سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7

سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286

سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200

سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176

سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11

سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20

سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42

سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29

سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19

سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25

سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22

سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17

سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25

سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30

سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20

سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15

سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21

سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11

سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8

سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8

سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19

سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25

سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8

سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8

سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9

سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱

سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8

سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹

سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷

سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳

سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴

سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵

سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶

صفحه ۴۸ / جزء ۳ / آیه ۲۸۲
 دانلود فایل تصویری   دانلود فایل صوتی   پرسش و پاسخ صفحه
تلاوت این صفحه:

صفحه ۴۸

«ٱَعُوذُ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيْطَـٰنِ ٱلرَّجِيمِ»

پناه می‌برم به الله از شیطان رانده»

« يَــٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُـوٓاْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إلَـىٰٓ أجَلٍ مُّسَمًّى فَٱكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِٱلْعَدْلِ وَ لَا يأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ وَلْيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْـًٔا فَإِن كَانَ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَستَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِل وَلِيُّهُ بِٱلْعَدْلِ وَٱسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِن رِجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَٱمْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ

مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَىٰـهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَىـٰهُمَا ٱلْأُخْرَىٰ وَ لَا يَأْبَ ٱلشّـهَدَآءُ إذَا مَا دُعُواْ وَ لَا تَسْىَٔمُوٓاْ أن تَكْتُبُوهُ صَغُيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَـىٰٓ أَجَلِهِ ذَٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ ٱللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهَـٰدَةِ وَ أَدْنَـىٰٓ أَلَّا تَرْتَابُواْ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَـٰرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوٓاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَ لَا يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَ لَا شَهِيدٌ وَ إِن تَفْعَلُوا فَإِنَّه فُسُوقٌ بِكُمْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ» ( بقره/ ۲۸۲)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید. هر زمان با هم قرارداد  مدت‌دار داشتید، آن را بنویسید و باید بین شما نویسنده‌ای به عدالت بنویسد و باید تقوای الله را داشته باشد و چیزی را از آن کم نکند، پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست، شخص کم خرد یا ضعیف بود یا توانایی این که املا کند را نداشت، پس ولی او عادلانه املا کند و دو نفر از مردان‌تان را باید گواه بگیرید  پس اگر دو مرد نبودند، پس یک مرد و دو زن از آن کسانی که شما از شهادت‌شان راضی هستید که اگر یکی از آن دو شهادت را به انحراف برد، یکی از آنها به دیگری تذکر دهد و نباید گواهان هنگامی که (برای شهادت)دعوت می‌شوند، خودداری کنند و شما نباید بی‌حوصلگی به خرج دهید که بنویسید، اگر چه کوچک یا بزرگ باشد، تا آن زمانش. این در نزد الله عادلانه‌تر است و برای شهادت محکم‌تر است و نزدیک‌تر است که به شک نیفتید، مگر تجارتی حاضر (فی‌المجلس)باشد که همان‌جا بین‌‌تان دست‌ به دست می‌کنید، پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید ولی هر زمان می‌خواهید خرید و فروش کنید (نقدی)گواه بگیرید و نباید نویسنده و شاهد ضرر ببینند و اگر شما چنین کاری انجام دادید، پس این برای شما گناهی است و تقوای الله را پیشه کنید و خداوند به شما آموزش می‌دهد و خداوند نسبت به همه چیز آگاه است.

«یَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُـوٓاْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَـىٰٓ أَجَلٍ مٌُسَمّّى فَٱكْتُبُوهُ»‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید. هر زمان با هم قرداد مدت‌دار داشتید آن را بنویسید، یک نکته! خیلی از آیات قرآن وقتی می‌خواهد بحث جدیدی باز کند. عبارت اول آیه اصل موضوع را بیان می‌کند و بعد از آن حول و حوش همان موضوع توضیح می‌دهد. اصل آیه اینست، که اکنون دارد بیان می‌کند. «يَـٰٓاّ أَيُّهَا أَلٌَذِينَ …… فَٱكْتُبُوهُ»

