سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
صفحه ۳۶
سوره بقره
«لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» (بقره/۲۲۵)
الله شما را به خاطر قسمهای لغو مؤاخذه نمیکند، ولی شما را بخاطر آنچه قلبهایتان کسب کرده مؤاخذه میکند و الله درگذرندهی بردبار است.
در مورد قسمها در ادامه آیه قبل میگوید، گاهی اوقات غیرارادی قسم میخورد (بخدا من نرفتم، بخدا من نخوردم، سیرم بخدا..) این قسمها که خیلی وقتها در زبانها بی اراده جاری است یا بعضی اوقات آدم تحت تاثیر هیجاناتی، خوشحالی، غم، خشم قسم زبانی میخورد بدون آنکه دلش پای آن قسم باشد، خدا میگوید بخاطر این نوع قسمها شما را مؤاخذه نمیکند و نمیخواهد سخت بگیرد پایان آیه فرموده است «والله غَفُورٌ حَلیمٌ» درگذرنده و بردبار و صبور است از شما میگذرد و گرنه اصلا جالب نیست آدم گاه و بیگاه و خیلی سطحی وعادی همیشه اسم خدا را برای قسم بیاورد ولی الله نخواسته سخت بگیرد بخاطرهمین فرموده که شما را برای این نوع قسمها سخت نمی گیرد ولی آنچه که با اراده سخت و محکم شما قسم یاد میکنید، آن قسمها دیگر بازخواست دارد و پای آن بایستید وگرنه مؤاخذه میشوید.
«لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِن فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (بقره/۲۲۶)
برای کسانی که قسم میخورند در کناره گیری از همسرانشان، تا چهار ماه مهلت داده است، اگر برگشتند بدون شک که الله غفور و رحیم است.
«وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (بقره/۲۲۷)
و اگر عزم طلاق کردند بدون شک که الله شنوای داناست.
یک مسئله دیگر که مطرح میکند و آن اینکه فردی بخواهد برای مدت طولانی در کلام در رفتار و خاصتاً در عمل زناشویی از همسرش قهر کند، حالا به قصد تنبیه است به قصد اینکه همسرش را متوجه اشتباهش بکند یا بخاطر اذیت کردن و به هر دلیلی، قسم میخورد که از همسرش کناره بگیرد و با او حرف نزند و نزدیکی نداشته باشد، میگوید که تا چهارماه به او فرصت داده میشود، در این چهارماه خیلیها باید مداخله کنند آنهایی که اطلاع دارند، درس خوانده و دانا هستند که زن و شوهر هر دو بر گردن هم حق دارند و این مشکلی که بینشان وجود دارد این نوع قهر کردن نشان از یک مشکلی هست در آن خانواده، آنها باید سعی بکنند مشکل را حل بکنند و مورد خطاب آیه خود آن مرد ها نیستند کسانی دیگر هستند که این قضیه را معالجه بکنند، منتها تا چهار ماه آن مرد اگر قانع شد و برگشت، آن قهر را کنار گذاشت «فَإِن فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» که الله غفور رحیم است و قسمش میشود به مثل همان قسم لغو که در آیه قبل بیان شد مؤاخذهای ندارد، اما اگر دیدند که این مرد قصد جدایی دارد، قصد همسرآزاری دارد بداند که الله شنوای داناست و باید زود تکلیفشان را روشن کرد، اجازه ندارد به مدت طولانی همسرش را از نظر عاطفی، نیازهای انسانی زجر دهد و او را تحت شکنجه قرار دهد و از مسائل عاطفی و نیازهای دیگر محروم کند و به همین شکل به مدت طولانی سپری شود نهایت چهار ماه است بعد از چهار ماه کسی که کارشناس خانواده است، کارشناس علوم دینی است با پشتوانه حاکم و قاضی آن مسئله را حل میکند یا مرد را وادار میکنند درست زندگی کند یا از آن زن جدا شود «وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلیمٌ» حالا اگر همین قضیه به حل و آشتی منجر نشد و به سمت طلاق رفت، می فرماید:
«وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (بقره/۲۲۸)
زنانی که طلاق داده شده اند، مطلقه هستند، رها شده اند از طرف شوهرانشان آنها خودشان را نگه میدارند به مدت سه دوره عادت ماهیانه و در آن مدت حق ازدواج ندارند و برای خانمها حلال نیست که کتمان بکنند آنچه که الله در رحمهایشان آفریده است، اگر به الله و روز آخرت ایمان دارند و شوهرانشان اولیتراند، سزاوارتراند، اهل حقتراند در آن مدت که همسرانشان را بازگردانند، اگر قصد آشتی و اصلاح دارند و برای آنهاست؛ یعنی خانمها به مثل آن چیزی که بر عهدهی آنهاست به نیکی و برای مردها بر آنهاست درجهای و الله بسیار غالب و قدرتمند و بسیار سنجیده کار است.
«وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ » زنانی که طلاق داده شده اند، مطلقه هستند، رها شده اند از طرف شوهرانشان آنها خودشان را نگه میدارند به مدت سه دوره عادت ماهیانه و در آن مدت حق ازدواج ندارند، یعنی بعد از جدایی زن عده مینشیند، اسم این عملیات عده است به مدت سه دوره قاعدگی. «قُرُوءٍ» بالفرض خانم در ماه یک بار آنهایی که جوان هستند در ماه یکبار تخمک آزاد میشود، خب خود آن رحم احیاناً اگر اسپرم بیاید و آن تخمک بارور شود، آمادگی داشته باشند که بچه را و آن جنین را پرورش دهند و غذای جنین قبل از آن آماده میشود، دور و لایههای رحم و آن خون جمع میشود و خوراک جنین است اگر نطفه بسته شد آن خوراک جنین میشود، اگر بسته نشد ریزش میکند و طی عادت ماهانه از زن خارج میشود، این دورهی کامل از ابتدا، از روز اول تا پایان قاعدگی این میشود یه سیکل دوره قاعدگی عادت ماهیانه و خانم عده را با تکرار سه مرتبه این قضیه و پریود شدن سه دوره صبر میکند و حق ازدواج ندارد، این دوره یک چیزی بیان میکند و آن یک خانوادهای که شاکلهاش به گونهای دیگر است؛ یعنی قرآن یک خانواده خاصی را تعریف میکند که آن خانواده همینجور نیست که شب و بعد تا صبح به راحتی زن و شوهر از هم جدا شوند و پی زندگیشان بروند، به این شکل نیست باید پای هم بایستند، وفادار باشند و این نشانه خانواده قرآنی است. « وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ » و برای خانمها حلال نیست که کتمان بکنند آنچه که الله در رحمهایشان آفریده است.« إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ» اگر به الله و روز آخرت ایمان دارند؛ چون امکان دارد آن زن وقتی که همسرش طلاقش داد برای انتقام هم که شده کتمان کند که بچه دارد چون اگر بگوید میداند که مرد خوشحال میشود، اصلا نمیخواهد خوشحالم بکند چون از مرد بدی دیده است یا مثلاً آن خانم الان که طلاق گرفته نمیخواهد دوباره به مرد برگردد، چون اگر مرد بفهمد که زن باردار است به خانه برمیگرداند و دوباره شوهرش میشود، پس نمی خواهد که آن مرد دوباره شوهرش شود کتمان میکند حالا سقط میکند یا مشکلش را به شکل دیگر حل میکند، به هر حال به مرد خبر نمیدهد که باردار است، حال قرآن میگوید شما نگاهت را از مرد بکن، نگاهت را از خشم و انتقام جدا بکن، نگاهت را متوجه الله بکن تا روز آخرت، اگر واقعا به الله و روز آخرت ایمان داری و به بهشت امید داری حلال نیست که کتمان بکنید تا بهخاطر لج و لجبازی و انتقام حق بچه و حق پدر بچه ضایع نشود. «وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاح» و شوهرانشان اولیتراند، سزاوارتراند، اهل حقتراند. در آن مدت که همسرانشان را بازگردانند، اگر قصد آشتی و اصلاح دارند؛ یعنی امکان دارد بعد از طلاق در همان دورهی عده زن تصمیمش این باشد دیگر برنگردد، برادر آن زن اجازه ندهد که خواهرش برگردد، پدر دختر نخواهد که دخترش به آن مرد برگردد، ولی شوهرش میخواهد که زنش برگردد« وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ» حقتراند، اولاتراند که زنشان را برگردانند البته در آن مدت « فِي ذَٰلِكَ» تا عده تمام نشده میتوانند