سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»(نساء/۳۴)
مردان مسئول مراقبت و محافظت بر زنها هستند به آنچه الله به بعضی نسبت به بعضی دیگر قابلیتهایی داده است و به آنچه که از اموالشان انفاق میکنند پس زنان صالح کسانی هستند که فرمانبرند، در پنهانی محافظت میکنند؛ به آنچه که الله آن را حفظ کرده است و آن زنانی که شما از نشوزشان میترسید؛ موعظه دهید و در محل خواب از آنها دوری کنید و آنها را تنبیه کنید. پس اگر از شما اطاعت کردند به هیچ راهی بر آنها تعدی نکنید که الله بسیار بلند مرتبه و بزرگ است.
مردان مسئول مراقبت و محافظت بر زن ها هستند به آنچه الله به بعضی نسبت به بعضی دیگر قابلیتهایی داده است و به آنچه که از اموالشان انفاق میکنند. هزینه میکنند. دارد میفرماید که: «مردان به نسبت زنان مسئولیت محافظت و مراقبت و نگهداری بر عهده دارند.» یعنی خانوادهای که قرآن میخواهد ترسیم بکند در این آیه واضح بیانش میکند؛ بین زن و مرد، مسئولیت مراقبت و حمایت، بر عهدهی مردها گذاشته شده است مثل خیلی از جوامع غیر مسلمان، میشد که مساوی بشود؛ تمام هزینهها مساوی، تمام حق و حقوق ها مساوی، و همان طوری که وظایفی مرد بر عهده دارد به همان شكل زن هم بر عهده دارد مثلاً اگر ماهانه ده میلیون تومان، هزینه خانواده هست، پنج تومان حالا یک کمی کمتر یا بیشتر بر عهدهی زن است که باید تأمین بکند؛ میشد که اینجوری باشد منتها اینجا مسئول محافظت و مراقبت و تأمین هزینهها بر عهدهی مردها گذاشته و میشد هم که اینجور نباشد؛ زن آزاد باشد در این که کجا برود، با چه کسی باشد، کی برود، کی بیاید همانطوری که الان هم به همین شکل در بعضی کشورها وجود دارد و میشود که نه، اینها با همدیگر زندگی میکنند و اینکه زن، راحت و آزاد با هر کسی دوست داشت هر زمانی برود و بیاید، این مسئله درش بسته بشود و مراقبت و محافظتش بر عهدهی مرد سپرده بشود و خانواده، الان دیگر مسئولیت دارد و اینها باید وفادار به هم باقی بمانند. خب این خانواده الان قرآن دارد تعریف میکند که در خانوادهی قرآنی مسئول مراقبت و محافظت زنان بر عهدهی مرد است چرا؟! «بِمَافَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» به خاطر یکسری از قابلیتهایی که الله به بعضی نسبت به بعضی دیگر داده البته نفرموده به مردها آن قابلیت ها را داده است به صورت کلی قابلیتهای محافظت و نگهداری به مردها داده (در غالب) منتها قابلیتهای دیگر هست که خانم ها به نسبت آقایان دارند. به همین خاطر به صورت باز مطلب را بیان فرموده قابلیتهایی که به بعضی داده به نسبت بعضی، بعضی مردها به نسبت بعضی مردهای دیگر آن قابلیت را بیشتر دارند، بعضی خانمها به نسبت بعضی خانمهای دیگر، و همچنین حتی بعضی خانمها به نسبت آقایان، قابلیت ها متفاوت است و فضل هم به معنای برتری نیست؛ قابلیت است، یکسری خصیصههاست، امتیازات است، یکسری داشتهها هست مثلاً یک شخص از نظر مالی یک چیزی بیشتر از شما دارد خب او به نسبت شما در آن مسئلهی مالی فضل دارد، ماشین دارد شما ماشین ندارید، در این مسئله او فضل دارد ولی اصلاً به معنای این نیست که او برتر