سوره فاتحه + مقدمه
صفحه 1 / جز 1 / آیات 7
سوره بقره
صفحه 2 الی 49 / جزء 1 و 3 / آیات 286
سوره آل عمران
صفحه 50 الی 76 / جزء 3 و 4 / آیات 200
سوره نساء
صفحه 77 الی 106 / جزء 4 و 6 / آیات 176
سوره مائده
صفحه ۱۰۶ الی 127 / جزء ۶ و 7 / آیات 120
سوره انعام
صفحه 128 الی 150 / جزء 7 و 8 / آیات 165
سوره اعراف
صفحه 151 الی 176 / جزء 8 و 9 / آیات 206
سوره انفال
صفحه 177 الی 186 / جزء 9 و 10 / آیات 75
سوره توبه
صفحه 187 الی 207 / جزء 10 و 11 / آیات 129
سوره یونس
صفحه 208 الی 221 / جزء 11 / آیات 109
سوره هود
صفحه 221 الی 235 / جزء 11 و 12 / آیات 123
سوره یوسف
صفحه 235 الی 248 / جزء 12 و 13 / آیات 111
سوره رعد
صفحه 249 الی 254 / جزء 13 / آیات 43
سوره ابراهیم
صفحه 255 الی 261 / جزء 13 / آیات 52
سوره حجر
صفحه 262 الی 267 / جزء 14 / آیات 99
سوره نحل
صفحه 267 الی 281 / جزء 14 / آیات 128
سوره اسراء
صفحه 282 الی 293 / جزء 15 / آیات 111
سوره کهف
صفحه 293 الی 304 / جزء 15 و 16 / آیات 110
سوره مریم
صفحه 305 الی 312 / جزء 16 / آیات 98
سوره طه
صفحه 312 الی 321 / جزء 16 / آیات 135
سوره انبیاء
صفحه 322 الی 331 / جزء 17 / آیات 112
سوره حج
صفحه 332 الی 341 / جزء 17 / آیات 78
سوره مؤمنون
صفحه 342 الی 349 / جزء 18 / آیات 118
سوره نور
صفحه 350 الی 359 / جزء 18 / آیات 64
سوره فرقان
صفحه 359 الی 366 / جزء 18 و 19 / آیات 77
سوره شعراء
صفحه 367 الی 376 / جزء 19 / آیات 227
سوره نمل
صفحه 377 الی 385 / جزء 19 و 20 / آیات 93
سوره قصص
صفحه 385 الی 396 / جزء 20 / آیات 88
سوره عنکبوت
صفحه 396 الی 404 / جزء 20 و 21 / آیات 69
سوره روم
صفحه 404 الی 410 / جزء 21 / آیات 60
سوره لقمان
صفحه 411 الی 414 / جزء 21 / آیات 34
سوره سجده
صفحه 415 الی 418 / جزء 21 / آیات 30
سوره احزاب
صفحه 418 الی 427 / جزء 21 و 22 / آیات 73
سوره سبا
صفحه 428 الی 434 / جزء 22 / آیات 54
سوره فاطر
صفحه 434 الی 440 / جزء 22 / آیات 45
سوره یس
صفحه 440 الی 445 / جزء 22 و 23 / آیات 83
سوره صافات
صفحه 446 الی 452 / جزء 23 / آیات 182
سوره ص
صفحه 453 الی 458 / جزء 23 / آیات 88
سوره زمر
صفحه 458 الی 467 / جزء 23 و 24 / آیات 75
سوره غافر
صفحه 467 الی 476 / جزء 24 / آیات 85
سوره فصلت
صفحه 477 الی 482 / جزء 24 و 25 / آیات 54
سوره شوری
صفحه 483 الی 489 / جزء 25 / آیات 53
سوره زخرف
صفحه 489 الی 495 / جزء 25 / آیات 89
سوره دخان
صفحه 496 الی 498 / جزء 25 / آیات 59
سوره جاثیه
صفحه 499 الی 502 / جزء 25 و 26 / آیات 37
سوره احقاف
صفحه 502 الی 506 / جزء 26 / آیات 29
سوره محمد
صفحه 507 الی 510 / جزء 26 / آیات 38
سوره فتح
صفحه 511 الی 515 / جزء 26 / آیات 29
سوره حجرات
صفحه 515 الی 517 / جزء 26 / آیات 18
سوره ق
صفحه518 الی 520 / جزء 26 / آیات 45
سوره ذاریات
صفحه 520 الی 523 / جزء 26 و 27 / آیات 60
سوره طور
صفحه 523 الی 525 / جزء 27 / آیات 49
سوره نجم
صفحه 526 الی 528 / جزء 27 / آیات 62
سوره قمر
صفحه 528 الی 531 / جزء 27 / آیات 55
سوره رحمن
صفحه 531 الی 534 / جزء 27 / آیات 78
سوره واقعه
صفحه 534 الی 537 / جزء 27 / آیات 29
سوره حدید
صفحه 537 الی 541 / جزء 27 / آیات 29
سوره مجادله
صفحه 542 الی 545 / جزء 28 / آیات 28
سوره حشر
صفحه 545 الی 548 / جزء 28 / آیات 24
سوره ممتحنه
صفحه 549 الی 551 / جزء 28 / آیات 13
سوره صف
صفحه 551 الی 552 / جزء 28 / آیات 14
سوره جمعه
