سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 207 / جزء 11 / آیه 123 الی 129

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی ​  پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۲۰۷

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» (توبه/۱۲۳)

ای کسانی که ایمان آوردید، با کسانی از کفار که دور و بر شما هستند بجنگید (پیکار کنید) و باید در شما اقتدار و استحکام را بیابند و بدانید که الله همراه با متقیان است.

 در صفحه‌ی قبل خواندیم که تشویق می‌کرد کسانی که در راه خدا دارند می‌روند برای جهاد، هر کاری که انجام می‌دهند از کارهای طبیعیشون گرفته تا فعالیت‌ها و تلاش‌هایشان در راه خدا همه و همه برایشان ثبت می‌شود به عنوان عمل صالح و این فکر سبب می‌شود که آدم انگیزه‌ بگیرد؛ یعنی به خاطر خدا که برایش عمل صالح ثبت می‌کند برایش و ثواب می‌نویسد دیگر منتظر تشویق دیگران و نگاه دیگران و این‌ها نشود و انگیزه‌اش درونی شود. حالا می‌فرماید که شما با کافرها بجنگید، پیکار کنید، چون آن‌ها که شروع کرده‌اند. اگر شما با آن‌ها نجنگید پس چه کسی بجنگد؟ حالا شما با آن کافرانی که اطراف شما هستند، «يَلُونَكُم»: دور و بر شما، نزدیک‌های شما هستند، با آن‌ها پیکار کنید چون قانونشان این است. قانون کفار که وقتی یک مقدار قدرت گرفتند همين که احساس کردند می‌توانند پیروز بشوند فوراً حمله می‌کنند. از قبل که خودشان شروع کرده‌اند: «وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» (توبه/۱۳)، و مفصّل خواندیم که جنگ را آن‌ها آغاز کردند، «وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً» یعنی این‌که در شما سختی و جدیت و محکمی ببینند، یعنی این‌که شما اقتدار داشته باشید. در شما اقتدار ببینند دیگر این فکر به سرشان نمی‌زند که به شما حمله کنند. و البته از اول سوره، سوره‌ی مبارکه‌ی توبه است و این آخرین صفحه‌ی این سوره است، از اول سوره الله با کافرها خیلی محکم شروع کرد. با مشرکان با کافران، با اقتدار شروع کرد بدون بسم‌الله، شما وقتی که با کسی می‌خواهید اعلان جنگ و با اقتدار و محکمی می‌خواهید برخورد کنید که نمی‌آیید با سلام علیک و خوش و بش شروع کنید. بدون بسم‌الله شروع کرد و محکم با کافرها آمد جلو و با آن‌ها صحبت قاطعانه‌اش را بیان فرمود. این از اول سوره و در ادامه‌ی سوره به همین شکل جسته و گریخته همان صحبت ادامه داشت و الان که پایان سوره است هم از مؤمنینش می‌خواهد

که با کافرها قاطع باشند؛ چون الله می‌فهمد که این کافرهای قلدر اگر آدم‌ها جلویشان نرمش و تواضع نشان دادند، اگر یک ذره سر خم کردند آن‌ها پشت کله‌اش می‌زنند و می‌زنند تا او را زمین بیندازند، آن‌ها رحم نمی‌کنند اگر فرصتی گیرشان آمد و وقتی که او را انداختند زمین هم دیگر نمی‌گذارند بلند شود، با لگد و چماق کنترلش می‌کنند که دیگر هیچ‌وقت از جایش بلند نشود. این کافران هستند و خدا می‌فهمد که کافران این‌طوری هستند. حالا دارد می‌گوید که ای مؤمنان شما با کافران جدی باشید، قاطع باشید و این از رحمت خدا است که نمی‌خواهد آدم‌های قلدر جامعه را به دست بگیرند و دیگران را به بردگی بکشند، آن‌ها را گرفتار و بدبخت کنند. و در پایان آیه هم می‌فرماید «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»: بفهمید که الله با انسان‌های باتقوا است. حالا درست است که شما باید با کافرها قاطع باشید ولی معنایش این نباشد که بخواهید در حق آن‌ها در مسائل دیگر ظلم کنید، در موقعیت‌های نابجا در حقشان ستم کنید چون که مثلاً باید محکم و جدی باشید، دیگر در حالت عادی و روزمره حالا با آن‌ها هیچ‌گونه اخلاقی نداشته باشید این‌طور دیگر نباشد یا خدا می‌گوید شما قاطع باشید