برگردانند، «إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا» اگر قصد اصلاح و سازش دارند، همینجوری نه، اگر قرار نیست که تغییر بکنند، زندگیشان مثل قبل نباشه زندگیشان بهتر شود، اگر بنا ندارند زندگی بهتری داشته باشند پس مرد حق ندارد برای یک زندگی جهنمی برگرداند، «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» و برای آنهاست یعنی خانم ها به مثل آن چیزی که برعهدهی آنهاست به نیکی؛ یعنی همانطوری که موقع صلح و سازش باهم قول و قرارهایی می گذارند، ای زن شما در زندگی که الان به طلاق رسیده شما این اخلاقهای بد داشتهای، فلان چیز را رعایت نمیکردی، رعایت بکن تا دوباره باهم زندگی بکنیم به مثل همین زن هم حق و حقوقی دارد، ای مرد تو هم این مسائل را رعایت نمیکردی، توهم ما را درک نمیکردی، توهم از نظر اقتصادی توجه نمیکردی، مهر عطوفت، پس هر دو طرف باید تصمیم بگیرند خودشان را عوض بکنند، همانطوری که زن تکالیفی به عهده دارد حق و حقوقی بر گردن مرد دارد، حالا بعد از صلح و سازش در زندگی هم دوباره همین داستان وجود دارد، اگر مثلاً مرد انتظار دارد که زنش در خانه از نظر آرامش عاطفه محبت و صمیمیت داشته باشد خب «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ » زن هم حق دارد که مرد در خانه احترام بگذازد، توجه کند به مسائل خانه رسیدگی بکند، اگر مرد انتظار دارد که همسرش از نظر نیاز انسانی مسائل زن و شوهری، زن رعایت بکند، به او برسد خب زن هم دقیقا همین حق و حقوق را دارد که مرد هم این عواطف و نیازهای انسانی زن را درک بکند و به همین شکل تمام قضایا هرآنچه که مرد حق و حقوق دارد به همان شکل زن هم حق و حقوق دارد بر گردن مرد «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» قشنگ مساوات و حق دو طرفه قرآن در خانواده قائل میشود «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ » و برای مردها بر آنهاست درجهای؛ یعنی در یکسری قضایایی مرد به نسبت زن یک امتیازی دارد، در کدام قسمت؟ در قسمت حفظ خانواده چون این آیه در مورد حفظ خانواده صحبت میکند که نزدیک است به فروپاشی برسد؛ یعنی مثلاً زن اگر نخواست مرد میتواند برگرداند این درجه، این امتیاز دارد ولو که زن چندان دوست ندارد اگر برنامه صلح و سازش داشت مرد حق دارد همسرش را برگرداند، یا مثلاً اگر زن ناراحت است که مرد طلاقش داده است و کتمان کند این حق مرد است که بفهمد زنش باردار هست یا نه، این امتیاز را دارد پس «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ » به هیچ عنوان در آفرینش نیست، اصلا این آیه در مورد آفرینش زن و مرد نیست که بگوید آفرینش مرد از زن بهتر است، یا ارزش مرد از زن بیشتر است، اصلا این آیه در مورد ارزشگذاری بین زن و مرد صحبت نمیکند، بین مطلق زنان و مردان هم این آیه صحبت نمیکند این آیه فقط در مورد زن و شوهر صحبت میکند که آن هم الان به اختلاف مشاجره رسیدند و به طلاق رسیدند حالا برای اینکه این طلاق دائمی نباشد، کامل این زن و شوهر از هم جدا نشوند، به یک شکلی خانواده نجات پیدا بکند یک امتیازی دست مرد دادند تا دوباره خانواده را برگرداند و حفظ بکند، این درجه فقط برای اینجاست این را داشته باشیم