبر موسی گفته که خدایا! میخواهم تو را ببینم بعد که بیهوش شده کوه لرزید و خاک شد (در صحنهی قبلی) حالا این افراد هم دارند میروند مثلاً بهترین افراد هم هستند و میگویند که ما تا خدا را با چشم خودمان ندیدیم پیامبر موسی! ما به تو ایمان نمیآوریم، حرفهایت را باور نمیکنیم، خدا هر مسئلهای را تعیین وتكليف میکند برای اینها که گوساله پرست شدند ما باید خدا را ببینیم، مشاهده بکنیم (که باز قبلاً خواندیم «أَرِنَا ٱللَّهَ جَهْرَةً» اینها را در سوره مبارکه بقره آیاتش را بیابید باید مد نظرمان باشد وقتی به جلو میرویم نباید آیات قبلی و سورههای قبلی نباید از دست بدهیم قرآن همه با هم کامل میشود) این حرف را که زدند زلزله آنها را گرفت «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»، «أَخَذَتْهُمُ» یعنی آنها را گرفت؛ یعنی جانشان را گرفت، یعنی مردند. «الرَّجْفَةُ» میشود زلزلهای وحشتناک پیامبر موسی فقط زنده ماند، هفتاد نفر همهی آنها مردند، حالا پیامبر موسی مانده و هفتاد تا جسد «قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ ۖ» گفت: «خدایا! اگر میخواستی آنها را بکشی قبلاً آنها را میکشتی؛ یعنی اگر میخواستی ای کاش اراده میکردی و قبل از این صحنه آنها را میکشتی و من را هم میکشتی.» «وَإِيَّايَ» «إِيَّايَ» یعنی من را هم میکشتی؛ یعنی زمانی که ما تو شهر بودیم، در همان جا بودیم که الان گوساله را پرستش کردند همانجا ما را خلاص میکردی یعنی الان من با هفتاد نفر آدمهای شهر، بهترین افراد برگزیده من آمدم این هفتاد نفر مرده باشند، من چهطوری دیگر به شهر بربگردم! شما تصور بکنید یک مربی، یک کسی یک سفر علمی، تفریحی، ایمانی میرود بعد تمام آن هفتاد نفر از دانشآموزان بهترین دانشآموزان که برده همه میمیرند بعد بخواهد آن معلم بربگردد دوباره دانشآموز بگیرد، دوباره فعالیت بکند، دیگر چه کسی به او اعتماد میکند، اصلاً نمیتواند تو آن شهر بربگردد، زندگی بکند این را درک کرد، حس کرد پیامبر موسی که دیگر نمیشود بعد از این کار انجام داد به همین خاطر گفت: «خدایا! کاش که تو قبل از این آنها را و من را هم نابود میکردی.» «أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ» آیا ما را هلاک میکنی به خاطر آدمهای سفیه و نادان از ما که آن کارهایی را که انجام دادند که آن گوساله را پرستش کردند! آیا ما را نابود میکنی! یا همین حرفی که الان زدن ما تا خدا را ندیدیم! اما این جزء فتنه تو، آزمایش تو نیست، همهی اینها آزمایش است، تو به هر کس بخواهی به وسیلهی همین آزمایشها گمراه میکنی؛ خیلیها هستند با مردن یکی، با یک گناهی، با یک منفعتی میروند و گمراه میشوند تو آنها را با همین آزمایشها در دنیا گمراه میکنی و هر کس هم بخواهی خدایا! تو هدایتش میدهی «وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ ۖ» تویی دوست و ولی ما، یار و یاور من تویی «أَنْتَ وَلِيُّنَا» پس خدایا ما را ببخش و به حال ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگان هستی.چ که بعد از این الله آن هفتاد نفر را زنده میکند که باز قبلاً خواندیم در سورهی مبارکهی بقره که وقتی گفتند ما تا خدا را ندیدیم، ایمان نمیآوریم آنجا صاعقهای آنها را میگیرد و بعد خداوند دوباره آنها را زنده میکند که بار دیگر فرصت داشته باشند و جبران بکنند آن حرفی را که زدند.