سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 187 / جزء 10 / آیه 1 الی 6

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه

تلاوت این صفحه:

صفحه ۱۸۷

«بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ» (توبه/۱)

برائت و قطع ارتباط از جانب الله و رسولش به سوی کسانی که شما با آن‌ها عهد بستید از مشرکان.

سوره‌ی برائت تنها سوره‌ای است که بسم‌الله ندارد؛ چون همه‌ی سوره‌های قرآن دارد جلوه‌ای از جلوه‌های رحمت الهی را برای همه‌ی مخلوقات نه فقط انسان بیان می‌کند و این سوره یک مجموعه از آفرینش که انسان باشد و یک مجموعه از انسان‌ها که مشرکان باشد، و نه هم همه‌ی مشرکان، «إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم»: کسانی که شما با آن‌ها عهد بستید، یک مجموعه‌ای از مجموعه‌ی بزرگ مشرکان که با آن‌ها عهد بسته شده و عهدشکنی کرده‌اند در این سوره از آن‌ها برائت می‌شود. اعلام بیزاری و تبرّی می‌شود. به همین خاطر برای همین قشر کوچک که برایشان از رحمت شروع نمی‌شود و الله دارد قطع ارتباطش را اعلام می‌کند، بسم‌الله هم نیامده؛ چون بسم‌الله‌ها که رحمان و رحیم بودن الله را بیان می‌کند برای کل مجموعه‌ی کائنات و آفرینش است و این مجموعه دارند جدا می‌شوند و بسم‌الله برای آن‌ها دیگر نیست. «بَرَاءَةٌ»: یعنی اعلان برائت، یعنی قطع ارتباط، یعنی عدم حمایت از جانب الله و رسولش به سوی کسانی از مشرکان که شما با آن‌ها عهد بستید. یعنی همان کسانی که در سوره‌ی مبارکه‌ی انفال گذشت که بارها آن‌ها عهدهایشان را شکستند؛ مدام خیانت کردند، مدام دیگران را تحریک می‌کردند علیه مسلمان‌ها، مدام نقشه می‌کشیدند نابودشان کنند، برای شخص پیامبر، برای مؤمنان، در جنگ‌های مختلف، و الان از روز اول تا حالا ۲۰ سال گذشته، ۲۰ سال مدارا، بعد ۲۰ سال حمایت کردن و صبر و تحمل کردن، بعد از ۲۰ سال این‌ها دیگر با زبان‌های مختلف متوجه نشدند. متوجه نشدند که این‌ها (مسلمان‌ها) هم انسان هستند و حق حیات دارند. در سوره‌ی مبارکه‌ی انعام آن همه از نشانه‌های الله برایشان بیان شد اما انگار نه انگار، از اول آیه تا پایان دارد مشرکان را و همه‌ی بندگان را خاصتاً مشرکان متوجه می‌کند. «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِم يَعْدِلُونَ» (انعام/۱). در سوره‌ی مبارکه‌ی انفال که حتی در میدان نبرد، در صحنه‌های زندگی هم الله به آن‌ها نشان داد که تنها الله یگانه وجود دارد و این دین بت‌پرستی باطل است. باز هم آن‌ها این زبان هم حالیشان نشد و الان دیگر زبان برائت است، زبان قاطعیت و قطع ارتباط با مشرکان از جانب الله و رسولش است. و وقتی که الله  خودش را از کسی جدا می‌کند؛ دست از حمایتش برمی‌دارد، دیگر در حقیقت کل آفرینش علیه آن شخص می‌شود، برائت الله شوخی نیست، کل نظام آفرینش و کل کائنات از آن شخص اعلان برائت و بیزاری می‌کنند.

«فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ» (توبه/۲)

پس شما در زمین سیر و سیاحت کنید به مدت چهار ماه و بدانید که شما نمی‌توانید الله را ناتوان کنید، و بدانید که الله کافران را خوار و گرفتار می‌کند.