نه این‌که حالا قاطع باشید بروید زن‌ها را بچه‌ها را بکشید، بمب بگذارید، عملیات انتحاری انجام دهید، مزرعه‌شان را به آتش بکشید، حیواناتشان بکشید، این کارها دیگر حق ندارید انجام دهید. خدا با انسان‌های باتقوا است، در عین اقتدار این‌ها همه‌اش برای کنترل قلدرها است نه برای انتقام از آن‌ها و عقده‌ی شخصی.

«وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (توبه/۱۲۴)

و هر گاه سوره‌ای نازل شود (هر سوره‌ای) پس از آن‌ها کسی است که می‌گوید حالا کدام یکی از شما این سوره ایمانش را اضافه کرد؟ پس اما کسانی که ایمان آوردند، بله اضافه می‌کند آن‌ها را از نظر ایمان (آن سوره‌ها آن‌ها را افزایش می‌دهد از نظر ایمان) و آن‌ها خوشحال هستند، بشارت می‌دهند.

 در مورد هم‌فکران آن کافرها، منافقان هستند، که بازهم در صفحات قبل خواندیم. آن منافقان و چه بسا همان کافرها هم یک وقت‌هایی در مجالسی که پیغمبر (صلی‌الله و علیه و سلم) قرآن می‌خواند آن‌ها هم حضور داشتند. اصلاً در یک محفل قرآن‌خوانی امروزه هم باشد کافرها هم حضور داشته باشند، مانعی ندارد بیایند قرآن را گوش بدهند، اتفاقاً خیلی هم خوب است. و می‌فرماید که حالا کافرها اگر آمدند به سمت شما، شما هم تحویل بگیرید، امنیت آن‌ها را برقرار کنید و همه‌ی این‌ها… حالا یا کافرها و یا منافقان و هر دو دسته، می‌فرماید که وقتی آن‌ها می‌آیند در جمع شما نشسته‌اند، آن آدم‌های مخرب نیامده‌اند که یاد بگیرند، بفهمند، اندیشه کنند، آن‌ها می‌فهمند و برای تخریب، برای کارهای موذیگری آمده‌اند. حالا نشسته‌اند، سوره‌ای نازل می‌شود، حالا هر سوره‌ای هم باشد، بعضی‌ از آن‌ها موقعی که سوره‌ دارد برایشان خوانده می‌شود، الان سوره‌ای نازل شده، می‌گویند که حالا کدامتان ایمانش اضافه شد؟ چون قبلاً الله بیان فرموده که آدم‌های مؤمن وقتی که بر آن‌ها آیات خدا تلاوت می‌شود: «إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا» (انفال/۲) قرآن ایمان آدم را افزایش می‌دهد، حالا به تمسخر می‌گویند که حالا کدامتان ایمانش اضافه شد؟

چون وقتی که آدم نتوانست از نظر استدلال و منطق پیروز شود دست می‌زند به تمسخر، و تمسخر خودش یک سلاح است؛ یک سلاح قوی است برای این‌که با طرف مبارزه کند، شکست بدهد، از منطق نمی‌تواند، از استدلال نمی‌تواند، با تمسخر می‌خواهد طرف را شکست بدهد، حالا دست می‌زند به تمسخر تا افراد خودشان را شناسایی کنند، دور و بر خودشان جمع کنند و دیگرانی که ضعیف‌تر هستند هم به سمت خودشان بکشانند و تأثیرات قرآن را از بین ببرند، در قلب آن‌ها دیگر تأثیر نداشته باشد. به مسخره می‌گویند حالا کدامتان این سوره خواندید؟ کدامتان به ایمانش اضافه شد؟ می‌فرماید آن کسانی که ایمان آوردند بله «فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا»: همین سوره‌ها ایمانشان را اضافه می‌کند. نوری بر قلبشان است و به آن‌ها مسائل جدید زندگی دنیا و آخرت یاد می‌دهد و در آن‌ها اثر می‌گذارد و آن‌ها خوشحال هستند که الان الله بار دیگر با آن‌ها ارتباط گرفته کلامش را بر آن‌ها نازل کرده دارد به آن‌ها چیزهای جدید یاد می‌دهد، برای زندگی دنیایشان و آخرتشان می‌توانند استفاده کنند. اصلاً در زندگی‌شان تحول ایجاد می‌کند آن قرآن خوشحال هستند: «وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ».

«وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ» (توبه/۱۲۵)

و اما کسانی که در دل‌هایشان مریضی است، پس آن‌ها (آن سوره ناپاکی) پلیدی را بر پلیدی‌هایشان اضافه می‌کند، و مردند در حالی که آن‌ها کافر هستند.

ولی وقتی که شخص قلبش در آن مریضی وجود دارد، آن معرفت قرآن را نمی‌تواند دریافت کند چون دلش مشکل دارد، مرض داخل دلش است، آن نور را نمی‌تواند بپذیرد. به همین خاطر آن قرآن، آن سوره‌ها به پلیدی‌شان، به ناپاکی‌شان اضافه می‌کند چون هربار سوره‌ای نازل می‌شود آن‌ها به ضد آن سوره‌ی جدید، حکم جدید از قرآن، در مقابله و در تعارض با آن یکسری کارهایی دیگر انجام می‌دهند، بیشتر ناراحت می‌شوند، از قرآن متنفر می‌شوند؛ چون کسی که مشکل داشته باشد، دلش مریض باشد شما خوبی کن، بخند، نفرتش بیشتر می‌شود. هر چه که قرآن بیشتر

نازل می‌شود چون دلشان خراب است، کثافتی دلشان هم بیشتر می‌شود، بدنیتی‌شان بیشتر می‌شود و همین‌طور می‌روند «وَمَاتُواْ»: می‌میرند، یعنی به مرگشان می‌رسند با همان حالت کفر، چون آن قلب مریض دیگر تا خودش نخواهد هیچ‌وقت این مریضی‌اش کمتر نمی‌شود بیشتر هم می‌شود.

«أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ» (توبه/۱۲۶)

آیا مگر نمی‌بینند (مگر دقت نمی‌کنند) که آن‌ها به فتنه می‌افتند در هر سال یک‌بار و دو‌بار، بعد نه برمی‌گردند و نه هم پند می‌گیرند.

حالا می‌گوید شما! دارد به منافقان می‌گوید که شما این کارها دارید انجام می‌دهید، تمسخر می‌کنید از قرآن از مسلمان‌ها و همین‌طور زندگیتان را به این شکل تنظیم کردید با ضدیت و لجاجت و غرور و تکبر و دارید می‌روید. آدم‌هایی دور خودتان جمع کردید، شما دارید

آدم‌های سست و ضعیف و بدنیت را دور خودتان جمع می‌کنید، شما مگر دقت نمی‌کنید که هر سال همین کار را دارید انجام می‌دهید، ولی هر سال خودتان دارید به فتنه می‌افتید؛ یعنی از همین کانال آدم‌های خودتان یک صدمه‌ای به شما می‌رسد، یک آسیبی به شما می‌رسد، «يُفْتَنُونَ»: به فتنه می‌افتید، به دردسر می‌افتی. یا نقشه می‌کشید و کارهای دیگر انجام می‌دهید، کارهای آن تخریب‌گرایانه‌تون و به ازای آن عملیات منفی شما خودتان به دردسر می‌افتید از کانال مردم بر شما اعتراض می‌گیرند، شما را زیر سؤال می‌برند، شما را به چالش می‌کشند، هر سال یک‌بار یا دوبار بر سرتان می‌آید. می‌گوید با این وجود ولی حاضر نیستید دست از آن کارهایشان بکشند. «لاَ يَتُوبُونَ»: برنمی‌گردند، توبه نمی‌کنند. نه هم پند می‌گیرند عبرت می‌گیرند که کارشان اشتباه است و حالا وقتی که هر سال دارند به دردسر می‌افتند باید بنشینند و اندیشه کنند به کارهایشان و بفهمند پس که کارشان اشتباه است، مسیرشان اشتباه است و عبرت بگیرند، پند بگیرند، پند هم نمی‌گیرند.

«وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون» (توبه/۱۲۷)

و زمانی که سوره‌ای نازل شود (هر سوره‌ای) نگاه می‌کند بعضی از آن‌ها به بعضی دیگر، آیا کسی شما را می‌بیند؟ بعد می‌روند، خداوند دل آن‌ها را منصرف می‌کند (می‌چرخاند) به این خاطر که آن‌ها قومی هستند که تفقُّه و درک و بصیرت ندارند.

باز از رفتارهایشان در مقابل قرآن: وقتی که سوره‌ای نازل می‌شود، آن سوره نازل شده و حالا باید تمام توجه‌شان به آن سوره باشد، به آن آیات قرآن که دارند می‌خوانند، به آن توجه کنند که چیز جدیدی از آن برای زندگی‌شان، دنیا و آخرتشان دریافت کنند. به جای این‌که به آن سوره توجه کنند، به سخن خدا توجه کنند،  به آدم‌های خودشان توجه می‌کنند، مدام از دور به هم نگاه می‌کنند، هی چشمک می‌زنند اشاره می‌کنند که کسی متوجه ما نیست؟ حالا از وسط جمعیت «نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ»: آن آدم‌ها، آن آدم‌های هم‌گروه خودشان به همدیگر نگاه می‌کنند، اشاره می‌کنند. بعد می‌گویند که حالا کسی متوجه ما نیست؟ کسی الان ما را نمی‌بیند؟ «هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ»: کسی الان دقتش به ما است یا نیست؟ وقتی متوجه شدند که کسی به آن‌ها دقت نمی‌کند، «ثُمَّ انصَرَفُواْ»: می‌گریزند، از آن مجلس جیم می‌شوند می‌روند بیرون، می‌گوید نمی‌خواهند قرآن بشنوند و با این کارشان هم آدم‌های خودشان را از مجلس قرآن بلند می‌کنند، هم خودشان از آن‌جا می‌روند تا رویشان اثر نکند و هم این‌که آن آدم‌هایی که متوجه می‌شوند اگر هم کسی متوجه شد روی او هم اثر منفی بگذارد و او هم بفهمد که؛ یعنی آدم‌هایی هستند که مخالف قرآن هستند، امکان دارد که قرآن اثر نکند، آدم‌های ضعیف به سمت آن‌ها جذب شوند، بعد از آن مجلس بیرون می‌روند: «ثُمَّ انصَرَفُو» می‌چرخند می‌روند. می‌فرماید «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم»: این‌ها که این رفتار را انجام می‌دهند خدا هم دل‌هایشان را از قرآن منصرف می‌کند. یعنی کاری می‌کند که دل‌هایشان هم آن قرآن را دریافت نکند، چون این رفتار را دارند و همیشه وقتی که خدا کسی را محروم می‌کند اول کارهایش این است خودش باعث و بانی آن است. چرا؟ «بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون»:

تفقّه ندارند، درک و بصیرت ندارند، خواهان آن نیستند به همین خاطر خدا دل‌هایشان را از قرآن می‌چرخاند.

«لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (توبه/۱۲۸)

قطعاً آمد سراغ شما پیغمبری از جنس خودتان، سنگین است بر او آن‌چه که شما را به سختی می‌اندازد، حریص است نسبت به شما، نسبت به مؤمنان «رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»: مهربان و مهروز (اهل عاطفه و مهربانی) است.