توجه کنیم که قرآن در چه موضعی این آیه را بیان میکند. متاسفانه یک اخلاق اشتباه که به نسبت قرآن انجام میشود یک عبارت از آیه قیچی میشود بیرون آورده میشود و آن آیه بدون قبل و بعدش حالا بیان میشود که چقدر تبعیض چقدر ناحقی، درحالی که خود این عمل ناحقی است که ما قبل وبعد جملات را بیان نکنیم توجه نکنیم فقط به یک جمله از صحبت توجه کنیم، حتی شما اگربا صحبت شما اینگونه برداشت بشود در حق شما ظلم میشود کسی حق ندارد با صحبتهای شما اینکار را بکند قرآن هم به همین شکل است کلام الله است، کل قبل و بعد آیه را باید مدنظر قرار بدهیم تا بفهمیم الله متعال الان در مورد چی صحبت میکند پس «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ» فقط در خانواده بین زن و شوهر و برای حفظ خانواده است «وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» و الله بسیار غالب و قدرتمند و بسیار سنجیده کار است. اگر مرد بخواهد سواستفاده بکند الله بر او غالب وقدرت دارد، واین احکامی که بیان کرده از حکمت الله است، اینها را بیان کرده، عده گذاشته است تا فرصت ایجاد شود و در آن فرصت چقدر خانوادهها که در عده دوباره به هم جوش خوردند خانواده اخلاق قبلی را رها کردند و باهم خوب شدند، این حکمت الله است که برای بازیابی فرصت گذاشته است، سه دوره قاعدگی مدت کمی نیست زن تجربه میکند که بدون همسر به چه شکل میگذرد در آن ایام مرد تجربه میکند و قدر زنش را میفهمد و در آن زمان بههوش میآید فرصت فکر کردن فرصت بازیابی خودشان اشتباهاتشان رفع نواقص ورفع مشکلات اخلاقی بیانی رفتاری، اینها را میفهمند و آنها را برطرف میکنند، یک فرصتی برای تغییرایجاد میشود، الله حکیم است که اینها را گذاشته است، والا برای خانواده هزار جور میشود طرح گذاشت، انواع خانوادهای که در جهان وجود دارد که کار قرآن و اسلام نیست چه خانوادههایی که تاسیس نمیشود خانوادههایی که مثلاً چهار ساله با هم قرار میگذارند در زمان مشخص، یا مثلاً شب میخوابند صبح میگویند خداحافظ ما بودیم با هم الان زن میگوید من مثال رفتم عروسی یا بازار یکی را دیدم آشنا شدم من از امروز میروم با او زندگی میکنم من رفتم، هزار جور میشود ارتباط زن و شوهر چید و طراحی کرد منتها این طراحی را قرآن میگوید که خانوادهای که قرآن میخواهد تشکیل بدهد و ساماندهی بکند این است و از حکمت الله گرفته شده است.
«الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (بقره/۲۲۹)
طلاق دو مرحله است، یا نگه داشتن وبا هم زندگی کردن به نیکی، درست و حسابی باهم زندگی کنند، یا درست و حسابی با احترام ازهم جدا بشوند وحلال نیست برای شما برای مردها که بگیرید از آنچه که به زنها دادهاید از مهریه از هدیه، هرچیزی که به زنها دادهاید، برای شما حلال نیست که ازآنها پس بگیرید مگر اینکه آن دو تا بترسند که حدود الله را اقامه نکنند، رعایت نکنند پس اگر ترسیدید که آن دوتا مورد خطاب دیگران، کارشناسان، متخصصین که زن و شوهر حدود الله را رعایت نکنند اشکالی ندارد، گناهی بر آن دو نیست در آنچه که زن فدیه بدهد، این حد و حدود الله است از این تعدی نکنید، هر کس از حدود الله تعدی کرد، پس آنها همان ظالماناند.
«الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ » طلاق دو مرحله است، «مَرَّتَان» یعنی مرحله و مرحله یعنی از یک شروع شود و به صد برسد میشود یک مرحله، دوباره از یک شروع شود برسد به صد دو مرحله میشود که از اختلاف خانوادگی گرفته تا موعظه و نصیحت جلسه گرفتن از مشاورین کمک گرفتن و بعد از آن حکمین جلسه خانوادگی مشاور خانواده نشد در ایام پاکی که در آن ایام هم باهم نزدیکی نداشتند فقط یک طلاق میدهد و سه دورهی کامل عادت ماهیانه عبور میکند تمام آن میشود یک بار مَرَّه و بار دوم میشود مَرَّتَان، پس کسی حق ندارد که در یک جا دو یا سه طلاق دهد، طلاق مَرَّه هست مرحله است کل این مرحله باید عملی بشود اجرا بشود پس «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ» طلاق دو مرحله است را بیان میکند«فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ» یا نگه داشتن و با هم زندگی کردن به نیکی، درست و حسابی باهم زندگی کنند، یا درست و حسابی با احترام ازهم جدا بشوند«وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ» وحلال نیست برای شما، برای مردها که بگیرید از آنچه که به زنها دادهاید از مهریه، از هدیه، هرچیزی که به زنها دادهاید، برای شما حلال نیست که ازآنها پس بگیرید مگر اینکه آن دو تا بترسند که حدود الله را اقامه نکنند، رعایت نکنند«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ» پس اگر ترسیدید که آن دوتا مورد خطاب دیگران، کارشناسان، متخصصین، اگر شما ترسیدید که آن زن و شوهر حدود الله را رعایت نکنند؛ یعنی قرآن با جامعه صحبت میکند با یک مرد و یک زن صحبت نمیکند، چقدر خانوادهها بلد نبودند مشکلاتشان را حل بکنند، مشکلشان کوچک بود منتها نتوانستند مشکلشان را حل بکنند و یک اتفاق خیلی غمانگیزی افتاد جدایی و گرفتار شدن آن همه بچهها در وسط، پس قرآن میخواهد جامعهای بسازد که با هم دیگه مرتبط اند دلسوز همدیگراند و دیگران به فکر ایناند درس خوانده و دانا هستند به فکر نجات دیگراناند، قرآن اینگونه است که دارد به این صورت صحبت میکند و با این جامعه و با این افراد صحبت میکند حالا اگر شما ترسیدید که زن و شوهر حدود الله را رعایت نکنند اشکالی ندارد، گناهی بر آن دو نیست در آنچه که زن فدیه بدهد؛ یعنی خود زن راضی باشد اجازه بدهد مهریهاش مثلاً پرداخت نشود از مهریهاش بگذرد یا مقداری از مهریهاش را نمیگیرد یا هدیه را پس بدهد یا حتی اموالی را بدهد خود زن راضی باشد برای اینکه خودش را از دست مرد نجات دهد نمیخواهد با او زندگی بکند اینجا دیگر زن با مرد مشکل دارد مسائل قبلی مرد با زن مشکل داشت و مشکل از زن بود و مرد میخواست جدا شود اینجا مرد مشکل دارد و زن میخواهد از این مرد جدا شود حالا اگر زن نمیخواهد زندگی بکند طلاق میخواهد گناهی نیست که زن بیاید و یکسری تقبل بکند یا ببخشد و به مرد پرداخت بکند و خودش را از آن مرد نجات دهد چون بالاخره خانواده روز اول با یک قرارهایی بوده است که پول وسط بوده است یک چیزی به نام مهریه بوده است، خرج و مخارج عروسی و چیزهای دیگر مثل هدیه بوده مسائل اقتصادی هست و در مورد این مسائل اقتصادی صلح و سازش میکنند و به توافق میرسند اگر شده هم با زیر نظر کارشناسی و بعد زن آن مسائل را و حقوق را پرداخت میکند و خودش را از دست آن مرد نجات میدهد و این راهحلی برای زن است«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا» این حد و حدود الله است از این تعدی نکنید، که وقتی مرد حق ندارد زن را تحت فشار روحی قرار بدهد که مجبور شود مهریهاش را ببخشد یا پول دهد از حد و حدود خدا تعدی نکنید یا زن همینجور بدون هیچ مسئولیتی رها کند و برود حد و حدود خدا است از آن تعدی نکنید که« وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» هر کس از حدود الله تعدی کرد، پس آنها همان ظالماناند، اینجا حساب و کتاب دارد.
«فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» (بقره/۲۳۰)
پس اگر همسرش را طلاق داد، دیگر برای مرد حلال نیست که آن زن را به خانه برگرداند بعد از آن دومرحله، تا اینکه زن با مرد دیگر ازدواج بکند، پس گناهی بر آن دو نیست که دوباره به هم برگردند اگر میدانند که میتوانند حدود الله را رعایت بکنند، این حد و حدود الله است، که آن را برای قومی که اهل علماند دانش و آگاهی دارند.