صفحه 553 الی 554 / جزء 28 / آیات 11
سوره منافقون
صفحه 554 الی 555 / جزء 28 / آیات 11
سوره تغابن
صفحه 556 الی 557 / جزء 28 / آیات 18
سوره طلاق
صفحه 558 الی 559 / جزء 28 / آیات 12
سوره تحریم
صفحه 560 الی 561 / جزء 28 / آیات 12
سوره ملک
صفحه 562 الی 564 / جزء 28 / آیات 30
سوره قلم
صفحه 564 الی 566 / جزء 29 / آیات 52
سوره حاقه
صفحه 566 الی 568 / جزء 29 / آیات 52
سوره معارج
صفحه 568 الی 570 / جزء 29 / آیات 44
سوره نوح
صفحه 570 الی 571 / جزء 29 / آیات 52
سوره جن
صفحه 572 الی 573 / جزء 29 / آیات 28
سوره مزمل
صفحه 574 الی 575 / جزء 29 / آیات 20
سوره مدثر
صفحه 575 الی 577 / جزء 29 / آیات 56
سوره قیامت
صفحه 577 الی 578 / جزء 29 / آیات 40
سوره انسان
صفحه 578 الی 580 / جزء 29 / آیات 31
سوره مرسلات
صفحه 580 الی 581 / جزء 29 / آیات 50
سوره نباء
صفحه 582 الی 583 / جزء 30 / آیات 40
سوره نازعات
صفحه 583 الی 584 / جزء 30 / آیات 46
سوره عبس
صفحه 585 / جزء 30 / آیات 42
سوره تکویر
صفحه 586 / جزء 30 / آیات 29
سوره انفطار
صفحه 587 / جزء 30 / آیات 19
سوره مطففین
صفحه 587 الی 589 / جزء 30 / آیات 36
سوره انشقاق
صفحه 589 / جزء 30 / آیات 25
سوره بروج
صفحه 590 / جزء 30 / آیات 22
سوره طارق
صفحه 591 الی 591 / جزء 30 / آیات 17
سوره اعلی
صفحه 591 الی 592 / جزء 30 / آیات 19
سوره غاشیه
صفحه 592 / جزء 30 / آیات 25
سوره فجر
صفحه 593 الی 594 / جزء 30 / آیات 30
سوره بلد
صفحه 594 / جزء 30 / آیات 20
سوره شمس
صفحه 595 / جزء 30 / آیات 15
سوره لیل
صفحه 595 الی 596 / جزء 30 / آیات 21
سوره ضحی
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 11
سوره شرح
صفحه 596 / جزء 30 / آیات 8
سوره تین
صفحه 597 / جزء 30 / آیات 8
سوره علق
صفحه 597 / سوره علق / جزء 30 / آیات 19
سوره قدر
صفحه 598 / سوره قدر /جزء 30 / آیات 25
سوره بینه
صفحه 598 / سوره بینه/ جزء 30 / آیات 8
سوره زلزله
صفحه 599 / سوره زلزله/ جزء 30 / آیات 8
سوره عادیات
صفحه 599 / سوره عادیات/ جزء 30 / آیات 9
سوره قارعه
صفحه ۶۰۰ / قارعه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۱۱
سوره تکاثر
صفحه ۶۰۰ / تکاثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی 8
سوره عصر
صفحه ۶۰۱ / عصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره همزه
صفحه ۶۰۱ / همزه / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۹
سوره فیل
صفحه ۶۰۱ / فیل / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره قریش
صفحه ۶۰۲ / قریش / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره ماعون
صفحه ۶۰۲ / ماعون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۷
سوره کوثر
صفحه ۶۰۲ / کوثر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره کافرون
صفحه ۶۰۳ / کافرون / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
سوره نصر
صفحه ۶۰۳ / نصر / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۳
سوره مسد
صفحه ۶۰۳ / مسد / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره اخلاص
صفحه ۶۰۴ / اخلاص / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۴
سوره فلق
صفحه ۶۰۴ / فلق / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۵
سوره ناس
صفحه ۶۰۴ / ناس / جزء ۳۰ / آیه ۱ الی ۶
هنوز پرسشی پرسیده نشده
اولین کسی باشید که سؤال خود را مطرح می کنید! در مرحله بعدی می توانید جزئیات را اضافه کنید.
