سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 220 / جزء 11 / آیه 98 الی 106

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۲۰

«فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ» (یونس/٩٨)

پس چرا نشد که شهرها ایمان بیاورند که ایمان آن‌ها به آن‌ها منفعت برساند؟ به استثناء قوم یونس، زمانی که ایمان آوردند گرفتاری در زندگی دنیا را از آن‌ها بر طرف ساختیم و آن‌ها را تا زمان مشخص مهلت دادیم و بر خوردار نمودیم.

خب بعد از داستان موسی (علیه السلام) و فرعون و بعد نابودی فرعون که البته در لحظه‌ی پایانی هم ایمان آورد، ولی ایمانش به او هیچ سودی نداد. حالا می‌فرماید: که شهر‌ها هم به همین شکل مثل فرعون هستند. خیلی از شهر‌ها چرا آخه! دارد با سرزنش با اندوه بیان می‌فرماید: که چرا این همه شهرها نشد که یک ایمان به موقع  بیاورند که ایمانشان به آن‌ها منفعت بدهد؟ می‌گوید: از کل این تاریخ که گذشت، فقط یک قوم به وقت ایمان آوردند آن هم قوم یونس (علیه السلام) که وقتی آن‌ها ایمان آوردند «كَشَفْنَا عَنْهُمْ»

عذاب خوارکننده، رسوا کننده در زندگی دنیا از آن‌ها برطرف کردیم. «عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» از آن‌ها بر طرف کردیم. چون پیامبر یونس (علیه السلام) قومش را دعوت داد، خیلی زحمت کشید ولی قومش به مثل باقی قوم‌ها همچنان کافر شدند، اذیتش کردند، بعد آن را تکدیب کردند. پیامبر یونس (علیه السلام) ناراحت شد و اصلا قومش را ترک کرد، اصلا قهر کرد با مردم شهرش و رفت، در حالی که شهر بسیار بزرگی هم بود و بالاترین عدد قرآن صد هزار است «مِائَةِ أَلْفٍ» (صافات/١٤٧) صد هزار و این صد هزار نفر، بیش ازصد هزار نفر، شهر پیامبر یونس علیه السلام که نینوا باشد جمعیت داشته است.  پس یک شهر پر جمعیت در آن زمان و آن‌ها هر کاری که کرد ایمان نیاوردند، ناراحت شد، و با خشم و عصبانیت شهر را رها کرد و رفت و به آن‌ها گفت: که خدا عذابتان می‌دهد. وقتی پیامبر یونس رفت، خب آن‌ها کم‌کم یک سری مشاهداتی در طبیعت دیدند. ابرها، چیزهای دیگر، حالا خدا می‌داند چه چیزهایی که متوجه شدند که احتمال دارد ما هم به مثل امت‌های گذشته الان عذاب شویم. و پیامبر یونس که رفت، حرف‌های خوبی می‌زد از خدا، از توحید می‌گفت. آخه ما چرا ناراحتش کردیم؟ چرا یک آدم صالح، یک جوان خوب را از دست دادیم و به حرف او گوش ندادیم؟ و الان است که عذاب سر ما بیاید. بزرگان قوم به عقل آمدند وبا تضرع کردن، گریه کردن، دعا کردن و آن عذاب از سر آن‌ها مرتفع شد. خب از آن طرف هم خود پیامبر یونس (علیه السلام) چه شد؟ و دوباره برگشت. می‌فرماید: که این همه شهرها فقط همین یک دانه شهر، نینوا بود. که به موقع ایمان آوردند و الا آن عذاب تا آن نزدیک‌ها رسید، می‌خواست آن‌ها را نابود کند و چون ایمان آوردند الله می‌فرماید: ما عذاب را از سرشان بر طرف کردیم‌. بعد که عذاب رفت، می‌گوید: هم زندگی دنیا، آن خواری و گرفتاری دیگر به آن مبتلا نشدند و هم عمرشان ادامه پیدا کرد و برخوردار شدند «مَتَّعْنَاهُمْ» یعنی آن‌ها را بهرمند کردیم تا زمان مشخص که به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. یعنی ممکن است خیلی از شهرها یا کشورها، یا انسان‌ها به صورت فردی در عذاب خواری و گرفتاری دنیا هستند. نمی‌میرند‌ زنده هستند، فرصت دارند، منتها با خواری و گرفتاری دارند در زندگی دنیا می‌چرخند، این می‌شود «عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» و خودش هم خبر ندارد که این دارد عذاب بی ایمانیش را می‌کشد، هزار مشکلات اقتصادی، مسائل دیگر سرش می‌آید و چون ایمان نیاورده و ایمانش برایش منفعت نمی‌دهد با خواری و بدبختی زندگی دنیای خود را می‌گذراند و هیچ آرامشی در زندگی دنیا ندارد، این خودش جزء عذاب است که می‌فرماید: کسی که ایمان واقعی داشت این عذاب‌ها را هم از سرش مرتفع می‌کنیم.

«وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»  (یونس/٩٩)

و اگر پروردگار تو می‌خواست قطعا تمام کسانی که در زمین بودند دسته جمعی ایمان می‌آوردند، آیا پس تو می‌خواهی مردم را اجبار کنی تا این‌که مومن شوند؟

حالا می‌فرماید: که الله نمی‌خواهد از قوه‌ی قهریه‌ی خدایی خود استفاده کند که بندگانش به او ایمان بیاورند. الله از بندگانش ایمان اختیاری می‌خواهد، قانع شوند و به الله از صمیم قلب، نه با اکراه و اجبار ایمان بیاورند. می‌فرماید: که یعنی این را بفهم که اگر بنا بود که مردم به هر قیمتی که شده ایمان بیاورند، الله کاری می‌کرد که همه‌ی مردم مومن می‌شدند. فرعون از متکبرترین افراد و قلدرترین افراد بود، به عنوان یک سنبل در این دنیا، ایمان آورد یا نیاورد؟ اگر خدا می‌خواست این‌طوری کاری می‌کرد که همه‌ی مردم‌ ایمان بیاورند. ولی خدا این را نمی‌خواهد، که مردم را با اکراه مسلمان کند. می‌فرماید: که حالا تو ای پیغمبر، شماها می‌خواهید مردم را با اجبار به سمت ایمان بیاورید. پس همه‌ی آن، بحث قناعت و اختیار است. یعنی همین هم مشخص می‌شود که هیچ وقت رسول‌الله (صلی الله علیه وسلم) به خاطر کسی که مسلمان شود نجنگیده،  چون اگر می‌خواست که با جنگیدن کسی را مسلمان کند قشنگ خلاف این آیه بود و پیامبر به هیچ نحوی، هیچ کسی را مجبور به مسلمانی نکرده، پس تمام آن جنگ‌ها داستانش فرق می‌کند، داستانش فقط دفاع از خودشان هست و چیزهایی که خود آن‌ها شروع کردند. (مخالفین)

«وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ» (یونس/١٠٠)

و هیچ شخصی امکان ندارد که مومن شود مگر به اجازه‌ی الله، وبر کسانی که تعقل نمی‌کنند ناپاکی قرار می‌دهد.