«فَإِن طَلَّقَهَا» پس اگر همسرش را طلاق داد، حالا آن «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ» سپری شد یک دوره کامل طلاق و عده و بعد دوباره با هم خوب شدند و بعد از اتمام دورهی عده وعقد جدید یا در همان عده بدون عقد همسرش را برگرداند، دوباره یک مشکل دیگر و دوباره یک طلاقی دیگر و دوباره عده و در عده دوباره همسرش را برگرداند یا بعد از عده دوباره با عقد جدید همسرش را برگرداند اما مشکل برای بار سوم هم پیش آمد، مرد زنش را طلاق داد حالا این برای بار سوم«فَإِن طَلَّقَهَا» اگر طلاقش داد «فَلَا تَحِلُّ لَهُ» دیگر برای مرد حلال نیست که آن زن را به خانه برگرداند، دیگر تمام شد به اندازهی کافی فرصت به آنها داده شده بود تا دو مرحله، مرحلهی سوم دیگر حلال نیست برای اینکه برگرداند«مِن بَعْدُ» بعد از آن دومرحله «حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ» تا اینکه زن با مرد دیگر ازدواج بکند، ازدواج بکند نه فقط عقد، یه جا بشوند ازدواج بکنند و «تَنكِحَ زَوْجًا» خود آن زن ازدواج بکند دیگر حق اختیاربرای ازدواج دست خودش است، تا اینکه زن ازدواج بکند با مردی دیگر حالا«فَإِن طَلَّقَهَا» اگر از آن هم جدا شد، مرد طلاقش داد در ازدواج دوم هم مرد اگر طلاقش داد«فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ» گناهی بر آن دو نیست که دوباره به هم برگردند، اگر میدانند که میتوانند حدود الله را رعایت بکنند، اگر میفهمند که همان لج و لجبازی است بدون تغییر دیگر حق ندارند دوباره خودشان را اذیت بکنند اما اگر میدانند تغییر کردند بزرگتر شدند عاقلتر شدند گناهی بر آنها نیست که بعد از آن که از شوهر دوم جدا شد به همان شوهر اولش برگردد و این قضیه باید واقعی باشد کسی حق ندارد، الله فرموده«حَتَّىٰ تَنكِحَ» با مردی دیگر ازدواج بکند این نباید با پول و با فیلم و با قرار باشد، ازدواج میکند که مثلاً بعد یک روز دو روز به شرطی ازدواج میکند که بعد از چند روزی طلاقش بدهد تا بتواند به کرد قبلی برگردد این حقه خب حقه بازی است دیگر این نباید باشد ازدواج معمولی باشد«فَإِن طَلَّقَهَا» خود آن مرد طلاقش بدهد ن با شرط و شروط و این را گذاشته تا دیگر بفهمند اینها تا شاید به درد هم واقعا نمیخورند زن وقتی رفت با یک مرد دیگر ازدواج کرد یک تجربه جدیدی به دست میآورد، شاید با همان ازدواج بعدی خوشبخت شد، چرا همیشه در بند یک مرد باشد که یه بار طلاقش داده است و دوبار طلاق و بار سوم هم طلاقش داده است، چخبر است؟ برود زندگی جدیدی تجربه بکند شاید با یکی دیگر خوشبخت شد یا با یک مرد دیگر زندگی بکند یا اون مرد وقتی همسرش با کس دیگر ازدواج کرد به صورت جدی تصمیم بگیرد که اگر بار دیگر با هم ازدواج کردند همسرش را از دست ندهد بالاخره برای این هست که چشم و دلشان به دنیا باز بشود بفهمند چخبر است و زن اذیت نشود سه بار که طلاق شد حالا بار چهارم و دیگر بار دهم همیشه زن در عده به سر ببرد که در حق زن ظلم میشود، پس فقط دوبار و بار سوم دیگر این فرصت از دست مرد پریده است«فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» و این حد و حدود الله است، که آن را برای قومی که اهل علماند دانش و آگاهی دارند، همه چیز را میشناسند، انسان را میشناسند، موقعیت ها را میشناسند، به همه اینها دقت میکنند علم و دانش دارند، این آیات برای همچین قومی همه چیز را روشن میکند، یعنی همه مسائل بر اساس علم و دانش طراحی شده و آیات اینها را روشن و واضح بیان میکند.