است، بهتر است. «وَٱللَّهُ فَضَّلَه بَعضَكُمْ عَلَى بَعضٍ فِى ٱلرِزْق» آیهی قرآن است که خداوند در دارایی به بعضیها فضل داده یعنی بیشتر به آنها داده است تمام. پس، هم، معنای «قَوَّامُونَ» مسئولیت آور است و به معنای برتری نیست و هم، «فَضَّلَ» به معنای قابلیت است و به معنای برتری نیست که در این آیه هیچ کلمهای حاکی از این نیست که جنس مرد، برتر هست، پیش خدا مقربتر هست به هیچ عنوان این کلمات همچنین معنایی از آن صادر نمیشود حالا امکان دارد کسانی اینجور تفسیر بکنند کلمات از همچنین معنایی حمایت نمیکند این یک قضیه، به خاطر یکسری قابلیتهایی که میتوانند «قَوَّامُ» باشند پس «قَوَّامُ» کسی که نگهداری چیزی به او سپرده شده میشود «قَوَّامُ»، حالا از چه لحاظ؟ از همه لحاظ؛ جسمی، روحی، عاطفی، احساساتش را درک کند، اگر با مشکلی مواجه شد مشکلش را حل و فصل بکند، برای رفع مشکلاتش سینه سپر بکند، صدمه به او نرسد، صدمهای رسید جبران بکند این میشود «قَوَّامُ»، و در خانواده این مسئولیتها بر عهدهی مرد گذاشته شده و مرد مکلف هست به همه لحاظ حامی زن باشد، به همه لحاظ چرا؟ چون هم قابلیتش را دارد، این توانایی در وجودش هست «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» و دوم «وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» و به خاطر آن هزینهای که از اموالشان میکنند یعنی باید از اموالشان هزینه بکنند برای خانم ها، برای همان مراقبت پول لازم است همینجوری نمیشود؛ باید مسکن تهیه کرد، باید در موقع نیاز وسیله تهیه کرد(وسیلهی سواری) باید امکانات رفاهی خانه برای محافظت و مراقبت از زن باید آنها را تهیه کرد و باید هزینه کرد، قوام بودن مستلزم هزینه است همین جوری نیست و چون هزینه میکنند و در آیات قبل، خواندیم دیگر که میراث مرد دو سهم یک خانم بود خوب اینجا دارد الان هزینه میشود و به خاطر پیشبینی این، آنجا گفته بود دو برابر و الان باید آن را هزینهی خانواده و خانمش و بچههایش بکند. «وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» پس خانم صالح، شایسته خانمهایی هستند که فرمانبرند یعنی وقتی که مردها قوام بودند، وظایفشان را به نحو احسن ادا کردند، ملاحظهی همهی جوانب خانمهایشان را داشتند و هزینه هم کردند حالا در مقابل این، در مقابل این مرد، آن خانم، خانم صالح و شایسته خانمی است که فرمانبر باشد از این آقا پس نه هر آقایی، آقایی که هزینه نمیکند، وظایفش را انجام نمیدهد (البته بنابر عرف و توان) چون آن هم قابل سنجش به همین سادگی نیست چیزی که معقول است، قابل قبول است وقتی که مرد در حد توانش انجام میدهد حالا خانم از آن شوهر فرمانبر میشود «قَانِتَاتٌ» و هم از خدا فرمانبر میشود «قَانِتَاتٌ»، منتها اگر در انجام وظایفش، هزینهها، مخارج و اینها کوتاهی کرد آنجا دیگر این معادله را چون اول آقا به هم ریخته، اینجا هم خانم، چه بسا نیاز نباشد که اینپها را انجام بدهد پس این دوطرفه است صحبت روی این است که خیلی وقتها بیان میشود چرا فقط خانمها مکلفند فرمانبری بکنند در حالی که آقایان فقط ظلم و ستم و زجرو شکنجه و از این ور خانمها، فقط هم خدا بر آنها واجب کرد که فرمان شوهر ببرند شوهر ظالم، ستمگر، معتاد و باید خانم از طرف خدا مکلف است که فرمان این این شوهر را ببرد داریم عرض میکنیم که خدا این فرمانبری را در مقابل آن شوهر بیان فرموده نه این مسئلهای که بیان میشود پس خانمهای صالح بعد از آن قضیهای که آقایان انجام میدادند کسانی هستند که فرمانبرند، قوامیت مرد را میپذیرند و وفادار باقی میمانند و همین فرمان الله که فرموده: «أَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى ٱلنِّسَاءَ قَانِتَاتٌ» این را میپذیرند، تحت تأثیر یکسری تبلیغاتی قرار نمیگیرند که احساساتی برخورد بشود و بنابر آن تبلیغات، بیایند بنیان خانواده را به هم بریزند؛ فرمانبرند، با آرامش، فرمان الله را در زندگی انجام میدهند. «حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» حفظ میکنند در غیب، یعنی محافظت میکنند در پنهانی به آنچه که الله آن را حفظ کرده است یعنی خانمهای صالح خانمهایی هستند که در غیاب همسر محافظت میکنند از چی؟ از خانه، از اموال شوهر، از اموال زندگیشان، از فرزندانشان محافظت می کنند در حالی که هیچ کس هم نیست «لِلْغَيب» پنهان، و خودشان در غیب و پنهانی هستند هیچ کس هم بالای سرشان نیست، آقا تو خانه نیست ولی مراقب و محافظ همه چیز هستند منتها اینجا فرمود: «بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» به آنچه که الله حفظش کرده است. این جا دیگر یک وقت امکان دارد مرد خیانت یک وقتهایی خیانت میکند، مرد انجام وظایف نمیکند حالا خانم با این وجود که آقا به مسئولیتهایش عمل نمیکند ولی فرمود: «خانم آنها را حفظ میکند در میدان خودش، در محدودهی استحفاظی خودش، در خانه از همه چیز محافظت میکند از آبرو و شرف خودش و خانواده محافظت میکند.» چرا؟ «بِمَا حَفِظَ اللَّهُ»د«بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» به آنچه که الله امر کرده حفظ بشود دیگر اینجا محافظت از خود و خیانت نکردن و از این پاسبانی کردن چرا؟ چون که الله گفته حفظش بکنید دیگر اینجا از تشابه یا به حساب از کوتاهی مرد خارج میشود چون مرد آن کار را انجام نمیدهد حالا زن هم آن کار را انجام ندهد! خیر، این جا چون که الله امر کرده خانم وفادار به اینها باقی میماند. «وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ» و آن خانمهایی که شما از نشوزشان میترسید «نُشُوزَ» یعنی سر به هوایی، پس آنها را موعظه دهید و آنها را در محل خواب در رختخواب از آنها دوری کنید و آنها را بزنید، تنبیه کنید حالا در این خانواده که مرد قوام هست، وظایفی را دارد انجام می دهد هم از لحاظ روحیات، احساسات، مالی، عاطفی و از همه لحاظ برای خانوادهاش کم نمی گذارد آن خانم هم، خانم صالح هست منتها یک وقتی به بیراهه می رود در اثر یکسری کارهایی، در اثر یکسری حوادثی که در زندگی برایش پیش میآید به بیراهه میرود آن هم به خیرهسری، آن هم به سمت بی حیایی و فاحشه، باز همان مسائلی که در آیات قبل بیان شد و آن «نُشُوزَ» شما از آن میترسید یعنی واقعاً جای ترس است از آن نشوزی که دارد زن انجام میدهد پس «نُشُوزَ» اصلاً اختلاف سلیقهای در خانه نیست که بین زن و مرد، اختلاف سلیقه باشد آن اسمش «نُشُوزَ» نیست، اختلاف فکر باشد اسمش «نُشُوزَ» نیست، دعواهای خانوادگی اسمش «نُشُوزَ» نیست، حتی یکسری چیزهایی که حالا من باب اسراف هست، یک سری کوتاهی در مثلاً بحث نظافت هست، در خورد و خوراک هست، اسرافه، افراطه، تفریطه به هر شکل بینظمیهایی که پیش میآید آنها جز «نُشُوزَ» نیست، اجازهی اینها که بعد از این دارد میآید به مرد داده نشده که به خاطر آن ها زن را تنبیه بکند پس «نُشُوزَ» خیرهسری هست و وارد شدن به دنیای هوس حالا مثلاً یک خانمی با چند خانم دیگر دوست میشود، خانمهایی که نه از خدا و نه از نماز و نه از آخرت هیچ چیز باور ندارند بعد این خانمها، خانمهای منحرف و خانم این آقا دارد وارد تیم آنها میشود، دارد میبیند که تحت تأثیر آنها قرار میگیرد، کم کم از نظر دین و دیانت و حیا و حجاب و عفت و اینها دارد سست میشود، مرد وقتی ترسید که الان این «نُشُوزَ» دارد به یک جایی آن خانم رامیبرد آنجا وظیفه دارد که بر اساس همان «قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» وظیفه دارد که در مقابل آن خانم یک سری کارهایی انجام بدهد قبل از اینکه کار از کار بگذرد چه کار میکند! «فَعِظُوهُنَّ» او را موعظه میدهد، میگوید، نصیحتش میکند که با آنها نرود، دارد زندگیش را بر باد میدهد، ایمانش را برباد میدهد و این حرفها، او را موعظه میدهد یا مثلاً آقا متوجه میشود که خانمش با کسی در ارتباط است، آقایی که خودش وفادار هست، آقایی که خودش وظایف همسری را انجام می دهد و بعد میبیند که همسرش با یکی الان در ارتباط است میپرسد که: «این کیست؟ چیست؟ چه خبر است؟» میگوید: «به خودم مربوط است (مثلاً) من خودم عاقل و بالغم، خودم میفهمم با چه کسی حرف بزنم، با چه کسی بروم، با چه کسی بیایم، به تو ربطی ندارد.» این میشود «نُشُوزَ» و اینجا آقا در خانوادهی قرآنی باید احساس مسئولیت بکند آن هم احساس مسئولیت سنگین! این آیه این فضا را دارد برایمان حل میکند چون در مقایسهی برعکس این خانوادهی قرآنی، آن آقا میگوید: «آره دیگر، درست است، شما هم بالغ و عاقلی با هر کسی که دوست داری میتوانی بروید من هم به همین شکل و فقط حالا یک قراردادی با هم داریم مشترکن، هر وقت خواستیم با هم هستیم هر وقت نخواستیم با هر کس که خواستیم میرویم.» (آنجور هم میشود که الان هست.) آن طرح را قرآن برای خانوادهها نپسندیده است و مرد باید احساس مسئولیت بكند، «فَعِظُوهُنَّ» او را موعظه بدهد، دوم «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ» و او را در رختخواب ترک بکند، رها بکند؛ نه از خانه بزند بیرون برود نه! در محل خواب، در اتاق خواب از خانمش دوری کند خب باید توجه داشت اینها همدیگر را دوست دارند، اینها دارند با هم زندگی میکنند و الان موقتاً این خانم بر یک جریانی، در یک جریانی قرار گرفته که سمت و سوی خطرناکی دارد موقتاً! و اگر اين موقتاً معالجه نشود به سراشیبی میرود و به جاهای خطرناک سقوط میکند، اگر معالجه بشود به همان مهر و محبت برمیگردد پس خانم به نحوی آقایش را دوست