سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
صفحه۴۲
سوره مبارکه بقره
۞ «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ»(بقرة/۲۵۳)
این پیغمبران، بعضی را بر بعضی دیگر امتیاز دادیم، عدهای از آنها ﷲ با ایشان صحبت کرد. صفحه قبل بیان فرمود که «وَ إِنَّكَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِين»(بقره/۲۵۲) تو از پیغمبرانی و آن مجموعهٔ پیغمبران، حالا بین آنها دارد صحبت میکند که همه در یک رتبه(در یک امتیاز) نیستند ما بعضی را بر بعضی دیگر امتیازاتی دادیم مثلا: «مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ» عدهای از آنها ﷲ با ایشان رو در رو صحبت کرده است.(یعنی بدون واسطه با آنها صحبت کرده است.)
«وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ» و بعضی از آنها را درجاتی داده است.(درجاتشان را بالا برده است.)«وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ» و به عیسی پسر مریم دلیلهای روشن بخشیده است. (ما به عیسی پسر مریم دلیل های روشن بخشیدیم) «وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» ما آن را تأیید کردیم. (تقویت کردیم) به وسیله روح قدسی که جبرئیل باشد مثلا طفلی که تازه به دنیا آمده است، زبانش برای صحبت کردن ضعیف است و ﷲ میگویند: ما تقویتش کردیم که آن طفل بتواند صحبت کند، یک آدم ضعیفه که بگوید مثلا در خانهٔ شما چه چیزهایی وجود دارد و ذخیره کردید، آدم باید تقویت بشود که ﷲ میفرماید: ما او را به وسیله روح قدسی تقویت کردیم. (تأییدش کردیم) «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا» و اگر ﷲ میخواست، جنگ نمیکردند کسانی که بعد از آنها بودند، آن هم بعد از این که دلیلهای روشن، برایشان آمد. «وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا» ولی اختلاف کردند، این پیغمبران که هر کدام امتیازاتی دارند و این امتیازات باید سبب شود که پیروانش، بهتر و قویتر عمل کنند، بیشتر تابع حق و حقیقت شوند و نوبت به پیروان که میشود «الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم» در مورد آنها میگوید: که آنها به جان هم افتادند و آنهایی که شروع کردند به قتل و کشتار و جنگ با همدیگر، این هم میفرماید که: اگر ﷲ میخواست آنها با هم نمیجنگیدند، ولی اختلاف کردند. «فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ» عدهای از آنها ایمان آوردند، ایمان درست و حسابی و عدهای از آنها کافر شدند. «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا» و اگر ﷲ میخواست، نمیجنگیدند. «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» ولی ﷲ آنچه را که اراده میکند، انجام میدهد انگار (مثلا) پیغمبران که آمدند، الان پیروانش باید از همهٔ مردم دنیا مهربانتر، دلرحمتر، خوشاخلاقتر و حقپذیرتر باشند، انتظار این میرود ولی وقتی در واقع دنیا نگاه میکنیم همان پیروان ادیان مثلا یهودی، پیروان پیامبر موسی میآید با نصاری، پیروان پیامبر عیسی میجنگد بعد یهودیان و نصاری با پیروان مثلا محمد (ص) میجنگند، مثلا خود یهودیان، این یکی گروه با آن یکی گروه یهودی میجنگند، نصارا چندین فرقه، چندین نحله، با همدیگر میجنگد و این سختترین سوالی هست که برای بشر وجود دارد، چرا اینطوری اتفاق میافتد؟ انگار ﷲ اصلا رها کرده است، پیروان را که اینطور به جان هم افتادند، انگار خدا رها کرده و الان این اتفاقات که میافتد، دیگر همه چیز از دست خارج شده است حالا این آیه دارد دیدگاه را تصحیح میکند که اگر ﷲ میخواست این اتفاق نمیافتاد، اگر ﷲ میخواست این اتفاقات نمی افتاد؛ یعنی شما تصور نکنید که خدا رها کرده است، خدا رها نکرده به اینها دارد فرصت میدهد، خدا این را اراده کرده است که بندگانش حق اختیار و انتخاب داشته باشند و آنچه که دوست دارند انجام بدهند اگرچه که کفر قتل و گناه باشد، به آنها این اختیار را داده است که انجامش بدهند اصلا قرار است همینطوری باشد، به این شکل دارد بیان میکند حالا (بعد) توضیح میدهد پس باید چه اتفاقاتی بیفتد.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(بقره/۲۵۴)
ای کسانی که ایمان آوردید، انفاق کنید، از آنچه که ما روزی شما کردهایم، قبل از اینکه روزی بیاید که در آن روز نه خرید و فروشی، نه رفاقتی و نه شفاعتی است و کافران همان ظالمان هستند. حالا عدهای از مردم اگر (آیه قبل) ایمان میآوردند، عدهای کافر می شوند حالا شما که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ایمان آوردید، به فکر تقویت خود باشید. این آیه دارد خط میدهد، که جبهه شما قویتر باشد، چه کار کنید برای اینکه قویتر شوید؟ انفاق کنید، قبل از آن که روزی برسد که در آن روز داد و ستدی نیست، صداقتی نیست و شفاعتی نیست مثلا در همین دنیا اگر جبهه باطل تقویت بشوند به مثل جالوت مثلا (داستانی که خواندیم) و بعد این جالوت که رحم نمیکند، اگر مسلط شد بر شما آن جا رعایت حالتان را نمیکند، عوض و بدلی نمیتوانید انجام بدهید، با شما هیچ رفاقتی هم ندارد، به شما رحم هم نمیکند، بعد کسی هم نمیتواند شفاعت کند، شما را تار و مار میکنند و این کافران همان ظالمان هستند، فکر نکنید رحم دارند، ظالم هستند و شما را نابود میکنند و میتواند هم که قیامت باشد. (پس این دوم)
قضیه اول پیروان ادیان، اینکه دارند بعد از انبیا انجام میدهند اینها خارج از اراده و سلطه الله نیست، هیچ چیزی از دست خارج نشده است، الله رها هم نکرده است، تماما زیر سلطه الله است منتها برخی کارها به شما واگذار شده است که باید انجامش بدهید، مهم ترین آن قویتر شدن هست. (از آن یکی جبهه، با انفاق کردن)
سوم: «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ» (بقره/۲۵۵)
الله، هیچ معبودی جز او نیست، زنده هست، پا برجا و همه چیز را نگهداشته است. نه اینکه رها نکرده، همه چیز را سرپا نگه داشته است، هر آنچیزی که وجود دارد از وجود او هست.(از قدرت او است) «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ» نهخواب سبک آن را میگیرد نهخواب سنگین. (آدم وقتی چیزی را میخواهد نگه دارد گوشی موبایلش میخواهد نگهدارد اگر چرت زد، خواب رفت از دستش میافتد اما) الله تمام هستی را دارد نگهداری میکند. «الْقَيُّومُ» نگهشان داشته و هیچ چیز نمیگذارد که اختیار و قدرت را از خدا کم کند (ازش بگیرد) نه چرتی خدا را میگیرد و نه خوابی.
«لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» تمام چیزهایی که در آسمانها و زمین وجود دارد مال الله است.( این آدم زمانی متوجه میشود که مثلا یکی که خیلی چیزها در دنیا دارد و پادشاهی دارد، شما با چشم خودت ببینی که میمیرد آن موقع میفهمی که هیچ کس، هیچ کارهای نیست، هیچ چیزی ندارد، تمام چیزهایی که وجود دارد مال الله است، هر آنچه که در آسمانها و زمین وجود دارد. «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» چه کسی هست که نزد الله شفاعت کند مگر بهاذن الله؟
حتی کسی حق ندارد، این جرات را ندارد، که بگوید خدایا من از تو خواهش میکنم، فلانی را ببخش، همین که در مورد کسی حرف بزند، حق ندارد.