حالا این رفتار منافقان، آن رفتار کافران، آن آدم‌هایی که قلدر هستند، با حقیقت مبارزه می‌کنند و از آن‌طرف مؤمنان به خدا، حالا دارد جمع‌بندی می‌کند؛ درست است که این سوره سوره‌ی توبه بود، درست است که با اقتدار و محکم با کافرها و منافقان برخورد شد، ولی اصل این پیغمبر که برایتان آمده، این پیغمبر از جنس خودتان است، از میان خودتان آمده، از آسمان نیامده، از جایی دیگر نیامده، از بین خودتان و از جنس خودتان است. یعنی می‌توانید که از او الگو بگیرید، خصوصیت این ‌رهبری که آمده برای شما از جانب خدا «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» –  «عَنِتُّمْ»: یعنی چیزی که شما را به تکلیف و سختی بیندازد؛ یعنی اگر شما به سختی بیفتید او برایش گران و سنگین است، یعنی درد شما قشنگ او دارد احساس می‌کند و دارد سنگینی می‌کشد، بر او سنگین است، یعنی درد همه‌ی مردم درد او است و دارد در مورد همه‌ی مردم صحبت می‌کند «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» نه فقط مسلمان‌ها، یعنی هر انسانی که به سختی بیفتد و درد بکشد، دردش را احساس می‌کند صرف‌نظر از این‌که آن شخص پیروش باشد یا دشمنش باشد، هر انسانی که باشد. یعنی به این درجه رسیده که این‌قدر درد مردمی دارد، «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» یعنی با تواضع این رهبری آمده برای شما که این خصوصیت‌ دارد، با تواضع می‌خواهد رهبری کند، با دردمندی و با درک شما می‌خواهد که شما را از جانب خدا هدایت‌گری کند. «حَرِيصٌ عَلَيْكُم»: بر شما بسیار حریص است؛ یعنی خیلی علاقه‌مند به شما است، علاقه‌مند است که دنیایتان با خوشبختی و راحتی باشد، امکانات دنیا، آخرتتان با روسفیدی و عزتمندی باشد، حریص بر شما که راحت زندگی کنید، زندگی خوب داشته باشید، آخرت خوب داشته باشید، پیش خدا عزیز باشید، «حَرِيصٌ عَلَيْكُم»: یعنی تمام خوبی‌هایی که به نفعتان است حریص است که آن‌ها را به شما برساند، گیرتان بیاید، برای خودش هیچ حرصی ندارد، حرصش بر شما است. (حالا تا این‌جا همه شامل بود کافرها و همه‌ی انسان‌ها مسلمان و غیر‌مسلمان) حالا می‌فرماید نسبت به مؤمنان رئوف و مهرورز است. «رَؤُوفٌ»: یعنی این‌که نسبت به مؤمنان احساس شفقت دارد و مهرورز است. نسبت به مؤمنان مهربانی می‌کند. این پیغمبر که با این ویژگی از جانب خدا برای شما آمده است.

«فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (توبه/۱۲۹)

اما اگر آن‌ها رو بگردانند (حالا یک چنین شخصیتی، یک چنین دلسوز و خاطرخواه مردم، چنین رهبری، اما مردم اگر رو بگردانند از این رهبر، از این پیغمبر، وقتی که رو می‌گردانند، نه فقط رو می‌گردانند که بروند خانه‌شان، رو می‌گردانند که حالا بیایند به جنگ و مبارزه‌اش که در این صورت) بگو کافی است برای من الله، هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم و او است صاحب عرش عظیم.

 اگر آن‌ها از تو رو برگرداندند بگو که الله برای من کافی است، دیگر پشتوانه‌ی من الله است. شما می‌خواهید با من بجنگید با وجود این همه مهرورزی پس دیگر الله برای من کافی است هر کس قرار است با من بجنگد، پشتوانه‌ی من الله شد. الله هم هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم؛ یعنی قدرت را از او می‌گیرم، یعنی خدا کمکم می‌کند و به من انرژی می‌دهد، به من توان می‌دهد. من بر الله توکل کردم و او صاحب عرش عظیم است. عرش بزرگ که همه‌ی جهان را دارد مدیریت می‌کند بر عرشش و صاحب عرش عظیم است و چنین ربی و چنین الله‌ی من راحت به او توکل می‌کنم که چنین قدرتی دارد و او هم می‌تواند به من کمک کند و من فقط او را پشتوانه‌ی خودم قرار می‌دهم.