دارد آقا هم، خانمشش را دوست دارد این بینظمی موقت که پیش آمده میگوید: «او را در رختخواب از او دوری بکنید.» آن خانم اگر سواد عاطفی دارد میفهمد که آن ناز و نوازش و مهر و محبت آقا دارد نسبت به او کم میشود یعنی آنجا درک میکند، میفهمد که این کارش به شوهرش خیلی سنگین است، خیلی دارد بر او سنگینی میکند که حاضر شده اینجور به او بیتفاوت باشد خیلی از خانمها در قسمت اول «فَعِظُوهُنَّ»متوجه میشوند از خدا، از قیامت، از زندگیشان، از حیف این زندگیشان که این همه زحمت برایش کشیدند متلاشی بشود، حیف این بچههایی که مثل دستهی گل دارند آنها را بزرگ میکنند در نبود پدر یا مادر تلف بشوند و با این موعظه و ترس از آینده و این شکاف، خیلی از خانمها با «فَعِظُوهُنَّ» دوباره امکان دارد او معالجه بشود و امکان دارد هم خیلیها با همان قسمت عاطفی، روحی، روانی، تنبیه روحی، خانم متوجه بشود و دوباره از آن مرام انحرافیش بربگردد. «وَٱضْرِبُوهُنَّ» و آنها را تنبیه بدنی بکنید اگر اولی نشد، دومی باز هم متوجه نشد و مرد دارد دل و جگرش برای بچه ها، برای زندگی خودش، برای خانمش میسوزد و شکست، خیلی چیز بدی است و اینکه خانواده اگر نابود بشود تا دوباره این شکست دوباره تبدیل به زندگی بشود، اصلاً امکان دارد تبدیل به زندگی بشود یا نشود، امکان دارد چه عواقبی بر سر زن بیاید اگر از هم جدا بشوند اگر همین ارتباط و هوسرانی آن خانم ادامه پیدا بکند آن زن، آن بچه ها، آن آقا به کجاها برسند و هم دنیایشان و هم آخرتشان متلاشی بشود. اینجا دیگر برای پرهیز از این عواقب خطرناک و وحشتناک میگوید؛ «آنها را بزنید.» درست است که زدن، سنگین است ولی اعتیاد و خودکشی و انحراف و انحرافات جنسی و این مسائل، خیلی خطرناکتر و بدتر از زدن هست به همین خاطر اللهای که بندگانش را دوست دارد، خانم را دوست دارد، آنقدری که خانمها خودشان را دوست دارند الله بیشتر از خود زخانمها آنها را دوست دارد، واضح است یعنی کسی که مؤمن است، قرآن را میداند، میفهمد که الله نسبت به همهی بندگانش چهقدر احترام قائل است حتی به همه موجودات! چه برسد به انسان که به او کرامت و عزت داده است! پس الله مرد و زن که بندگانش هستند را دوست دارد حتی بیشتر از خودشان. و این الله دارد می گوید: «آنها را تنبیه بدنی بکنید.» چرا؟ چون به یک عواقب خطرناکتر مبتلا میشوند اگر آن خانم متوجه نشود، شاید با این تنبیه بدنی متوجه شد، متوجه سنگینی قضیه شد و به هوش آمد و دوباره دست از آن خیرهسری و هوسبازیاش برداشت و این را هم بگوییم امکان دارد این خیرهسری، یک وقتی آقا به آن مبتلا بشود. (آیات دیگر اتفاقاًدچ تو همین سوره هم می آید.) یک وقتی خانم ها بر مرام خانواده دارند خیلی خوب پیش میروند و مرد موقتاً دنبال خیرهسری میرود آن موقع دیگر خانم چه کاری انجام بدهد؟! (در همین سوره آیات جلوتر میآید) پس «وَٱضْرِبُوهُنَّ» آنها را تنبیه بدنی بکنید حالا امکان دارد که از ابتدای وضع تا تنبیه بدنی بنابر عرف زمانه، بنابر شرایط خانواده، راههای دیگر هم مرد داشته باشد آنها را انجام میدهد مهم این است که این خانواده از هم نپاشد و زن