سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 189 / جزء 10 / آیه 14 الی 20

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:

صفحه ۱۸۹

«قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ»(توبه/۱۴)

با آن‌ها بجنگید تا الله آن‌ها را با دستان شما عذاب دهد و آن‌ها را خوار و گرفتار کند و شما را بر آن‌ها یاری دهد و سینه قومی از مؤمنان را شفا دهد.

از اول سوره مبارکه توبه داریم می‌خوانیم در مورد کافران و مشرکان عهد شکن و کسانی که مراعات هیچ چیزی را نمی‌کنند؛ نه حرمت و نه شخصیت و نه حق حیات مردم و هیچ چیز جزء منافع خودشان برایشان مهم نیست. و این افراد هم اگر به حال خودشان رها شوند خون همه را می‌مکند، ابایی هم ندارند. هر کسی هم جرأت رویارویی با آن‌ها را ندارد از بس که این‌ها بی‌رحمند. حالا الله می‌گوید که شما با این افراد  بجنگید، از آن‌ها نترسید (آیه قبل خواندیم) از آن‌ها می‌ترسید! از خدا بترسید و به جنگشان بروید. رحم نکنید که با جنگیدن شما با آن‌ها، خدا می‌خواهد آن‌ها را  به وسیله‌ی دستان شما عذاب دهد؛ بعد آن‌ها را خوار و گرفتار کند، رسوایشان کند و شما را هم نصرت دهد و دل قوم مؤمن را شفا دهد، التیام ببخشد. ببینید این مسئله، با این مثال شاید بیشتر واضح شود، دستورجنگیدن با آن‌ها، شما تصور کنید یک خانواده‌ای، یکی از اعضای خانواده یا فامیل، خیلی زور می‌گوید، شخص زورگویی هست، سلطه‌جویی هست و با آن زورگویی‌اش بالفرض اگر مال ارث و میراث است همه را برای خودش برمی‌دارد، زن، دختر، همه را محروم می‌کند، همه را گرفتار کرده و با قدرتی که دارد، با سلطه‌ای که دارد حق همه را می‌خورد و همه هم از دستش ذله هستند، هیچکس هم زورش به او نمی‌رسد که جلویش را بگیرد. و البته این تجربه شده هست. این قضیه خیلی جاها وجود دارد. اگر کسی پیدا نشود که جلوش را بگیرد، این قدرت را داشته باشد دیگر همه را گرفتار زیر دست خودش کرده و همین‌طور دارد پیش می‌رود و مردم با ذلت دارند زندگی‌شان را می‌کنند، هر روز، هر شب دارند خون جگر می‌خورند. آرزویشان چیست؟ که یک نفر جلوش بایستد نگذارد این همه زورگویی کند؛ حق دیگران را بخورد، همه را برای خودش بردارد و انگار فقط خودش تنهاست، دیگر نه بقیه خواهرانش، برادرانش، نه مادر، نه پدر، نه هیچ کس، مراعات هیچ کس را نمی‌کند، هیچ چیز نمی‌فهمد. اگر یکی پیدا شود جلو این بایستد همه راحت می‌شوند و هر کسی هم، جلو این نمی‌ایستد چون قدرتش را ندارد، شهامتش را ندارد. حالا الله دارد مؤمنینش را به سمت این‌ها می‌فرستد. اتفاقاً هم الله مؤمنينش را خيلي دوست دارد به ظاهر بهتر این است که آن‌ها را به کشتن ندهد چون خطر کشته شدنشان هست. به ظاهر این است که آن‌ها را نفرستد تا مؤمنیش کم نشوند، کشته نشوند، اذیت نشوند، بالاخره مؤمنان خدا هستند. کافران (غیر مؤمنان) که اصلاً به حرف خدا گوش نمی‌دهند. همین مؤمنانی که به حرف الله گوش می‌دهند يعنی پذیرفتند که الله فرماندهشان باشد، حالا الله به این‌ها می‌گوید شما بروید با آن‌ها بجنگید، نترسید، شما اگر نروید هیچ کس نیست که بقیه ملت را از دست آن‌ها از زیر ظلم و ستم آن‌ها نجات دهد. و این آیات جنگ و جهاد که هست بابت این است که آن بقیه را رها کند؛ یعنی یک حرکت‌های رهایی بخش، جنگ‌های رهایی بخش، مردم را از زیر ظلم و ستم نجاتشان دهد. حالا می‌فرماید خدا می‌خواهد این‌ها را به خاطر آن ظلم و ستمشان عذاب دهد. شما بروید بجنگید تا خدا آن‌ها را با دستان شما عذاب دهد و گرفتارشان کند. یعنی «يُخْزِهِمْ»: آن‌ها را ذلت و خواری دهد و در دنیا دردسر برایشان درست شود که در دردسر وقتی افتادند به راحتی دیگرنمی‌توانند همین‌طور به ظلمشان ادامه دهند و خدا هم شما را بر آن‌ها نصرت می‌دهد، دلتان هم التیام پیدا می‌کند، شفا پیدا می‌کند. دلی که این همه سال از آن‌ها زجر دیده و دل از آن‌ها ناراحت است. تا دل مؤمنان شفا پیدا کند.

«وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ ۗ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (توبه/۱۵)

و خشم دل‌هایشان را ببرد. و الله بر هر کس که بخواهد توبه‌اش را می‌پذیرد. (الله به سوی او رو می‌کند) و الله دانای حکیم است.

و همچنان با آن‌ها بجنگید (باز از منافعشان) تا آن کینه و خشم و غیضی که در دل مؤمنان هست با شکست آن‌ها با نابودی آن‌ها آن خشم را از بین ببرد. و البته الله به هر کس که خواست هم به سمتش رو می‌کند، او را می‌پذیرد. و الله دانای حکیم است؛ یعنی با وجود این که آن‌ها این همه کافران لجوج ستمگرند که جنگ با خدا و پیامبر و مؤمنان دارند، «وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ»: هر کس که الله خواست خدا او را می‌پذیرد.

امکان دارد بعد از مدتی آن شخص را متوجه اشتباهش کند و شخص برگردد و دست از آن کارهایش بردارد یعنی همچنان خداوند در را به سوی آن‌ها هم باز گذاشته که آن‌ها را هم به درگاه خودش بپذیرد؛ البته هر کس را که خواست یعنی اهلیتش و صلاحیتش را داشت، لیاقتش را داشت. خدا می‌فهمد علیم و حکیم است و کارهایش را با حکمت انجام می‌دهد. فقط «وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ»: که کینه دلشان را از بین ببرد چون خیلی وقت‌ها وقتی کسی مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد عقده‌ای می‌شود، در دلش کینه و خشم و نفرت ایجاد می‌شود و این احساساتی که خدا در دل انسان‌ها گذاشته هیچ کدام بی‌حکمت نیست. همه‌ی آن‌ها فلسفه دارند و همان کینه و خشم و کدورت و نفرت و اصلاً ترس و تمام احساسات همه را خدا گذاشته و جاهایی به درد می‌خورد که باید مدیریت شود، در جهت خودش مصرف شود، فقط کنترلش شرط است، وجودش خوب، مهم و مفید است. و این هم می‌فرماید تا آن‌ها را بکشید، از بین ببرید تا آن خشمی هم که در دل مؤمنان هست هم فروکش کند.‌ و عده‌ای از مؤمنان چون فرمودند «وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ»: آن گروهی از مؤمن امکان دارد که نتوانند خشمشان را ازدل به در کنند گناهی ندارند و دلشان التیام پیدا می‌کند.

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً ۚ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (توبه/۱۶)

آیا شما پنداشته‌اید که رها می‌شوید در حالی که هنوز الله ندانسته آن کسانی از شما که جهاد می‌کنند و همچنین به غیر از الله و رسولش و مؤمنان یاران خصوصی نمی‌گیرند. و الله داناست به آن‌چه که انجام می‌دهید.

بعد از دستور جنگیدن با آن‌ها حالا دستور جنگ آمد؛ می‌گوید که قضیه تمام نشده، فکر کردید که همین‌طور دیگر تمام شد و به حال خودتان رها می‌شوید. هنوز که شما اثبات نکردید. تا این جا خدا گفت. حالا ببینم شما چکار می‌کنید. با صدور فرمان خدا که قضیه به اتمام نرسیده و حالا کدام یکی از شما جهاد می‌کنید و کدامتان به غیر از الله و رسولش و مؤمنان به عنوان یاران و دوستان صمیمی، قابل اعتماد غیر از این‌ها برای خودتان می‌گیرید. «وَلِيجَةً»: یعنی یاران صمیمی و قابل اعتماد که شما آن‌ها را محرم اسرارتان می‌دانید و اسرارتان را (اسرار مسلمان‌ها را) به آن‌ها می‌گویید، این می‌شود: «وَلِيجَةً». می‌گوید خدا هنوز نفهمیده؛ یعنی شما برای خدا اثبات نکردید، خدا علمش را که دارد ولی شما باید این را برای خدا اثبات کنید و با رفتارتان با اجرایتان تبدیل به علم کنید. هنوز که شما برای خدا اثبات نکردید که کدام یک از شما در راه خدا جهاد می‌کند و این حرف‌ها را گوش می‌کند و اجرایش می‌کند و علاوه بر آن به غیر از خدا و رسول و مؤمنان هم کسی را به عنوان محرم اسرار نمی‌گیرید حالا هر کسی هم که باشد. یعنی شما در این مسیر، حق ندارید افرادی از غیر مؤمنان به عنوان دوستان، دوستان قابل اعتماد بگیرید و بعد مشکلات و مسائل و نقطه ضعف‌های جامعه مسلمان را برای آن‌ها بگویید که آن‌ها دیگر با اطلاع از آن مسائل بیایند بیشتر ظلم و ستمشان را بر مسلمان‌ها پیاده کنند، بر جامعه مسلمان پیاده بکنند، یعنی شما همچنین حقی ندارید و این را باید اثبات کنید که در طول عمرتان با هیچکس از منظر دوستی خیانت نکنید، یعنی با دشمن مسلمان‌ها ارتباط برقرار نکنید و به هیچ کس از غیر مسلمان‌ها اعتماد نکنید. و الله هم به آن‌چه که شما انجام می‌دهید آگاه است.

«مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ» (توبه/۱۷)

برای مشرکان اجازه نیست که مساجد خدا را عمران کنند‌ (آباد کنند) در حالی که بر خودشان هم به کفر شهادت می‌دهند. (اقرار می‌کنند.) این‌ها اعمالشان تباه شد و در آتش آن‌ها جاودانند.

حالا آن مشرکان که برایشان خدا مهم نیست. منافع خودشان مهم است. «مُشْرِكِ»: يعني هركس که در کنار خدا يک سری منافع دیگر را دنبال می‌کند و آن منافع خودش برایش خیلی مهم‌تر است این «مُشْرِكِ» می‌شود. کسی که همچون انگیزه‌هایی دارد می‌گوید این‌ها اجازه ندارند، حق ندارند، «مَا كَانَ»: حق ندارند، اجازه ندارند که همچون آدم‌هایی مساجد خدا را عمران کنند؛ یعنی بنایش کنند، یعنی تعمیر کنند، یعنی نظافت کنند، یعنی در آن مساجد برای عبادت بنشینند، اصلاً کلاً مدیریت کنند. کسانی که مساجد خدا را به عنوان یک وسیله‌ای برای اهدافشان می‌خواهند استفاده کنند می‌گوید‌ این‌ها حق آبادانی مساجد را ندارند در حالی که بر خودشان هم به کفر اقرار می‌کنند.  یعنی از مساجد خدا سوء استفاده می‌کنند در جهت اغراضشان، کارهای سیاسی خاص، افکار خاص، برای یارگیری خاص و برای مقابله با افراد خاص و کلاً از مسجد می‌خواهند سوء استفاده کنند. می‌گوید این‌ها حق ندارند که مسئولین مسجد باشند. وقتی هم از آن‌ها بپرسید که این کارها را انجام ندهيد مساجد خداست برای همگان است و همه در مساجد یکسانند فوراً هم جواب می‌دهند که ما اصلاً مسجد نساختیم که دست کسی دیگری باشد، ما می‌خواهیم که مدیریتش کنیم و جوری که ما می‌پسندیم مدیریتش می‌کنیم. و اصلاً همین اقرار بر کفر «شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ»: خودشان هم اقرار می‌کنند که مساجد برای اهداف خاصی می‌خواهند اداره‌اش کنند. «أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ»: این‌ها اعمالشان نیست و نابود شد؛ یعنی هر چقدر هم خرج کنند و زحمت بکشند هیچ حاصلی برایشان نیست، همه نیست و نابود می‌شود. این در دنیا و آن کارها و زحمت‌هایی که می‌کشند و نتیجه‌اش می‌شود که در آخرت هم برای همیشه در آتش جاودانه می‌مانند.

«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ» (توبه/۱۸)

تنها مساجد خدا را کسی که ایمان به الله و به روز آخرت دارد آباد می‌کند. و نماز را برپا می‌دارد و زکات را می‌دهد و جزء از الله از هیچکس نمی‌ترسد. پس این‌ها امید است که از هدایت شدگان باشند.