اين اصل موضوع، حالا چگونه بنویسید، کی بنویسید، و تمام جزییاتش را بیان می‌کند، توجه به آن باعث می‌شود فهم آیات قرآن برای ما آسان‌تر شود، حال موضوع چیست!؟ موضوع اینست که شما هر زمان به صورت نسیه (غیر نقدی) با هم داد و ستد داشتید، بنویسید؛ البته زمانش هم مشخص باشد «إِلَـىٰٓ أَجَلٍ مُسَمّى» حال دیگر کسی نمی‌تواند خانه‌ای بخرد، پولش را به صورت قرضی بدهد، بگوید پولت را پرداخت خواهم کرد، ولی نگوید در چه برجی یا تاریخی. «إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ»هر گونه قراردادی که مدت‌دار باشد، نقدی و فی‌المجلس نباشد مثلا یک نفر خانه‌ای می‌خرد پانصد تومان، دویست تومان آن را نقدی و دویست تومان آن را دو ماه بعد یا حتی فردا هم بخواهد بپردازد باید بنویسد که فردا خواهم داد؛ چون به آینده واگذار شده است یا اگر می‌خواهد جنسی بخرد، پول را اکنون پرداخت می‌کند ولی جنس را یک ماه بعد یا یک سال بعد دریافت کند، فلان ماشین با این خصوصیت، پیش‌خرید یا پیش‌فروش کند، از اکنون باید بنویسد. چون قرار است از فردا این خرید و فروش انجام بگیرد یا پدری که قرار است به فرزندش مالی بدهد، به بقیه فرزندانش به اندازه کافی داده، یکی از فرزندانش کوچک است، می‌خواهد زمانی که به سن قابل رسید آن را به او واگذار کند، این را هم باید نوشت! چون قرار است در آینده به او داده شود یا مثلاً کسی مستأجر است و ماه به ماه قرار است پول اجاره را پرداخت کند و به این شکل صحبت روی تنظیم قرارداد است، مهریه نصف آن پرداخت شده، نیم دیگر آن عندالمطالبه است که در آینده باید پرداخت شود، این را هم باید نوشت. حال چرا اینگونه است!؟ ما قبلاً در مورد اتفاق خواندیم که نیازهای مردم را برطرف می‌کند، بعد از آن ربا را خواندیم که با ربا نیازهای مردم را بیشتر نکنید و اکنون نوشتن زمان این قراردادها است که به مشکلات ما اضافه نشود و خیلی از مشکلات جامعه بر اثر ننوشتن است، بر اثر معلوم نبودن قضیه است و خیلی وقت‌ها امکان دارد، پدر و پسر باشند، یا دو تا دوست باشند، خیلی به هم اعتماد دارند ولی الله می‌داند؛ چون همیشه احترام و صمیمیت به یک اندازه باقی نمی‌ماند، امکان دارد تعارفات کنار رود و دو دوست با هم خیلی عادی شوند، ممکن است از صمیمیت‌شان کاسته شود یا یک زمانی چیزی بین پدر و پسر بی‌ارزش باشد ولی در آینده قیمت میلیاردی پیدا کند، ممکن است برادران مزاحم شوند پس باید بنویسد یا شخصی به چیزی نیاز ندارد و به شخص مقابل بگوید آن را به تو می‌دهم ولی بعد خود شخص به آن نیاز پیدا کند، زندگی انسان همیشه به یک شیوه سپری نمی‌شود، پستی و بلندی‌های فراوان دارد پس زمانی که شخص نیازمند شد، تعارفات کنار می‌روند و ممکن است مالش را از دیگری پس بگیرد و سبب ناراحتی شود همه‌ی این‌ها برای رفع کدورت‌ها، فاصله‌ها، قهرها، شکایات، و دعاوی است، به همین خاطر گفته می‌شود هر آن چه قرار است از اکنون به بعد انجام شود زمانش را مشخص کنید و بنویسید ای کسانی که ایمان دارید، مؤمنید، و به حرف‌های الله اعتماد دارید.

«وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِٱلْعَدْلِ» حال در جزییات و شرایطش وارد می‌شود که باید بین شما نویسنده‌ای به عدالت بنویسد، آن سند را یک شخص عادل و دانا باید تنظیم کند. «وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّه» و نویسنده نباید ابا کند که بنویسد همان گونه که الله به او یاد داده است درس خوانده، دانشگاه رفته، سواد؛ نباید حال که مردم به او نیاز دارند که چند کلمه بنویسد تا در آینده مشکلی پیش نیاید، نباید ابا کند باید قبول کند و بنویسد.