یک پرسش جدید بپرسید
افزودن پاسخ
«فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا» (نساء/١٥٥)
پس به خاطر نقضشان نسبت به پیمان محکمی که داده بودند و کفرشان به نسبت آیات الله و قتل ناحق پیغمبران و این صحبتشان که دلهای ما در غلاف است؛ بلکه الله بر قلب آنها مهر زده است، به دلیل کفرشان جز اندکی از آنان، کسی دیگر ایمان نمیآورد.
پس به خاطر نقضشان نسبت به پیمان محکمی که داده بودند، این یک (که البته چند مورد در آیات قبل گذشت، از کارهای گناهشان، تخلفهایشان در آیات قبل بیان کرد و همچنان ادامه دارد که یهودیان چه کارهایی در طول تاریخ انجام دادند، از زمان خود پیغمبر موسی گرفته تا پیغمبر عیسی و تا به حالا، شاید بیشترین جرمهای آنها که پشت سر هم دارد ردیف میکند همین آیات است) پس به نسبت آن نقضی که کردند عهد و پیمانشان را و کفرشان به نسبت آیات الله، هم آیات الله در کتاب آسمانی خودشان و هم کتابهای بعدی، «وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ» و قتل ناحق پیغمبران، «وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ» و این صحبتشان که دلهای ما در غلاف است؛ در پوشش است، هیچ فایده ندارد تو اصلا خودت را خسته نکن، ما حرف تو را گوش نمیدهیم، بی خیال، برو اصلا دست از، سر ما بر دار. به ما بگویی، نگویی هیچ فرقی نمیکند، این دل ما دیگر در یک پردهای است، در یک غلافی است، که به سوی تو هیچ راهی ندارد، حرف تو هم در آن نفوذ نمیکند، اینطور با کمال جسارت به رسول هدایت میگفتند، یعنی او را از خودشان دور میکردند، و به دلیل همین حرفشان، این جسارتشان، «بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا» بلکه الله بر قلب آنها مهر زده، قلبشان را پلمپ کرده، چرا؟ «بِكُفْرِهِمْ» به خاطر کفرشان، آن کارهایشان، کارهای کفر آمیزشان، در نتیجه: «فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا» جز اندکی از آنان، کسی دیگر ایمان نمیآورد.
«وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَىٰ مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا»(نساء/١٥٦)
و به خاطر کفرشان و گفتارشان بر مریم، آن هم از روی بهتانی بزرگ.
ادامه دارد! و به خاطر کفرشان و گفتارشان بر مریم، آن هم از روی بهتانی بزرگ، هم کفر ورزیدنشان، مریم (ع) به عیسی باردار شد و تمام نشانههایی که در کتاب آسمانی خودشان قبلا خوانده بودند به آنها کفر ورزیدند و حالا وقتی که مریم باردار شد به عیسی، تازه به جای اینکه ایمان بیاورند، آمدند تبدیلش کردند به تهمت، به مریم تهمت زدند، آن هم تهمت عظیم، بزرگ.
«وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا» (نساء/١٥٧)
و به خاطر گفتارشان که گفتند: همانا ما مسیح، عیسیبن مریم رسول خدا را به قتل رساندیم. ولی آنها او را نکشتند و او را به صلابه نکشیدند. ولی بر آنها مشتبه شد. و قطعا کسانی که در آن اختلاف کردند، آنها باز به نسبت او در شک هستند. بر آنها هیچ علمی وجود ندارد، الا دنبال ظن و گمان رفتند. و از روی یقین که او را نکشتند.