این از آن طرف، کسی که پایین است در به حساب جهان کفر و در افکار کفر است، بخواهد بالا بیاید. می‌فرماید: که الله به زور آن‌ها را به سمت ایمان بالا نمی‌آورد. خودشان باید تصمیم بگیرند و بیایند ایمان بیاروند. این یکی آیه از بالا صحبت می‌کند، آن‌ که در بالا است و ایمان آورده. می‌فرماید: آن‌هایی که ایمان آوردند هم به اذن الله ایمان آوردند و اصلا هیچ کسی اجازه ندارد، نمی‌تواند، یعنی قدرتش را ندارد. «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ» هیچ ‌چیزی اصلا امکان ندارد که کسی ایمان بیاورد. مگر به اذن الله، یعنی آن‌هایی که ایمان آوردند هم حواس‌شان جمع باشد که آن‌ها هم تحت سلطه‌ی الله هستند. آن‌ها هم زیر کرم و مرحمت الله ایمان آوردند، به خودشان مغرور نباشند. و «تُؤْمِنَ» که فعل مضارع است؛ یعنی هر لحظه که آدم دارد ایمان می‌آورد به اذن الله است، یعنی آدمی که ایمان دارد هم لحظه به لحظه خودش را باید نیازمند الله بداند و الله دارد آن اذنش را تمدید می‌کند که این شخص مومن باشد، تا زمانی که خواهان ایمان است، الله هم به او اجازه می‌دهد. که حالا دائما آدم می‌خواهد که خدا به او هدایت بدهد، که آن هم سر نماز «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (الفاتحه/٦) دائما آدم از خدا هدایت باید طلب کند، با همین نمازش، با دعاهایش. پس می‌فرماید: آن که ایمان آورده هم به اذن الله بوده. دارد بیان می‌کند سلطه‌ی الله بر کل عالم وجود، بر کافرش که اگر می‌خواست مجبورشان می‌کرد و بر مومنش که دارد به آن‌ها اجازه می‌دهد، این مرحمت را در حق‌شان دارد انجام می‌دهد که آن‌ها دارند به سمت ایمان می‌آیند و هیچ چیزی خارج از ارده و سلطه‌ی الله نیست و به ضعف انسان‌ها و به قدرت بی‌انتهای الله دارد توجه می‌دهد و می‌فرماید: «وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ» رجس یعنی ناپاکی، پلیدی، چیزهای بی ارزش را می‌گوید بر کسانی که تعقل نمی‌کنند قرار می‌دهد، تعقل نمی‌کنند که بفهمند این مطلب که آن‌ها چه‌قدر نیازمند الله هستند، کسی که تعقل نکرد، به این قسمت توجه نکرد، آن انسان چیز‌هایی قرار بر او می‌گیرد. زندگی ناپاک، افکار ناپاک، اصلا او چیز خوب و باارزشی دیگر نصبیش نمی‌شود و هم این که کسی که تعقل نکرد و با اختیار خودش به سمت الله و ایمان نرفت این شخص نصیبش فقط رجس و ناپاکی می‌شود.

«قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ» (یونس/١٠١)

بگو: نگاه کنید چه چیزهایی در آسمان‌ها و زمین است؟، و فایده نمی‌رساند نه نشانه‌ها و نه انذارها از قومی که باور نمی‌کنند فایده نمی‌رساند.

حالا می‌فرماید: برای این‌که این سلطه‌ی الله بر کل عالم وجود را بفهمید و چه‌قدر آیات و نشانه‌ها هست که شخص برسد به عظمت الله و به ایمان به الله می‌فرماید: که نگاه کنید، دقت کنید: «قُلِ انْظُرُوا» تحقیق و پژوهش کنید: «انْظُرُوا» که در آسمان‌ها و زمین چه چیز‌هایی وجود دارد. چه چیزهای پیچیده و عظیمی نهفته است؟ دقت کردید به زمین، به اطراف خودتان، به آسمان، که آن آیات الله و قدرت الله، در این عالم، قابل و حصر و شمارش نیست. ولی می‌فرماید: قومی که این حرف‌ها را باور ندارد، قومی که ایمان ندارد، تمام این آیات قرآن و تمام این نشانه‌ها در عالم وجود و تمام این ان انذار‌ها که امکان دارد به مثل آن‌ها عذاب شوند. اصلا هیچ کدام از این‌ها برایش مفید واقع نمی‌شود. «وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ» یعنی مفید واقع نمی‌شود. یعنی فایده نمی‌دهد، یعنی آن‌ها را بی نیاز نمی‌کند به دردشان نمی‌آید.

«فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ» (یونس/١٠٢)

پس آیا آن‌ها به جز به مثل روزهایی که قبل از آن‌ها گذشت انتظار می‌کشند؟  بگو: پس منتظر بمانید که من هم با شما منتظر هستم. (از منتظرها هستم)

حالا می‌فرماید: این‌همه آیات، در زمین در این آسمان‌ها نگاه کردید مقالات ، تحقیقات، خواندید؟ که چه عجایبی در این عالم وجود، الله قرار داده می‌فرماید: که دیگر منتظر چه هستید؟ پس  چه وقت این‌ها، این آیات قرآن به قلبتان رسوخ می‌کند منتظر چه هستید؟ منتظر این هستید که به آن مثل کسانی که قبل از شما بودند: «خَلَوْا» یعنی آن امت‌ها و آدم‌هایی که قبل از شما زندگی می‌کردند و آن بلاها سرشان آمد، نیست و نابود شدند، شما منتظر هستید که به همان سرنوشت دچار شوید واقعا نمی‌خواهید فکرتان را به کار بیندازید؟ خوب باشد، دیگربه شما چه بگوییم. پس منتظر باشید دیگر: «قُلْ فَانْتَظِرُوا» من هم با شما منتظر هستم. ببینید.

«ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ» (یونس/١٠٣)

آن‌گاه ما پیغمبران خود را و کسانی که همراه او هستند از مومنان نجات می‌دهیم (آن‌هایی که ایمان آوردند. نجات دادن مومنان) یا این‌ چنین بر ما حق است مومنان را نجات دهیم.

 حالا می‌فرماید: که خب شما می‌خواهید با این وضعیت ادامه دهید نمی‌خواهید این آیات به گوش و قلب شما وارد شود ولی دست آخر شما به چه سرنوشتی دچار می‌شوید؟ می‌گوید: ما آن پیغمبران ما، فرستاده‌ها، انسان‌های با ایمان را نجات می‌دهیم. کسی که این‌جا نابود می‌شود شما هستید  آن‌ها نجات پیدا می‌کنند. و الله می‌فرماید: که انسان‌های مومن حق بر ما است واجب بر ما است. قول دادیم که انسان‌های مومن را نجات دهیم و ما این‌ چنین آن‌ها را نجات می‌دهیم. چطوری نجات پیدا کردند؟ خب بیان فرمود: که چه‌طوری پیامبر موسی (علیه السلام) از آن دریا رد شد و فرعون بود که غرق شد. پیغمبر موسی (علیه السلام) وهارون و تمام مومنان نجات پیدا کردند. و تمام داستان‌هایی که قبلا بیان شد. می‌گوید: ما این کار را انجام می‌دهیم. و می‌فرماید: که حتما ما این کار را انجام می‌دهیم؛ اصلا استثنا ندارد ما قول دادیم، این واجب را بر ما گذاشتیم  و ما به این حرفمان عمل می‌کنیم و الله‌ که قدرتش بی‌انتها است دارد صحب می‌کند و بر کل عالم هستی سلطه دارد. این الله دارد قول می‌دهد و صحبت می‌کند.

«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (یونس/١٠٤)

بگو: ای مردم اگر شما از دین من در شک و تردید هستید، پس من بندگی نمی‌کنم چیزهایی که شما به غیر از الله بندگی می‌کنید، ولی من الله را بندگی می‌کنم که شما را وفات می‌دهد، و دستور داده شدم که از مومنان باشم.