شما مشرکانی که بارها و بارها عهد و پیمانتان را شکستید با این وجود که الله از شما فاصله گرفته و دیگر ارتباطش را با شما قطع کرده، ارتباط رحمانیتش را از شما قطع کرده، با این وجود شما در زمین چهار ماه بگردید، آزاد هستید، کسی کاری به کارتان ندارد. چه قدر صبر! چه قدر رحمت! با وجود این چنین کافرهای لجوج و متعصب و کینه‌توز، می‌گوید شما چهار ماه فرصت دارید، باز هم این هم روی آن، چهار ماه اضافه، بعد از اعلام برائت هنوز فرصت دارید، چهار ماه بچرخید، فکر کنید، فرصت داشته باشید به کارهایتان اندیشه کنید. این زندگی است؟ این راه و رسم است که شما برای خودتان چیده‌اید و همین‌طور تخته گاز دارید می‌روید برای مقابله و عداوت با خدا و مؤمنان؟ فکر کنید در این چهار ماه، اگر نقشه‌ی خاصی به ذهنتان برسد در این چهار ماه، بخواهید باز سوء‌استفاده کنید، بفهمید که شما نمی‌توانید از خدا در بروید، «غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ»: خدا را نمی‌توانید عاجز و درمانده کنید، قدرت الله بر شما غالب و مسلط است و بدانید همچنان اگر به راه خودتان ادامه دهید الله کافران را خوار و گرفتار می‌کند، در همین دنیا و در آخرت، این هم بدانید، حواستان باشد.

«وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» (توبه/۳)

و اعلامی است از جانب الله و رسولش به همه‌ی مردم در روز حج بزرگ که الله بری است از مشرکان، همچنین رسولش هم بری است از مشرکان، پس اگر توبه کرديد به نفعتان است و اگر پشت کردید بدانید که شما درمانده کننده‌ی الله نیستید و بشارت بده کسانی که کافر هستند به عذاب دردناک.

این اعلام برای اولین بار که در سال نهم هجری اتفاق افتاد، اولین بار اعلام شد؛ یک اعلام قطعی و رسمی، در حج بزرگ، در حجی که همه‌ی طیف‌های مردم حضور داشتند، فقط مسلمان‌ها نبودند، کافرها بودند، همه‌ی آدم‌ها با دین‌های مختلف با افکار مختلف در حج در آن سال حضور داشتند. از جانب الله و رسولش به همه‌ی مردمی که حضور داشتند، مسلمان‌ و غیر مسلمان اعلام عمومی شد، که همه بدانند در آن روز بزرگ، روزی که دیگر با قاطعیت صف این دو تا گروه از همدیگر جدا می‌شود، آن کافرهایی که زیر عهدشان زدند و دارند آزار و اذیت می‌رسانند به مسلمان‌ها و بین مؤمنان، از آن روز بین این دو تا صف جدایی افتاد. و اعلام شد که الله از مشرکان بری است؛ قطع ارتباط کرده و رسول‌الله هم از مشرکان دیگر قطع ارتباط کرده، دیگر نمی‌خواهد با آن‌ها ادامه بدهد، دوباره مثل بارهای قبل پیمان صلح ببندد که آن‌ها خیانت کنند، دیگر فرصت‌ها تمام شد. درست است که روابط خیلی خوب است و اتفاقاً روابط فرصت هستند که شخص بتواند با آن‌هایی که به مثل خودش نیستند ارتباطش را حفظ کند، و مدت‌ها این ارتباط وجود داشته و در عهد مدنی فقط تا آن زمان ۹ سال به این شکل وجود داشته، ارتباطات، معاهدات که با هم زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند، با آن‌هایی که فکر شرک و کفر و حتی افکار دیگری دارند و این یک سرمایه است برای یک کشور که ارتباط خوبی با سایر کشورها داشته باشد ولو که آن‌ها دگرانديش هستند، مسلمان‌ نیستند؛ منتها ادامه دادن آن اگر یک طرفه باشد این یک اشتباه محض است، این یک خودکشی است و اتلاف وقت و عمر است. به همین خاطر بعد از مدت‌ها که آن‌ها این را اثبات کردند که از طرف آن‌ها هیچ امنیتی برای مسلمان‌ها نیست؛ حالا می‌فرماید که این اعلام برای همه که دیگر بعد از این الله و رسولش نمی‌خواهند این روابط را ادامه دهند و دیگر قاطعیت می‌آید به جای رحمانیت، و الله و رسول دیگر از این مشرکان بری هستند. و از آن‌طرف بدانید که اگر توبه کردید؛ یعنی باز هم فرصت دارید، یعنی در اوج قاطعیت ولی همچنان رحمت دارد بیان می‌کند، این‌طور نیست که دیگر تمام شد برای همیشه تمام بشود، شما همین که یک قدم تغییر مسیر دادید کلاً این مسیر تغییر می‌کند. اگر شما توبه کرديد به نفعتان است، همه چیز عوض می‌شود، اما اگر همچنان ادامه دادید بدانید که شما نمی‌توانید الله را عاجز کنید. «وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»: به این کافران بشارت بده، این خبر را به ایشان بده در آخر کار، حالا دنیا باشد یا آخرت، در آخر کار یعنی سرانجام کارشان عذاب دردناک است اگر بخواهند ادامه‌اش دهند.

«إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (توبه/۴)

مگر کسانی از مشرکان که شما با آن‌ها عهد بستید، بعد آن‌ها هیچ چیزی را فروگذار نکردند و نه هم احدی را علیه شما تحریک کردند و با کسی علیه شما همدست نشدند، پس شما با آن‌ها عهدشان را به نحو اکمل تا پایان زمان مدتشان به اتمام برسانید. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»: بدون شک که الله انسان‌های باتقوا را دوست دارد.

حالا بعد از سه آیه؛ می‌فرماید که تمام این مسائلی که دارد بیان می‌شود و این قطع ارتباط و این اعلام برائت برای چه کسانی است؟ برای مشرکانی که زیر عهدشان زدند و برای مشرکانی که برای نابودی شما با گروه‌های دیگر همدست شدند. شامل کسانی از مشرکان که «إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ» نمی‌شود. شامل این مشرکان نمی‌شود که «ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا»: یعنی چیزی از آن مواد عهدنامه که نوشتید پای همه ایستاده‌اند؛ زیرش نزده‌اند، خیانت نکردند، چیزی کم نکردند و کسی دیگر را علیه شما تحریک نکرده‌اند.

«وَلَمْ يُظَاهِرُواْ»: یعنی با دیگران همدست نشده‌اند علیه شما، این‌ها «فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ»: عهدشان را تا پایان زمانش به اتمام برسانید. با این‌ها کمال همکاری و حمایت داشته باشید که الله انسان‌های با تقوا را دوست دارد؛ به پیغمبر می‌گوید، به مسلمان‌ها می‌گوید، و تا حالا هست و تا روز قیامت هست. وقتی که یک جامعه‌ی اسلامی ارتباطی برقرار می‌کند با جوامع دیگر دنیا، با ملت‌های دیگر دنیا، کشورهای دیگر، تا زمانی که از آن‌ها غدر و خیانت ندیده، انسان‌های باتقوا را دوست دارد که همچنان با آن‌ها روابط انسانی خوبی داشته باشد و روابطشان را حفظ کند.

«فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (توبه/۵)

پس هرگاه که ماه‌های حرام تمام شد، با مشرکان بجنگید هر جا که آن‌ها را یافتید و آن‌ها را بگیرید وآن‌ها را محاصره کنید و برایشان در هر جا به کمین بنشینید؛ پس اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات را دادند، پس راهشان را باز کنید، بدون شک که الله غفور و رحیم است.