«وَقَوْلِهِمْ» ادامه دارد کارهایشان؛ «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ» و به خاطر گفتارشان که گفتند: همانا ما مسیح، عیسیبن مریم را به قتل رساندیم، با افتخار! به همان پیغمبری که در کتابشان ذکر شده بود که به او ایمان بیاورند، با افتخار ما مسیح، عیسی بن مریم، رسول خدا را کشتیم؛ یعنی تمام نشانهها کامل است، مسیح هست، عیسی هست، پسر مریم هم هست، به صورت معجزه به دنیا آمده است، اسم پدری در کار نیست، به مادرش منتصب است، تازه رسولالله هم هست، اقرار به این که رسولالله است و ما او را کشتیم: «قتلنا» جزو کارهایشان است، یعنی یهودی شناسی در این آیات دارد موج میزند. ولی جواب آنها «وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ» ولی آنها او را نکشتند؛ حقیقت امر این است، و او را به صلابه نکشیدند. چون وقتی میخواستند بکشند بر یک چوبی به شکل بهحساب حالا مثلا بهاضافه او را میبستند، نمیتواند حرکت کند و حالا یا او را تعذیب میدهند، شکنجه و یا او را تیر باران میکنند، میکشندش، خب آنها گفتند که ما به صلیب کشیدیم عیسی را و کشتیم. میگوید که نه او را کشتند و نه هم او را به صلیب کشاندنش، «وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُم» ولی بر آنها مشتبه شد؛ یکی دیگر به اشتباهی گرفتند و کشتند، قضیه بر آنها مشتبه شد و شخصی انگار برایشان، زیر چشمشان، حالا از روی معجزه، زیر چشمشان شبیه عیسی آمد، او را گرفتن، او را بردن به صلابه کشیدند و کشتنش. «وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ» و قطعا؛ صد در صد، کسانی که در آن اختلاف کردند، در امر عیسی، در پیغمبری او، آنها صد در صد «لَفِي» دوباره، لام: تاکید، «لَفِي شَكٍّ مِنْه» آنها باز به نسبت آن در شک هستند، که آن کسی که کشتند، که بود؟ یعنی آنها هم همان زمان مشکوک بودند که واقعا عیسی بود. «مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ» بر آنها هیچ علمی وجود ندارد؛ الا دنبال ظن و گمان رفتن، توهّم اینکه عیسی را کشتند، هیچ دلیلی وجود ندارد که اثبات کند آن کسی که کشته شد عیسی بود، آنهایی کشتن هم هنوز یقین ندارند، دلیلی ندارند. «وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا» و از روی یقین که او را نکشتند. عیسی را نکشتند! پس چی شد؟
«بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»(نساء/١٥٨)
بلکه الله او را به سمت خودش بالا برد. و الله بسیار غالب و قدرتمند است.
بلکه الله او را به سمت خودش بالا برد. او را برد به آسمان، به سمت خودش، حالا به سمت خودش، در آسمانها خیلی از پیغمبران دیگر هم هستند. و ایشان با روح جسم خود رفت به آسمان در کنار آن پیغمبران و چیز عجیب و غریبی هم نیست. اصلا خود رسولالله (ص) با جسم و روح خود رفت به آسمان کنار عالم ارواح پیغمبران، با جسمش رفت. عیسی هم با جسمش در کنار عالم ارواح پیغمبران رفت. بلکه الله او را به سوی خودش بالا برد؛ او را از عالم دنیا بر داشت، بالا برد. «وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» و الله بسیار غالبه، قدرتمندِ، امری که اراده کرد، توانش را دارد، کاملا نیروی آن را دارد و بسیار حکیم است که این کار را انجام داد؛ حکیم است انجام داد، که دیگر ماندن پیامبر عیسی در این زمان هیچ معنایی نداشت، پیامبر عیسیایی که آمد آن وضعیت را اصلاح کند. وضعیت یهودیان را، تحریف شدهٔ یهودیان را، الان یهودیان نامه نوشتن به دولت روم که شخصی آمده به نام عیسی، از بتهای شما بدگویی میکند، با شما مخالف است، میخواهد با شما بجنگد، و این اتهامات، اتهامات سیاسی و مذهبی بر عیسی زدند و پادشاه روم نامه نوشت به دستیار خود در منطقهٔ زندگی پیامبر عیسی، منطقهٔ شام، که ایشان را دستگیر کن و با صلابه او را بکش، با چوب، چون کسی که به صلیب کشیده شود و کشته شود یک معنای توهین هم در آن اضاف میشود و معنای دیگر که آن ادعای پیغمبری او هم باطل میشود. وقتی به صلابه کشیده شد دیگر پیغمبر هم نیست، اثبات میشود که پیغمبر هم نیست. پس او را به صلابه بکش و بکش، نه به هر طریق دیگری. و آن دستنشاندهاش در منطقهٔ شام دنبال عیسی گرفته بود، عیسی هم هر چه جابهجا میشد دست آخر
