سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه 173 / جزء 9 / آیه 171 الی 178

 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:

صفحه۱۷۳

«أَعُوذُ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيْطَـٰنِ ٱلرَّجِيمِ»

پناه می‌برم به الله از شر شیطان رانده شده

«۞ وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(اعراف/۱۷۱)

و آنگاه که ما کوه را از جا کندیم، مانند سایه‌ای بالای سرشان گذاشتیم و گمان کردند که الان روی سرشان می‌افتد آن‌چه که ما به شما داده‌ایم محكم بگیرید، و مطالعه کنید آن‌چه را که در آن هست تا به تقوا برسید.»

و آنگاه که ما کوه را از جا کندیم، بالای سرشان گذاشتیم انگار یک سایه‌ای است، یک تکه ابری بالای سرشان است و فهمیدند که الان روی‌شان می‌افتد، «وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ» الان است که بر آن‌ها واقع بشود، بر سرشان پایین بیفتد در هم‌چنین حالتی به آن‌ها گفتیم: « آن‌چه که ما به شما داده‌ایم محكم، با جدیت بگیرید و مطالعه بکنید، مرور بکنید آن‌چه که در آن هست تا به تقوا برسید.» یک صحنه‌ی دیگر دارد بیان می‌کند؛ بعد از بحث بني‌اسرائيل و عالمان اهل کتاب که آن جا عالم بودند واقعاً یک عالم بزرگ، دانشمند بزرگ دینی بودند ولی باز با این وجود دنیا را ترجیح دادند یعنی به سمت رشوه به سمت ریاست، موقعیت، شهرت، بعد ماده پرستی، پول پرستی و اختلاس و چیزهای دیگر رفتند حالا آن نسل‌هایی بودند که از نسل اول کتاب به ارث بردند  «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ» حالا روحانیون طبقه‌های بعدی مثل همان، در ادامه راه آن‌ها، راه انحراف می‌رفتند. حالا دارد بیان می‌کند که مسئله چیست؟ مسئله این است که آن‌ها کتاب الله را به عنوان یک کتاب هدایتی از جانب الله اصلاً جدی نگرفتند؛ مشکل اساسی این است تو وجود همه‌ی آدم‌ها خاصتاً آن‌هایی که اهل دین هستند. حالا می‌فرماید که: «ما از طرف خودمان چیزی کوتاهی نکردیم.» یعنی ما در اوج این اهمیت رساندن کتاب آسمانی ما این صحنه را انجامش دادیم الله دارد می‌گوید می‌گوید: «ما برای این.که به آن‌ها بفهمانیم که قضیه خیلی جدی هست ما کوه را کندیم (که می‌شود کوه تور) از جا کندیم «نَتَقْنَا» یعنی کندیم، قشنگ از زمین کنده شد این کاری است که فقط الله می‌تواند انجام بدهد و بعد به مثل یک ابر بالای سرشان نگه داشتیم حالا در هم‌چنین موقعیتی وقتی نگاه هم می‌کردند که این کوه الان اگر افتاد، دیگر خواهند مرد، دیگر له و لورده شدند در هم‌چنین موقعیتی به آن‌ها گفتیم: «این کتابی که ما به شما داده‌ایم را محکم بگیرید، جدی باشید، آن را دست کم نگیرید.» زیر این سایه‌ی کوه از آن‌ها عهد گرفتیم که جدیتش را احساس بکنند، نه این‌که مجبور بشوند دیگر اختیار از آن‌ها گرفته بشود فقط برای این که جدیت قضیه را لمس بکنند آن‌ها هم قول دادند که ما به آن‌ عمل می‌کنیم ولی بعد باز هم زیرش زدند. دیگر باید خدا چه‌کار می‌کرد که اهمیت قضیه را به آن‌ها برساند! بالاترین مسئله که قابل تصور هست الله از قدرت خودش استفاده کرد و انجامش داد و شما آن را (احکام خدا را، کتاب خدا را) محکم بگیرید. «وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ» هی آن را بخوانید؛ یعنی با جدیت این کتاب را مطالعه بکنید، مرور بکنید، برای خودتان یادآوری بکنید. «وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ» اگر این کار را کردید حال شما به تقوا می‌رسید یعنی راه درست زندگی کردن را یاد می‌گیرید، راه درست اندیشیدن، راه درست صحبت کردن، درست رفتار کردن، این می‌شود.«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»که زیر احکام الله بتوانید یک مسیر خوبی برای زندگی‌تان انتخاب بکنید.

«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ»(اعراف/۱۷۲)

آنگاه که پروردگارت از بنی آدم از کمرشان، ذریه‌شان را بیرون آورد و آن‌ها را بر عليه خودشان گواه گرفت. آیا من پروردگار شما نیستم! گفتند:«بله ما گواهی می‌دهیم.» روز قیامت شما می‌گویید ما غافل بودیم.