دوباره به خانواده، به همسرش بربگردد (هدف این است) یک وقت امکان دارد زن از ماشین استفاده میکند و به خاطر استفاده از آن وسیله، دارد به یک سری انحرافاتی میرود خوب مرد میگوید: «ماشین را از تو میگیرم.» خودش یکی از راهها میشود پس این سه تا به عنوان الگو به عنوان نمونه هست، کل راه حلها بستگی به خود خانواده ها دارد و آن مرد در مسیر قوام بودن، چه کاری میتواند انجام بدهد! هدف نگه داشتن خانواده است و یک نکتهی دیگر هم اضافه بکنیم که این سه تا را که بیان فرموده با واو آمده است. «فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ» با «فاء» نیامده یعنی چه سه تا الگو هست بعضی خانم ها فقط با «فَعِظُوهُنَّ» جواب میدهد راه دیگری جواب نمیدهد، «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ» اصلاً برایش مهم نیست، آقا هم میفهمد که همچنین چیزی هیچ کارساز نیست و میفهمد که با «وَاضْرِبُوهُنَّ» خانم بدتر به لجبازی میافتد خب به هیچ عنوان این کارها را انجام نمیدهد چون هدف آیا زدن هست یا متوجه کردن زن؟ آیا هدف «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ» هست یا متوجه کردن و معالجه کردن مشکل؟ هر آنچه که به معالجه کمک میکند انجام میگیرد و اگر معالجه را بدتر میکند این کلمات برای معالجه آمدهاند نه برای اجرا شدن اگر در اجرایشان معالجه هست انجام میدهند و آن تنبیه بدنی را انجام میدهند و این به عنوان اختیار؛ این سه تا هرکدام شد امکان دارد یک خانم یکی، بعضی خانمها دوتا، بعضی خانمها درصد خیلی پایینتر نیاز باشد به هر سه تا مرحله انجام بدهند. «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا» پس اگر از شما اطاعت کردند یعنی اگر به کانون خانواده برگشتند و فرمان بردند و از آن خیرهسری و شهوترانی و فاحشه و بیحیایی دست کشیدند از شما اطاعت کردند «فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا» شما به هیچ راهی بر آنها تعدی نکنید یعنی دیگر شما حق ندارید تنبیه را ادامه بدهید، حق ندارید «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ» را ادامه بدهید، حق ندارید به آنها سرکوفت بزنید، انتقام بگیرید، شما حق چنین کاری ندارید هدف که برآورده شد دیگر، اجازهی ادامه دادن آن را ندارید. «إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا» که الله بسیار بلند مرتبهی بزرگ است اگر همچنان ادامه به ظلم بدهید دیگر بعد از آن زنی که، تمام شده و مشکل موقت بود و الان دیگر همان خانم قبلی شده، خانم وفادار، دیگر اگر شما بخواهید آن را ادامه بدهید خداوند بالای سر شماست، «عَلِيًّا» بلند مرتبه و بزرگ، بخواهید درشتی بکنید خدا از شما بزرگتر است و انتقام آن خانم را از شما میگیرد دیگر طرف شما خانم نیست طرف شما خدا هست که مجازات آن خانم را از شما میگیرد.
«وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا»(نساء/۳۵)
و اگر از شکاف بین آن دو ترسیدید؛ یک حکم از اهل مرد و یک حکم از اهل زن گزین کنید اگر این دو ارادهی اصلاح داشته باشند الله بین آن دو الفت ایجاد میکند که الله بسیار دانا و بسیار آگاه است.