محاصره شد، دستگیر شد و برده شده، حالا به گمان آنها که خود عیسی است برای کشتن او، درست است که کس دیگری به جای عیسی کشته شد، حالا مثلا فردا معلوم شد که عیسی زنده است، هنوز دارد دعوت خود را میدهد. آن دستور اعدام عیسی که موجود است؛ دوباره دنبالش هست و دیگر این زندگی نیست، این دعوت گری و راه اصلاح در این وجود ندارد، چون عیسی نه خودش قدرت دارد، نه هم قدرت جمعی پشت او هست که بخواهد با دولت روم مبارزه کند یا با این یهودیانی که شورای قدرتمندی تشکیل دادند علیه پیامبر عیسی، یک دست شدند، بزرگان آنها که منفعتشان در خطر بود، قدرت رویارویی با آنها هم ندارد، پس فایده ندارد که بیشتر از این بماند، به همین خاطر او را بالا برد، آنجا او را نگه میدارد و زمانی که حامی برای او پیدا میشود در آخر زمان، یارانی برای او ساخته میشوند، آماده میشوند، برای حمایت از او، آن موقع میآید و با آن نیرو شروع میکند به اصلاحات، حالا دیگر قدرتش را دارد، حالا دیگر با دولتهای شرک، با یهودیان و با هر کس که بخواهد با او مبارزه کند، قدرتش را دارد که آنها را از بین ببرد. پس این کار که الله انجام داد هم از روی قدرتش بود که غالب بود و هم حکیم بود که این کار را انجام داد. الله کارهایش از روی حکمت است، کار بیهوده انجام نمیدهد.
«وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» (نساء/١٥٩)
و بدون شک که هیچ کس از اهل کتاب نیست، الا که قطعا قبل از مرگش به او ایمان میآورد. و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.
و بدون شک که هیچ کس از اهل کتاب نیست، الا که قطعا ایمان میآورد به او قبل از مرگش، ایمان میآورد به عیسی قبل از مرگش؛ حالا قبل از مرگ خودش، آن کسی که دانش کتاب آسمانی دارد، قبل از وفاتش، قبل از مرگش، که آدم خیلی چیزها با چشمش مشاهده میکند، حقائق را میبیند، پرده از چشمش کنار میرود، مثل فرعون که موقع مردن پرده از چشمش کنار رفت و آنجا اقرار کرد به خدا و پیغمبر موسی، ولی فایدهای نداشت؛ ولی اهل کتاب هم به همین شکل موقع مردنشان، در سکرات، آن موقع به پیغمبر عیسی اقرار میکنند، ایمان میآوردند که حالا فایدهای هم ندارد و هم ایمان میآورند به پیغمبر عیسی (ع) قبل از موت خود پیغمبر عیسی (ع)، و هر دو معنا دارد میدهد این آیه. و آیاتی که چند معنا از نظر لغوی دارد حمایت میکند، یعنی همهٔ معنی مراد آن آیه است. پس خود پیغمبر عیسی هم دو تا مرحله دارد؛ یک مرحلهای که قبل از رفتن او به آسمان است، مرحلهٔ دوم بعد از بازگشت او از آسمان به زمین (نزولش) بعد که از آسمان به زمین آمد، دوباره دو تا مرحله دارد؛ مرحلهای که مبارزه میکند با کافران، کافرانی که سر جنگ هستند با مسلمانان، از الان الانش هم شروع شده این جنگها و مرحلهٔ دوم که تمام آن کافران را و حتی دجال را و یاجوج و ماجوج را، همهٔ آن نیروهای مخالف را، معارض را نابود میکند. حالا وقتی اهل کتاب مبارز و کافر در زمان پیامبر عیسی، با آنها مبارزه میکند، از بین میروند، مرحلهٔ دوم که مرحلهٔ پیروزی پیغمبر عیسی است، که میشود قبل از موتش، قبل از موت یعنی پایان کار، در آن زمان دیگر تمام اهل کتاب به پیمبغر عیسی ایمان میآورند. هر کس هست، از اهل کتاب قبل از رفتن پیغمبر عیسی از این دنیا با موت طبیعی، حالا دیگر همهٔ اهل کتاب به او ایمان میآورند، یعنی ای شمایی که اهل کتاب هستید و ایمان نمیآورید، آیندهگان شما، بچههای شما، ایمان خواهند آورد، اگر شما همچنان دارید لج میکنید و ایمان نمیآورید، آنها ایمان خواهند آورد. «وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» و روز قیامت بر آنها شهید خواهد بود، گواه خواهد بود، پیغمبر عیسی (ع) به تمام این مردم و خاصتا نسبت به اهل کتاب که چه کارهایی انجام دادند.