و باز  به یادتان بیاورید، یک صحنه دیگر! این را بشنوید، آنگاه که پروردگارت از بنی آدم از کمرشان، ذریه‌شان را بیرون آورد، احضارشان کرد و آن‌ها را بر عليه خودشان به گواهی گرفت «وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ» و آن‌ها را بر علیه خودشان گواه گرفت. «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ شما الان وجود دارید منی که هستم آیا پروردگار شما هستم؟ آفریننده شما هستم یا نیستم؟ همه گفتند: «قَالُوا بَلَىٰ» آری تو پروردگار ما هستی.» «شَهِدْنَا» ما گواهی می‌دهیم که تو ما را به وجود آوردی نه کس دیگر که می‌گویید شما روز قیامت ما از این غافل بودیم یعنی الله باز از قدرت خداییش استفاده کرد و بنی آدم را یعنی هر کس که قرار است بچه‌ی بعدی را به دنیا بیاورد  قبل از این‌که آن بچه به دنیا بیاید، آن‌ها را از پشت آن شخص بیرون کشید و به همین شکل آن‌هایی که قرار است بعداً بچه‌دار بشوند، بچه‌های آن‌ها را هم، و بعد آن‌هایی که باز هم قرار است بعداً دیگر بچه‌دار بشوند، آن چند تا بچه آن‌ها را هم و به همین شکل تمام فرزندان آدم را قبل از این‌که آفریده شوند و تو دنیا بیایند آن‌ها را احضار کرد؛ یعنی وجودشان را، یعنی هستی‌شان را، روح‌شان را برای یک مسئله مهم احضارشان کرد این خداست که دارد صحبت می‌کند و این قدرت خداست که می‌تواند این کار را انجام بدهد و در آن عالم یعنی قبل از پا گذاشتن در این جهان از آن‌ها یک سؤال اساسی پرسید که: «من پروردگار شما هستم یا نه!» یعنی وقتی که شما می‌روید تو دنیا یک چیزهایی می‌بینید باید بفهمید که پشت آن یک چیزی هست، پشت آن یک آفریننده‌ای هست. هر آن‌چه که می‌بینید وجود دارد، به وجود آورنده‌ای هست. یک چیز منظم گذاشته شده، نظم دهنده‌ای هست. این را قبول دارید! شمایی که الان وجود دارید آفریننده‌ای دارید و آفریننده‌ی شما من هستم درست است! و همه گفتند: «بله درست است ما همه گواهی می‌دهیم.» چرا این پیمان محکم را گرفت؟ که روز قیامت شما می‌گویید: «که ما غافل بودیم خدایا! به عنوان آفریننده ما از تو غفلت کردیم به دنیا، کار، مشغولیت  گرفتاری، چسبیدیم دیگر از بس گرفتاری ما زیاد بود اصلاً تو را نشناختیم.» از این‌جا من را بشناسید که من تو زندگی شما هستم.

«أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ ۖ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»(اعراف/۱۷۳)

یا شما می‌گویید: «همانا پدران ما قبلاً مشرک بودند و ما نسل بعد از آن‌ها بودیم. خدایا! ما را به خاطر کارهایی که آدم‌های مبطل انجام می‌دهند هلاک می‌کنید!