اگر بحث هزینه است، هیچ مشکلی نیست منتهی نویسندگان باید در جامعه این مسئولیت را بپذیرند.

«فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ وَلْيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُ وَلَا  يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْـًٔا» حال باید بنویسد چه کسی باید بگوید که کاتب بنویسد! کسی که حق بر ذمه اوست که آن را پرداخت کند؛ یعنی کسی که بدهکار است آن شخص باید بگوید و نویسنده بنویسد، چون علیه خود اوست. مثلاً می‌گوید: دویست و پنجاه تومان دادم، دویست و پنجاه تومان دیگر را فردا، یا یک ماه دیگر می‌دهم پس با زبان خود می‌گوید و او می‌نویسد یا پدر می‌خواهد چیزی ببخشد یا قرض گرفته، الان آن کسی که قرض را باید بر بگرداند (مقروض) او باید بگوید که من کی پول تو را بر می‌گردانم تا از حرفش نرود و باید تقوای الله را داشته باشد، چیزی از آن کم نکند، زیرش نزند، زرنگ بازی در نیاورد که بخواهد آن دویست و پنجاه تومان را مثلاً تبدیل به دویست تومان کند، واضح بر اساس حضور الله، تقوای الله، آن را کامل بگوید تا کاتب بنویسد، حال اگر شخصی که باید بگوید مشکل داشت«فَإٍن كَانَ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِٱلْعَدْلِ» پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست که باید پرداخت کند و اکنون باید دیکته کند، اگر آن شخص کم خرد یا ضعیف بود یا اینکه توانایی املا کردن را نداشت پس ولی او، کسی که دوست و همراه و پشتیبان اوست باید املا کند، آن هم عادلانه! واقعیت جامعه است خیلی از مردم بلد نیستند، توضیح دهند، سوادش را ندارند، زبانش را ندارند، از نظر حقوقی تجربه ندارند، اگر نمی‌توانستند هیچ اشکالی ندارد، برای خود وکیل بگیرند.

حال پدرش، برادرش یا غریبه باشد، کسی که می‌خواهد از حقش دفاع کند او می‌گوید، املا می‌کند و نویسنده می‌نویسد. «وَٱسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ» و باید دو گواه از مردان‌تان بگیرید و باید گواه بگیرید. موضوع دیگر، موضوع نوشتن تمام شد، بنویسید، چه کسی توضیح دهد، اگر نتوانست جایگزین آن چه کسی باشد.