حتی همان مشرکان که دیگر شورش را درآورده‌اند، تمام عهد و پیمان و انسانیت و وجدان و رحم و همه‌چیز را زیر پا گذاشته‌اند. اصلاً بحث مسلمان شدنشان یا مسلمان نشدنشان نیست. اصلاً جرم آن‌ها این نیست که مسلمان نیستند، بگذار نباشند. آن مشرکانی که مسلمان نیستند، قشنگ مشرک هستند اما پای عهدشان ایستاده‌اند که هیچی. این مشرکانی که همه‌ی این روابط انسانی و همه‌ی ارزش‌ها را زیر پا گذاشته‌اند به جرم این که آن‌ها مسلمان هستند. چرا این‌ها بت‌پرست نیستند؟ چرا فقط یک خدا را پرستش می‌کنند؟ چرا این‌ها مسلمان هستند؟ به جرم این که این‌ها بت‌پرست نیستند می‌خواهند نابودشان کنند. می‌فرماید که این مشرکان زمانی که ماه‌های حرام به اتمام رسید، «انسَلَخَ»: یعنی به اتمام رسید، «الأَشْهُرُ الْحُرُمُ»: ماه‌های حرام، ماه‌های حرام حالا می‌شود ۴ ماه حرام که در آیه‌ی دوم بیان فرمود: «فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ»: چهار ماه بچرخید، از زمان اعلام قطع ارتباط چهار ماه فرصت دارید؛ نه همین فردا جنگ شروع شود و این مسائل، چهار ماه هم  فرصت، وقتی این چهار ماه تمام شد و یا این که ماه‌های حرام که چهار ماه در سال ماه‌های حرام است، یعنی زمان ماه‌های حرام شما جنگ را شروع نکنید، بگذارید ماه حرام تمام شود، یعنی بعد از اعلان این قطع ارتباط چهار ماه فرصت علاوه بر آن چهار ماه، چهار ماه دیگر که ماه‌های حرام هستند. یعنی همچنان دارد صحنه تنگ‌تر می‌شود. یعنی این‌که فضای جنگ دارد کوچکتر می‌شود. یعنی اصلاً دین اسلام بنایش روی جنگ نیست. بنایش روی اقتدار است، روی این‌که طرف مقابل قاطعیت دین اسلام را بفهمد و اگر بخواهد کار خطرناکی علیه مسلمان‌ها انجام دهد و با جان مسلمان‌ها بازی کند حساب کار دستشان بیاید. حالا می‌فرماید وقتی ماه‌های حرام تمام شد حالا با مشرکان بجنگید: «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ» آن‌ها را بکشید، با آن‌ها بجنگید، هر جا که آن‌ها را یافتید، «حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ»: هر جا که آن‌ها را یافتید، «وَخُذُوهُمْ»: آن‌ها را بگیرید، «وَاحْصُرُوهُمْ»: آن‌ها را محاصره کنید، «وَاقْعُدُواْ»: یعنی بنشینید، «لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» – «مَرْصَد»: یعنی کمین‌گاه، هر کمین‌گاهی که هم می‌توانید کمین بگیرید تا آن‌ها را بیابید، برایشان به کمین بنشینید، چون ما دو تا قضیه داریم؛ قضیه‌ی جنگ داریم و عملیات درون جنگ، در این آیات بحث جنگ و اعلام جنگ شده با این مشرکانی که عهد و پیمانشان را بارها و بارها به آن شکل دارند نقض می‌کنند، «ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ» (انفال/۵۶)، هر بار دارند خیانت می‌کنند و کارهایی که امنیت جانی مردم به خطر می‌افتد و بارها  از آن‌ها اعلام جنگ شده است. حالا شما می‌خواهید با آن‌ها بجنگید، پس آن‌ها شروع کردند، جنگ را آن‌ها شروع کردند و شما حالا قرار است که برای دفاع از خودتان، برای از بین بردن آن‌ها بجنگید؛ حالا دیگر می‌شود عملیات درون جنگی، که آیه دارد از عملیات درون جنگ بیان می‌کند، چون آن عملیات داخل جنگ است که یک جبهه را قوی می‌کند، پیروزشان می‌کند. حالا می‌فرماید که درون جنگ شما آن‌ها را بکشید، آن‌ها را محاصره کنید، آن‌ها را دستگیر کنید: «وَخُذُوهُمْ» بازداشتشان کنید و برایشان کمین بنشینید، (استتار) این‌ها همه‌اش علم است، دانش نظامی است، جزو عملیات جنگی است چون در یک جنگ ممکن است اصلاً صدها عملیات، هزاران عملیات انجام شود و این قضیه بزرگترین و مهم‌ترین عملیات جنگی است که در هر جنگی تا حالا تا همیشه هم هست. و بزرگ‌ترین عملیات جنگی که در جنگ‌ها باید به کار برد برای پیروزی در جنگ همین‌ها هستند: استتار، در کمین نشستن، بازداشت کردن و محاصره کردن، این‌ها چیزهایی است که قوّت و شوکت می‌دهد به آن جبهه‌ای که دارد می‌جنگد. و دین اسلام می‌گوید حالا که جنگ شروع شده، حالا دیگر قوی عمل کنید، سست نباشید، این‌ها را خوب ملاحظه کنید و این‌ها نیاز به دانش است و امروزه هم آموزش داده می‌شود به کسانی که می‌جنگند، به سربازان که چه‌طوری وقتی که حریف آمد او را، جنگ تن به تن اگر است، چه‌طوری او را بتوانند به زمین بزنند و دستش دستبند بزنند، چه‌طوری بالفرض کمین بنشینند، چه‌طوری استتار کنند و کلاً این‌ها دانش نظامی است که تا حالا خیلی هم کاربری دارد. حالا می‌فرماید این‌ها این عملیات را در جنگ به نحو احسن انجام دهید؛ امّا باز هم: «فَإِن تَابُواْ» بارها زیر سایه‌ی قاطعیت، همچنان رحمت دارد پوشش می‌دهد، می‌فرماید: «فَإِن تَابُواْ»: اگر توبه کردند، (با این وجود که دشمن‌ترین دشمنان، کینه‌توزترین دشمنان خدا و پیغمبر همین‌ها هستند)