حالا این آیات و آن مردم، می‌خواهند که به این آیات  گوش می‌دهند، نمی‌خواهند هم قوه‌ی ادراک خود را به کار نمی‌بندند و مسیر کفر خود را ادامه می‌دهند. حالا می‌فرماید: تو به مجموع مردم اعلام کن که ای مردم، این دین من، اگر شما در دین من شک دارید، این حرف‌ها که مال عرب‌ها است، این حرف‌ها که مال آن زمان بوده، این حرف‌ها که نمی‌دانم برای یک‌سری منافعی این‌ها ساختند، در هر صورت اگر شما در این دین تشکیک وارد می‌کنید اما و اگر می‌کنید و در حقانیت این دین، تردید دارید پس بفهمید که من تصمیمم را گرفتم. من آن چیزی که به غیر از الله شما پرستش می‌کنید من آن‌ها را پرستش نمی‌کنم. حالا امکان دارد یک مکتبی باشد، مکتب فکری، که انسان‌هایی و ایدئولوژی‌هایی پشتش هست، مکاتب فکری، مذاهب فکری که فکرهایی غیر از افکار دین اسلام ترویج می‌دهند و امکان دارد اشخاصی باشند، امکان دارد موجوداتی باشند، زنده باشند، مرده باشند، به هر شکل می‌فرماید: که آن چیزهایی که شما دنبال می‌کنید، من به هیچ عنوان آن‌ها را دنبال نمی‌کنم، پرستش نمی‌کنم. من فقط الله را بندگی می‌کنم؛ همان الله‌ که شما را مرگ می‌دهد، نفس شما، عمر شما و مرگ شما دست او است. یعنی آن‌قدر آن الله در زندگی شما نقش دارد، من این الله که همه‌ کاره است در عالم وجود و حتی در حق شما کاملا سلطه دارد، من این الله قدرتمند را بندگی می‌کنم. و می‌فرماید: که به مردم بگو: به من امر شده که جزء مومنان باشم.

«وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»  (یونس/١٠٥)

و این که چهره‌ات را برای دین محکم واستوار ساز، به صورت حنیف (حقگرا و مایل به حق و روی‌گردان از باطل) و از مشرکان مباش.

در ادامه توضیح بده به مردم دنیا، به آن‌ها اعلام کن که همچنان الله به من امر کرده که تو چهرات را برای دین استوار ساز، یعنی تو دین دار باش، یعنی وجودت را بگذار برای این دین، برایش مایه بگذار، محکم، استوار، به این دین رو کن: «أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا» حنیفاً: یعنی این ‌که توجه به راه‌های انحرافی نکن، به آن مکتب‌های فکری، به آن صحبت‌های شرک‌آمیز، به آن‌ها توجه نکن و از همه‌ی باطل‌ها روی بگردان، فقط رویت را به سمت حق کن و همیشه‌ حق‌خواه باش این می‌شود: «حَنِيفًا». و می‌فرماید: که به من امر کرده که از مشرکان مباش، کسی که رویش به سمت غیر از دین حق باشد، می‌شود مشرک و تو جزء آن‌ها مباش.

«وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ ۖ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ» (یونس/١٠٦)

و به غیر از الله هیچ چیز را فرا مخوان آن چیزی که نه به تو منفعتی  و نه ضرری می‌رساند، اگر این کار را انجام دادی بدون شک که تو از ظالمان خواهی بود.

و باز اعلام بکن در ادامه که الله به من امر کرده که تو به غیر از الله به سمت هیچ چیزی دست دراز مکن، چیزهایی که نه نفعی به زندگی تو اضافه می‌کند، به سرنوشتت، به خوشبختیت، نه هم به تو ضرری ایجاد می‌کند که اگر تو به سمت این‌ها میل کردی، در این صورت «فَإِنْ فَعَلْتَ» این کارها را انجام دادی، «فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ» از ظالمان خواهی بود. حالا این آیه می‌فرماید: که الله به من این‌طوری گفته: رسول‌الله (صلی الله علیه وسلم) می‌گوید: حالا دیگر حساب کار دستمان بیاید که پایین‌تر از رسول‌الله، مابقی مردم چه‌قدر باید حواسمان جمع باشد به این دین و به این توحید.