سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
دانلود فایل تصویری دانلود فایل صوتی پرسش و پاسخ صفحه
صفحه ۱۸۴
«ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (انفال/٥٣)
آن به این خاطر است که الله تغییر دهندهی هیچ نعمتی نیست که آن را بر قومی انعام بخشیده تا زمانی که خودشان برای خودشان تغییرش دهند. (تا زمانی که خودشان تغییر کنند.) بدون شک که الله شنوای داناست.
یعنی اگر اینها این عقوبت را کشیدند، با این شکست مواجه شدند، الله میگوید این شکست یک قانون دارد؛ یک قانون همگانی دارد، نه فقط برای فرعون است، نه فقط برای قوم نوح است، نه برای دیگران است، نه برای مشرکین قریش است، یعنی الله میگوید تا قیامت یک قانونی دارد و این هم آن است که وقتی یک قومی در خوبی و نعمت و آسایش هستند خدا آن وضعیت آنها را از آنها نمیگیرد، یعنی خدا قول داده، «لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً»: تغییر دهندهی نعمتی نیست که، «أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ»: که آن را به قومی داده، خدا وقتی که نعمتی داد پس نمیگیرد. قانون پس گرفتن چه موقع است؟ چرا؟ چه موقع پس میگیرد؟ «حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»: تا وقتی که خودشان را تغییر دهند؛ یعنی خودشان را از لیاقت آن نعمت و از صلاحیت داشتن آن نعمت محروم کنند. یعنی با کفر و گناه و ظلم خود، آن موقع است که آسایش از آنها گرفته میشود، امنیت جانی، وجودی از آنها گرفته میشود. الله بسیار شنوای دانا است. میشنود، میبیند و کاملاً بر اوضاع و احوال مسلط است.
«كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ ۙ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ ۚ وَكُلٌّ كَانُوا ظَالِمِينَ» (انفال/٥٤)
همچون سرنوشت آل فرعون و کسانی که قبل از آنها بودند. (آنها چهکار کردند؟) آیات پروردگار خود را تکذیب کردند؛ در نتیجه میفرماید ما آنها را با خاطر گناهانشان هلاک کردیم و آل فرعون را غرق کردیم و همهی آنها ظالم بودند.
حالا مثال میزند از آن اقوامی که خدا به آنها نعمت داده بود، خیلی در رفاه و آسایش بودند. خب قرار است که نعمتی از کسی گرفته نشود تا وقتی که خودشان تغییر نکنند. میگوید این داستان هم دوباره به مثل داستان فرعون و کسانی که قبل از آنها بودند. دو آیهی قبل در مورد هلاک شدن و عذاب شدن آنها در دنیا که آنها هم عذاب شدند، خیلی قدرتمند بودند، مغرور بودند، همچون حالا این مشرکینی که با «بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ» (انفال/٤٧) با کمال غرور آمدند، آنها هم مغرور بودند ولی به مثل آنها نابود شدند. همان مثال میزند، فرعون و آل فرعون و قبل از آنها کسانی که خدا به آنها نعمت داده بود و خدا هم، پای قول خودش است که نعمت را از کسی نگیرد، و اینجا میگوید آل فرعون هم نعمت داشتن؛ بهترین رودخانهها، سبزیها و جنگل و بحث میوه و باغ و همه چیزی داشتند؛ قومهای گذشته به همین شکل، ولی عوض شدند، «كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ»: آیات پروردگارشان را تکدیب کردند. میفرماید در نتیجهی گناهان ما آنها را هلاک کردیم و بعد آل فرعون را در آن دریا غرق کردیم. میگوید همهی آنها اگر به این سرنوشت دچار شدند، نعمت از آنها گرفته شد، ظالم بودند. خودشان به ظلم وارد شدند که این سرنوشتشان شد.
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» (انفال/٥٥)
بدون شک بدترین موجودات نزد الله کسانی هستند که کافر هستند. پس آنها ایمان نمیآورند.
