سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 182 / جزء 10 / آیه 41 الی 45

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه۱۸۲

«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (انفال/۴۱)

و بدانید که هر آن‌چه از غنیمت به‌دست آوردید پس یک پنجم برای الله است و برای رسول و برای قوم و خویشان و یتیمان و بینوایان و آن‌هایی که در راه مانده‌اند! اگر شما واقعاً به الله ایمان آوردید و به آن‌چه که ما بر بنده‌مان نازل کردیم در روز جدایی حق از باطل، روزی که دو تا لشکر با همدیگر روبرو شدند. و الله بر هر چیزی قادر است.

 سوره مبارکه انفال از ابتدا بحث انفال بود؛ یعنی همان غنیمت‌های جنگی که به عنوان اولین جنگ، جنگ بدر در سال دوم هجری اتفاق افتاد. و این غنائم به صورت طبیعی وقتی دو تا لشکر با هم می‌جنگند و یک لشکری شکست می‌خورد، یکسری اموال، چیزهایی که ارزش دارد، ارزش مالی دارد به‌ جا می‌ماند و آن لشکر پیروز آن را برمی‌دارد، خب در زمان قدیم یعنی وقتی که جنگی در می‌گرفت، غیر از دین اسلام امکان داشت همان فرمانده، کل آن‌ها را برای خودش برمی‌داشت یا آن‌هایی که سِمَت‌های بالاتری دارند، و مابقی را محروم می‌کردند، به هر حال هر کس هرطور دلش می‌خواست بر‌می‌داشت و تقسیم می‌کرد، دیگر قانون خاصی نبود. در دین اسلام که امکان دارد این اموال به دست مسلمانان بیاید، باید قانون داشته باشد و قشنگ دارد تکلیف این مسئله را مشخص می‌کند؛ می‌گوید بدانید، این علم را داشته باشید، یعنی الله دارد به پیروان دینش آموزش می‌ده، بدانید آن‌چه را که شما به دست می‌آورید، هر چیزی، یعنی هر چیزی که ارزش داشته باشد و به راحتی به دست آورید. «غَنِمْتُمْ»: یعنی اموالی که آدم به راحتی به دست بیاورد، نه اموالی که در اثر شغل و کار و….. به دست بیاورد، آن‌ها غنیمت نیست، آن‌ها با زحمت به دست می‌آید. «غَنِمْتُمْ» چیزهایی که به آسانی، به سهولت به دست می‌آید، بدون زحمت، بدون تلاش خاصی، یعنی زحمت ماهانه و سالانه ندارد، یک روز است، چند روز است، جنگ می‌شود، طرف، حریف، شکست می‌خورد و اموالی از او به جا می‌ماند، این غنیمت می‌شود. پس فقط اموال جنگی، اموال شخصی شامل نمی‌شود. می‌گوید تکلیف آنها چیست؟ تکلیفش این است که یک پنجم آن، پس چهار پنجم چه شد؟ چهار پنجم بین سربازان تقسیم می‌شود، آن‌هایی که سهیم بودند؛ پس فرمانده حق ندارد که مثل ملت‌های غیر مسلمان برای خودش بردارد. چهار پنجم بین آن‌هایی از سربازان که بودند تقسیم می‌شود. همان سرباز صفر صفر، باز هم سهم دارد. ولی یک پنجم آن سهم الله می‌شود، الله که همه چیز مال خودش است، زمین و آسمان مال خودش است؛ ولی دارد این سهم را جدا می‌کند که این یک پنجم  را حسابش جدا کنید، دل به این یک پنجم ندهید، در اختیار رسول است، رسول هم که برای خود‌ش در حد نیاز انسانی طبیعی طبیعی، در حد متوسط، معمولی که انسان است به مثل بقیه انسان‌ها از آن استفاده می‌کند، برای خودش سرمایه‌گذاری نمی‌کند. بعد از رسول برای «وَلِذِي الْقُرْبَىٰ»: قوم و خویشان رسول است، آن‌ها هم از نظر نظام اقتصادی؛ مثلا