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا» (نساء/١٦٠)
پس به خاطر ظلمی که از کسانی که یهودی شدند، ما بر آنها پاکیهایی را که برای آنها حلال بود، حرام کردیم و به خاطر صدشان از سبیل الله که فراوان مردم را صد عن سبیلالله میکردند.
پس به خاطر ظلمی که از کسانی که یهودی شدن، به خاطر آن ظلمها که از آنها صادر شد، ما بر آنها پاکیهایی را که برای آنها حلال بود حرام کردیم. به خاطر ظلمهایی که انجام داده بودند، پاکیها بر آنها حرام شد. چون یک وقتی یک چیزی حرام میشود چون در ذات آن بد است، اذیت در آن هست، یک وقتی اذیت در آن نیست به خاطر جرم و گناه آدم بر آدم حرام میشود و اینجا به خاطر ظلمشان، بر یهودیان، میفرماید که ما پاکیها را حرام کردیم: «طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُم» – «وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا» و به خاطر سدشان از سبیل الله که فراوان مردم را سد عن سبیلالله میکردند. جلو هدایت مردم را میگرفتند. همچنان کارهای یهودیان!
«وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» (نساء/١٦١)
به خاطر ربا گرفتنشان، در حالی که از آن نهی شدند. و آنها اموال مردم را به باطل میخوردند. و ما برای کافران از آنها عذاب درد آوری آماده کردیم.
«وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا» و به خاطر ربا گرفتنشان، راحت ربا میخوردند، قرض میدادند، بیشتر پس میگرفتند و به انواع و شیوههای مختلف. «وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» در حالی که از آن نهی شدند. «وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِل» و خوردنشان اموال مردم را به باطل، ربا یک مدل خوردن اموال مردم است؛ نوعهای دیگر، با دروغ، با حاشا، با راههای دیگر اموال مردم را به باطل میخوردند. «وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» و ما برای کافران از آنها عذاب درد آوری آماده کردیم، عدهای از آنها که کافر هستند ما برای آنها عذاب مهیا کردیم، «مِنْهُمْ» یعنی نه همهٔ آنها، آنهایی که کافر شدند.
«لَٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا» (نساء /١٦٢)
ولی آن راسخان در علم، (از آنها) ولی مومن هستند، ایمان دارند به آنچه که به سوی تو نازل شده، ای پیغمبر و آنچه که قبل از تو نازل شده است. و مخصوصا آنهایی که نماز را میخوانند. و کسانی که زکات را میدهند. و آنهایی که به الله و روز آخر ایمان دارند. در آینده به اینها اجر عظیمی میدهیم.
«لَٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» ولی آن راسخان در علم، یعنی کسانی که محقق هستند، پژوهش میکنند، و عمیق در علم تبحر دارند، تبحر کسب میکنند: «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم» – « مِنْهُمْ»: از آنها «وَالْمُؤْمِنُونَ» غیر از راسخان در علم، ولی ایمان دارند؛ درست است که سواد چندانی ندارند، ولی مومن هستند، به آنچه که نازل شده به سوی تو، ایمان میآورند به همین قرآن، هم راسخان آنها، هم مومنان از نظر علمی پایینتر، ایمان میآورند به آنچه که به سوی تو نازل شده ای پیغمبر، یعنی قرآن، «وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِك» و آنچه که قبل از تو نازل شده است؛ به آن کتابهای آسمانی قبل هم ایمان میآورند. «وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ» و خاصتا و خاصتا آنهایی که نماز را میخوانند، مقیمین شده، منصوب شده. «وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» و کسانی که زکات را میدهند. «وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ» و آنهایی که به الله و روز آخر ایمان دارند. «أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا» به اینها در آینده اجر عظیمی میدهیم. بر عکس آنجا که گفت: «عَذَابًا أَلِيمًا»، به این دسته از مردم اجر عظیمی ما به آنها عطا میکنیم.