موضوع چهارم، حال از نوشتن خارج شد رفت سر وقت اینکه موقع مداینه، گواه هم بگیرید، علاوه بر نوشتن «وَأسْتَشْهِدُوا»گواه هم بگیرید، طلب کنید، پیگیر باشید، جستجو کنید که چه کسی مناسب این شهادت است، شهادتش ارزش داشته باشد و از حرف خودش نرود، این قدرت و شهامت را داشته باشد، مرد باشد، چند نفر «شَهِيدَيْنِ» دو نفر گواه بگیرید از مردان‌تان، از مردان‌تان؛ یعنی کسی که مرد گواهی باشد. رجال، مرد باشد ولی نه فقط مذکر باشد، رجل باشد، رجولیت داشته باشد، یعنی مرد گواهی دادن باشد از این گونه مردها گواهی بگیرید. «فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَٱمْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ ٱلشُهَدَآءِ»پس اگر دو مرد نبودند پس یک مرد و دو زن «مِمَّن تَرْضَونَ مِنَ ٱلشُهَدَآءِ»از آن کسانی که شما از شهادت‌شان راضی هستید آن مرد را به عنوان شاهد می‌پسندید که آن مرد و این خانم‌ها شاهد باشند؛ یعنی در انتخاب شاهد دقت کنید که بدانید این کاره هستند و بعد آنها را انتخاب کنید.«أَن تَضِلَّ إِحْدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحدَىُهُمَا ٱلْأُخْرَىٰ» که اگر یکی از آن دو شهادت را به انحراف برد، آن یکی به نفر مقابل تذکر دهد. «أَن تَضِلَّ إِحْدَىٰهُمَا» یکی از دو نفر شهادتش به انحراف رفت «فَتُذَکِّرَ»توسط آن یکی متذکر شود، به او یادآوری شود تا به شهادت اصلی برگردد. چرا!؟ «وَلَا يَأْبَ ٱلشُّهَدَاِءُ إِذَا مَا دُعُواْ» و نباید گواهان خودداری کنند زمانی که دعوت می‌شوند وقتی برای شهادت احضار می‌شوند باید بروند؛ چون گواهان باید مسئولیت داشته باشند، هر زمان، مثلاً دادگاه از آنها خواست باید بروند و دو تا خانم گفته به این  دلیل که اگر یکی از آنها به مشکل بر خورد، نفر دیگر برود. در شهادت، کار شاهدان، در حالت عادی نیست، چون در حالت عادی شاهدان کار خاصی ندارند. این پیشبینی برای آینده است، نه در آن صحنه. در آینده امکان دارد در معامله مشکلی پیش بیاید، مثلاً این به بچه نداده، ایشان پولش را کامل نداده، اصلا هیچی نداده است، امکان دارد آن مداینه دیوارش بریزد، شاهدان هستند که باید زیر آن را محکم بگیرند، فشار روی شاهدان است، آن که کاغذ است، در کاغذ ممکن است سوء برداشت شود، امکان دارد در آن شک ایجاد شود، این گونه که مثلاً قول‌نامه دستی نوشته شده یا امضاها شاید جعلی باشد یا حتی ممکن است گم شود پس کل سنگینی دین بر گردن شاهدان است و با شهادت شاهدان است که مثلاً چند میلیارد مال این می‌‌‌شود یا این یکی محروم می‌شود، حقش است ولی محروم می‌شود. با یک شهادت انحرافی چند میلیارد از کسی که حقش است گرفته می‌شود و به کسی که می‌‌خواهد حقش را بخورد، داده می‌شود، این قدر شهادت مهم است که حق و حقوق میلیاردی با آن جابجا می‌شود حال شخصی که حقش خورده شده، از نظر روحی، روانی ممکن است هزاران مشکل برایش پیش بیاید، تمام مالش را از دست بدهد، به خاطر شاهدان زندگیش امکان دارد، این قدر شاهدان مهم‌اند. حتی در حیات و ادامه زندگی فرد نقش مهمی دارند  به همین خاطر این مسئولیت بزرگ را دو مرد بر عهده دارند و اگر نبود یک مرد و دو زن. چرا؟ چون امکان دارد به خاطر شهادت این شاهد، حق جابه‌جا شود.

حال آن خانم مورد تهدید قرار می‌گیرد، این‌ها واقعیت‌های آیه است، شخص می‌داند که با این شهادت مال را به نفع خود مصادره می‌کند پس آن خانم را تهدید می‌کند، الله بر دوش یک زن نگذاشته که به تنهایی زیر بار سنگین این مسئولیت برود به خاطر همین لااقل دو خانم باشند، این رحم و ترحم به حال این خانم است؛ زیرا امکان دارد علیه او پرخاش شود، امکان دارد به او بی‌حرمتی شود ولی وقتی که دو نفر باشند در کنار هم، تیمی می‌شوند. «فَتُذَكِّرْ إِحْدَىٰهُمَا»یکی از آنها تقویت دیگری می‌شود و شهادت را نباید به بیراهه ببریم، شهادت باید لله باشد، ما باید پای حکم الله بایستیم اگر چه تهدید شویم و به این شکل همدیگر را دلداری می‌دهند، تقویت می‌کنند و شهادت را اقامه می‌کنند که باعث حیات حق و حیات آن خانواده می‌شود. یک وقت هم آن خانم، با آن یکی، اگر یک به یک باشند، فرد اجنبی و این خانم، خود‌ش خانواده، شوهر، و بچه دارد حالا آن دو نفر اگر بخواهند یک تیم شوند، امکان دارد از نظر فکری، فکرش را به سمت یک سری بند و قوانین که آن خانم در تخصصش نیست منحرف کنند، نباید ذهنش را بزنن و بخرند که جور دیگر شهادت دهد ولی امکان دارد آن مرد این کار را بکند، ولی دو نفر خانم با هم به یکدیگر تذکر می‌دهند، آیه پیش‌بینی مشکلات آینده را می‌کند و چقدر زیباست و چقدر بر اساس رحم و شفقت و حکمت، الله این حکم را گذاشته است. رعایت حال بندگان، آنگونه که هستند. «وَلَا يَأْبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْ»پس شاهدان هر زمان احضاریه برایشان آمد نباید ابا کنند، باید برای شهادت بروند. «وَلَا تَسْئَمُوٓاْ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِ» و شما نباید بی‌حوصلگی به خرج دهید که بنویسید، کوچک باشد یا بزرگ، تا آن زمانش. نگویید این ملک پنجاه متری که بیشتر نیست نیاز به نوشتن ندارد، نگویید بیست میلیون قرض، بیشتر نیست بنویسید. کوچک هم باشد بنویسید، خسته نشوید بی‌حوصلگی به خرج ندهید، کوچک باشد یا بزرگ‌ حتما بنویسید، زمانش را هم مشخص کنید.

«ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ ٱللَّه» تمام اين مباحث كه بيان كرد از اول آیه تا اینجا، همه اینها نزد الله عادلانه‌تر است. «وَأَقْوَمُ لِلشَّهَـٰدَةِ»و محکم‌تر است برای شهادت، این تعداد شاهدان باشند، با این کیفیت که گفته شد و شهادت باید بر اساس یک نوشته باشد، هم کاغذ و هم آدم حرف بزند، وقتی حرفشان در یک راستا باشد‌، این شهادت محکم‌تر می‌شود. «وَأَدْنَىٰٓ أَلَّا تَرْتَابُوٓاْ» و نزدیکتر است که به شک نیفتید و شک در قضیه ایجاد نکنید.

تا قضیه واضح و روشن پیش برود و حق به حق‌دار برسد.

«إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَـٰرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَينَكُمْ»همه آنها را به خاطر این قضایا انجام دهید اما یک استثناء! اگر آن تجارت حاضر باشد، فی المجلس باشد، شخص می‌خواهد دویست میلیون ،. پولش را کارت بکشد. (نقد پرداخت کند)این تجارت حاضر «تُدِيرُونَهَا بَينَكُمْ» که همان‌جا بین‌تان دست به دست می‌کنید. «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا» پس گناهی بر شما نیست که آن قرارداد را ننویسید. «وَأَشْهِدُوٓٱ إِذَا تَبَايَعْتُمْ» و گواه بگیرید هر زمان که می‌خواهید خرید و فروش کنید، می‌خواهید ماشین بخرید، می‌خواهید دویست تومن بفروشید، درسته که فی المجلس همان‌جا می‌خواهید بفروشید، آن‌جا هم شاهد بگیرید حتی اگر دست به دست باشد. «وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ» و قرار تنظیم می‌شود و دو شاهد زیر آن‌ را امضا می‌کنند، خیلی جاها رعایت می‌شود. (آن‌هایی که اهل قانون و دینند) متأسفانه کسانی که اهل دین و قانون نیستند، رعایت نمی‌کنند و جامعه به دردسر می‌افتد به خاطر همین قضایا، نویسنده می‌نویسد، لطف می‌کند اگرچه پول دریافت می‌کند، شاهد هم دارد، گواهی می‌دهد، این‌ها نباید ضرر کنند و مورد تهدید قرار بگیرند، باید از آن‌ها جانبداری شود، قانون باید حقشان را بگیرد. مثلا اگر برای شهادت باید رفت و آمد داشته باشند و هزینه بپردازند، نباید ضرر ببینند، نه از نظر امنیت جانی، مالی یا شخصی و از هر نظری نویسنده و گواهان بی‌گناهند، آن‌ها نباید قاطی مسئله شوند و به آن‌ها آسیب و گزند و ضرری برسد. «وَإِن تَفْعَلُوٱ فَإِنَّهُ فُسُوق بِكُمْ» و اگر شما این‌کار را انجام دادید، جر و بحث‌هایتان و ضررهایتان را متوجه کاتب یا شاهد کردید، این فسقی برای شماست، بسیار زشت و قبیح است که پای آن‌ها را وسط می‌کشید و برای آن‌ها گرفتاری و دردسر ایجاد کنید. «وَٱتَّقُوٱ ٱللَّهَ» و تقوای الله را پیشه کنید. «وَ يُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُ» و الله است که به شما جزئیات زندگی را آموزش می‌دهد، به شما آگاهی می‌دهد. «وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَئءٍ عَلِيمٌ» و الله نسبت به تمام چیزها دانش دارد و آگاه است.