آن‌ها حق ندارند که مدیریت مسجد را به دست بگیرند، خرج و مخارج مسجد را بدهند که بعداً فردا رویش مسلط باشند. حق چنین کاری ندارند. آن‌ها نباید دم از مسجد  بزنند. چه کسانی حق آبادانی مسجد، اجازه آباد کردن مسجد، ساختنش، مدیریتش، نظافتش، عبادتش و همه چیز را دارند؟ چه کسی؟ هر کس که ایمان به الله دارد؛ یعنی هر کاری انجام می‌دهد منفعت شخصی خودش قاطیش نمی‌کند، برای الله است، برای روز آخرت است، چون ایمان به آخرت دارد، نه برای دنیایش کار کند، برای آخرت کار می‌کند. نماز را به نحو اکمل و اتم اقامه کند، در پیشگاه خدا نماز بخواند با خواندن نماز احساس نیاز به خدا را داشته باشد. زکات را بدهد؛ یعنی دلش با مسلمان‌ها صاف باشد، خاطرخواه و خیرخواه مسلمان‌ها باشد، خواهان رشدشان باشد. و جز از خدا هم نترسد، زیر سلطه کسی نیاید مسجد را مدیریت کند آدم کس دیگری باشد، بنابر اهدف و اغراض کس دیگر مدیریت کند. فقط از خدا بترسد در آن جهتی که خدا امر کرده مسجد را آباد کند و ایجاد کند و مدیریت کند. پس این افراد می‌فرماید که امید است این‌ها از هدایت یافتگان باشند: «فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ» – «الْمُهْتَدِينَ»: هدایت یافتگان، رهیافتگان.  این‌ها کارشان درست است و مورد تایید خداست.

«أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (توبه/۱۹)

آیا شما آبرسانی به حاجیان را و تعمیر مسجدالحرام را (آباد کردن مسجدالحرام را) به مثل کسی می‌دانید که ایمان به الله و روز آخرت دارد؟ و در راه الله جهاد می‌کند؟ (تلاشگری می‌کند؟) نه، نزد الله این‌ها مساوی نیستند : «لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ» و الله قوم ظالم را رهیاب نمی‌کند: «وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ».

یعنی شما درست فکر کنید معادله را خوب بفهمید کسی که در صحنه هست و دارد خرج می‌کند، برو بیا دارد، مدیریت می‌کند، تابلو می‌زند، تبلیغات می‌کند و دارد مسجد می‌سازد و یا یک کاری که زیر چشم همگان است و همگان می‌بینند به مثل آبرسانی به حجاج، یعنی دو تا کار بزرگ اینجا بیان کرد؛ آب رساندن به حاجیان، یعنی بهترین کار، آب رساندن، برای بهترین افراد، یعنی حجاج که برای خانه خدا رفتند، این یک. «وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»: آبادانی مسجد الحرام، حالا هر نوع خدمتی که باشد. بهترین مکان روی زمین و بهترین خدمت برای مسجد الحرام، دارد بالاترین مثال را بیان می‌کند، یعنی بهترین خوبی‌های روی کره زمین، بهترین خدمت‌ها. می‌گوید شما اشتباه نکنید. آیا این‌ها را به مثل کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد و در راه الله تلاش دارد، فکر می‌کنید آن آدم‌ها به مثل یک آدم معمولی فقیر، یک مسلمان فقیر و عادی و بدون برو بیا و آوازه و شهرت این‌ها و تبلیغات، آیا این‌ها مثل هم هستند؟ و شاید فکر هم کنید که آن‌ها خیلی بالاتر از این آدم معمولی است! «لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ»: پیش خدا مساوی نیستند. این آدمی که ایمان به خدا دارد، یک آدم خیلی هم معمولی باشد و به روز آخرت ایمان دارد و در راه خدا در حد توانش تلاش می‌کند، خیلی بهتر از آن کسی است که دارد با اسم و آوازه پیش می‌رود و آن کارهای مهم را انجام می‌دهد؛ یعنی هر خدمت بشر دوستانه هر چقدر هم در حد اعلا باشد آن خدمت‌های بشر دوستانه اگر بر بر مبنای ایمان به خدا و روز آخرت و در راه خدا نباشد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. و خدا قوم ظالم را هدایتشان نمی‌دهد؛ یعنی کارشان را به سرانجام نمی‌رساند.

«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» (توبه/۲۰)

کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه الله به وسیله اموالشان و جانشان تلاش نمودند آن‌ها نزد الله درجه‌شان عظیم است. (درجه عظیم‌تری دارند.) و آن‌ها همان رستگارانند.

یعنی کسانی که مورد تایید خدا و مورد پسند الله هستند این‌ها هستند؛ ایمان آوردند، حاضر شدند در راه ایمان اگر جایی به مشکل برخوردند که ایمان را اجرا کنند از یک سری منافعشان، از شهرشان دست بکشند، به هر حال از موقعیتشان دست بکشند. و بعد در راه الله جهاد کردند هم قتال می‌شود، جنگ می‌شود و هم تلاشگری. هر نوع فعالیتی فرهنگی، آموزشی در هر زمینه‌ای که خودش را رشد دهد این می‌شود «وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» آن هم با اموال خودش دارد خرج می‌کند و وقت خودش را دارد می‌دهد، جان خودش را هم وسط گذاشته، می‌گوید این‌ها نزد الله درجه‌شان عظیم است: «أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ» درجه عظيم تری را دارند، این‌ها کسانی هستند که به فلاح و رستگاری رسیدند و پیش خدا برنده و موفق هستند.