برای تعاون اجتماعی، زکات هست، صدقات هست، خب زکات و صدقات که بر خاندان پیامبر (صل الله عليه وسلم) حرام شده است؛ یعنی این‌که یک وقتی کسی تصور نکند که رسول الله دینی آورده و بعد خودش جزء همان سیستم دینی که آورده، یکی از آن‌ها زکات است و زکات به آن‌ها داده می‌شود، حتی قوم و خویشانش را از آن محروم کرده است، خودش و قوم و خویشانش را، که مال زکات و صدقات به خاندان پیامبر درست نیست، جایز نیست، آن‌ها (سادات) از اموال زکات که دائماً، مستمراً همه مسلمانان می‌دهند آن‌ها اجازه ندارند از آن استفاده کنند، برخوردار شوند. به همین خاطر فقط این غنیمت که هرزگاهی امکان دارد چندین سال یکبار چنین اتفاقی بیفتد، دیگر آن قوم و خویشان فقیر پیغمبر، سادات فقیر، نه آن‌هایی که وضعشان خوب است. این‌ها چون از طرف دیگر حمایت نمی‌شوند، از زکات و این‌ها حمایت نمی‌شوند، یک پنجم برای فقرایشان در نظر گرفته می‌شود، نه کل آن، یک مقداری از آن یک پنجم، و بعد برای یتیمان، یتیمان جامعه حمایت شوند، آن یک پنجمی که خدا برای خودش جدا کرده را تقسیمش می‌کند برای ضعفای جامعه، برای یتیمان، برای مسکینان، یعنی بینوایان، یعنی از کار افتاده‌ها، و برای کسانی که در راه مانده‌اند: «ابْنِ السَّبِيلِ»، گرفتار است، یعنی قشنگ آن طیف ضعیف و بینوا و گرفتار جامعه، آن یک پنجم صرف این‌ها شود؛ یعنی یک ورودی برای این‌ها تعریف شود که به آن‌ها رسیدگی شود و از پایین پایین به بالا بیایند و این نظام طبقاتی ایجاد نشود که آن چهار پنجم بین سربازان تقسیم شود و یا همه‌ی آن غنیمت و بعد این‌ها پایین بمانند و آن سربازان وضعشان خوب شود. این‌ها هم به مثل آن سربازان ولو که سرباز نیستند و نمی‌توانند، ضعیفتد، یتیمند، در جنگ شرکت نکردند ولی در زحمت آن‌ها شریک شوند و نظام طبقاتی پیش نیاید، به آن‌ها هم داده شود تا بالا بیایند. خب این به این شکل، اموال غنیمت تعیین و تکلیف شد. حال می‌فرماید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»: اگر واقعا شما به الله ایمان آوردید؛ یعنی این را باید ملاحظه کنید، رعایتش کنید و اگر شما واقعا ایمان آوردید به آن‌چه که ما بر بنده‌مان نازل کردیم، چه موقع؟! روز فرقان، یعنی روزی که واقعاً بد‌طور هم حق از باطل جدا شد و دین حق، و دین باطل (دین بت‌پرستی) از همدیگر جدا شدند، این می‌شود: «يَوْمَ الْفُرْقَانِ» که منظور جنگ بدر است. «يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»: همان روزی که دو تا لشکر به هم رسیدند، دو تا سپاه با هم جنگیدند و الله بر هر کاری قادر است. می‌گوید شما خوب فکر کنید آن روز چه اتفاقی افتاد! چه وعده‌هایی خداوند بر پیغمبرش نازل کرد! از آن آیات قرآن گرفته، وعده‌ها، آن باران، همه‌ی آن امدادهای غیبی، خدا نازل کرد، فرستاد. حالا دیدید، متوجه شدید که الله بر هر کاری قادر است و خیلی واضح و پررنگ مشخص کرد که دین مورد تأیید الله این دین پیغمبر است، دین جدید است نه دین بت‌پرستی. حال توضیح می‌دهد که در جنگ بدر چه اتفاقی افتاد! باز یک گوشه دیگر آیات بعدی می‌آید آن را به تفصیل بیان می‌کند.