یعنی از این جنبندگانی که دارند زندگی میکنند. «دَّوَابِّ»: موجودات زنده که حرکت میکنند، دارای روح هستند. میگوید از بین تمام این جنبدگان، این موجودات، نزد الله بدترین آنها همان آدمهای کافر هستند؛ کافرانی که حق را میشناسند، تشخیص میدهند، پا روی تشخیص خود میگذارند، تعقل میکنند، تفکر میکنند، میفهمند، پا روی فهم خود میگذارند. میگوید بدترین موجودات همینها هستند. نتیجهی این کارشان میشود، «فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»: چون پا روی ابزار تشخیص خود میگذارند، میگوید آنها ایمان نمیآورند. حرفها باورشان نمیشود. الله را نمیپذیدند. اینها بدترین هستند.
«الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ» (انفال/٥٦)
کسانی که با تو عهد بستن از آنها، بعد عهدشان را نقض کردند در هر باری و آنها پرهیز نمیکنند.
یعنی همان کافرانی که بدترین جنبندگان پیش الله هستند، یکی از خصلتهای آنها را میگوید؛ میگوید که آنها با تو عهد و پیمان بستند، عهد مسالمت آمیز که با هم زندگی کنید و حقوق همدیگر را مراعات کنید؛ ولی بعد عهد خود را نقض میکنند که البته وقتی که کسی به راحتی در مقابل الله پا روی معرفت خود و پا روی ابزار معرفت خود گذاشت و حقیقت را نپذیرفت که البته زیر عهد و پیمان زدن با بندگان خدا که خیلی برای او آسانتر و راحتتر است. میگوید اینها با تو عهد و پیمان بستند، ولی همیشه به منافع خود نگاه میکنند و پا روی آن عهد و پیمان خود میگذارند؛ مثلاً با شما عهد بستن که به صورت مسالمت آمیز زندگی کنید، میآیند مخفیانه جنگ راه میاندازند یا آمدن با شما عهد و پیمان بستن، میروند با یک گروه دشمن همدست میشوند، به آنها نیرو میفرستند یا میآیند به آنها اسلحه میفروشند یا اقوام دیگر را گرم میکنند که به جنگ شما بیایند یا با شما عهد و پیمان بستند که حقوق شما را مراعات کنند، میآیند در بین شما نفوذ میکنند، افرادی را جذب خودشان میکنند، افراد خود فروخته، آنها را به سمت خودشان میکشانند و از آنها علیه شما سوء استفاده میکنند و هزار کار دیگر انجام میدهند و به اشکال مختلف آن عهدی که با شما بستند را زیر پا میگذارند و همیشه هم تکرار میکنند، «فِي كُلِّ مَرَّةٍ»: یعنی هر بار و هرزگاهی این کار خود را تکرار میکنند. «وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ»: و حاضر هم نیستند دست بکشند یا عبرت بگیرند یا اینکه دست از این کار خود بر دارند. «وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ»: دست از این کار خود هم نمیکشند. حالا این آدمها که دیگر هیچ چیزی برای خودشان نگذاشتن؛ نه انسانیتی، نت وجدانی، نه انصافی، نه دیانتی، اینها!
«فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» (انفال/٥٧)
اگر تو بر آنها پیروزی یافتی در جنگ، پس متفرق کن به وسیلهی آنها کسانی که پشت سرشان هستند تا حواسشان جمع شود.
یعنی اگر این آدمها که دیگر هیچ چیزی پشت سر خود باقی نگذاشتند، هیچ گونه مرام و انسانیتی، اگر یک وقتی، یک زمانی جنگی در گرفت و در جنگ تو بر آنها پیروز شدی، «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ»: تو بر آنها پیروز شدی، بر آنها دست یافتی؛ البته نه حالت عادی آنها را تار و مار کنی، در جنگ، زمانی که خودشان برای جنگ آمدند، در همچنین موقعیتی، و تو پیروز شدی، میگوید چنان آنها را ادب کن، بلایی سرشان بیاور که آن کسانی که پشت صحنه هستند و از پشت صحنه دارند به آنها اسلحه میدهند و از آنها حمایت میکنند و تشویقشان میکنند، آنها حساب کار دستشان بیاید، بفهمند که دنیا دست چه کسی است. چنان ادبشان کن که آنها هم عبرت بگیرند: «لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»، تا شاید به قول معروف هوش به سرشان بیاید و دیگر آن کارها را انجام ندهند.
«وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ» (انفال/٥٨)
و اگر تو از قومی ترسیدی که خیانت کنند (از خیانت قومی ترسیدی) پس تو عهد و پیمانشان را به سمت خودشان بینداز (به خودشان بربگردان) بر یک وجه مساوی. بدون شک که الله انسانهای خیانت کار را دوست ندارد.
حالا اگر این کسانی که تو با آنها پیمان بستی، بر اثر منافعی که دارند، بر اثر مرامی که دارند، ترسیدی و احتمال دادی که اینها احتمال دارد خیانت کنند، خیانت جنگی و زیر عهد خود بزنند، وقتی که تو از قومی این خیانت را احساس کردی، تو چه کار کن؟ «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» – «فَانْبِذْ»: یعنی پرت کن، یعنی بیانداز، یعنی برگردان به سوی آنها، یعنی عهدشان را به آمها پس بده، یعنی به صراحت به آنها اعلام کن که ما از شما در امان نیستم و پیمان یکطرفه هم بدرد نمیخورد. شما از طرف ما در امان هستید، عهد و پیمان بستیم که علیه شما هیچ اقدامی نکنیم، منتها ما از طرف شما در امنیت نیستم و پیمانی که امنیت آن یک جانبه باشد قابل احترام نیست، هیچ ارزشی ندارد؛ به همینخاطر تو آن را به سمت خودشان بربگردان، یعنی به آنها اعلام کن که دیگر بین ما هیچ عهد و پیمانی نیست و ما بر اساس منافع خود عمل میکنیم، اگر منافعمان ایجاب کرد که یک کارهایی انجام دهیم که علیه شماست، یک وقتی تصور نکنید ما خلاف عهد و پیمان کردیم، دیگر عهد و پیمانی بین ما نیست و ما در انتخاب منافع خودمان آزاد هستیم. این را به آنها اعلام کن که یک وقتی از این حرکت شما این برداشت نشود که شما زیر عهد و پیمانتان زدید، چون این خیانت است و الله هم انسانهای خیانت کار را دوست ندارد. پس ابتدا این کار را انجام بده؛ یعنی دارد آموزش میدهد، حالا به پیامبر صلالله علیه و سلم به عنوان شخص اول و رهبر سیاسی مردم، علاوه بر رسولالله بودن در آن زمان و تا حالا و تا قیامت، یعنی وقتی که امکان دارد این قضیه از یک قومی، از یک کشوری همچنین چیزی اتفاق بیافتد، شما ابتدا به صراحت اعلام کنید که بعداً انگ خیانت در عهد و پیمان به شما مسلمانها نزنند.
«وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا ۚ إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ» (انفال/٥٩)
گمان نکنند آن کسانی که کافرند که قصر در رفتند و هیچ چیزی نشد (سبقت گرفتند و رفتند) آنها نمیتوانند جایی فرار کنند.
آنها دیگر به موقعیت خودشان مغرور نشوند، فکر نکنند همینطور پیروزی دارند به دست میآورند، دارند یک فعالیتهایی، یک چیزهایی را حاصل میکنند و فکر کنند که دیگر همه چیز تمام شده و دیگر برگ برنده دست شان است. «سَبَقُوا»: یعنی این که دیگر آنها قصر در رفتند و همینطور کارشان را پیش میبرند و دیگر هیچ عقوبتی هم پشتشان نیست، این خیالات را نکنند. «إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ»: هیج جا نمیروند، اینها نمیتوانند قصر در بروند، نمیتوانند از خدا در بروند، خدا را عاجز کنند.
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» (انفال/٦٠)
و شما برای آنها آماده کنید آنچه که استطاعتتان میرسد از نیرو (از قدرت) و از آمادگی اسبان کارا که به وسیلهی آنها به ترس بیندازید دشمنان خدا و دشمنان خودتان را و دیگرانی غیر از آنها که شما آنها را نمیشناسید، الله آنها را میشناسد و هر چه که خرج کنید، (انفاق کنید) در راه الله به طور کامل به سوی شما بر میگردد، (پاداش شما به طور کامل و وافی به شما داده میشود) و در حق شما کوچکترین ظلمی نمیشود.
حالا برای اینکه آنها عبرت بگیرند و بفهمند که آنها نمیتوانند قصر در بروند، ای مومنان! شما باید پیروز شوید، این شرط اول است. برای پیروزمندیتان شما چکار کنید؟ «وَأَعِدُّوا لَهُمْ»: شما خودتان را آماده کنید؛ هر چه که در توانتان از قدرت نیرو برایتان میسر است، خودتان را نیرومند کنید، «مِنْ قُوَّةٍ»: هر نوع قدرت نظامی شامل میشود، حالا از نیروی انسانی گرفته تا تسلیهات، تا آن به حساب تانک و هواپیما و موشک جنگی و پهباد و هر چه که شما در نظر بگیرید که به انسان قدرت میدهد، میگوید شما خودتان را آماده کنید. که البته لوازمات این آماده شدن درس خواندن است، دست به اختراع و اکتشاف زدن است و مطالعه و پژوهش است. میگوید تا میتوانید خودتان را قدرتمند کنید. و از آمادگی، یا از تربیت اسبان کارا و کارزار که بتوانند نبرد کنند، آنها را آماده کنید؛ به عنوان یک نمونه، یک مثال که تغییر خورد، شما تانکها را آماده کنید، تغییر خورد، شما موشکها را آماده کنید، و در هر عصری ودر هر زمانی شما آن ابزار جنگی خود که آن موقع اسب است، در جاهایی که همان اسب به کار میآید، همان اسب، در جاهایی که چیزهای دیگر به کار میآید، آن وسایل جنگی آماده کنید، مرتب، داشته باشید، به اندازهی کافی، تهیه داشته باشید که به وسیلهی آنها شما دشمنان خدا را بترسانید، آنها به همین سادگی بر شما رو پیدا نکنند، جرات پیدا نکنند، این مانور همیشه دستتان باشد، این هیبت، که دشمنان خدا و دشمنان شما بترسند، از شما حساب ببرند. و کسانی هم که به ظاهر نمیآیند روبهروی شما قرار بگیرند، پشت صحنه هستند، آنها هم حساب کار دستشان بیاید. شما آنها را نمیشناسید، الله آنها را میشناسد. و در این زمینه هم البته برای قدرتمند شدن که شوخی نیست، به همین سادگی هم برای یک کشور، برای یک ملت اتفاق نمیافتد، باید هزینه کرد. حالا باید هزینه کنید برای درس خواندنتان، برای دانشگاه رفتنتان، برای یاد گرفتنتان، برای دوره رفتن و برای همهی اینها باید هزینه کنید، هم برای آموزش، هم برای ساختن، باید هزینه کنید. و میفرماید که هرچه که شما هزینه کنید این هزینهها همهاش در راه الله است و ثواب عبادت است و میفرماید که هر چه شما انفاق کنید الله پاداشش را کامل کامل به شما بر میگرداند و در حق شما کمترین ستم نمیشود، کمترین مبلغی که خرج میکنید هم اتفاقاً همین هم برایتان حساب میشود و از شما کسر نمیشود.
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (انفال/٦١)
و اگر آنها به سمت صلح میل کنند (به سمت صلح تمایل داشنه باشند) تو هم با آنها تمایل به خرج بده و بر الله توکل کن. بدون شک که الله شنوای دانا است.
حالا در تمام این وضعیت اگر به مرحلهای رسید که آنها از سر جنگ به سمت صلح آمدند و دست صلح و دوستی دراز کردند، در این صورت میفرماید تو هم قبول کن، هر چند که آنها قابل اعتماد نیستند. اصلاً سابقهی آنها و کارهای آنها و منافع آنها دارد داد میزند که اینها به ظاهر آمدند، برای یکسری اغراضی به سمت صلح آمدند، ولی تو صلح کن، تو صلح را بپذیر. دین قرآن، دین اسلام، دین صلح جویی است. اگر یک در هزار هم احتمال صلح است، صلح را بپذیر: «فَاجْنَحْ لَهَا» و از آن ترسهایی که از آنها میآید، «وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»: دیگر به توکل واگذار کن، به الله واگذار کن. الله شنوای دانا است. دیگر الله از آن بالا آنها را کنترل میکند. الله در آینده توفیقات دیگری به شما میدهد، شما را راهنمایی میکند و بر خدا توکل کن. به سمت صلح و سازش برو تا که جنگها تمام شود.