مقدمه
مقدمه / شماره 1 الی 5
سوره مبارکه فاتحه
آیات 1 الی 7 / شماره 6 الی 46
سوره مبارکه بقره
تفسیر آسان - سوره مبارکه بقره
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 50
آیات 1 الی 9 / شماره 47 الی 73
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 51
آیات 10 الی 15 / شماره 74 الی 104
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 52
آیات 16 الی 22 / شماره 105 الی 151
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 53
آیات 23 الی 29 / شماره 152 الی 194
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 54
آیات 30 الی 37 / شماره 195 الی 237
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 55
آیات 38 الی 45 / شماره 238 الی 270
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 56
آیات 46 الی 52 / شماره 271 الی 307
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 57
آیات 53 الی 61 / شماره 308 الی 337
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 58
آیات 62 الی 69 / شماره 338 الی 367
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 59
آیات 71 الی 77 / شماره 368 الی 393
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 60
آیات 78 الی 83 / شماره 394 الی 425
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 61
آیات 84 الی 91 / شماره 426 الی 449
سوره مبارکه آل عمران / صفحه 62
آیات 92 الی 100 / شماره 450 الی 481
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾ بیگمان این دقیقا همان قصههای حق است و هیچ معبودی جز الله نیست و بدون شک الله توانمند با حکیم است. (۶۲)
موضوع ۳۳۸: از قصه تا نقش یگانه معبود عالم.
تا اینجا داستان از همسر عمران، مریم و پیامبر عیسی علیهالسلام بیان شد که عبارت «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ» «هذا» اسم اشاره به آن داستانها برمیگردد که از اول بیان شد. «لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ» “هو” ضمیر فصل است و اسم اشاره دوباره برمیگردد به همان قصهها، قبل از آن “لَ” است «لَهُوَ» تاکید را میرساند یعنی قطعا آن قصهها قصههای حق است یعنی قصههای دیگر که یهودیان مسیحیان در کتابهای خودشان بیان کردهاند آنها حق نیست اینها قصههای حق است در مورد پیامبر عیسی و مریم و این قصهها هم که نه عیسی و نه مریم و هیچ کس دیگر را به مقام خدایی نمیرساند و بعد از آن فرمود «وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ» و هیچ معبودی جز الله نیست.
حالا ربط این دوتا عبارت با هم چیست!؟
چرا بعد از قصه «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ» بحث معبودیت و وحدانیت الله را مطرح کرده است!؟ این مسئله از دو زاویه قابل توجه است: اول اینکه با این قصهها حقیقت مریم و عیسی و در مجموع آلعمران علیهم السلام مشخص میشود و مشخص میشود که اینها مخلوقاتی بیش نیستند و هیچ ارتباطی با مقام خدایی ندارند پس در نتیجه هیچ معبودی جز الله وجود ندارد آن قصهها نتیجهاش وحدانیت الله میشود.
و دوم این که کلاً قصههای حق آدم را به وحدانیت و معبودیت الله میرساند، زیرا با قصه انسان الله را در صحنههای زندگی مشاهده میکند و وجود الله را در زندگی احساس میکند، متوجه میشود که چطور الله از بالا همه چیز را مدیریت میکند. مثلاً چگونه علیه پیامبر عیسی علیهالسلام نقشه کشیدن و چطور الله پیامبر عیسی را نجات داد. پیامبر زکریا علیه السلام که آن همه سال بچه دار نشد از الله فرزند خواست و الله چگونه به او فرزندی داد که سید و حصور و نبیا من الصالحین بود.
همین جا نظری به آیات اول سوره بیاندازیم:
«بِسمِ الَلهِ الرَحمَنِ الرَحِیم الم اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ» و آنجا عرض کردیم که آیات اولیهی هر سوره خیلی مهم است، زیرا موضوع اصلی سوره را بیان میکند و آیات اول سوره مبارکه آلعمران در مورد یگانه معبود عالم بود که همیشه زنده است «الحَیُ»، جهان هستی را مدیریت میکند «القَیُوم» و بعد از آن، آن همه آیات آمد آن همه قصهها خواندیم و دوباره رسیدیم به «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» یعنی آن را به آیات اولیه سوره وصل کرد دوباره همون توحید و دوباره همون نقش الله و مدیریت الله بر جهان و همین روند ادامه دارد و تا آخر سوره روی همین موضوع مهم کار میکند.