یا که شما می‌گویید یعنی این حرف‌ها را یک روزی خواهی زد. کی؟! روز قیامت، آن‌ جا این حرف‌ها را می‌زنید که شما چه می‌گویید؟ این‌جوری می‌گویید که: «إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ» همانا که پدران ما قبلاً مشرک بودند.»، «وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ» و ما نسل بعد از آن‌ها بودیم، پیرو آن‌ها بودیم، رهرو آن‌ها بودیم حالا خدایا! ما را هلاک می‌کنید به خاطر کارهایی که آدم‌های مبطل، آدم‌های‌ پوچ‌گرا انجام می‌دهند؛ یعنی آن‌هایی که بت پرستی را، غفلت را به وجود آوردند ما را منحرف کردند آن‌ها ما را منحرف کردند. حالا به خاطر کارهای آن‌ها خدایا! ما را هلاک می‌کنی! یعنی شما قیامت این حرف را می‌زنید الان می‌خواهم این حرف را پوچ کنم بگویم که: «این حرف دیگر حق ندارید روز قیامت بزنید که ما تو یک شهری بودیم پدر و مادرمان، بعد فرهنگ‌مان، عرف‌مان آن‌جوری بود، بت پرستی بود، دیگر پرستی بود (غیر از یکتاپرستی) ما غافل بودیم، ما این‌جوری دیگر بار آمدیم، تربیت بود، پای تلویزیون، پای خانواده، پای رسانه‌ها، جاهای دیگر، ما این‌جوری بار آمدیم روز قیامت حق ندارید این را بگویید.» به خاطر همین الان پذیرفتید حالا که من پروردگار شما هستم  حالا دانه دانه‌ی شما، هر کدام‌تان، باید پاسخ‌گوی خودش باشد؛ یعنی یک آدم خیلی معمولی، هیچ سوادی هم ندارد عقل و بصیرت آن‌قدر خدا به او داده که می‌فهمد آفریننده‌ای به نام الله وجود دارد، همه می‌فهمند به مثل یک آدم درس خوانده این را در وجودشان گذاشت. باز هم صحنه بسیار جالب که فقط الله می‌تواند این کار را انجام بدهد و الله دارد به ما گزارش می‌دهد من این کار را کردم و نتيجه‌اش راهم در دنیای واقعی داریم می‌بینیم شما بچه بگیرید تا پیرمرد، بی‌سواد تا باسواد وقتی یک چیزی این‌جا منظم گذاشته شده کسی اگر بگوید که خود به خود به وجود آمده خنده‌اش می‌گیرد و خودش دنبال این است که چه کسی این کار انجام داده است. یک غذای خوشمزه دستور پختش چیست؟ چه کسی آشپز بوده؟ این تو وجود انسان‌ها نهفته است و این اثر همان (بحث ربوبیت الله) است.

«وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»(اعراف/۱۷۴)

و به این شکل ما آیات را به تفصیل بیان می‌کنیم به امید اینکه برگردند.

و به این شکل ما آیات را به تفصیل بیان می‌کنیم و تا اینکه بربگردند، به امید این‌که بربگردند، این مسیر انحرافی، لادینی، بی‌خدایی به امید این که بربگردند. ما با حوصله، مفصل آیات را بیان می‌کنیم؛ کوه آن‌جوری‌ شد مرتب توضیح می‌دهد، نسل بنی آدم این‌‌جوری شد مفصل توضیح می‌دهد، می‌گوید: «ما به این شکل مرتب همه چیز را داریم بیان می‌کنیم.» و خودمان الان هم که داریم قرآن را می‌خوانیم داریم احساس می‌کنیم که چه‌قدر منظم و مفصل الله واضح، همه چیز را دارد توضیح می‌دهد.

«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ»(اعراف/۱۷۵)

و بر آن‌ها این داستان را تلاوت بکن؛ خبر آن کسی که ما به او آیات‌مان را دادیم اما او به کلی از آن دست کشید پس شیطان دنبال او رفت و از گمراهان شد.

باز نمونه‌ی دیگر، این که بی‌خیالی آدم را گرفتار می‌کند. غفلت، دنیاگرایی، رقابت، پست و ریاست ‌این‌ها آدم را گرفتار می‌کند. باز مثال دیگر، می‌گوید:ذ«برای‌شان مثال یک آدم را بزن.» آن آدم چه کسی است؟ آن آدم هر کسی می‌تواند باشد  هزاران نفر تا حالا، صدها هزار نفر تا حالا این‌جوری اتفاق افتاده و صدها هزار و میلیون‌ها آدم دیگر هم اتفاق خواهد افتاد معلوم هم نیست ما شاید جزء این باشیم، شاید الان هستیم، شاید الان نیستیم آینده باشیم. می‌گوید: «این داستان را برای‌شان بیان بکن.» آن کسی که آیات را (آیات خدا را) دریافت می‌کند، یعنی فهم و دانش کتاب آسمانی را به هر شکلی حاصل می‌کند، و می‌فهمد، تبدیل به یک عالم دینی می‌شود ولی بعد از مدتی به کلی از آن دست می‌کشد «فَانْسَلَخَ مِنْهَا» دیگر تصمیم می‌گیرد راه نماز و قرآن و این‌ها نرود، خودش را از این قید و بندها آزاد بکند، برای خودش زندگی بکند می‌شود: «فَانْسَلَخَ مِنْهَا» به کلی رهایش بکند بعد که به کلی رها کرد از آن‌ور چه می‌شود؟ خدا را رها کرد، قرآن را استعفا داد بعد «فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ» شیطان دنبال او می‌رود. «فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ» نتیجه می‌شود که از گمراهان می‌شود.

«وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(اعراف/۱۷۶)

و اگر ما می‌خواستیم بی‌شک که بلندش می‌کردیم ولی خودش به زمین چسبید و دنبال دلش رفت؛ مثال این شخص به مثل سگ است که اگر بر او فشار بیاورید، یا اگر رهایش کنی له‌له می‌زند این مثال قومی است که آیات ما را تکذیب کردند پس تو قصه را برای‌شان بکش تا تفکر کنند.