و اگر از شکاف بین آن دو ترسیدید حالا دیگر مخاطب سایر مردم هستند، سایر مردم یعنی آن کسانی که از ماجرای اختلاف بین زن و شوهر مطلعند، دیگر کار به جایی رسیده که دیگران هم مطلع شدند که در بینشان اختلاف وجود دارد تا قبل از آن مرحله، تلاش بر این بود کسی دیگر مطلع نشود اما حالا دیگر مطلع شدهاند، این اختلاف دیگر زیاد شده دوروبرها (خانوادهی زن، خانوادهی مرد) مطلع شدند و حالا شما اگر از شکاف و افتراق بین آن دو ترسیدید که دیگر کاملاً زندگیشان از هم بپاشد و به جدایی برسد قبل از جدایی «فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ» یک حكمی انتخاب کنید، گزین بکنید یک آدم دانا، باحکمت، درس خوانده، باسواد از اهل آقا «وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا» و یک حکمی، بزرگی، آدم دانایی از اهل خانم «إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا ۗ» اگر این دو ارادهی اصلاح داشته باشند؛ الله بین آن دو الفت ایجاد میکند آنها را به سمت همزیستی، توفیق میدهد و مشاجره و اختلاف را برطرف میکند چون وقتی آن دو حکم، حالا امکان دارد از خانواده باشد و اگر در میان خانوادهی زن و مرد، همچنین شخصی که سواد برطرف کردن مشکلات خانوادگی نداشته باشد خب پیش مشاور خانواده میروند و صحبتهایشان را و خواستههایشان را با او مطرح میکنند و حالا دیگر، کسی که صحبت میکند اینجا دوتا حکم هستند و در حضور آن آقا و خانم، و جلسهی خانوادگی، حکمیت خانوادگی، و با هم صحبت میکنند، خواستههای آقا، خانم، حرف دلشان را میزنند، چرا خانم دارد این کار را انجام میدهد؟ مشکل خانم چیست؟ مشکل آقا چیست؟ و بالاخره خواستههایشان را شفاف میگویند و اگر آن زن و مرد ارادهی اصلاح دارند و آن دو تا حکم اراده اصلاح دارند الله کمکشان میکند که این اختلاف برطرف بشود. «إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا» که الله بسیار داناست و بسیار آگاه است، از همه چیز مطلع است و اگر مردی از خانمش نسوزی مشاهده کرد؛ واجب شرعیاش است که اینها را انجام بدهد در حداقلش اینکه حکمی بگیرد؛ پیش مشاور خانواده بروند یا شخص ریش سفید و دانایی از بین دو خانواده با هم مذاکره بکنند، گفت و گو کنند و اگر فوراً دست به طلاق زد بدون این مراحل، که احتمال معالجه در آن هست. بدون گذراندن این مراحل فوراً دست به طلاق زد (طلاق خودسرانه) اینجا خلاف قرآن عمل کرده، دستور قرآن را زیر پایش گذاشته و گنهکار میشود، اینها برای اجراست برای اجراست. خانواده را خود الله تشکیل داده است؛ سیستم خانواده، نظام خانواده، برای جدایی خانواده هم خود الله است که امر میکند و تصمیم میگیرد و این امری است که الله، بیان فرمود زیرا که الله داناست و از همه چیز باخبر است آن مرد از همه چیز مطلع نیست و با خبر نیست
«وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»(نساء/۳۶)
و الله را بندگی بکنید، هیچ چیز را با الله شریک نسازید و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید و همچنین به خویشاوندان و ایتام و بینوایان و همسایهی خویشاوند و همسایهی غریبه و کسی که در راه مانده و کسانی که شما مالک آنها هستید که الله انسان خودبین و فخرفروش را دوست ندارد.
«وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا» و الله را بندگی کنیم، الله را بندگی کنید یعنی در کل اجزای زندگیتان، فرمانبر الله باشید، همین انتخاب حکم از این خانواده و آن خانواده میشود «وَاعْبُدُوا اللَّهَ» جزء «وَاعْبُدُوا اللَّهَ» است. فقط نماز و روزه نیست. «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»، «وَاعْبُدُوا اللَّهَ» است. «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ»، «وَاعْبُدُوا اللَّهَ» است. به همین خاطر بعد آمده «وَاعْبُدُوا اللَّهَ»، «وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا» و هیچ چیز را با الله شریک نکنید. دیگر از نیروهای دیگر، از افکار دیگر، درمقابل الله اطاعت نکنید که شرک به الله میشود، هیچ چیز را با الله شریک نسازید. «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید؛ احسان، به تمام معنایش، وسعت معنایش؛ نیکی، درک کردن از نظر روحی، رسیدگی مالی، عاطفی، برطرف کردن مشکلات و هر نوع خوبی به نسبت پدر و مادر شامل احسان میشود و نسبت به پدر و مادر احسان داشته باشید و همچنین به خویشاوندان «وَبِذِي الْقُرْبَىٰ»، «وَالْيَتَامَىٰ» و ایتام، «وَالْمَسَاكِينِ» و بینوایان، «وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ» و همسایهی خویشاوند، «وَالْجَارِ الْجُنُبِ» و همسایهی اجنبی، غریبه، قوم و خویش نیست ولی همسایه است به آن همسایه، نیکی کنید ولو که قوم و خویش نیست «وَالْجَارِ الْجُنُبِ»، «وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» و کسی که همراه انسان است، در کنار انسان است؛ زن و شوهر در کنار هم هستند، دو تا همکلاسی در کنار هم هستند، دوتا همکار در کنار هم هستند، دو تا مسافر در کنار هم هستند و به صورت کلی، هر کس، دو نفر، چند نفر با هم، مدت زمانی از یک روز از یک هفته از عمرشان، مدت زمانی در کنار هم هستند به همانی که در کنار تو هست به او احسان بکن «وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ»، «وَابْنِ السَّبِيلِ» و کسی که در راه مانده در مسافرت به مشکل مواجه شده، «وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» و کسانی که شما مالک آنها هستید کنیزان، (که در صفحهی قبل گذشت) به کنیزان احسان بکنید. «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» که الله انسان خودبین فخر فروش را دوست ندارد. «مُخْتَالًا» خود بین، خود برتربین، متکبر، و «فَخُورًا» فخر فروش به خودش می نازد، به خودش میبالد و دیگران را به دیده حقارت نگاه میکند، الله اینها را دوست ندارد چون این دوتا سبب میشود که انسان آن حق و حقوق دیگران را رعایت نکند، کنیز، از کنیز گرفته که پایین ترین درجه است تا پدر و مادر و حقوق الله. شخصی که خودبین و متکبر هست الله او را دوست ندارد.
«الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا»(نساء/۳۷)
کسانی که بخل میورزند و مردم را هم به بخل امر میکنند و آنچه را که الله از فضلش به آنها داده را کتمان میکنند. و ما برای کافران عذاب ذلتباری آماده کردهایم.
«الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ» کسانی که بخل میورزند و مردم را هم به بخل امر میکنند، «يَبْخَلُونَ» یعنی اینکه این کارها را انجام نمیدهند، حق و حقوق را رعایت نمیکنند، آن واجباتی که بر عهده دارد انجام ندادنشان میشود؛ «بُخْلِ» کسانی که بخل میورزند و مردم را هم به بخل امر میکنند که همه مثل خودشان باشند، فقط در زندگی به فکر خودشان باشند، به اطرافیان، بیتوجه باشند این ها «وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» و کتمان میکنند، حاشا میکنند، مخفی میکنند، آنچه که الله از فضلش به آنها داده، آنها را کتمان میکنند چون اگر بگویند که اینها دارند که انتظار دارند کمکشان بکنند، آن چیزهایی که خدا به آنها داده (از امکانات دنیا) کتمان میکنند، کسی با خبر نشود تا مجبور نشوند به کسی بدهند، آنها را کتمان میکنند، اینها! «وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا» و ما برای کافران عذاب ذلتباری برایشان آماده کردیم. بله صفحهی طولانی بود واقعاً صفحه ای که در آن خیلی حرفها در آوردند، صفحهای که متأسفانه خیلی تبلیغات منفی بنا بر عرفهای اشتباه به قرآن اضافه کردند و به همین خاطر صفحه را باید خوب فهمید و به ناچار بیشتر از صفحات دیگر توضیح بیان شد.