می‌فرماید:

«إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَىٰ وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ۚ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ ۙ وَلَٰكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ» (انفال/۴۲)

آن زمانی که شما در ناحیه‌ی نزدیک بودید، لشکر مشرکین در ناحیه دورتر بودند، آن کاروان تجاری پایین‌تر از شما بود. و اگر با همدیگر وعده می‌گذاشتید؛ قطعاً شما در زمان و مکان وعده با همدیگر اختلاف می‌کردید. ولی الله خواست آن کاری که شدنی است را به سرانجام برساند تا هر کس که هلاک می‌شود از روی دلیل هلاک شود و کسی که زنده می‌ماند هم از روی دلیل زندگی کند. و بدون شک الله شنوای داناست.

آن زمانی که شما در ناحیه‌ی نزدیک بودید، «عُدْوَةِ»: آن منطقه، آن ناحیه، آن قسمتی که شما حضور داشتید. شما در نزدیکی مدینه بودید؛ یعنی مسافت شما به مدینه، از مسافت بقیه نزدیک‌تر بود. «وَهُمْ»: و آن یکی لشکر، لشکر مشرکین در ناحیه دورتر بودند، آن طرف‌تر بودند، به سمت مکه بودند. و قافله «الرَّكْبُ»: یعنی قافله، یعنی آن کاروان تجاری، آن پایین‌تر از شما بود، آن طرف‌تر به طرف دریا (دریای سرخ) و اگر شما با همدیگر وعده می‌گذاشتید، قطعاً شما در زمان و مکان وعده با همدیگر اختلاف می‌کردید. «وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ» یعنی با همدیگر وعده می‌گذاشتید، شما سپاه مسلمانان و سپاه قریش (مشرکین) اگر شما آگاهانه می‌آمدید، تعیین می‌کردید که ما فلان جا و فلان زمان با همدیگر می‌جنگیم، زمان جنگیدن را با برنامه‌ریزی تعیین می‌کردید، می‌فرماید که بی‌شک شما در وعده‌گاهتان با هم اختلاف می‌کردید یعنی عده‌ای می‌گفتید: «می‌رویم» عده‌ای می‌گفتید: «نمی‌رویم» چون که می‌دانستید که این واقعا خودکشی است، این سپاه اندک سیصد نفره برود به جنگ یک سپاه نهصد نفره، هزار نفره، آن هم آن همه لشکر مجهز با تسلیحات، اختلاف می‌کردید، چرا به این جنگ بروید و خودتان را به کشتن دهید! ولی الله خواست آن کاری که شدنی است را به سرانجام برساند. «وَلَٰكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ» یعنی الله آن را به اتمام برساند، به اجرا برساند. چی؟ «أَمْرًا»: آن کاری که، «كَانَ مَفْعُولًا»: آن کار باید می‌شد، شدنی، قطعی شدنی است. خدا می‌خواست که آن‌ کار را به سرانجام برساند. یعنی خدا می‌خواست که بین سپاه اسلام و قریش (مشرکین قریش) این جنگ رخ دهد. به همین‌خاطر بدون آمادگی قبلی، بدون وعده‌ی قبلی شما دو تا به هم رسیدید و از جنگیدن با هم ناگزیر بودید. چرا باز این که به هر قیمتی شده این‌ها روبروی هم قرار بگیرند و با هم بجنگند؟ «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ»: تا هر کس که هلاک می‌شود از روی دلیل هلاک شود و کسی که زنده می‌ماند هم از روی دلیل زندگی کند؛ یعنی در این جنگ آن‌هایی که کشته شدند، آن‌هایی که مردند خودشان لااقل بفهمند که در مسیر کفر کشته شدند؛ یعنی روز قیامت که محشور می‌شوند بفهمند. مابقی دوستانش، مابقی مردم همه بفهمند، این‌هایی که الان با وجود این که حدوداً هزار نفر هستند و این‌همه تجهیزات و آن یک سوم‌شان، و آن همه ضعیف، و باز این‌ها دارند کشته می‌شوند، بقیه بفهمند که این‌هایی که هلاک شدند، بفهمند که خدا از این‌ها حمایت نکرد، دست از حمایتشان برنداشت چون این‌ها بر باطل هستند. پس هر کس که هلاک شد مشخص شود که چرا هلاک شده! به خاطر کفر و شرکش بوده، به خاطر باطل بودنش بوده، و آن کسی که زنده می‌ماند از آن لشکر ضعیف و مسلمان‌ها، آن‌ها هم واضح شود که چرا پیروز شدند! چرا زنده ماندند! این‌ها باید همه‌شان کشته می‌شدند ولی زنده ماندند. همه مردم بدانید که چرا این‌ها زنده ماندند! چون خدا از این‌ها حمایت کرد. چون مشرکین هم خواستند، به خدا گفتند خدایا! امروز مشخص شود که کدام دین برحق است! دین ما یا این دین جدیدی که این پیامبر آورده است. خدایا! تو برای ما اثبات کن. و حالا الله می‌گوید این کار باید انجام می‌شد تا به مردم اثبات شود آن کسی که هلاک شد بر باطل بوده و این کسی که پیروز شده بر حق بوده است. – «وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ»: و بدون شک الله قطعاً شنوای داناست؛ این حرف‌ها را می‌شنود و دانا است، می‌فهمد قضیه را چگونه به سرانجام برساند.

«إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا ۖ وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ ۗ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (انفال/۴۳)

آن زمانی که الله آن‌ها را با تعداد اندک به تو در خوابت نشان داد. و اگر آن‌ها را فراوان به تو نشان می‌داد قطعاً شما از درون سست می‌شدید و قطعاً شما با همدیگر تنازع می‌کردید (در مسئله مشاجره و اختلاف می‌کردید) ولی الله (این‌ها را از سر شما برداشت) شما را سالم نگه داشت. قطعاً که الله دانا است به آن‌چه که داخل سینه‌ها وجود دارد.

باز در همان صحنه که چه شد که این‌ها ناخواسته رو در روی هم قرار گرفتند و برای این جنگ به استقبال هم رفتند، چه شد؟! می‌گوید یک صحنه دیگر که الله در خوابت آن‌ها را به تو نشان داد ای پیامبر! که تعدادشان کم است زیاد نیستند. و قشنگ وقتی پیامبر از خواب بیدار شد این را اعلام کرد؛ من خواب دیدم که تعداد مشرکین اندک است پس نترسید. «مَنَامِ»: خواب می‌شود. و اگر که آن‌ها را به تو در همان خواب زیاد نشان می‌داد، می‌گوید قطعاً شما از درون سست می‌شدید؛ یعنی انگیزه‌تان می‌ریخت «لَفَشِلْتُمْ»: و شما در مسئله با همدیگر اختلاف می‌کردید که ما اصلاً برویم فرار کنیم، یا برای جنگ به استقبالشان برویم، با همدیگر اختلاف می‌کردیم. چون وقتی که انسان یک چیزی را از بیرون مشاهده کند، که ببیند آن به ضررش است، این‌جا دیگر انگیزه‌اش پایین می‌آید. «لَفَشِلْتُمْ»: انگیزه‌های درونی است که آدم از درون سست می‌شود و وقتی که از درون سست شد دیگر از بیرون هم شکست می‌خورد، بعد می‌شود «تَنَازَعْ» بعد فرار از موقعیت و … . می‌گوید که الله شما را از این‌ها نجات داد. «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ» نگذاشت که شما انگیزه‌تان بپاشد، اراده‌تان پایین بیاید؛ به همین خاطر آن‌ها را در خواب به تو اندک نشان داد که دل بیاورید، که بروید، نترسید، با تمام قدرت و انگیزه پیش بروید و کسی هم اختلاف نکند، مشاجره نکند که برویم یا نرویم، همه یک حرف، یک صدا به سمت کفار بروید. یعنی الله خوابت را این‌طوری تنظیم کرد تا این اتفاقه بیفتد؛ چون هدف اصلی آن نشان دادن حق (دین حق) است. و می‌فرماید که الله به آن‌چه که داخل سینه‌هاست آگاه است: «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ». نگویید که نه اگر هم تعداد واقعی را می‌دیدیم انگیزه‌مان همین بود، تعدادشان بیشتر بود ما انگیزه‌مان پایین نمی‌آمد؛ این حرف‌ها را نزنید که الله به داخل سینه‌هایتان آگاه است. قشنگ روانتان را می‌شناسد. و انسان‌ها چطور در دلشان، در افکارشان، در روحیه‌شان چه چیزهایی تأثیر می‌گذارد، چه چیزهایی آن‌ها را قوی می‌کند، چه چیزهایی آن‌ها را ضعیف می‌کند، چه چیزهایی انگیزه را از آن‌ها می‌گیرد، الله به درون سینه‌های بندگانش آگاه است که آن‌جا چه قانونی وجود دارد، چه تفکراتی، چه احساسی وجود دارد! می‌فرماید که الله به داخل سینه‌ها آگاه است، به همین‌خاطر که آگاه است این‌طوری تنظیمش کرد.

 «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (انفال/۴۴)

و زمانی که با آن‌ها ملاقات کردید، (به هم رسیدید) آن‌ها را در چشمان شما اندک نشان داد و شما را هم در چشمان آن‌ها اندک نشان داد تا الله آن کاری که فیصله شده که انجام شود را به سرانجام برساند. (تا آن کار انجام بگیرد.) و بازگشت همه‌ی کارها به سوی الله است. (و تکلیفشان مشخص می‌شود.)