و اگر ما می‌خواستیم بی‌شک که بلندش می‌کردیم؛ یعنی ما اگر این‌جوری بود که به هر قیمتی شده، به زور هم که شده ما می‌توانستیم او را بلندش می‌کردیم با آن رفعت درجه علمی که داشت، سوادی که داشت، به وسیله‌ی آن آیات، او را بلندش می‌کردیم «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا» ولی چی! ولی خودش نخواست «وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» ولی خودش به زمین چسبید، زمین را انتخاب کرد؛ یعنی زندگی زمینی را انتخاب کرد همان نیازهای اولیه، نیاز به پول و شهرت و قدرت و احترام و شکم و شهوت و.. «وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» زمین را انتخاب کرد، زندگی پست را انتخاب کرد، «وَاتَّبَعَ هَوَاهُ» و دنبال دلش رفت؛ می‌خواهم خودم برای خودم زندگی بکنم، باب دلم زندگی بکنم، پس مثال این شخص به مثل سگ است که اگر بر او فشار بیاورید، « إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ» اگر دنبالش کنی، اگر او را به یک کار سختی وادار کنی، « إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ» زبان درآورده و له له می‌زند، « أَوْ تَتْرُكْهُ» یا اگر اصلاً  ولش کنید، هیچ مشقتی، سختی‌ای، دواندنی در کار نیست، کار سختی هم برایش نداری، اصلاً کاری به کارش نداری، «تَتْرُكْهُ» ولش کردی، « يَلْهَثْ» باز هم زبان بیرون آورده، دارد له له می‌زند، می‌گوید: «این مثال قومی هست که آیات ما را تکذیب کردند.» یعنی یک عالم دینی، یک آدم فهمیده، یک روحانی  تبدیل به این شخص می‌شود. می‌گوید: «این مثال آدمی است که دیگر از آیات ما دست کشید و ریاست و مقام و خود شیرینی و این مسائل را به آیات ما ترجیح داد و به این شکل آیات ما را تکذیب کرد.» پس تو قصه را برای‌شان بکش «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ» برای‌شان، متوجه‌شان کن. «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» تا که تفکر کنند ببینند آیا خودشان جزء این هستند یا نه، خودشان را بررسی کنند وارسی کنند و «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» و تا تفکر کنند و در آینده دچار هم‌چنین سرنوشتی نشوند یعنی بیش‌ترین انتقاد را از طبقه روحانی و عالمان دینی قرآن دارد چون این‌هایی که منتسب به خدا و قرآن هستند نباید پا کج بگذارند، پا کج بگذارند ملتی را منحرف می‌کنند. و داریم می‌بینیم سوره مبارکه اعراف از ابتدای سوره و هرزگاهی همین‌جور هر بار دروازه‌ای از دروازه‌های هدایتی را دارد بیان می‌کند (هر بار از یک زاویه‌ای)

«سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ»(اعراف/۱۷۷)

چه بد است تمثیل قومی که آیات ما را تکذیب کردند. و آن‌ها به خودشان ظلم کردند.

چه بد است تمثیل قومی که آیات ما را تکذیب کردند! يعني چه مثال بدی برای‌شان هست مثال سگ! یک عالم دینی! یک روحانی! چه مثال بدی است که مثال زندگیش به مثل سگ باشد! قرآن می‌گوید. يعني آن سگ اصلاً عادتش این است کاری به کسی ندارد؛ یعنی آن شخص وقتی که زندگی اولیه، نیازهای اولیه را برای خودش انتخاب کرد، ریاست و شهرت و احترام و این‌ها حالا حتی کسی اگر کاری به کارش نداشته باشد دارد همین‌جوری می‌رود، کسی از او انتقاد بکند، ایراد بگیرد، باز هم می‌خواهد راه خودش را برود کاری ندارد، این عطش را دارد به مثل آن سگ زبان از حلقومش بیرون آمده دارد له له می‌زند این عطشه را دارد حالا بخواهید کاری به کارش داشته باشی یا نداشته باشی.

«مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»(اعراف/۱۷۸)

کسی که الله هدایتش داد پس او هدایت یافته هست و کسی که گمراه شد پس آن‌ها همان خسارت دیدگان واقعی هستند.

کسی که الله هدایتش داد پس او هدایت یافته هست؛ به خودش مغرور نشود که علم دارد، دانش دارد! کسی که الله هدایتش داد او هدایت یافته هست و کسی که گمراه شد پس آن‌ها همان خسارت دیدگان واقعی هستند.