می‌فرماید که باز هم اگر توبه کردند؛ مسیرشان را عوض کردند و نماز را خواندند و زکات را دادند، یعنی ارتباط با الله را تبدیل کردند از رابطه‌ی خصمانه به رابطه‌ی دوستانه با نماز و زکات را دادند. رابطه‌ی خصمانه با بندگان خدا را عوض کردند با رابطه‌ی دوستانه که زکات بدهند، به آن‌ها کمک مالی کنند. اگر در این حد، یعنی عوض شدند و تغییر مسیر دادند، «فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ»: شما دیگر حق ندارید نه بازداشت کنید، نه محاصره کنید، نه بکشید، نه هیچ‌کاری حق ندارید انجام دهید. راهشان را باز کنید. آزاد هستند. بدون شک که الله حتی به نسبت این‌ها غفور و رحیم است.

«وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ» (توبه/۶)

و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس تو هم پناهش بده تا کلام الله را بشنود، و بعد آن را به محل امنش برسان؛ آن به این خاطر است که آن‌ها قومی هستند که نمی‌دانند.

 در یک جنگ وقتی که دارد اتفاق می‌افتد، یک لشکر به آن بزرگی، از این‌طرف هم یک لشکر به این بزرگی، امکان دارد از همان مشرکان، آحاد مشرکان، بعضی افراد همان سربازان گروه مشرک، بعضی از آن‌ها از درون از این قوم و قبیله‌ی خودشان و از کشور خودشان ناراحت هستند، از این عملکردشان که چرا جنگ؟! چرا جنگ با توحید؟! مگر آن‌ها چه گناهی کردند؟! مردم آزاد هستند، حق انتخاب دارند، آزادی افکار، چرا این‌ها نتوانند موحد باشند، خدا را پرستش کنند که باید با آن‌ها جنگیده شود؟! و بیزار هستند از قوم خودشان و اگر از آن‌ها (فردی از مشرکان) بخواهد بیاید به سمت تو، «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ»: از آن‌ها بیاید به سمت تو، «اسْتَجَارَكَ»: به تو پناه می‌برد، پناهندگی بخواهد به سمت تو یا بخواهد پیش تو بیاید، «فَأَجِرْهُ»: تو هم تحویلش بگیر، «حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»: تا کلام الله را بشنود؛ یعنی به آن‌ها توضیح بده این جنگ‌هایی که دارد اتفاق می‌افتد، هدف جنگ نیست، هدف قتل و این‌ها نیست، هدف این است که آن‌ها نمی‌گذارند مسلمان‌ها زندگی کنند، کینه‌توزی دارند با مسلمان‌ها، چاره‌ای جز این نیست و به آن‌ها توضیح بده که دین خدا چیست، چه می‌خواهد، هدفش چیست، توحید هدفش چیست، چرا نماز، چرا… می‌فرماید که به او توضیح بده، «حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللهِ»: کلام الله را خوب به او توضیح بده، به او بگو، کلام الله را بشنود، روشن شود. «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»: بعد او را به محل امنش برسان، «أَبْلِغْهُ»: برسان او را، «مَأْمَنَهُ»: یعنی محل امنش، و می‌فرماید امنیتش را تامین کن. همان مشرک حالا کلام الله را شنید، امکان دارد اصلاً مسلمان هم نشود، قانع هم نشود، اشکال ندارد، با این وجود او را به محل امنش بفرست، حالا می‌خواهد برود ولی اگر مثلاً کشورش یا قومش فهمیدند این تنهایی آمده پیش شما و از آن دل‌نگرانی خودش از کشورش پیش شما آورده و پناهنده‌ی این‌جا شده، اگر باخبر شوند، مثلاً اگر برگشت او را می‌کشند. شما چه کار کن؟ امنیتش را تامین کن، طوری او را بفرست کسی از آمدنش، از آن جلسه خبردار نشود. از آن صحبت‌ها کسی باخبر نشود و امنیتش را تامین کن که با کمال امنیت به کشورش برگردد یا اگر می‌خواهد به شهر خودش برود، خودش می‌خواهد برود ولی دراین قسمتی که می‌خواهد عبور کند از این کشور دول اسلامی، امکان دارد افرادی از مسلمان‌ها او را مورد تهدید قرار دهند، تو چه کار کن؟ امنیتش را تامین کن به یک شکلی، اسکورتی، نامه‌ای، به یک شکلی، اگر در کشورهای دوردست است وسیله‌ای که برود و خودش را به شهر خودش برساند این می‌شود معانی: «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»، امنیتش را تامین کن تا با خیال آسوده بتواند به شهر خودش، به کشور خودش برسد. آن به این خاطر است که آن‌ها قومی هستند که نمی‌دانند. تمام این دردسرها که ایجاد می‌کنند و تمام این جنگ‌ها و اتفاقاتی که می‌افتد چون نمی‌دانند که چه کار دارند می‌کنند و همه‌اش زیر سر این است، پس تو توضیح بده، بعد توضیح حالا چه مسلمان شد یا نشد، تو امنیتش را تامین کن چون علمش را ندارد.

این نکته هم که در این فاصله‌ای که آیات می‌آید توجه داشته باشیم ما آن ۲۲ سال قبل  را باید ببینیم؛ یعنی سیر نزول قرآن کریم، ۲۲ سال گذشته از ابتدای نزول قرآن تا سوره‌ی برائت که نازل می‌شود سال نهم هجری، یعنی ۱۳ سال در مکه و ۹ سال در مدینه، و در این فاصله خیلی از مشرکان مسلمان شدند، خیلی، در همان مکه هم اکثریت مکه مسلمان هستند، یعنی این‌طور نیست که یک جبهه‌ی عظیمی از مشرکان که خیانت‌کار هستند و با آن‌ها جنگ شود، این فقط یک طیفی مانده‌اند که آن طیف‌های تندروی مشرکان هستند، بدطور متعصب هستند و به هيچ عنوان حاضر نیستند کینه‌شان را دور بریزند. این آیات درباره‌ی آن‌ها دارد می‌گوید و اکثریت آن مشرکان با قناعت، با منطق، با استدلال در طول این مدت که آیات نازل شده مسلمان شده‌اند. همین قضیه امروزه هم امکان دارد وجود داشته باشد در ارتباطات بین کشورها، در ارتباطات بین‌المللی که باز هم بحث ارتباطات دیپلماسی است و بعد آن معاهدات، و حالا کشورهایی که آن همه سال و بارها و بارها می‌آیند به هم می‌زنند. حالا سوره‌ی توبه و این آیات با آن قاطعیت برایشان می‌آید و در صورتی که آن‌ها پای معاهداتشان هستند که دیگر به مثل همین آیه‌ی چهارم، و سوره‌ی مبارکه‌ی انفال هم بارها خواندیم آن آیه برایشان است تا آن ارتباط دیپلماسی بین کشورها حفظ شود.