 آن در خواب بود. حالا در صحنه بیداری! حالا دوباره مسلمان‌ها، کفار، رو در روی هم دو تا سپاه و قبل از جنگ، حالا دارند به هم نگاه می‌کنند، خب بر آورد می‌کنند،  تمام سربازان، فرماندهان و همه این خیلی برایشان مهم است که ببینند حریف در چه وضعیتی است! می‌خواهند برآورد کنند؛ به همین خاطر نگاه می‌کنند، توجه می‌کنند، خیلی چیز طبیعی است. و وقتی که به هم دقت می‌کردند، می‌فرماید که الله آن‌ها را به شما اندک نشان داد؛ یعنی چشمتان آن‌ها را اندک دید، در چشم شما تعدادشان کم آمد، این‌ها که چیزی نیستند ما راحت می‌توانیم پیروز شویم و همین‌طور انگیزه‌شان داشت بالا می‌رفت. و از آن طرف وقتی مشرکین، سپاه مسلمانان را برانداز می‌کردند، الله می‌گوید که ما شما را هم در چشم آن‌ها اندک قرار دادیم، شما را اندک می‌دیدند، آن‌ها هم می‌گفتند، مسلمانان که چیزی نیستند، این‌ها که خیلی اندک هستند، اصلا بی‌خیال، لازم نیست که خودتان را خیلی آماده کنید. با همین اندک دیدن، دست کم گرفتند و بدون آن اندازه آماده شدن شروع به جنگیدن کردند؛ یعنی دل جنگیدن را داشتند  آن‌جا با همین وضعیت، هم مسلمانان به آن سبک و هم مشرکین هر دو دل آوردند و شروع به جنگیدن کردند. خدا می‌خواهد این جنگ به هر قیمتی که هست اتفاق بیفتد؛ یعنی خدا دارد قانون زمین و زمان را به هم می‌زند و می‌خواهد این جنگ را پیش بیاورد تا که به آن هدف اصلی (حالا دوباره این جا تکرار می‌کند آیه‌ی ۴۴ به مثل آیه‌ی ۴۲ قشنگ همان جمله «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا» این‌جا هم «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا») الله آن چیزی را که باید اتفاق بیفتد را می‌خواهد انجامش دهد، به سرانجام برساند؛ یعنی این جنگ اتفاق بیفتد که الله می‌خواهد یک بار برای همیشه برای همه‌ی مردم آن زمان تا الان که خودمان هستیم برای خودمان و برای همه مردم دنیا اثبات کند که دین حق با این قرآن است، با رسول الله (صل الله عليه وسلم) است، دین حق و مورد تأیید و مورد پسند الله همین است. و قشنگ این قانون که الان جنگ بدر دارد اتفاق می‌افتد در جنگ‌های آتی که مسلمان‌ها با مسیحیان جنگیدند قشنگ باز همین اتفاقات صدها بار افتاد و با وجود تعداد خیلی کم مسلمان‌ها، و مسیحیان فراوان، و مسلمان‌هه پیروز می‌شوند. یا جنگ با یهودیان و سایر ملت‌ها. یعنی این حمایت الله، این اولین بار بود و برای آن همیشه ادامه پیدا کرد تا زمانی که مؤمنان واقعاً ایمان داشتند؛ یعنی مسلمان‌ها ایمانشان واقعی بود این حمایت الله از آن‌ها همیشه ادامه داشت تا الله آن کاری را که می‌خواست به سرانجام برساند. «وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»: می‌گوید همه‌ی کارها بازگشتش به سوی الله است. یعنی الله است که تعیین و تکلیف می‌کند که چه شود و چه نشود، این‌جا دیگر حق خدایی است، دیگر کسی نمی‌تواند این‌جا مداخله کند، تصمیم بگیرد. تصمیم همه‌ی کارها با الله است، با شما نیست، با هیچ احدی هم نیست. این‌جا الله است که تصمیم گرفته که به این شکل دین حقش را عملاً به همگان ابلاغ کند تا همه بفهمند که این واقعاً دین مورد پسند الله است و این تصمیمات ربطی به کسی ندارد و این تصمیمات بزرگ و مهم به الله برمی‌گردد.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (انفال/۴۵)

ای کسانی که ایمان آوردید زمانی که با گروهی ملاقات کردید پس ثابت بایستید و الله را فراوان ذکر کنید تا به رستگاری برسید.

ای کسانی که ایمان آوردید زمانی که با گروهی ملاقات کردید، رو در روی گروهی قرار گرفتید؛ گروه کافر، سپاه کافر، برای جنگ رو در رویشان شدید، وقتی شما در چنین وضعیتی قرار گرفتید، «فَاثْبُتُوا»: پس ثابت بایستید، راسخ باشید، محکم،  قاطع «وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا»: الله را هم فراوان ذکر کنید؛ دعا، ذکر، دل به الله دهید، مدام الله را در دلتان، در زبانتان مرور کنید، الله را به یاد داشته باشید تا پیروز شوید: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» این دو تا شرط را انجام دهید تا به رستگاری برسید، هم در دنیا در آن نبرد پیروز شوید و هم رستگار آخرت شوید. که البته در صحنه جنگ و حتی در مشکلات معمولی زندگی، آن استواری، ثابت قدم بودن در مشکلات زندگی، قاطع بودن، پایداری، صبوری و تلاش می‌شود: «فَاثْبُتُوا» و بعد از آن طرف، هم زمان الله را یاد کردن، نماز خواندن، دعا کردن این دو تا راز موفقیت همه مشکلات است، در نبرد جنگ باشد یا مشکلات و صحنه‌های زندگی، این می‌شود: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» که به این شکل شما می‌توانید بر همه مشکلات پیروز شوید.