فقط در مورد خودت حرف بزن، کسی در مورد کسی دیگر صحبت کند که بخشیده شود، حق اظهار نظر ندارد، حق میانجیگری و شفاعت ندارد مگر که خود الله اول اجازه بدهد تا بتوانی در مورد کسی حرف بزنی. «يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ» میداند هر آنچه که جلو رویشان هست و هر آنچه پشت سرشان وجود دارد، تمام حوادث، اتفاقات و تمام چیزهایی که در آینده قرار است اتفاق بیافتد را میداند هر آنچه هم که در تاریخ ملتها و هستی گذشته، همه را میداند. «وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ» و آنها به هیچ چیز از علمش احاطه ندارند، سلطهای پیدا نمیکنند در مورد هیچ علمی مگر به چیزی که خود الله بخواهد، تمام آن معلوماتی که دست بشر هست، آن پژوهشهایی که انجام میدهند، آن همه معلومات در بارهی همه چیز: دریا، کهکشان، یک ویروس و اکتشافات و تمام چیزهایی که وجود دارد و در موردش علم دارند، همه و همه هیچ کس علمی ندارد، مگر آن مقداری که الله خواسته که بندگانش آن علم را حاصل کنند. «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» کرسی او به وسعت آسمانها و زمین وسعت دارد.
کرسی، عرش: خیلی بزگتر از کرسی است. (عرش الله و کرسی الله)
کرسی: چیزی که تصور کنید یک پادشاه پا روی آن میگذارد.
عرش: چیزی که رویش مینشیند، هیچ کدام از اینها نمیشود برای الله مثال زد.
شاید کسی تصور کند که این مخلوقات الله، این همه وسعت همین آسمانها، کهکشانها و این زمین هست ولی تمام اینها به اندازه کرسی الله هم نمیشوند. (دیگر ظرفیت همین آسمانها) بیشتر از این آدم ظرفیت فهمش را ندارد ولی اینها به اندازه کرسی الله هم وسعت ندارد، وسعت عظمت الله بسیار بزرگتر از اینهاست.(دارد این را میگوید.) «وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا» و اصلا خسته نمیشود، برایش سنگین نمیشود، که دارد آنها را حفظ میکند.(همه آنها را) ما اگر یک چیزی دستمان بدهند، برای چند ساعتی خسته می شویم که از آن نگهداری کنیم، الله همه اینها را نگهداری میکند و هیچ چیزی خستهاش نمیکند. «وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ» و الله بسیار بلند مرتبه و بسیار عظیم است.(این سه تا)
پس الله رها نکرده است، الله اینقدر، بر هستی مسلط است.
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» منتهی برنامه چیست؟ برنامه این است که: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» در دین اکراه نیست، میتوانند آنها بجنگند، بکشند و همه کار کنند، میتوانند ایمان بیاورند و میتوانند کافر باشند، اجبار و اکراهی در پذیرش دین نیست، ما دو نوع اکراه داریم: از بیرون کسی، کسی را مجبور کند، این وجود ندارد، مجبورش کنند که نماز بخواند و ایمان بیاورد، وجود ندارد.
از درون اکره وجود دارد که آدم باید تابع وجدان، ادراک و شعورش باشد. از درون، انسان مجبور است که حقیقت را بپذیرد اما از بیرون کسی بر کسی نمیتواند اکراه کند، راه حل آن چیست؟ «قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» راه رشد و کمال از راه انحراف جدا شده است. ( روشن شده است.)
«فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى»
پس کسی که به طاغوت کفر ورزید و به الله ایمان آورد، این قویترین دستگیرهها را محکم گرفته، که هیچ وقت هم رها نمیشود.
(کسی که طاغوت؛ یعنی کسی که از مردم برای خودش استفاده میکند) کسی که به این طاغوت کفر آورد و به سمت الله رفت خودش را محکم گرفته با یک دستگیرهای که محل گرفتن دست است، آن دستگیره هم این میشود: «عُرْوَةِ». «الْوُثْقَى»: خیلی محکم است.
«لَا انفِصَامَ لَهَا»: جدا هم نمیشود، خودش را با آن دستگیره محکم گرفته است.
«وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و الله بسیار شنوا و بسیار داناست.
کلاً چیزهایی که بیان کرد در مورد پیروان ادیان و نقش الله در این هستی و کسانی که ایمان آوردند، به چه خدایی ایمان آوردند (آیه الکرسی) و راه ایمان آوردن مردم از راه اکراه و اجبار نیست، از راه توضیح و تبیین است. «قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيّ»